ستارگان مدفون در تخت فولاد آیتالله درچهای عالمی مهذب بود؛ آیتالله رحیم ارباب تحت تاثیر آیتالله درچهای هیچگاه عمامه بر سر نگذاشت
سید محمدباقر درچهای عالمی مهذب و دانشمندی معتدل و در معتقدات شیعی خود به دور از افراط و تفریط بوده و امتیاز قابل ملاحظهای بر بسیاری از عالمان و روحانیون دیگر این دوره دارد. آیتالله رحیم ارباب نیز تحت تاثیر ایشان هیچگاه علامه بر سر نگذاشت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، تخت فولاد مدفن بزرگان، دانشمندان، هنرمندان و عرفای بسیاری است که هنوز به درستی نزد مردم شناخته شده نیستند این افراد در عالم اسلام و انقلاب بسیار تاثیرگذار بودند و آثار با ارزشی نیز از خود به یادگار گذاشتهاند. همه ساله مسافران و گردشگران بسیاری برای بازدید از مجموعه بزرگ تخت فولاد به اصفهان میآمدند اما اکنون که بهدلیل شرایط بهداشتی حاکم بر کشور و استان اصفهان توصیههای بهداشتی مردم را از حضور در اماکن مذهبی، بقاع متبرکه و آرامستانها منع میکنند با مروری مجازی بر زندگینامه ستارگان مدفون در تخت فولاد از دور یاد عالمان و بزرگان دومین قبرستان بزرگ جهان اسلام را زنده میکنیم.
خبرگزاری تسنیم در ادامه سلسله گزارشهای «ستارگان مدفون در تخت فولاد» در این گزارش به معرفی سید محمدباقر درچهای فقیه و مجتهد، عالم زاهد و محقق میپردازد.
سید محمدباقر درچهای فرزند آقا سید مرتضی از اکابر علما و مجتهدان و بزرگان مدرسان در سال 1264 قمری در شهر درچه متولد شد. پدرش فرزند سید احمد بن سید مرتضی بود و از اعقاب سید محمد میرلوحی سبزواری از شاگردان میرداماد و شیخ بهایی در عصر صفویه بوده است.
سید محمدباقر درچهای با سی و یک واسطه به امام هفتم(ع) میرسد و از اولاد «موسی الثانی» (معروف به ابیسبعه) محسوب میشود و بدین سبب او را « موسوی» لقب دادند.
سید محمدباقر در هفت سالگی در همان درچه از ملا محمود مکتبدار، فراگیری قرآن را آغاز کرد و سپس کتابهای گلستان سعدی، ترسل، نصاب و ریاضیات و برخی از آنچه در مکتب خانهها متداول بود را گذراند و با توصیه ملا محمود به پدرش(سید مرتضی) در ادامه تحصیل، مدتی نیز نزد پدر، ادبیات عرب و فقه آموخته، سپس راهی حوزه اصفهان شد و در مدرسه نیمآورد و کنار برادر بزرگترش، سید محمد حسین سکونت کرد.
با برخورداری از حافظه قوی و هوشی سرشار از اساتید مبرّز این حوزه نیز بهرهمند شد که از جمله این اساتید میتوان میرزا ابوالمعالی کلباسی، میرزا محمدباقر موسوی خوانساری چهارسوقی، شیخ محمدباقر نجفی و میرزا محمد حسن نجفی اصفهانی نام برد. پس از آن راهی حوزه نجف اشرف شده و در آنجا به مدت 12 سال ساکن شد. بعضی اساتید وی عبارت بودند از میرزا محمدحسن شیرازی(میرزای اول)، سید حسین کوه کمری و حاج میرزا حبیبالله رشتی.
به سال 1303 به اصفهان برگشت و در مدارسی مانند نیمآورد و مسجد نو بازار به تدریس اشتغال ورزید و در مسجد بازارچه حمام وزیر، نزدیک درب امام، امامت میکرد. وی هفتهای دو شب در درچه و دو شب در اصفهان در خانه و سه شب در مدرسه میماند و تا هنگام وفات از این قاعده تخلف نکرد.
آیت الله سید محمدباقر درچهای در اصفهان در رشتههای مختلف علوم متداوله، صرف و نحو، منطق، معانی و بیان، حساب و هندسه و سایر علوم ریاضی، هیئت و نجوم، طب، فلسفه و اصول فقه، تحصیل کرد و در هر یک محققانه پیش میرفت.
ویژگیهای اخلاقی و خصوصیات آیتالله درچهای
ویژگیهای اخلاقی و خصوصیات بارز معنوی در شخص او بسیار بود. بهطوری که در زهد، سختکوشی و بهویژه نظم سرآمد و مشهور بود. از حیث زندگی چه در زمان تحصیل و چه در اوج درجات علمی و مرجعیت کل؛ قانع و فقیرانه میزیست. بهطوری که حالات و رفتار وی و مراتب زهد، قدس و تقوای او همواره در تربیت اخلاق دانشوران با استعداد تأثیر شگرف و ژرف داشت و با وجود جاری شدن سیل وجوهات به سویش همواره به ظواهر دنیوی بیاعتنا بود.
سید محمدباقر درچهای در تعبد نیز سرآمد بود و میزان ارادت او به اهل بیت پیامبر(ص) و مقام ائمه اطهار(ع) بسیار بود بهطوری که در تمام احوال بهویژه هنگام مشکلات به آنها توسل میجست. از این رو بسیاری از دست پروردگان علمی او در مسائل معنوی نیز به شیوه او تأسی جستهاند. علاوه بر اهتمام به برگزاری مراسم مراثی اهل بیت(ع) از جمله سوگواری و روضه امام حسین(ع)، در زمان مرجعیتش نیز همه ساله ایام لیالی قدر و شب عاشورا خود به منبر رفته و پس از نقل احادیث در مورد مصائب اهل بیت(ع) هم خود گریه میکرد و هم مستمعین به شدت میگریاند.
آیتالله رحیم ارباب تحت تاثیر آیتالله درچهای هیچگاه عمامه بر سر نگذاشت
از دیگر خصوصیات شخصی سید محمدباقر درچهای نظم ویژه و همت عجیب ایشان بوده است. انضباط وی در انجام و برقراری درس مثالزدنی است. در شرایط سخت جوی مثل بارش برف و یا حتی از دست دادن نزدیکان، جلسه درس او تعطیل نمیشد و از این جهت ماجراهای متعددی از قول شاگردان و نزدیکان وی نقل شده است. درچهای در مراقبت و پرهیز از هر نوع گفتار سخت مراقب بود و به قولی مردی اهل مراقبه بود.
نقطه برجسته در زندگی این مجتهد و مدرس بزرگ آن است که وی عالمی مهذب و دانشمندی معتدل و در معتقدات شیعی خود به دور از افراط و تفریط بوده و از این جهت امتیاز قابل ملاحظهای بر بسیاری از عالمان و روحانیان دیگر این دوره دارد. این گرایش درچهای در برخی از شاگردان وی وضوح بیشتری داشت که از آن جمله آیتالله حاج آقا رحیم ارباب از اساتید و علمای زبدة اصفهان بود.
وی که تا پایان عمر در اصفهان مشغول تدریس بود به زعم جایگاه علمیاش در میان علمای این شهر هیچ گاه عمامه بر سر نگذاشت و در این امر تحت تأثیر درچهای بود. درچهای بهطور آشکار در بحث امامت، دایره اعتقاد به ولایت را محدود نگاه داشت که در این باره شرحی هم استاد مطهری دارد.
شاگردان آیتالله درچهای
یکی از دستاوردهای حیات پربار سید محمدباقر درچهای علاوه بر ویژگیهای معنوی و شخصیتی، پرورش شاگردان بسیاری بود که تعداد قابل ملاحظهای از آنان به درجات والای علمی در عصر خویش دست یافتند.
هر چند با احصا از برخی آثار مکتوب و اجازات تعداد 100 نفر از شاگردان مبرّز وی به دست آمده است اما قطعاً در حدود بیش از نیم قرن تعلیم و تدریس، دست پروردگان او باید بسیار بیش از این تعداد باشند. برخی از چهرههای شاخص که شاگردی و افتخار حضور در مجالس درسی وی را یافتهاند عبارتند از سیدابوالحسن اصفهانی، سیدحسین طباطبایی بروجردی، سیدحسن مدرس، حاج آقا رحیم ارباب، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا مهدی اصفهانی، محمدحسن طالقانی، شیخ غلامرضا یزدی، سیدجمالالدین گلپایگانی، حاج میرزا علی آقا شیرازی، سید محمدحسن نجفی قوچانی(آقا نجفی قوچانی)، جلالالدین همایی، سیدعبدالحسین طبیب، میرزا محمدحسن نحوی، میرسیدحسن چهارسویی، میرزامحمدحسن کاشانی، سیدحسین موسوی بیدآبادی، میرزا محمدحسین میردامادی، ملا حسن دولتآبادی، شیخ محمدحسین اشنی، میرزا محمدحسین جعفری، سید محمدعلی مبارکهای، شیخ زینالعابدین ابرقویی، محمدجواد صافی گلپایگانی و شیخ محمدباقر زند کرمانی.
آثار آیتالله درچهای
از حیث آثار مکتوب آیتالله درچهای در تألیفات و یا تحریر و نوشتههای علمی بهویژه دانشهای فقهی و اصولی نیز در حد قابل توجه گام برداشته و اکنون نیز تعدادی از آنها برجای مانده است که به تازگی آثار وی تحت عنوان« میزان الفقاهه» تاکنون در 20 مجلد به همت مجمع ذخایر اسلامی در شهر مقدس قم به طبع آراسته شده است.
از آثار وی که در ضمن این دوره به چاپ رسیده است عبارتند از یک دوره هفده جلدی در فقه و اصول؛ تقریرات اصولیه؛ رسالة جبر و تفویض؛ حاشیه بر مجمع الرسائل( رسالة علمیه آیت الله شیخ محمدحسن گزی)؛ رسالهای در ولایت ائمه اطهار( علیهم السلام)؛ حاشیه بر اصول دین تألیف شیخ جعفر شوشتری؛ حاشیه بر مناسک؛ حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری؛ تعلیقات بر فرائدالاصول به زبان عربی؛ حجیة الظن به زبان عربی؛ حواشی بر رسالة عملیة حاج محمدابراهیم کرباسی؛ حواشی بر رسالة علمیة شیخ محمد تقی آقا نجفی.
به بیان تعدادی از دست پروردگان دانشمندش، وی به اکثر علوم وارد و در بسیاری جهات جامع و سرآمد محسوب میشد، و او را میتوان مرجعی توانا و مسلط بر علوم متعددی به حساب آورد. علاوه بر علوم تخصصی به دانشهایی چون شعر و ادب فارسی، ریاضیات، فلسفه، عرفان، هیئت، طب، کلام و نیز تفسیر و رجال هم احاطه قابل توجهی داشت.
در جریان تحولات سیاسی کشور نیز صاحب رأی و دیدگاه بود بهویژه این که با شروع نهضت مشروطه و تبادل افکار علما و رجال سیاسی و مذهبی بهویژه با شهید شیخ فضل الله نوری مکاتباتی داشت، آنچه بهدست میآید این که سید محمد باقر نیز مانند نوری اعتقاد بر مشروطه مشروعه داشته است.
سید محمدباقر درچهای علاوه بر حضور در مجامع علمی و یا جدیت در پاسخگویی مسائل مربوط به علومی مانند فقه و اصول در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نیز حاضر و فعال بود. از جمله در زمانی که اعتقادات مردم توسط برخی عالم نماها و یا تعدادی مفتیان اهل سنت و یا کشیشان مسیحی مورد تهدید قرار میگرفت پا به عرصه گذاشته و به دفاع از ارزشها و عقاید مسلمانان و تشیع میپرداخت که خاطرات گفتوگوی وی با یک کشیش مسیحی معروف است، این مناظره و قوت استدلال و احاطه درچهای کشیش را قانع کرده و او را از علاقهمندان سید محمدباقر قرار داد.
وفات آیتالله درچهای
آیتالله درچهای در آستانه سختگیریهای دولت رضاخانی فوت کرد و جریان فوت وی به این صورت بود که از جمله برنامههای منظم سید محمدباقر درچهای، استحمام بود، او همیشه صبح روز جمعه برای نظافت و غسل جمعه به حمام میرفت و آن روز نیز طبق روال همیشگی به حمام رفت و ناگهان در خزانة آب، هنگام بین الطلوعین، بدون مقدمه وفات کرد و از نخستین لحظات مردم اصفهان و سایر بلاد گمان داشتند از غش یا سکته بوده است اما با توجه به حضور اطبای حاذق که به عیادتش رفتند مسلم شد که جان به جان تسلیم کرده است. برخی نیز معتقدند که وی به شهادت رسیده است. وفات یا شهادت سید محمدباقر در صبحگاه 28 ربیعالثانی سال 1342 در موطن او درچه رخ داده است.
انتشار خبر رحلت وی به شهرها یا روستاها باعث روانه شدن تعداد زیادی از مردم به اصفهان شد و نیز در شهرهای کوچک و بزرگ ایران و عتبات هم به سوگواری و تعزیت پرداختند، پیکر او را روز 29 ربیع الثانی از درچه به اصفهان آورده و میدان امام مملو از جمعیت شد. تشییع کنندگان نزدیک به غروب آن روز پیکر را به تخت فولاد رسانده و در بقعه تکیه کازرونی، مقابل مقبره ملا عبدالکریم گزی به خاک سپردند.
همسر سید محمدباقر درچهای را فردی شایسته و لایق توصیف کردهاند که در دستگیری از فقرا و بینوایان سعی جمیل داشته است، درچهای دارای 9 فرزند بود که چهار پسر و پنج دختر را شامل میشد. پسران وی اهل علم و ورع و همچنین دختران نیز فاضله و عالمه بودند.
انتهای پیام/164/ح