هوشنگ ظریف: هنرمند باید پیام زمانهاش را به مردم منتقل کند / ماجرای تارنواز شدن حسین علیزاده
هوشنگ ظریف در گفتوگویی که ۹ سال پیش شکل گرفت به بیان ماجرای تارنواز شدن حسین علیزاده پرداخته و نکاتی را به هنرجویان موسیقی گوشزد کرده است.
خبرگزاری تسنیم - هوشنگ ظریف را در موسیقی ایرانی به عشقنوازی میشناسند. کسی که با زخمه های تارش میشود عاشق شد. صدای تارش پر از لطافتهای نواختن است و هر کس چند بار صدای سازش را شنیده باشد؛ برای همیشه آن را به خاطر خواهد سپرد.
ظریف معلم و استادی راستین بود. بسیاری آهنگسازان و نوازندگانِ به نامِ امروز، از شاگردان او بودهاند. مردی با وقار و با متانت. آرام بود و جز مهربانی از او نمیتوان دید.
اکنون که این متن را مینویسم، چند روزی از فوتِ هوشنگ ظریف گذشته است. او 17 اسفند 1398 درگذشت.
نخستین بار به تاریخ 24 مرداد 1398 به دیدار هوشنگ ظریف در آموزشگاهش در خیابان شریعتی رفتم. شاگرد داشت و هنوز کلاسش تمام نشده بود. هنرجویی آنجا بود که از شهرستان آمده بود و میخواست تا آخرین ثانیه ها هم از محضر استاد استفاده کند.
به هر روی کلاس تمام شد و با استاد ظریف هم صحبت شدیم. به راستی که از متانت و شیکپوشی و ظرایفِ سخنش هر چه بگویم، جان سخن را ادا نکردهام.
از گذشتهها گفت. از پایور و گروهی که چند دهه در کنار هم بودند. از عشقش به صدای تارِ لطفاله مجد، جلیل شهناز و فرهنگ شریف گفت. گاهی هم نکاتی را به نوازندگان و هنرجویان امروزیِ موسیقی گوشزد کرد.
از آن زمان تا کنون حدود 9 سال گذشته است. اما گویی همین دیروز بود که ظریف را دیدم. به راستی منش و متانت و اخلاقش برای همیشه در یاد و خاطر همه اهالی موسیقی خواهد ماند.
حاصل گفتوگویم با هوشنگ ظریف در آن سالها، مطلبی کامل شد که بخشی از آن در روزنامه آرمان منتشر شد. اما امروز و پس از درگذشت هوشنگ ظریف متن کامل آن گفت و گو را در اینجا منتشر میکنیم تا یاد و خاطرش را گرامی بداریم.
آقای ظریف از روزهای شروع موسیقی و رفتن تان سمت ساز تار بگویید. چه شد که تار را به عنوان ساز اصلیتان انتخاب کردید.
کلاس سوم ابتدایی بودم که به موسیقی علاقهمند شدم. با استفاده از چوب و بستن چند سیم به آن، چیزی شبیه به تار را در خانه ساختم و با آن صداهایی نیز تولید میکردم. روحاله خالقی هنرستان موسیقی را در سال 1328 تاسیس کرد. من هم با پایان کلاس چهارم ابتدایی در همان سالها و از طریق یکی از آشنایانمان به هنرستان موسیقی معرفی شدم. نخستین پرسشی که از من کردند این بود: «چه سازی را دوست داری؟» بی درنگ گفتم: «تار»
نخستین استادم در هنرستان موسیقی، موسیخان معروفی بود. هنرجویان هنرستان موسیقی باید ساز دومی را نیز برای خود انتخاب میکردند. من هم ابتدا فلوت را برگزیدم، ولی پس از مدتی دیدم که گیرایی چندانی به این ساز ندارم. به همین دلیل کنترباس را به عنوان ساز دومم انتخاب کردم.
شما سالها در گروه موسیقی «پایور» حضور داشتید. این گروه از پرسابقهترین گروههای موسیقی ایران است. اعضای این گروه چند دهه در کنار هم به نواختن پرداختند. شما چگونه وارد گروه «پایور» شدید.
من با آغاز کار گروه «پایور» در این گروه حضور داشتم. نخستین قطعهای که با این گروه نواختیم «شهر آشوب» در دستگاه «شور» بود. با گروه پایور اجراهای بسیاری را در نقاط مختلف ایران و دیگر کشورهای جهان برگزار کردیم. در کشورهایی مانند مصر، تونس، ژاپن، کانادا و امریکا و بیشتر کشورهای اروپایی کنسرتهایی داشتیم.
در کنسرتهایی که خارج از کشور برگزار میکردیم ابتدا هر کدام به صورت مجزا روی صحنه میرفتیم و علاوه بر تکنوازی، ساز را به طور کامل برای حاضران معرفی میکردیم. برای این کار خانم پایور مترجم ما بود. پس از این تکنوازیها به صورت گروهی به صحنه میرفتیم و اجرای گروهی را برگزار میکردیم.
با خوانندگانی چون شجریان، عبدالوهاب شهیدی و محمود کریمی بارها روی صحنه رفتیم و بسیاری از قطعههای موسیقی محلی ایران را با تنظیمهای جدید اجرا کردیم.
نقش ردیف را در موسیقی ایرانی چگونه میبینید. آیا هنرجویان موسیقی باید ردیفهای مختلفی که به روایت استادان مختلف در موسیقی ایران وجود دارد را یاد بگیرند، یا تنها آموختنِ یک ردیف کافی است.
ردیف پایه و اساس موسیقی ایران را تشکیل میدهد و برای هر هنرجویی یادگیری آن لازم و ضروری است. نوازندگان موسیقی ایرانی برای تسلط و اجرای قطعههای مختلف و برای بداهه نوازی باید بر ردیف موسیقی ایرانی تسلط لازم را داشته باشند. هر ردیفی که در موسیقی ایرانی وجود دارد دارای ویژگیهای خاصی است. یادگیری هر کدامشان میتواند برای هنرجویان مفید باشد. من در آموزش تار، ابتدا به شاگردانم ردیف موسی معروفی را یاد میدهم و سپس به آموزش ردیف شهنازی میپردازم و معتقدم ردیف شهناز مختص کسانی است که از سطح نوازندگی بالاتری برخوردارند.
ردیف شهنازی دارای قطعههای ضربی بسیاری است که میتواند در انگشت گذاریها و بالا بردن تکنیک نوازنده بسیار مفید باشد.
تفاوت هنرجویان موسیقی دوران شما با هنرجویان کنونی در چیست.
موسیقی در ذات انسانهاست. پیشرفت در موسیقی به علاقه و ذات انسان بستگی دارد. آنها که در درونشان علاقه به موسیقی را احساس میکنند، محال است آن را رها کنند. عدهای هم تنها برای تفریح تصمیم به یادگیری سازی میگیرند که البته به جایی نمیرسند و در میانه کار ساز را رها میکنند.
از میان 60 هنرجویی که در زمان ما در هنرستان موسیقی بودند، 50 نفرشان امروز در موسیقی ایرانی شناخته شده و صاحب سبک هستند. ولی از میان شاگردان امروزی، از هر پنجاه نفر شاید چهار یا پنج نفر پیشرفت کنند.
دلیل این امر را چه میدانید؟ به نظرتان کم کاری از هنرجویان است یا اینکه عدم حمایت از موسیقیِ جدی موجب این اتفاق شده است.
دلیل این امر نبود اوضاع مناسب برای پیشرفت هنرجویان است. به گونهای که هنرجویان موسیقی پس از پایان دورههای تحصیلی فضای مناسبی برای بروز هنرشان را ندارند. پیش از انقلاب فارغ التحصیلانِ هنرستان موسیقی پس از پایان دوره هنرستان، در وزارت فرهنگ و هنر استخدام میشدند و در همان ابتدا در مدارس مشغول تدریس موسیقی و سرود میشدند. سرودهایی مانند «ای ایران»، «ای وطن» و... در قالب کتابی نوشته شده بودند و در مدارس برای دانش آموزان ابتدایی تدریس میشد.
هر هنرجویی که تحصیلات در هنرستان موسیقی را به پایان میبرد، پس از استخدام برای دو یا سه سال در مدارس مشغول تدریس میشد. اما اکنون حتی فارغ التحصیلان دانشگاه هم بی کار هستند.
شما در ارکستر دهلوی تنبک نوازی هم کردهاید. حتی در نوشتن کتاب تنبک نوازیِ حسین تهرانی نقش مهمی داشتهاید.
زمانی که در ارکستر دهلوی بودم، استاد دهلوی قطعهای را برای ارکستر و تنبک نوشته بود که در آن اجرای آن قطعه من هم به همراه گروه تنبک نوازان به صحنه رفتم. پس از مرگ استاد تهرانی، من سرپرست و تکنواز گروه تنبک نوازان ارکستر بودم.
در گروه پایور معروفترین قطعه ای که در موسیقی نواحی اجرا کردید، «آن نگاه مست تو» بود. این قطعه را هنوز هم بسیاری از خوانندگان اجرا میکنند. اصالت این قطعه به موسیقی لرستان برمیگردد؟
فرامرز پایور قطعه «آن نگاه مست تو» را براساس آهنگی لری تنظیم کرد و برایش مقدمهای هم نوشت. به ما خبر دادند که جوانی هست که صدای خوبی دارد و خوب میخواند. از او خواستیم تا در تمرینهای گروه پایور حاضر شود و او نیز پذیرفت و در تمرینهای ما شرکت کرد.
در یکی از کنسرتهایی که گروه «پایور» به صحنه رفت، رضا سقایی در کنار گروه حاضر شد تا قطعه «آن نگاه مست تو» را با صلابت اجرا کند. پس از آن نیز همین قطعه را با صدای عبدالوهاب شهیدی اجرا کردیم. شهیدی به این قطعه بسیار علاقه مند بود.
درباره رضا سقایی بیشتر برایمان بگویید.
متاسفانه پس از آن اجرا دیگر او را ندیدیم. چند باری سراغش را گرفتیم و به ما گفتند که از تهران رفته است. چند سال پیش شنیدیم که در خرمآباد فوت کرده است. با اینکه تنها همکاریمان با سقایی در همان یک قطعه خلاصه شد، اما باید بگویم که تواناییهای صدایش کم نظیر بود.
با توجه به سابقه طولانی شما در تدریس موسیقی، شما را استاد مُسلم استعدادیابی میدانند. کسانی مانند حسین علیزاده را شما کشف کردید. گویا حسین علیزاده در ابتدا نوازنده ویلن بوده و شما او را به سمت تار هدایت کردهاید.
زمانی که در مدارس درس میدادم، حسین علیزاده در دبیرستان حافظ درس میخواند. زمانی که من به این دبیرستان رفتم، او ویلن مینواخت. اما با توجه به فیزیک بدنیاش پیشنهاد دادم تا سازش را تغییر دهد و نوازنده تار شود. علیزاده هم با پشتکار و استعدادش این ساز را با علاقه بسیار ادامه داد و اکنون هم در نوازندگی تار صاحب سبک است. البته کسان دیگر مانند داریوش طلایی، ارشد تهماسبی و حمید متبسم هم بودند که در کلاسهایم شرکت میکردند. اکنون هر کدام از این هنرمندان برای خودشان صاحب سبکند.
در میان بزرگان تار نوازی صدای ساز کدام یک را بیشتر از بقیه میپسندید.
من عاشق صدای ساز مجد، فرهنگ شریف و استاد شهناز هستم.
برای اینکه نوازندهای در کارش موفق باشد، تکنیک بیشتر اهمیت دارد یا احساس نوازندگی؟
هر نوازنده باید ابتدا تکنیک لازم را برای نوازندگی داشته باشد و این میسر نمیشود جز با تلاش و پشتکار بسیار. همچنین همنشینی با استادان و بزرگان موسیقی در بالا بردن تکنیک نوازنده بسیار موثر است.
نوازنده از سوی دیگر باید در تلاش باشد تا حس مناسبی هنگام نواختن ساز داشته باشد. تنها با وجود این دو عامل است که نوازنده میتواند در کارش موفق باشد. پس هر نوازنده برای موفقیت به ترکیبی از تکنیک و احساس نیاز دارد.
شما سالهای بسیاری در موسیقی ایران حضور فعالی داشتهاید و اجراهای بسیاری را به صحنه بردهاید و در تولید آلبومهای بسیاری نقش داشتهاید. در این سالها مهمترین پیامی که میخواستید با سازتان به مخاطبان منتقل کنید چه بوده است.
من همیشه به این اندیشیدهام که احساسم را در قالب موسیقی و با مضرابهای سازم بیان کنم. هر هنرمندی باید پیام دورهی خود را به مردم منتقل کند. من در دورههای مختلفی نوازندگی کردهام که در این مدت همواره به انتقال پیام مهر و دوستی برای مخاطبانم اندیشیدهام.
-------------------------
گفت و گو: یاسر یگانه
عکسها: امیر امیری
-------------------------
انتهای پیام/