دست خالی ادبیات در روایت از بحران‌های اجتماعی

دست خالی ادبیات در روایت از بحران‌های اجتماعی

رضا رسولی می‌گوید دست ادبیات داستانی ایران در روایت از بحران‌های مختلف کشور خالی است. سیل‌، زلزله و سایر بحران‌های احتماعی سال‌های اخیر جایی در ادبیات نداشته‌اند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات در بحرانهای اجتماعی و سیاسی روزگار خود وظیفه بسیار سنگینی دارد، نگاهی به گذشته نشان می‌دهد که هر جا جامعه دچار تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی شده است، ادبیات نیز کوشیده تا به پای این تغییرات پیشرفته و وظیفه خود را ادا کند. اما در ایران امروز چطور؟ آیا ادبیات امروزه توانسته همپای بحران های اجتماعی و فرهنگی پیش رود؟ 

آیا ادبیات در سال‌های اخیر هم‌چون سالهایی که در صحنه دفاع مقدس‌، انقلاب و ... حضور داشت،‌ در بحران‌هایی چون سیل،‌ زلزله و ... نیز حضور داشته است،‌ آیا اکنون که جامعه ما با مشکلی بنام کرونا دست و پنجه نرم میکند و نهادهای اجتماعی و سیاسی میکوشند که مردم را مجاب کنند، کنترل این شرایط تنها با مشارکت همگانی امکان پذیر است، نویسندگان نیز به یاری آمده‌اند؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها به سراغ رضا رسولی رفته‌ایم، وی  از جمله نویسندگانی است که به اعتبار سابقه‌اش با وضعیت بحرانی و امداد بیگانه نیست. او جزو اولین نویسندگانی بود که در جریان زلزله بم  به آن شهر اعزام شد و سال‌هاست که سفرنامه نیمه تمام بامداد بم را در دست تکمیل دارد و غیر از این در همان اولین سال‌های تاسیس سازمان پدافند غیرعامل کشور و راه‌اندازی کمیته‌های پدافند غیرعامل دستگا‌ه‌های اجرایی با حکم معاون رئیس جمور وقت عضو کمیته  پدافند غیرعامل سازمان متبوعش بوده است.

گفت‌و‌گوی تسنیم با رضا رسولی درباره ادبیات و بحران به شرح ذیل است: 

* فرهنگ به طور عام و ادبیات به طور خاص، در آموزش عمومی بحران‌ها چه نقشی دارد؟ و آیا اساسا می‌توان نقشی برای ادبیات در آموزش های عمومی در شرایط  بحرانی قائل شد؟

فرهنگ معنای عام و گسترده‌ای دارد که بخشی از آن، فرهنگ عمومی مردم است که در اتفاق‌های بحرانی، متکی به آموزش است، حالا بخشی از این  آموزش باید از قبل داده شده باشد و مردم آگاه و آماده باشند، بخشی هم در حین زمانی است که  اتفاقی افتاده و فضای جامعه بحرانی است.

واقعیت این است که وظیفه آموزش به دستگاه‌های امدادی محدود نمی‌شود، بلکه همه افراد جامعه خصوصاً چهره‌های فرهنگی و شاخص و بالاخص نویسندگان در این زمینه وظیفه دارند و حتما باید به آموزش بپردازند و مردم، هم صنفان خود یا مخاطبان خود را آموزش دهند.

ولی با این توضیح که مرجع آگاهی و دانایی، مراکز علمی، پزشکی و امدادی هستند. در واقع نویسنده تخصصی در این حوزه وجود ندارد، مگر اینکه نویسنده‌ای باشد که پزشک یا امدادگر باشد و یا تجربه و علم قابل توجهی در این زمینه داشته باشد.

بنابراین نویسنده اگر بخواهد حرفی بزند که آموزش عمومی در فضای بحرانی محسوب شود، باید حرفش مرجعیت علمی و امدادی داشته باشد.

همزمان با خود بحران هم اولین وظیفه نویسنده این است که با رفتارش فرهنگ‌سازی کند. مثل همین ماجرا و داستان ویروس کرونا، خوده نویسنده باید مسائل بهداشتی را رعایت کند و سفر نرود و دید وبازدید نرود و مراقبت‌های ویژه را انجام دهد و این‌ها را در معرض دید مخاطبش قرار دهد تا مخاطبی که به این نویسنده علاقه دارد و یا حتی ممکن است نویسنده را الگوی خودش بداند، این موضوعات را مورد توجه قرار بدهد.

کار دومی که نویسنده می‌تواند انجام دهد، انتقال مطالب پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی  و امدادی در زمان بحران است، به این معنا که از طریق شبکه‌های اجتماعی که عموم نویسنده‌ها در آن‌ها فعال هستند، آموزش بدهد و مطالب علمی،  پزشکی و امدادی را بازنشر کند.

اینها کارهای حین بحران است، کار دیگری که نویسنده باید انجام دهد، برای بعد از بحران است ، اصطلاحاً کار بلند مدت است، آن هم خلق اثری است که روایت روزهای بحرانی را داشته باشد و علاوه بر جذابیت‌های ادبی، عبرتها و آموزه هایی را در آن اثر لحاظ کند.

و اگر بتواند و  سواد علمی تخصصی در روزگار هوشمند شدن جهان  را داشته باشد، آثاری با تم  آینده پژوهی ادبی منتشر کند و در داستان‌ها  و رمان‌های خودش از آینده‌ای که یک انسان ممکن است دچار یا گرفتار و یا حتی بهره‌مند از موضوعات مختلف باشد که حتی بخشی ازین موضوعات بحرانی، دردها و رنج‌های انسان است و نویسنده آنها را پیش بینی کند و در منظر دید مخاطبین قرار دهد.

*کارنامه ادبی نویسندگان ایرانی در عرصه بحران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ اصلا ادبیات ایران کارنامه بحران دارد ؟ و اثری برای بحران ها خلق کرده است؟

خیر متاسفانه دست ادبیات ما خصوصا ادبیات داستانی، از روایت بحران‌ها خالیست. البته جنگ و دفاع مقدس، موضوع ویژه و خاصی بود که آن را در این توضیح از مقوله بحران جدا می‌کنیم، صرفا در این توضیحات منظور از بحران سیل، زلزله، آفت‌ها  و بیماری‌های همه گیر هستند.

تا جایی که من دیدم دست ما در این عرصه خیلی خالیست و حتی یک اثر یا رمان یا داستان بلند درباره انواع اتفاق‌هایی که در سالهای اخیر افتاده، سیل ها، زلزله ها و ماجراهای بدی که جامعه را با بحران مواجه کرده، خلق و منتشر نشده است.

نه تنها اثر مستقل نداریم بلکه در لابلای سایر آثار هم ندیدم که توجه جدی و روایتی از بحرانهای اجتماعی شده باشد.

این موضوع برای کشور ما که به جهت ویژگیهای طبیعی، به صورت مستمر با موضوعات مختلف بحرانی مانند سیل و زلزله و گرفتاری مواجه است و می‌بایستی به این موضوعات توجه شود، اصلا خوب نیست.

در واقع نویسندگان ما رسالت خود را درباره روایت ادبی بحران به انجام نرسانده‌اند.

* چرا دست نویسنده‌های ما درباره روایت بحران خالی است؟

ببینید ما بارها شاهد بودیم که در اتفاقاتی مثل سیل و زلزله، یا به صورت خودجوش و یا از طرف نهادهای ادبی نویسندگان و شاعران اعزام شدند به نقاطی که وضعیت آنجا بحرانی شده، اما اینکه اثری خلق شود و بعد دستاوردی داشته باشد، وجود نداشته. حالا به چه دلیلی، اینکه نویسنده تجربه زیستی نداشته؟ که اینطور نیست،  چرا که خیلی از نویسندههای معروف تجربه زیستی مرتبط را داشته اند، و حداقل یک سفر چند روزه به نقاط بحرانی رفتهاند.

به نظر می‌آید که نویسندگان ما دغدغه لازم را در این امر ندارند و مهمتر ازین مسئله، شاید اهمیت ماجرا را نمی‌دانند، اینکه نقش ادبیات در روزگار ما، خصوصاً در کشوری که با انواع موضوعات و ماجراهای سرزمینی مواجه است،  چه نقش و اهمیتی دارد. که اگر می دانستند اینطور کارنامه ادبی شان ، خالی از روایتهای بحرانی نبود.

گذشته از این بحث حمایت و توجه ناشران و دستگاه‌های فرهنگی مطرح است که اساسا آیا علاقه‌ای به چاپ و انتشار آثار این چنینی دارند یا خیر؟

خود من سال‌هاست سفرنامه زلزله بم را در دست تکمیل دارم که واقعا نمی‌دانم در صورت تکمیل ناشری برای آن پیدا می‌کنم یا نه؟

* به عنوان یک نویسنده اگر قرار باشد درباره موضوعات بحرانی راه‌کار بدهید یا قصه بنویسید یا روایتی داشته باشید، ترجیح می‌دهید که به چه موضوعاتی بپردازید ؟

من ترجیح میدهم مناسبات انسانی را مورد توجه قرار بدهم، چون سیل و زلزله و اتفاق‌های پیشبینی نشده مانند همین ویروس کرونا که اصلا ما فکر نمی‌کردیم که روزهای پایانی سال 98 جامعه جهانی و ما را درگیر کند، اینها اتفاق‌های قابل پیش بینی و شاید بشود گفت که طبیعت عالم خلقت  است. چیزی که  غیر طبیعی مینماید، آماده نبودن ماست.

وقتی اتفاقی افتاد کم یا زیاد، درست یا غلط، به هنگام یا نابهنگام ، کمکهای امدادی می‌رسد، مردم کم و بیش از مراحل بحرانی عبور میکنند ، اما مهمتر از همه اینها، نوع مناسبات انسانی افراد است.

می‌بینید که ویروس کشنده‌ای می‌آید و عوامل کادر پزشکی جان بر کف، سلامتی خود را در خطر قرار می‌دهند و حتی بعضی از این عزیزان جان خود را از دست می‌دهند، اما از آن سو شاهدیم که بعضی از افراد لوازم بهداشتی و ماسک و دستکش و شوینده‌های طبی را احتکار می‌کنند و به بالاترین قیمت می‌فروشند که اتفاقاً برخی این افرادی که احتکار می‌کنند خودشان پزشک هستند، یعنی بیش از مردم عادی جامعه از اثرات و آفت‌های ویروس خبر دارند.

یا اینکه در کمک و امداد رسانی حفظ کرامت و شخصیت انسانها مهم است  و این سایر شهروندان و هم وطنان در بزنگاه‌ها چگونه بتوانند تیمارگر، همراه و سنگ صبور غصه‌ها و دردها باشند و از همدیگر مراقبت کنند و نیازهای عاطفی هم را چگونه تامین کنند، خیلی مهم است.

به همین جهت از نظر من روایت مناسبات انسانی در بحران‌ها جذاب است و اگر روزی اثری در این باره خلق کنم، بیشتر سعی می‌کنم مناسبات انسانی را مورد توجه قرار دهم و به آن‌ها بپردازم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران