یادداشت غفاری درباره "عقلانیت دینی"| کرونا و پیوندِ مثلت سلامت، دین و حکومت
مصطفی غفاری در یادداشتی اظهار داشت دو نهاد سلامت و دین با نقش حکومت میتوانند مثلث کاملی را بسازند. این سه ضلع اکنون با هم کار میکنند و همافزایی دارند تا اجماعِ اجتماعی مبتنی بر خرد جمعی و عمومی شکل بگیرد.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم روز درختکاری(13 اسفند) ضمن تاکید بر لزوم رعایت نکات بهداشتی و توصیههای و دستورالعملهای مسئولان درخصوص پیشگیری و جلوگیری از آلودگی ویروس کورنا و ذکر بر این نکته که "از این دستورها نباید تخطی شود، چرا که خداوند ما را موظف کرده است در قبال سلامت خود و دیگران احساس مسئولیت کنیم"، همگان را توصیه به توسل و توجه به پرودگار فراخواندند و قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه را توصیه فرمودند.
بیانات رهبر انقلاب تبلوری از عقلانیت دینی در برابر دوقطبی کاذبی بود که روزهای قبل از آن شاهد بودیم. برخی در پوشش طرفداری از علم جدید به عقاید مذهبی میتاختند و با انکار تاثیر معنویت به استهزای استدعا از خداوند جهت شفا پرداختند و در مقابل نیز، طیف دیگری با تمسخر توصیههای بهداشتی و در پوشش دفاع از مقدسات، حرکتهای ابلهانهای مانند لیسیدن ضریح را به نمایش گذاشتند که مشخص شد آبشخور این ارتجاع قدیم هم مشابه همان جهالت مدرن است. سخنرانی رهبر انقلاب نمایش یک عقلانیت دینی علیه جهل مدرن و ارتجاع قدیم بود.
تسنیم در گفتوگوهایی به کارشناسان و پژوهشگران حوزه دین و جامعهشناسی به بررسی رابطه عقل و دین و راهکار اسلام در مواجهه با شیوع ویروس کرونا پرداخته است.
مصطفی غفاری پژوهشگر علوم اجتماعی و استاد دانشگاه در یادداشتی شفاهی برای خبرگزاری تسنیم، به موضوع عقلانیت دینی در موضوع شیوع ویروس کرونا و مقابله با آن پرداخته است که در ادامه میخوانید:
امروز در جامعه خودمان با معضل و بحرانی با عنوان "شیوع ویروس کرونا" که با جان انسانها سر و کار دارد، روبرو هستیم. این موضوع مرتبط با بهداشت و سلامت افراد جامعه است. مهمترین ضلع در این مسئله و در واقع مهمترین ضلع برای حل این بحران، رعایت مسائل بهداشتی است. امری که برای همگان واضح و مبرهن است و همه از لحاظ عقلانیت عرفی به نتایج عدم رعایت نکات بهداشتی آشنا هستند.
ضلع دیگر مثلث حل این بحران مراجع عالی دینی و آنهایی هستند که در نگاه مردم به دلیل اجتهاد و شأن مرجعیت قابلیت تبعیت دارند. مراجع و مجتهدان در این زمینه نظرات واضح و روشنی دارند. آنان تسلیم نظرات کارشناسی هستند و دیدگاههای آنان را تایید میکنند.
مردم تمایل به رعایت مسائل و نکات بهداشتی دارند. البته ممکن است که برخی از مردم، بعضی از دستورها و توصیهها را رعایت نکنند، یا اینکه در مراجع سطوح پایینتر دینی که بهتر است آنان را "سلبریتیهای مذهبی" بنامیم، صداها و حرفهای متفاوتی شنیده شود، اما به نظر میرسد قدرت آن مرجعیت دینی که در حوزه اجتهاد و تقلید، ما به آن باور داریم و قدرت مسئله از نظر موج عقلانیت عرفی، غلبه دارد و در نتیجه تصمیم روشنی را برای هر انسان و کنشگر عاقلی فراهم میکند.
ضلع سوم این موضوع، حکومت است که مسئولیت مشخصی دارد و در حال اقدام و تدبیر است. دو عامل دیگر که در واقع دو ضلع یک مثلث هستند، با نقش حکومت میتوانند مثلث کاملی را بسازند. این سه ضلع اکنون با هم کار میکنند و همافزایی دارند تا اجماعِ اجتماعی مبتنی بر خرد جمعی و عمومی که توسط لایههای علمی و تخصصی و لایههای کارشناسی دینی تایید میشود را شکل دهند.
به نظر بنده مثلث اجماعی به دلیل سرشت سه نهاد سلامت، دین و حکومت کمتر دچار دستانداز و دردسر خواهد شد و به طور طبیعی در چنین مسالهای به همدیگر خواهند رسید و تقویت خواهند شد؛ ولو اینکه در سطوحی از ماجرا برخی از اختلافات وجود داشته باشد که به طور نمونه به اظهارنظرهای برخی از سلبریتیهای مذهبی و جدی نگرفتن مسائل بهداشتی توسط برخی از مردم به دلیل عادات اجتماعی اشاره کردم و به این موارد برخی کمکاریها و نقاط ضعف تدبیری از سوی حاکمیت و دولت را هم میتوان اضافه کرد؛ به نظر نمیرسد از دیدگاه نظری و کلیت ماجرا از حیث عمل، این مثلث چندان دچار خدشه شود.
از جملات فوق نتیجه میگیرم که این هماهنگی هم قدر متیقن عقلانیت اجتماعی را برای ما میسازد و هم اینکه تجربه مثبتی است از این جهت که در مسالهای که ابعاد کارشناسی و تبعات عینی کاملاً آشکاری دارد، توازن، هماهنگی (همآهنگی) و همافزایی در سه لایه کارشناسی علمی، کارشناسی مذهبی و کارشناسی حکمرانی شکل میگیرد و بازتاب این موضوع بر جامعه اثر مثبتی خواهد داشت.
در کوتاه مدت اثر آن همدلی و همراهی برای شکست ویروس کروناست و در بلندمدت نیز اثر مثبت و ماندگار از این حیث ثبت خواهد کرد.
البته در ابتدای شیوع ویروس کرونا در کشور ما شاهد وقوع برخی از رفتارهای ناشایست بودیم که البته پراکنده و کممایه بود و تصور میشد احساسات دینی در مقابل عقلانیت علمیِ و مسائل بهداشتی و پزشکی قرار بگیرد؛ اما وقتی مراجع عالی مذهبی در این حیطه اظهارنظر کردند، الگوی رفتاریشان به گونهای برجسته شد که مردم را به رعایت نکات و توصیههای بهداشتی ترغیب کرد که به نظر میرسد اکنون این گفتمان به یک گفتمان مسلط و حاکم تبدیل شده است.
اگر کسی با انگیزههای مذهبی چه صادقانه و چه با مقاصد دیگر، رفتاری خلاف هنجار انجام بدهد، انگشتنما خواهد شد و پشتیبانی مذهبی واقعی از نظر عقلانیت دینی را نخواهد داشت. ممکن است احساسات عده معدودی را در حمایت از خودش بربیانگیزد و یا کسی از این انگشتنما شدن خوشش بیاید و احساس ارضای کسب منزلت دینی بکند، اما فاقد عقلانیت دینی و اجماع دینداران از نظر اجتماعی است. این دسته از افراد در هر دو لایه در نهایت در انزوا قرار میگیرند.
رفتارها و الگوهای مذهبی وقتی در پایینترین سطوح حاکم به اجرا درمیآید، به طور طبیعی پیوندی را بین عرصه دینداری و حکمرانی به وجود میآورد. اکنون رهبری به عنوان مرجع دینی و عالیترین شخصیت سیاسی کشور، وقتی در بیان و رفتار (که نمونه اخیر آن لغو سخنرانی سالیانه در حرم مطهر رضوی بود) براساس دیدگاههای بهداشتی و توصیههایی که به مردم شده است، عمل میکند، تاثیر بسیاری در شکلگیری جریان سیاسی مذهبی که با دغدغههای بهداشتی و پزشکی هماهنگ و همسوست، خواهد داشت. مردم نیز به دلیل ذائقه صیانت از نفسی که دارند، همراهی میکنند.
همراهی مردم در بلند مدت اثرات ماندگاری در جامعه خواهد داشت و میتواند به الگویی برای دیگر قلمروهای زیست اجتماعی که در آنها نیاز به اینگونه اجماعها داریم، بشود. تنها حوزه سلامت نیازمند همگرایی ایدهها و کنشها نیست، بلکه در حوزه امنیت و... نیز نیازمند چنین همگرایی هایی هستیم. شاید بتوان گفت که تقدیر مردمی و تشییع بیمانندی که از نماد امنیت ملیِ خارجی کشورمان یعنی حاج قاسم سلیمانی انجام گرفت، و آن همدلی مردم و مراجع دینی و سیاسی در کشور، خود نمادی از اجماع روی قدر مسلمهای امنیت به عنوان یکی از ارکان زیست اجتماعی بود. در آنجا با جلوه امنیت روبرو بودیم و در اینجا جلوه سلامت دارد خودش را نشان میدهد.
در اینجا باید به نکته دیگری هم اشاره کنم و آن این است که کنش خردمندانه و موفقیت در حل بحران در چنین مواقعی چه در مساله امنیت و چه در مساله سلامت، نیاز جدی به مدیریت فهم و عواطف دارد. مساله تنها دو دو تا چهارتای عقلانی و محاسبات ذهنی نیست و نباید به این سطح تقلیل داده شود.
در مورد بیماری ناشی از ویروس کرونا، کسانی را داریم که عزیزانشان را از دست دادهاند و در برگزاری مراسمهای تشییع، خاکسپاری و ختم با مشکل مواجه هستند. این وضعیت، التهابات اخلاقی و عاطفی خاصی در جامعه به وجود میآورد که این افراد باید درک بشوند و برایشان تدبیر شود و مدیریتی انجام بگیرد.
یکی دیگر از موضوعات و جنبههای عواطف انسانی که با ویروس کرونا پیوند خورده، ترس است که فراگیر شده و ممکن است حد کمش موجب بیاحتیاطیها و حد زیادش موجب ضررهای دیگری به ابعاد زیست اجتماعی بشود. حفظ تعادل نسبت به موقعیتهای بحرانی یک بخش از آن بسته جامع و پازل بزرگ مدیریت بحران است.
اگرچه روی ابعاد عقلانی و عقلانیت در حوزه مدیریت بحران، فکر میکنیم، اما خیلی خوب است که همزمان نگاهی به این موضوع داشته باشیم که همه مسائل انسانی قابل تقلیل و گنجاندن در مقولههای محاسبهپذیر ابزاری نیستند و مساله ابعاد عاطفی و احساسی کاملاً قابل توجهی دارد و خردمندانه و مسئولانه برخورد کردن، بخشی از مسیر حل بحران است و حتی میتوان گفت بخشی از عقلانیت واقعی اسلامی است. لازم است هم مسئولان امر بدان توجه داشته باشند و هم کسانی که در حیطههای فکری و اجتماعی دارای نفوذ کلام و قلم هستند.
در پایان لازم میدانم بر این موضوع تاکید کنم که ذات این مساله (کیفیت و ابعادش) به گونهای است که اجماع نظری و عملی را به وجود میآورد. فرض بفرمایید وقتی حکومت میخواهد سلامت شهروندان خود را تضمین کند، نگاه نمیکند که چه کسی از نظر گفتمان و ایدئولوژی حاکم مخالف یا موافق اوست. حکومت باید امنیت و سلامت همه شهروندان را به صورت یکپارچه تامین کند.
مخالفان و منتقدان نیز در چنین مقولهای مجال کمی دارند تا به مخالفت بنیادی با رفتارها و سیاستهای حکومت بپردازند، بلکه بیشتر سعی میکنند همدلانه یا مسئولانه عمل کنند، به نحوی که هم خودشان نزد وجدان عمومی جامعه سربلند شوند و هم بتوانند بحرانی که فراگیر است را مهار کنند. از نظر دینی، نخبگان و کارشناسان در این گونه مسائل هیچگاه اختلافنظر برجستهای با بدنههای کارشناسی علمی و مسئولان کشور ندارند.
البته شرایط اضطرار همانطور که در سایر ابعاد زیست اجتماعی محدودیتهایی را ولو به طور موقت ایجاد میکند، طبیعتا در لایههای دینی زیست اجتماعی ما هم موجب تغییرات و انعطافها خواهد شد که هم موقت است و هم دلیلش روشن است و با برطرف شدن موضوع اضطرار، جای خود را به وضعیت عادی خواهد داد.
عادات اجتماعی چه مذهبی باشند و چه غیرمذهبی چون ریشههای محکمی در دل جامعه دارند و هم اینکه هالههایی از تقدس را به دور خود دارند، کوچکترین تغییراتی در این حوزهها، به گونهای دلسردی و یا ناخرسندی را در دل کسانی که باورهای مذهبی دارند، به وجود خواهد آورد، اما آنها هم مدیریت بر عواطفشان اهمیت دارد.
همه مجبور هستیم به دلیل شرایط اضطرار تجدیدنظرهایی در عادات خود بکنیم البته چرخش عادتها دشوار است. مهار عواطف نیز به معنای سرکوب عواطف نیست و میتواند شامل جهتدهی به عواطف باشد و در قبال شهروندان دیگر مسئولیت اخلاقی بیشتری بپذیریم و طوری عمل کنیم تا متخصصان کارشان را بهتر انجام بدهند و ما عامل شیوع چنین بیماری نباشیم.
انتهای پیام/