گزارش تسنیم از سوگواره ادبی «سلیمانی آسمانی» در قم / نغمهسرایی شاعران در سوگ سردار دلها
سوگواره ادبی «سلیمانی آسمانی» در پاسداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در قم برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، در شب شهادت حضرت صدیقه کبری(سُ)، سوگواره ادبی «سلیمانی آسمانی» در پاسداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی شامگاه چهارشنبه، در سالن سینما آیه قم برگزار شد.
این سوگواره که با همکاری حوزه هنری استان و مدرسه اسلامی هنر برپا شد، در آن جمعی از شاعران و نویسندگان به قرائت اشعار و دل نوشتههای خود پرداختند.
سید محمدجواد شرافت در ابتدای جلسه ضمن گرامیداشت یاد سرداران شهید، حاج قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس ویارانشان اظهار داشت: جلسه، جلسه کلمه است و تأثیر شگفت کلمه را این روزها بهتر میتوان درک کرد. من این روزها با دو سخنرانی سید حسن نصرالله و سردار سلامی خیلی به وجد آمدم.
در این جلسه احمد شهریار شاعر پاکستانی مقیم ایران چند رباعی به مدافعان حرم و سردار سلیمانی تقدیم کرد:
این کار کمی نیست که لطف و کرم است/تا آخر عمر هم که ببالید کم است
تنها نه شما مدافعان حرمید/زینب خودش از مدافعان حرم است
دنیا و هوای نفس را بنده شدم/زینب! تو مرا ببخش شرمنده شدم
هر بار که از شهید گفتند و حرم/هفتادودو بار مردم و زنده شدم
ای کشته ابناء نصارا و یهود/افتادن تو نیز قیام است و قعود
مانند حسین رفتی اما... اما.../انگشتریات هنوز در دستت بود
ای مرد سلامی از زبانم برسان/دیدی که خودم نمیتوانم برسان
پیش شهدای زینبیون رفتی/پیغام مرا به دوستانم برسان
سمانه روشنایی یکی دیگر از شاعران قمی نیز ابیات خود را تقدیم به سردار دلها کرد:
گفتی نباید کم شود تعدادمان سردار/اینک رسیده لحظه میعادمان سردار
سربازها هستند در اطراف تابوتت/چون تحت فرمان تواند افرادمان سردار
با اقتدارت لشکری بودی بهتنهایی/مانده طنین غرشت در یادمان سردار
آرش تری از آرش و رستم تر از رستم/ای برتر از اسطوره اجدادمان سردار
خون شریفت بر زمین بیشک نخواهد ماند/تا ناکجاها میرسد فریادمان سردار
چون سرو دوریم از خزان با هیبتت ای مرد/از برکتت محکم شده بنیادمان سردار
با رفتنت ارگ بمیم ای سورهی زلزال/با هر نفس آباد کن آبادمان سردار
ما تا ابد از داغ تو همواره میسوزیم/از قید غمها میکنی آزادمان سردار؟
بر تو مبارک جامه سبز شهادت آه/پیراهن مشکی مبارک بادمان سردار
حجتالاسلام مصطفی نصیری نیز به شعرخوانی پرداخت:
طوفان نشین را نفخه شیطان نخواهد کشت/ای راه بیپایان تو را پایان نخواهد کشت
تو جان هر جسمی تو را ای جاودان، دنیا/صدبار با بستاندن صد جان نخواهد کشت
هرگز تو را ای پادشاه ملک جاویدان/مسند نشین کلبهای ویران نخواهد کشت
قربانی دامان ابراهیم را ای قوم/حتی خودش با خنجری بران نخواهد کشت
از آسمان باران تیر آمد ولی هرگز/همسایگان نوح را باران نخواهد کشت
خون تو شد امضای سرخت روی خاک اما/اندیشه سبز تو را اینسان نخواهد کشت
ما انتقام شیشه را از سنگ میگیریم/پس قاتلت را ملت ایران نه! خواهد کشت...
عباس احمدی از جمله میهمانان جلسه بود که یک دوبیتی با موضوع انتقام و یک چهارباره قرائت کرد:
برای سنت کام امروز بد شد/غرور غربی شیطان لگد شد
رحز میخواند دشمن تا بترسیم/ولی عینآباد عینالجسد شد
باز هم موجهای طوفان زاد/غیرت خلق را تکان دادند
تا به دریای معرفت برسیم/شهدا راه را نشان دادند
تسلیت واژه قشنگی نیست/گرچه او قهرمان ملت بود
او که چون مرغ در قفس عمری/دربهدر در پی شهادت بود
یا علی گفت و دل به دریا زد/چون شهادت کلید پرواز است
حاج قاسم دوباره ثابت کرد/در این باغ همچنان باز است
مرحبا ای شهید زندهی عشق/پیش ارباب روسپید شدی
تلخ بود این خبر، جدید نبود/سالها پیشازاین شهید شدی
موعد انتقام نزدیک است/تند بادیم و غیرتی شدهایم
دشمن از ما به وحشت افتاده است/همگی بمب ساعتی شدهایم
محسن کاویانی که اشعار پرشورش همیشه گل کرده است، در این جلسه مثنوی شورانگیزی خواند:
جای دمشق این بار سمتِ عشق عازم شد/اسمش که قاسم بود جسمَش نیز قاسم شد
در پیکرش دیدم گریزِ روضهخوانها را/هم روضهی قطع الیَمین هم ارباً اربا را
افتاده روی خاک دستی پاک و نورانی/انگشتری با خاتمِ سرخِ سلیمانی
حالا همه لابیگری را خوب فهمیدیم/تضمینِ امضای کَری را خوب فهمیدیم
عباس هارا میکشی ای شْمرِ خودکامه/زیرا که بیزارند آنها از اماننامه
عباسِ ما رو کرد دستِ منحرفها را/دیدیم آخر برْکَتِ اف ای تی اف ها را
ای دشمن خونخوار بنشین و تماشا کن/هنگام رزمِ ماست گورَت را مُهَیا کن
ای آنکه با تو پرشده میقاتِ بعضیها/ای کدخدا و قبلهی حاجاتِ بعضیها
هرچند در داخل تو با یک عدّه همدستی/لعنت به آنها! بعدازاین با ما طرف هستی
این خاک رهبر دارد و خاکی پر از رهروست/آری دگر پایانِ دورانِ بزن دَر روست
ای کشور محبوبِ آقازادههای ما/چیزی نمانده که بیفتی تو به پای ما
دیدی چگونه باختی حالا قُمارت را/سردارِ ما با رفتنِ خود ساخت کارت را
ما را تو با این کارِ خود بیدارتر کردی/سردارِ ما را شک نکن سردار تر کردی
در هر نبردی او به نامردان فشار آورد/با رفتنَش هم نیز پیروزی به بار آورد
او کاوه بود و رفت بالاتر درفشِ او/حتی سَرَت ارزش ندارد قَدرِ کفشِ او
با مرگ هم دیگر در این طوفان نمیمیریم/چیزی نمانده ! انتقامی سخت میگیریم
ما اهل صلح و منطقیم از جنگ بیزاریم/اما ازاینپس با تو قاسم کُشتگی داریم
چیزی نمانده تا که برخیزیم سوی تو/همرنگ مویت میشود از ترس روی تو
چیزی نمانده تا بفهمی آه یعنی چه/در صفحه هامان ذکرِ بسمالله یعنی چه
چیزی نمانده تا ببینی با پریشانی/در پایتخت خود اتوبان سلیمانی
موشک به خاکَت میخورد از چند ناحیه/کاخِ سفیدت میشود فردا حسینیه
ما با تو میجنگیم تا وقتی نفس داریم/ما پشتمان عمری است طوفانِ طبس داریم
دنیای بی سردارمان هرچند تاریک است/فردای روشن میرسد ، خورشید نزدیک است...!
رضا اباذری، محمدحسین مهدویان، عاطفه جوشقانیان ازجمله شاعران دیگری بودند که شعرخوانی کردند. نویسندگان نیز پا به پای شاعران در این جلسه به خوانش دل نوشتههای ادبی خود پرداختند. فاطمه زهرا عزیزی، مرضیه نفری و خانم آقازاده از نویسندگان حاضر در جلسه بودند.
همچنین درا ین سوگواره، حاج علی مالکینژاد به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) در اثناء جلسه به مرثیهسرایی پرداخت.
انتهای پیام/451/ش