آوینی تناقضات تمدن غرب را برملا می‌کند/ راه چاره آوینی تکیه بر انسان جهان‌آگاه مؤمن است

آوینی تناقضات تمدن غرب را برملا می‌کند/ راه چاره آوینی تکیه بر انسان جهان‌آگاه مؤمن است

برنامه «میراث مرتضی» به تبیین ابعاد مهم مقاله «انفجار اطلاعات» از شهید آوینی پرداخت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، در‌ایام سالگرد شهادت شهید سید مرتضی آوینی و هفته هنر انقلاب اسلامی، مجموعه برنامه‌های تلویزیونی «میراث مرتضی» و «مجاهد» درباره زندگی و زمانه شهید مرتضی آوینی از شبکه افق جمهوری اسلامی‌ایران در حال پخش است.

در قسمت اول از برنامه میراث مرتضی که به همت مجموعه فرهنگی روایت فتح ساخته شده است، حجت الاسلام عباس محسنی و همینطور رضا ابوالحسنی به عنوان مهمانان برنامه در کنار سردبیر و مجری برنامه محمدحسین محمودیان درباره آخرین مقاله مرتضی آوینی یعنی «انفجار اطلاعات» به بحث پرداختند.

در ابتدای برنامه محمود نویسنده و پژوهشگر با اشاره به‌اینکه مقاله انفجار اطلاعات آخرین مقاله‌ای است که از شهید آوینی بعد از شهادت‌ایشان منتشر شده است بیان داشت که در سال 1372 آخرین پدیده رسانه‌ای شبکه‌های ماهواره‌ای بود و موجی از مسائل و بحث‌ ایجاد کرده بود و سوالی که برای فعالین فرهنگی‌ایجاد کرده بود این بود که با‌ این پدیده چه باید کرد؟

وی در ادامه گفت:‌ این موضوع برای دغدغه‌مندان مذهبی و انقلابی جدی‌تر بود و بحث رایج و داغ مطبوعات شده بود. شهید آوینی در‌این مقاله با سوالات ما را به بازنگری، کنکاش و تفکر بازمی دارد و ما را درباره مشهورات به تردید می‌اندازد و به نظرم نهایتاً به یکی از مقالات مهم شهید آوینی از‌ این منظر نزدیک می‌شود.

در ادامه شیخ عباس محسنی شارح آثار آوینی بیان کرد که یادم است که برای‌این موضوع مجله سوره پروانه باز کرده بود و مقاله آغازی برای یک پایان آوینی نیز در یکی از‌ این شماره‌ها چاپ شد. منتها رویه آوینی‌ این بود که ساختار مقاله آکادمیک نیست بلکه ساختار عجیبی دارد. غیر از‌اینکه یک اثر اصیل آن هم با ادبیات خاص خود است چیز دیگری نمی‌توانم بگویم.

آوینی در ابتدا با یک سوال نهیبی می‌زند که به فرض‌اینکه موانعی هم‌ ایجاد کردید با رسانه‌های ماهواره‌ای چه کار می خواهیم بکنیم؟ در عالمی که مثلا فاکس وجود دارد چه می‌توان کرد در حالی که همه چیز از کنترل خارج است. حالا که سیاست منع کارایی ندارد ماهئاره منجر به وحشت شده است.

اما خود‌ ایشان‌ این ترس را ندارد و از‌این مرحله عبور کرده است.‌این را فردی می‌گوید که برای جنگ و انقلاب فیلم مستند ساخته است و می‌‌گوید که‌ اینگونه که شما نگاه می‌کنید من نگاه نمی‌کنم. او چه زمینه‌ای دارد؟ او کسی است که با ذات غرب زندگی کرده است نه به مفهوم جغرافیایی و بلکه مطالعات فلسفی دارد و با صاحب نظران ارتباط دارد و غرب را به عنوان واقعه تاریخی قبول دارد. برای اولین بار عالم غربی در مقبل انقلاب اسلامی که بعد از انقلاب رنسانس اولین واقعه تاریخی مهم است و در مقابل غرب‌ ایستاده است، دارد برایش کارکردهای خاص خود را رو می‌کند و می خواهد با ماهواره یک تمدن واحد جهانی‌ایجاد کند و در مقابل انقلاب یک حرکت تدافعی تلقی شود. برای همین برای برخی که از آن ترسیده‌اندحالت تهاجمی دارد، اما برای آوینی خیر.

بعد از محسنی ابوالحسنی اشاره کرد که در مقابل ماهواره آن زمان برخی با روی باز مواجهه کردند که لیبرال‌ها بودند و برخی با حالت تدافعی کار کردند و نگران شدند. با چیزی مواجه شدند که دست و بالشان را گویا بسته است. آوینی بحث را به‌ این سمت می برد که تا تغییر انفسی رخ ندهد در ما اتفاق خاصی نخواهد افتاد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود درباره نگاه آوینی به تاریخ و تمدن گفت که آوینی بر خلاف بسیاری که به تاریخ به صورت خطی نگاه می‌کنند به آن به صورت ادواری و سیکلی اعتقاد دارد که در آن تاریخ به صورت دوره‌ای می‌گردد و در حال تأثیرو تأثر است و از‌ اینکه جهان به سرنوشت محتوم خود نزدیک می شود خوشحال است.

آوینی مصادره به مطلوبی هم می‌کند از جمله نیچه که فلاسفه خانه‌هایشان را در دامنه آتشفشان بنا می‌کنند و می‌گوید که اگر می‌خواهید در مقابل‌این سیل بنیان کن آماده باشید، خود را برای پذیرش همه چیز آماده کنید.

دیگر سیاست منع کارایی ندارد و سیاست ستیز باید در پیش گرفت و نه گریز. پس باید سیاست پرهیز دائمی و ترس را کنار گذاشت و به سمت آن رفت.

محسنی نیز در پاسخ به سوال مجری درباره‌ اینکه پایگاه فکری ما برای مواجهه و‌ایستادگی در مقابل ماهواره و غرب چیست گفت اولاً شهید آوینی سعی می‌کند که مسأله را تشریح کند و بگوید که غرب دوست دارد که بترسید از‌ این که سرنوشت محتوم زمین را همان خواسته خودش جلوه دهد و در‌ ایجاد‌ این وحشت از رسانه کمک می‌گیرد.

اولین چیزی که باید دانست این است که کدخدای غرب آنقدر هم که جلوه می‌دهد مسلط بر اوضاع نیست. اگر غرب آنقدر مسلط بود نمی‌توانست انقلاب اسلامی رخ دهد. دیگر‌اینکه غرب چه نظام‌هایی از زندگی را پدید آورده است و‌ این اتفاقاتی که با انقلاب رخ داده است چگونه همه آن‌ها را نادیده گرفته است. انقلاب دنبال فکر جدید خود است که با فطرت همراه و هماهنگ است.

همینقدر که انقلاب اسلامی در‌ ایران به عنوان جزیره ثبات تمدن غربی، که عنوانی بود که برای‌ایران قبل از انقلاب گذاشته بودند رخ می‌دهد، یعنی‌ اینکه حصار‌های اطلاعاتی قابل اعتماد نیستند و کدخدا مسلط نیست. مطلب دوم‌ این است که اصلاً نگاه کنید به ذات غرب که متوجه نقاط متناقض ذات غرب آشنا خواهید شد. برای فهم‌این تناقض باید از دیگر نوشته‌های‌ ایشان کمک گرفت.

در مقاله تجدید و تجدد‌ می‌نویسد اینکه انسان نو شدن را می‌خواهد برای‌ این است که انسان مقصدی را می‌خواهد که بی نهایت است ولی غرب‌ این صفت را برای‌ اینکه بشر نخواهد آن را برای سمت و سوی فطری شدن انتخاب کند،‌این را به یک رویه تبدیل می‌کند که انسان فراموش کند که به کدام سمت می‌خواهد برود. غافل از‌ اینکه‌این میل را به هر سمتی ببرد جوابگوی جهت‌گیری فطری به عنوان پاسخی تام و تمام نخواهد بود.

ممکن است که موقتاً سرگرم کننده باشد اما پاسخگوی نهایی نخواهد بود.‌ این یک تناقض است و تناقض دیگر‌ این است که عالم تکنولوژیک را می‌خواهد بهشت آسمانی کند در حالی که زمین محدودیت دارد. زمین مانند سوخت است که روزی تمام می شود بعد از آن تکنولوژی چگونه کار خواهد کرد؟

این موارد نمونه‌هایی است که متفکران غرب هم پاسخ مناسب نخواهند داشت. آوینی می‌گوید که‌این ترمینال‌ها را باید شناسایی کرد و در مقاله دیگری می‌گوید که اگر واقع‌گرا باشیم جنگ جهانی بعدی را در یکی از همین ترمینال‌هایی خواهیم یافت که ذات متناقض غرب را روشن خواهد کرد و از جنگ کویت می‌گوید که آن را تناقض می‌داند.

وی با اشاره به موضوع کرونا اظهار داشت که همواره در جهان جدید همراه با انتشار ویروس واکسن آن نیز ساخته می‌شد و سود اقتصاد کلان داشت. الان با‌این ویروس چه باید کرد؟ امروز که مردم با شبکه‌های مجازی ارتباط می‌گیرند و اخبار را از آنجا بدست می‌آورند، در صورتی که باخبر بشوند که واکسن ویروس کرونا ساخته شد بدون شک می‌گویند که سازنده آن این ویروس را ساخته است. در صورتی هم که کسی واکسن را نسازد چه بلایی بر سر دنیا آمده و خواهد آمد؟؟ اقتصادی که لحظه‌ای سود می‌داد نظم جهان را از بین برده است. نکته ما این است که اگر توانایی برای دست کاری ژنتیک وجود نداشت ویروسی پدید نمی‌آمد.‌اینها همه محصول توانایی است که غرب با خودش کرده است و خودش گرفتار آن است و هیمنه خودش زیر سوال است.

آوینی به‌این تناقاض‌ها نظر دارد و می‌گوید که می‌توان با شناخت آنان به مواجهه درست رسید.

محمودی نیز درباره تناقضاتی که آوینی به آن در مقالات خود اشاره می‌کند مانند این مثالی که می‌زند، که ماهی که بر دهکده جهانی می‌تابد بر خاک‌های فکه نیز می‌تابد، بیان کرد: که در آن زمان بسیاری از متفکران ما دچار نوعی معارصت و روزمرگی بودند که باعث شده بود به خیلی از مطالب توجه نکنند از سوی دیگری بسیاری از مطالب بود که دانسته و پیش فرض گرفته می‌شد و شهید آوینی نیز به برخی از آنان قائل بود. مانند‌ اینکه جهان غرب را عقل ساخته است. اما برخی‌ اینگونه فکر کردند که عقل کاره‌ای نیست و آن را ناچیز شمردند. در حالی که آوینی از اهمیت تکنیک بحث می‌کند و اگر ما بخواهیم که تکینک را نادیده بگیریم به نظرات‌ایشان ظلم شده است و مشهورات در‌این صورت جای مباحث فکری را خواهد گرفت. مانند امروز که مشهورات را داریم می‌بینیم.‌ ایشان به هیچ عنوان منکر عقل و قدرت تکینک نیست. اما در عین حال می‌خواهد از تکنیک که به قول او صورت مجسم فرهنگ غرب است با راه پیشنهادی عبور کنیم و‌این به نظر ما درک نشده است.

محسنی در پایان با اشاره به‌اینکه مرتضی برای ما هنوز یک پناهگاه است بیان کرد حرف مرتضی‌ این است که ضمن‌ اینکه باید‌ این پارادوکس‌ها را شناخت باید تکیه کرد بر انسانی که تمام معادلات عالم را می‌شناسد و مومن زندگی می‌کند. من اگر بخواهم در عالم غیر فرهنگی مثال بزنم باید از سردار سلیمانی یاد کنم که مبهوت خون اویم که نفس امام به آن خورده است و مصداق کامل انسان انقلابی که شهادتش معادلات بین المللی را به هم می زند شده است.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران