عظیمترین انقلاب فرهنگی در سایه بعثت رسول اکرم(ص) شکل گرفت/ آیا در زمان مبعث، پیامبر دیگری هم وظیفه هدایت را بهعهده داشت؟
انقلاب بزرگ فرهنگی بر اثر مبعث پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله ایجاد شد؛ انقلابی که چراغ هدایت را برای جانهای مشتاق و هدایتطلب در طول تاریخ روشن کرد تا کسی بهانه واماندن در تاریکی و ظلمت را نداشته باشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بعثت حضرت ختمیمرتبت پیغمبر مکرّم اسلام صلّی اللّه علیه و آله بهعنوان هدیه و منتی بزرگ از جانب خدای متعال برای مردم روی زمین بود تا در سایه آن از هر نوع ظلم، فساد و آزار در امان بمانند، چنانکه از آغاز بعثت آن حضرت شاهد تلاشهای شبانهروزی ایشان در جهت نهادینه کردن آموزههای اسلامی و بهبود سبک زندگی مردم هستیم، تلاشهایی که از مبارزه با اندیشههای خرافی، انحرافی و قبیلهگرایی شروع میشد و تا جزئیترین نکات و مطالب مورد استفاده در زندگی ادامه پیدا میکرد. هرچند که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله عمر شریف خود را در جهت هدایت و سعادت مردم در تمام جغرافیا و تاریخ دنیا صرف کردند، اما کسانی از این فیض الهی بهره اصلی را برده و میبرند که سر به راه بوده و طی کردن مسیر حق را بهبهای ثروت و موقعیت و شهرت دنیایی نفروخته باشند.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با آیتالله حسن ممدوحی، استاد حوزه و پژوهشگر دینی انجام داده به بررسی رویدادها و تأثیرات بعثت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پرداخته است. آن طور که این پژوهشگر اسلامی توضیح میدهد، بر اثر بعثت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و برقراری حکومت اسلامی از سوی آن حضرت، انقلاب بزرگی در آداب و رسوم مردم آن دوران در شبهجزیره عربستان به وجود آمد که بعدها بر اثر تلاش ائمه اطهار علیهم السلام در سرزمینهای دیگر هم گسترش پیدا کرد. تصور ابتدایی این است که بر اثر آموزههای اسلامی رسول گرامی صلی الله علیه و آله، مردمی که قبلاً بتها را بهعنوان معبود انتخاب کرده بودند و مجسمههایی را که با سنگ و چوب درست کرده بودند ستایش میکردند، بعد از مبعث به خداپرستی روی آوردند و خدای یکتا را شناختند. این مطلب صحیح است اما بر اثر این خداپرستی انقلاب فرهنگی در نوع زندگی، تفکرات، آداب و رسوم و کل زندگی و اندیشههای مردم ایجاد شد که حتی نظام حکومتی آنها را تغییر داد.
بررسی امور وحی پیش از بعثت نبی مکرم اسلام
میدانیم که پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله بهعنوان خاتم الانبیاء علیهم السلام از سوی خدای متعال معرفی شدهاند، پیامبر قبل از آن حضرت چهکسی و چهزمانی بود؟
میان 124 هزار پیغمبری که از سوی خدای متعال برای هدایت مردم تعیین شدهاند، پنج پیامبر اولوالعزم داریم که آخرین آنها و سرآمد همه ایشان، حضرت خاتم الانبیاء رسول اسلام صلی الله علیه و آله هستند، در این میان آخرین پیامبر اولوالعزم حضرت عیسی علیه السلام بوده که چند قرن قبل از تولد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله زندگی میکرد؛ اما مژده و بشارت میلاد و ظهور رسول اسلام را به مردم دنیا داده بودند.
هرچند که یهودیان ادعا میکردند که حضرت عیسی علیه السلام را به قتل رساندند، اما خدای متعال ادعای آنها را رد میکند و میفرماید: «وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَاقَتَلُوهُ وَمَاصَلَبُوهُ وَلَکن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ لَفِی شَک مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَاقَتَلُوهُ یقِینًا؛ و گفتارشان که: ما، مسیح عیسىبن مریم، پیامبر خدا را کشتیم! در حالى که نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانى که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروى مىکنند و قطعاً او را نکشتند.»
حضرت عیسیبن مریم علیه السلام سالها قبل از میلاد رسول اسلام صلی الله علیه و آله زندگی میکرده و در زمان میلاد و بعثت نبی مکرم اسلام هیچ پیامبری نبوده است.
بیشتر بخوانید: سبک زندگی مردی که بهشت مشتاق او بود
در گفتگوی تسنیم با حجتالاسلام الویری بررسی شد: جایگاه صلح امام حسن(ع) در هندسه فکری شیعی
او را هنگامى به رسالت فرستاد که در جهان رسولانى نبودند
غیر از پیامبران اولوالعزم چطور؟ آیا در زمان مبعث رسول خدا صلی الله علیه و آله پیامبری که اولوالعزم نبوده و صاحب شریعت نباشد، زندگی میکرده است؟
برای پیدا کردن جواب این سؤال خوب است به احادیث مراجعه کنیم؛ در یکی از خطبههای نهج البلاغه از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام میخوانیم که بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله، عظمت این ماجرا و منت و لطفی را که از جانب این رویداد مهم خدای متعال بر بندههای خود گذاشته یاد کردهاند.
آن حضرت در ضمن فرمایشات خود فرمودهاند که: «أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ؛ او را هنگامى به رسالت فرستاد که در جهان رسولانى نبودند.» فتره وحی به دوران میان دو پیامبر گفته میشود که در این مدت هیچ وحیی از سوی خدا بر پیامبری ارسال نشده است. در این دوره وحی قطع شده بود تا اینکه آن حضرت به نبوت رسیدند.
و در ادامه اشاره میکنند: «زمانى دراز بود که مردم به خواب رفته بودند. فتنهها سر برداشته و کارها نابسامان بود. آتش جنگها شعله میکشید، روشنایى از جهان رخت بربسته و فریب و نادرستى آشکار گردیده بود. جهان به باغى میمانست که برگ درختانش به زردى گراییده بود و کس از آن امید ثمرهای نداشت. آبش فروکش کرده بود. پرچمهای هدایت کهنه و فرسوده گشته و رایات ضلالت پدیدار شده بود. دنیا در آن روزگاران بر مردمش چهره دژم کرده بود و بر خواستاران خود ترشروى گشته بود. میوهاش فتنه بود و طعامش مردار. در درون وحشت نهفته داشت و از بیرون شمشیر ستم آخته.»
این بیان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نشان میدهد که در زمان بعثت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله هیچ پیامبری نبوده است و آن حضرت در شرایطی به نبوت مبعوث شدند که مردم در گمراهی جهل فرو رفته بودند.
نبوت در شرایط نیاز شدید انسان به هدایت
بر این اساس نبی مکرم اسلام در دورانی به پیغمبری مبعوث شدند که مدتها از زمان ابلاغ وحی بر پیامبر قبلی میگذشت و مردم بهشدت نیاز به هدایت داشتند، در عین حال ادیان دیگر هم دچار تحریف شده بودند، یعنی اگر از بقایای تعلیمات حضرت عیسی و موسی علیهما السلام وجود داشت، همگی دچار تحریف شده بودند و اصل حقیقت دین و بندگی خدا نیاز به بازخوانی و یادآوری دوباره داشت، تا اینکه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله کاملترین و جامعترین دین را از سوی خداوند متعال برای انسانها در طول تاریخ ابلاغ فرمودند.
تأثیر مبعث بر جهل و خرافات مردم
در تاریخ صدر اسلام عنوان شده است که قبل از بعثت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله، جامعه آن دوران دچار خرافات و انحرافاتی بود، بهعنوان مثال نوزادان دختر را زنده به گور میکردند، تأثیر مبعث بر هدایت مردم در آن دوران چهاندازه بود؟
بر اثر بعثت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و برقراری حکومت اسلامی از سوی آن حضرت، انقلاب بزرگی در آداب و رسوم مردم آن دوران در شبهجزیره عربستان به وجود آمد که بعدها بهسبب تلاش ائمه اطهار علیهم السلام در سرزمینهای دیگر هم گسترش پیدا کرد. تصور ابتدایی این است که در نتیجه آموزههای اسلامی رسول گرامی صلی الله علیه و آله، مردمی که قبلاً بتها را بهعنوان معبود انتخاب کرده بودند و مجسمههایی را که با سنگ و چوب درست کرده بودند ستایش میکردند، بعد از مبعث به خداپرستی روی آوردند و خدای یکتا را شناختند. این مطلب صحیح است اما بهسبب این خداپرستی انقلاب فرهنگی در نوع زندگی، تفکرات، آداب و رسوم و کل زندگی و اندیشههای مردم ایجاد شد که حتی نظام حکومتی آنها را تغییر داد.
بر اثر این تحولات، آداب و رسوم جاهلی و خرافاتی که میان مردم رواج داشت، بههمت و هدایت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله از بین رفت و آداب دوستی، صلح و رحمت در سایه خداپرستی و رسوم اسلامی میان آنها رواج پیدا کرد.
در این شرایط، آیا بعد از بعثت نبی مکرم اسلام هیچ خرافات و انحرافی از گذشته بین مردم باقی نماند؟
از آنجا که مردم کجفکر و کجاندیش در همه طول تاریخ زندگی میکردهاند، در آن دوران هم بهخاطر کجفکری و غرضورزیهای عدهای بقایایی از اندیشههای انحرافی که بین عدهای نهادینه شده بود، باقی ماند، چراکه عمر پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله کفاف آن را نداد که همه این آداب غلط را بهطور ریشهای از بین ببرند، به این ترتیب است که بعد از رحلت آن بزرگوار شاهد بروز و ظهور انحرافات دوبارهای در فرهنگ مردم تاریخ هستیم.
ریشه اصلی انحرافات
دلیل اصلی این انحرافات چه بود که حتی بعد از بعثت رسول اسلام صلی الله علیه و آله هم شاهد باقی ماندن آنها هستیم؟
اصل این انحرافات تعصبهای قبیلهای بود و هر کس قبیله و طایفه خود را از دیگران برتر و بالاتر میدانست، در عین حال عشق و علاقه به اموال دنیا و دلبستگیهای مادی دلیل دیگری بود که گروهی از مردم را از رفتن در راه حق منصرف میکرد. آنها ترجیح میدادند برای بهره بردن بیشتر از اموال و ثروت دنیایی، گمراه باشند و از حق پیروی نکنند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله بارها و با شدت با نظام بردهداری مخالفت و مبارزه میکردند، اما گروهی از مردم ثروتمند با این منش آن حضرت و این دستور اسلامی مخالف بودند چون زنان و مردانی را بهعنوان برده در اختیار میگرفتند و بدون پرداخت هزینهای از آنها استفاده میکردند.
در عین حال آنها پیوندهای خویشاوندی خود را آنقدر مهم میدانستند که قبیله خود را از دیگران برتر و ممتاز محسوب میکردند، به همین دلیل جنگهای قبیلهای و ریشهداری میان مردم آن زمان در میگرفت و هر کسی در پی برتر معرفی کردن خویشاوندان خودش بود.
در این شرایط بود که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بهجای نژاد و قبیله مشترک، ایمان و دین مشترک را ملاک دوستی و برادری افراد معرفی کردند و به این ترتیب بین همه مسلمانان دوستی و رأفت ایجاد شد، چنانکه خدای متعال میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ؛ بهدرستی که مؤمنان برادر یکدیگر هستند.» به این صورت آن حضرت میان آنها صلح و برادری ایجاد کردند.
انتهای پیام/+