همه با شکار اتباع خارجی در کشور مخالفند حتی شکارچیان ایرانی!
نخستین برگزارکننده تورهای شکار در ایران با اشاره به اینکه گردشگری شکار، تولید ثروت میکند، گفت: قیمت یک گوسفند حدود ۳ میلیون تومان است اما پروانه شکار یک قوچ حدود ۱۵ هزار دلار یعنی ۱۵۰ میلیون تومان! ببینید! سه میلیون کجا و ۱۵۰ میلیون کجا؟!
به گزارش خبرنگار محیط زیست خبرگزاری تسنیم؛ نشست تخصصی "بررسی ابعاد شکار در ایران" با حضور متخصصان حوزه محیط زیست، ذینفعان شکار و رسانهها در تسنیم برگزار شد.
در این نشست، تبعات صدور مجوز شکار از ابعاد مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفت؛ این نشست، با حضور استاد بهرام کیابی؛ دکترای آبزیان و حیات وحش از دانشگاه ایالتی میشیگان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در رشته اکولوژی و مدیریت حیات وحش، دکتر اصغر عبدلی؛ اکولوژیست و عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی، یوسف مرادی فعال محیط زیست، رضا علیزاده؛ کارشناس رسمی دادگستری با تخصص محیط زیست و عضو هیئت علمی دانشگاه حضرت معصومه قم، دکتر هاشم اسدزاده؛، مدیر گروه تورهای ورودی شکار و نخستین برگزارکننده تورهای شکار در ایران، امیر آرین؛ مدیرعامل کانون شکار ایران و جواد سلیاری؛ نماینده یگان حفاظت محیط زیست کشور با مشارکت رسانهها برگزار شد.
گفتنی است در این نشست از کیومرث کلانتری، معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست دعوت به عمل آمده بود اما روابط عمومی این سازمان صراحتاً با حضور کلانتری در نشست تخصصی شکار و صید مخالفت کرد!
مشروح بخش نخست و بخش دوم این نشست طی روزهای گذشته منتشر شد.
مشروح بخش پایانی این نشست با محوریت پدیده «گردشگری شکار» و «قرقهای اختصاصی» را در ادامه میخوانید:
دکتر بهرام کیابی؛ دکترای اکولوژی و مدیریت حیات وحش از دانشگاه ایالتی میشیگان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی: قطعاً با هر دو (گردشگری شکار و قرقهای اختصاصی) مخالفم و بر این باورم که یک مدیر مسئول حفاظت از حیات وحش هم باید مخالف باشد.
من از رئیس کنونی سازمان که در حوزه فیزیولوژی گیاهان زراعی تحصیل کرده توقعی ندارم به تنوع زیستی اشراف داشته باشد اما بدنه کارشناسی سازمان را باید کسانی تشکیل دهند که دانش لازم را در این حوزه داشته باشند و بدانند مجوز شکار فارغ از مغایرت آن با فتاوی مراجع تقلید، از آنجا که بدون ملاک قرار دادن شاخصهایی چون برآورد جمعیت و نسبت جنسیتی صادر میشود به معنای آسیب رساندن به محیط زیست است.
قرقهای اختصاصی هم از یک طرف به دلیل آنکه با شکار جانوران گره خوردهاند به طبیعت آسیب میرسانند و از طرف دیگر با ایجاد تغییر در زیستبوم مناطق؛ محوطههایی که در آنها به صورت دستی علوفه پخش میشود، آبشخور ساخته میشود و حیات وحش را از سایر زیستگاه ها به سمت خود جذب میکند.
دکتر اصغر عبدلی؛ دکترای اکولوژی از فرانسه و عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی: با هر دو مخالف هستیم. ضعف بزرگ در حوزه مدیریت و حفاظت حیات وحش این است که هرکسی چند عکس میگیرد یا به شکار علاقه دارد بدون آنکه اشرافی بر اکولوژی و تنوع زیستی داشته باشد میشود کارشناس و مشاور محیط زیست!
در حالی که شالوده مدیریت محیط زیست علم اکولوژی است؛ کسی که اکولوژی نمیداند چگونه در مورد مسایلی همچون بهرهبرداری از آبزیان و حیات وحش که اساس آن علم اکولوژی است نظر میدهد؟ اکولوژی به ما یاد میدهد که در زمینه مدیریت محیط زیست محتاطانه و با در نظر گرفتن همه جوانب تصمیم بگیریم اما متاسفانه مدیران ما بدون سنجیدن پیامدهای تصمیمشان فورا اقدام میکنند. همین میشود که بدون اینکه اکولوژی را در نظر بگیرند مجوز شکار میدهند با این توجیه که میخواهند جمعیت را کنترل کنند. پس در این تصمیمگیری جای گوشتخواران (Predators) کجاست؟ آیا فراموش کردهایم که پلنگ ، یوزپلنگ و گرگ هستند که جمعیت علفخواران را کنترل میکنند؟ چرا انسان را در جایگاه رقابت با آنها قرار داده و در نظم طبیعت دخالت میکنیم؟ چرا چهارپایان را شکار میکنیم در حالی که اگر چهارپایی در طبیعت ضعیف و بیمار شد حتما گوشتخواران از آن تغذیه خواهند کرد.
مراجع محترم میگویند باید به حیات وحش احترام بگذاریم نه به خاطر آنکه برای انسان فایده دارند بلکه به دلیل آنکه مخلوق خداوند هستند. آنوقت نگاه ما به به حیات وحش، انسانی و ابزاری است؛ معاون اسبق سازمان حفاظت محیط زیست میگوید: «شکار با هدف تفریح انجام نمیشود بلکه ما با اهداف جلوگیری از کاهش خلوص ژنتیکی، جلوگیری از شیوع بیماریها، امکان فراهمآوردن شرایط برای رشد جمعیت حیات وحش و انجام مطالعات فنی، دقیق و علمی در مورد حیات وحش پروانه شکار را صادر میکنیم!» این استدلال کاملا اشتباه است همین حالا هم کاهش شدید جمعیت های حیات وحش باعث کاهش تنوع ژنتیکی آنها شده است مطمئن باشید صدور پروانه شکار این مسئله را تشدید خواهد کرد؛ آنچه مسلم است شکارچیان علاقهای به حیوان مریض و ضعیف ندارند و به سراغ نرهای قوی و سر حال می روند که حذف این نر ها به هیچ عنوان به رشد بیشتر جمعیت کمک نمیکند.
البته ما در سیستم آموزشی دانشگاهها هم مشکل داریم. محیط زیست در دانشگاه یعنی اکولوژی و مدیریت حیات وحش که به همان چند گونه پستاندار شاخص خلاصه شده و بخشی هم آلودگی و ارزیابی محیط زیست. متاسفانه بیش از 90 درصد از درسهای مرتبط با آب و آبزیان از رشتههای مرتبط با محیط زیست حذف و به رشته شیلات منتقل شده است. در رشته شیلات هم تمرکز غالبا بر پرورش آبزیان است. این ضعف بزرگ دانشگاه در حوزه محیط زیست است که نگاه جامع وجود ندارد. رشته محیط زیست بدون رودخانه، تالاب و دریا معنی دارد؟ در سازمان حفاظت محیط زیست هم گروه آبزیان تنها 5 کارشناس دارد که همین گروه هم دارد منحل و ادغام میشود! این ها نشان می دهد بخشی از مشکل از درون سازمان محیط زیست است و تفکر جامع نگر به محیط زیست وجود ندارد.
در رابطه با صید آبزیان باید بگویم ما هیچ برآورد جمعیتی از ماهیان نداریم اما مجوز صید میدهیم. سرشماری یا همان برآورد جمعیت و پایش آبزیان غالبا صورت نمیگیرد. سوال من این است که آیا هنگام صدور مجوز صید و شکار، وضعیت حفاظتی گونهها را در نظر میگیرند؟ آیا اصلا میدانند گونهای که برای صید و شکار آن مجوز صادر میکنند در کدام طبقهبندی حفاظتی قرار دارد؟ چطور میتوانند برای گونهای که خودشان میدانند در فهرست سرخ سازمان جهانی حفاظت از محیط زیست قرار گرفته مجوز صید و شکار صادر کنند در حالی که اول باید این گونه را با مدیریت صحیح از آن فهرست خارج کنند؟ مشکل اینجاست که حتی به آنچه که میگوییم باور نداریم و عمل نمیکنیم.
مشکل دیگر، فقدان آموزش است. برنامه آموزشی برای صیادان کجاست؟ من حاضرم برای آموزش به صیادان مشارکت کنم. وقتی حدود 10 سال قبل با پژوهش و همکاری کارشناسان اداره کل محیط زیست تهران متوجه شدیم جمعیت قزلآلای خالقرمز لار وضعیت خوبی ندارد و باید صید قزلآلا در پارک ملی لار را ممنوع کنیم، با واکنش تند صیادان مواجه شدیم. بعد من به اتفاق کارشناس اداره کل رفتیم در پارک ملی لار با صیادان صحبت کردیم و متوجه شدیم که اصلا نمیدانند پارک ملی و گونه حمایتشده یعنی چه. همین شد که یک بروشور تهیه کردیم و محیط زیست در چند هزار نسخه بین صیادان پخش کرد. مدتی بعد وقتی خواستیم در پارک ملی لار، صید قزلآلا را ممنوع کنیم اغلب صیادان قانع شده بودند که وضعیت گونه خوب نیست و مخالفتی نکردند.البته چند سال بعد با حمایت سازمان محیط زیست بخشی از رودخانه هراز در اختیار گروهی از جامعه ماهیگیران قرار داده شد تا از قزلآلای خالقرمز حفاظت کنند و با صدور پروانه فقط ماهیان را صید و بعد رها سازی کنند. الان حدود 2 هزار نفر در این مجموعه عضو هستند و صید و رهاسازی میکنند بدون اینکه حتی یک نمونه قزل آلا را از بین ببرند. بنابراین حتما لازم نیست نمونه را صید و از بین ببرند!
مورد دیگر این است که سازمان حفاظت محیط زیست باید طبق قانون، چتر حفاظتی خود را روی تنوع زیستی قرار دهد اما شاهدیم که رودخانهها و تالابها را سخاوتمندانه در اختیار شیلات قرار داده. شیلات هم همه جا کارگاه پرورش ماهی ایجاد کرده بدون آنکه سیستم تصفیه پساب داشته باشد. همین شده که جمعیت ماهی رودخانهها از بین رفته و سازمان حفاظت محیط زیست هم هیچ بازخواستی از شیلات انجام نمیدهد.
متاسفانه تفکری غالب در جامعه شکل گرفته که حیات وحش یعنی همین چند جانور علفخوار. این نگاه و تفکر اشتباه به محیط زیست است که جامع نیست. اگر میخواهیم کاری در منطقهای انجام بدهم باید روابط بین موجودات، مسایل اقتصادی، سیاسی، تغییر اقلیم و خشکسالی را ببینم. آیا وقتی مجوز شکار میدهند این موارد را در نظر میگیرند؟ این را در نظر میگیرند که در شرایط خشکسالی قرار داریم؟
در بحث قرق باید به نظر مراجع احترام گذاشت. وقتی سوال میکنیم و بعد پاسخش را دریافت می کنیم باید به جواب احترام بگذاریم. به قانون هم باید احترام بگذاریم. وقتی صید و شکار تفریحی جایز نیست یعنی جایز نیست؛ برای دفاع از قرقها آمریکا و اروپا را مثال می زنند. من در آلپ تحقیق کردم. در جنگلها سکوت تلخی وجود دارد که ناشی از انقراض گونههاست. چون جنگلها از بین رفته و دوباره کاشته شده. ما در ایران جنگلهای بکر و دستنخورده داریم با تنوع زیستی بسیارخوب که برای خارجیها جذابیت دارد. پس لطفا نسخه این کشورهایی که محیط زیستشان تخریب شده و تنوع زیستی را از دست دادهاند برای ایران نپیچید.
بله رودخانههای اروپا توسط کلوپهای ماهیگیری مدیریت میشود اما اشتباه است چرا؟ در یک رودخانه در چند کیلومتر آنگونه غیر بومی قزلآلای رنگین کمان رهاسازی می کنند زیرا عده ای علاقه مند به صید این گونه هستند، در بخش های پایینی اردکماهی و در برخی از قسمت ها کپور! پس تنوع زیستی و اکوسیستم رودخانه چه میشود؟
ما نمیتوانیم رودخانههایمان را با رودخانه راین آلمان که حیات در آن از بین رفته و حالا شروع به احیا کردند مقایسه کنیم. ایران تنوع زیستی ارزشمندی دارد. از سراسر دنیا مشتاق قدم زدن و عکاسی در طبیعت ایران هستند. ما باید با این تنوع زیستی ارزشمندمان به گونه ای که سازگار با شرایط فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی کشورمان است برخورد نماییم . وقتی برایشان تعریف میکنم که ما 140 محیطبان شهید داریم متعجب میشوند. ما به این فداکاریهایی که در راه حفظ طبیعت به ثبت رسیده افتخار می کنیم اما این مجوزهای شکار تیری است به قلب محیطبانانی که شاهد جانفشانی همکارانشان بوده اند تا این محیط زیست به دست ما برسد و بعد در بدترین شرایط مجوز شکار آنها را صادر می کنیم! یک محیطبان برای من تعریف میکرد که به شدت از همراهی با شکارچیانی که با پروانه ویژه جانوران را شکار میکنند ناراحت بود. آیا کسی اثرات صدور فروش پروانههای شکار را روی محیطبانان و انگیزه آنها برای حفاظت بررسی کرده؟ محیطبانی که با کمبود امکانات و با همه دشواریها از حیات وحش حفاظت میکند وقتی با شکارچیانی همراهی میکند که جانوران منطقه تحت حفاظتش را از بین میبرند دیگر چه انگیزهای برای حفاظت خواهد داشت؟ با این مجوزهای شکار انگیزه حفاظت در محیطبان، کارشناس و بومیان مناطق از بین میرود. تبعات سوء این صدور مجوز شکار برای حیات وحش در حال انقراض روی جامعه محیط زیستی چیست؟ آیا مثبت است؟
من هم با توسعه پایدار موافق هستم اما میگویم برای توسعه پایدار باید همه شاخصها را در نظر بگیریم و ببینیم بهرهبرداری بهینه کدام است. نمیگوییم مطلقا هیچ کاری انجام نشود. بشود اما به اندازه ظرفیت محیط زیست؛ بپذیریم که قرقها در شرایط کشور ما و با این روش، قابل اجرا نیست. قرقی که مرزی با مناطق مجاور ندارد در اکوسیستم یا زیستگاه تغییر ایجاد میکنند، آبشخور می سازند علوفه دستی می دهند و آیا این فعالیت ها باعث جذب حیات وحش از مناطق مجاور به این منطقه نمیشود؟چرا اصرار روی چیزی داریم که دلایل علمی و اقتصادی و اجتماعی زیادی در رد آن وجود دارد؟
دکتر هاشم اسدزاده، مدیر گروه تورهای ورودی شکار و نخستین برگزارکننده تورهای شکار در ایران: توریسم شکار، غیر از آنچه پیشتر گفتم فواید دیگری هم دارد! روزی که تصمیم گرفتم این اتفاق در کشور بیفتد به این نتیجه رسیدم که حضور شکارچیان خارجی در کشور، غیر از اشتعالزایی و ارزآوری فواید دیگری هم دارد.
در پی ورود شکارچیان خارجی، مناطق مورد توجه قرار گرفت؛ مناطقی که تا آن زمان مورد بیتوجهی قرار گرفته بود. آن زمان اصلا کسی نمیدانست در مناطق چه میگذرد و بهرهبرداری غیرمجاز از حیات وحش زیاد بود. اما یکی از پیامدهای حضور شکارچیان خارجی این بود این بود که چون محیطبان آنها را در مناطق همراهی میکرد مناطق مورد توجه قرار گرفت. یعنی به همراه یک شکارچی که 5 روز در منطقه بود، محیطبان مجبور بود در منطقه گشت بزند.
در نتیجه طی مدت حضور شکارچی خارجی، مناطق امن میشد و شکارچیان غیرمجاز نمیتوانستند وارد شوند. بعد هم به این فکر افتادیم که جوامع محلی را از گردشگری شکار بهرهمند کنیم. در واقع نه تنها بنیانگذار گردشگری شکار بلکه بنیانگذار بومگردی در ایران هم هستم. بومگردی زمانی در ایران شکل گرفت که برای اقامت خارجیان در آذربایجان شرقی از یک خانه روستایی را استفاده کردیم. هم خارجیها خارجی لذت بردند و هم بومیان منتفع شدند و بدین ترتیب بومگردی در ایران راه افتاد. خوشحالم از اینکه در تمام عمرم اثرگذار بودهایم. چقدر اشتغال ایجاد کردم و تولید ثروت کردم و کار مفید انجام دادم. افتخار میکنم که نظام مقدس جمهوری اسلامی این فرصت را به من داده و همانطور که پیشتر گفتم از صدقه سر جمهوری اسلامی سفرهای بسیاری کردهام.
جناب عبدلی ما هم با شما همنظریم. اما باور داریم در حوزه حفاظت از محیط زیست هیچکسی بهتر از سازمان حفاظت محیط زیست نیست. بنابراین ما فقط تقاضایمان را مطرح کردیم. سوال کردیم که آیا در منطقه حیدری نیشابور، قوچ اوریال برای شکار وجود دارد؟ یک سال گفتند 5 مجوز میدهیم. یک سال 4 تا. چند سال گفتند مجوز نمیدهیم. یک سال یکی دادند. الان هم در 11 استان بسته به ظرفیت برد هر یک از مناطق هر استان بین یک تا ده مجوز دادهاند.
فراموش نکنیم که در رابطه با ایران صحبت میکنیم. کشوری به این بزرگی. ما هم علاقهای به رژیم گذشته نداریم. امیدواریم این اتفاقاتی که مورد نظر شماست بیفتد. کسی نمیخواهد گونه مورد انقراض را شکار کند. بحث ما این است که ما اعتماد داریم به یک سازمان دولتی و آن سازمان دولتی است که درخواست ما را بررسی میکند و اگر صلاح بداند مجوز می دهد. البته الان که حدود 20 سال است است دیگر شکارچی نمیآورم. حتی در قرق هم تا زمانی که زاینده نباشد مخالف شکار هستم.
خیلی از قرقها هستند که هنوز به بهرهبرداری نرسیده اما روستاییها با توان مالی خودشان جمعیت شکار را در آنها پنج برابر کردهاند. متاسفانه همه قضایا وابسته شده شورای عالی محیط زیست که آیا سالی یک بار تشکیل بشود تا به قرقهای در انتظار مجوز، مجوز بدهد یا تشکیل نشود. من از آقای کیومرث کلانتری که انسان بسیار خوبی هم هستند میخواهم حالا که خصوصیسازی اهمیت پیدا کرده کاری کنند که مجوز قرقهای اختصاصی را به جای شورای عالی محیط زیست، خود سازمان حفاظت محیط زیست بدهد تا قرقداران اینقدر معطل نشوند. الان نزدیک 35 قرق در حال احداث است که پشت در شورای عالی محیط زیست مانده. خب اگر مجوزشان را میتوانستند د از خود سازمان حفاظت محیط زیست بگیرند تا به حال گرفته بودند و دیگر کسی به دنبال مجوز شکار در مناطق چهارگانه نبود [متقاضیان در قرقها شکار میکردند]. متاسفانه موافقت با قرق خیلی دردسر دارد. باید مختصاتش مورد تایید سازمان محیط زیست باشد بعد منابع طبیعی مشکل ایجاد میکند و سنگ میاندازد. یک روز باید با آنها صحبت کنید ببینید چقدر مشکل دارند.
کیابی:حتما راهاندازی قرق در اراضی ملی آنقدر سود دارد که این دردسرها را به جان میخرند!
دکتر اسدزاده: یک نکته دیگر اینکه ما دو میلیون شکارچی داریم. به سازمان حفاظت محیط زیست میگوییم هنگام سرشماری از ما کمک بگیرید اما میگویند اگر شکارچیها بیایند مسیرها را یاد میگیرند و بعدا میآیند برای شکار. متاسفانه قرقداران را بد راهنمایی کردند. من خودم مخالف بردن شکارچی به قرق بودم. کسانی هم که شکارچیان را بردند داخل قرق ناچار بودند چون چند سال بود که از مشتری (شکارچی خارجی) پول گرفته بودند و سازمان حفاظت محیط زیست هم مجوز شکار در شکارگاه [مناطق چهارگانه] را نداده بود.
برای اینکه درآمد این کار را ببینید یک مثال میزنم. قیمت یک گوسفند چقدر است؟ حدود 3 میلیون تومان. پروانه شکار یک قوچ حدود 15هزار دلار یعنی 150 میلیون تومان است. ببینید! سه میلیون کجا و 150 میلیون کجا؟ این 150 میلیون تومان میرود در صندوق ملی محیط زیست.
تسنیم: اولاً مقایسه گوسفند پرورشی با یک گونه حمایتشده حیات وحش نابهجاست. این کجا و آن کجا! ثانیا مگر این 150 میلیون تومان به صندوق ملی محیط زیست یا خزانه دولت میرود؟ درآمد حاصل از شکار در قرقهای خصوصی بین قرقداران و شرکتهای برگزارکننده تور شکار تقسیم میشود.
دبیر گروه اجتماعی سایت تابناک:این یعنی ارزشمندترین سرمایههای ملی کشورمان را بفروشیم؟ یک گونه حیات وحش را مانند گوشت قصابی قیمت میگذارید؟
اسدزاده: دکتر عبدلی گفتند پرندهنگری و طبیعتگردی؛ باید بگویم اصلا بنیانگذار اکوتوریسم (طبیعتگردی) من بودم.
تابناک:مدعی بنیانگذاری بومگردی هم که شدید!
اسدزاده: بله من 6 فروردین 59 وارد کانون جهانگردی شدم.
تابناک: اینکه چه زمانی وارد شدهاید مهم نیست؛ اینکه میگویید بخشی از کشور را جدا میکنم و میفروشم مهم است.
اسدزاده: برای کَلی که در تصویر روی مانیتور میبینید شکار شده [شرکت گردشگری] 20 میلیون تومان خرج کرده! اگر دوربین را بچرخانند میبینید که 10 نفر آنجا ایستاندهاند.
تابناک: این چه هنری است؟
اسدزاده: شما که این حرف را میزنی تا به حال برای چند نفر اشتغالزایی کردی؟
تابناک: برای کسی اشتغالزایی نکردم اما به این کشور هم ضرر نزدم؛ این هنر نیست که کشور را حراج کنید. هنر شما چیست؟!
اسدزاده: ما ایجا اشتغال کردیم! با پول خودمان تبلیغ کردیم برای این شکار.
تابناک: مگر میتوانیم با پول خودمان تبلیغ کنیم و مثلا برج میلاد را بفروشیم! برای چیزی که ملک خودتان است تبلیغ کنید!
کیابی: آقای اسدزاده، شما هدفتان این است که حیات وحش را قیمتگذاری کنید؛ روی حیات وحش نمیتوان قیمت گذاشت.
اسدزاده: دکتر کیابی و دکتر عبدلی، تا به حال در مناطق رفتهاید و دیدهاید که یک کل یا قوچ پیر با دندانهایی که ریخته و نمیتواند غذا بخورد و ضعیف شده، نشسته و یک کلاغ دارد چشمش را در میآورد و نهایتا خوراک گرگ میشود! چرا نباید این حیوان را شکار کرد؟!
تسنیم: چون این حیوان خوراک گوشتخوارانی مانند پلنگ و گرگ است؛ وقتی شما این حیوان را شکار میکنید، گوشتخواران گرسنه، در پی یافتن خوراک به گلههای دام و جوامع انسانی نزدیک میشوند.
عبدلی:آقای اسدزاده! خودتان میگویید خوراک گرگ است. اصلا شما مگر از وضعیت چند دقیقه بعد آن حیوان خبر دارید؟ چطور تشخیص میدهید که حیوان قرار است به زودی بمیرد؟
تسنیم: به تصویر کل شکارشده روی مانیتور (تصویر زیر) نگاه کنید؛ این یک کل جوان است که با توجه به گرههای روی شاخ، نهایتا 7 سال سن دارد اما توسط اتباع خارجی شکار شده. در اغلب تصاویر شکار اتباع خارجی در ایران، سن حیوان شکارشده در همین حدود است و ظاهر حیوان، نشانی از ضعف و پیری ندارد.
اسدزاده: ما میگوییم این را بدهیم به کسی که در ازای آن 15هزار دلار میدهد! این حیوان سرمایه این مملکت است. باید از آن بهرهبرداری کرد؛ شما حاضرید پولتان را بریزید دور؟ باید جایی سرمایهگذاری کنید که چند نفر منتفع شوند. نگذارید داخل خانه بماند؛ باید حفاظت کرد و به مرحله بهرهبرداری که رسید بهرهبرداری کرد.
تسنیم: گردشگری شکار تاکنون برای چند نفر در ایران اشتغالزایی داشته که این فعالیت را جزو خوشهبندی اشتغالزایی در کشور ذکر میکنید؟!
اسدزاده: به صورت مستقیم برای دستکم برای 35 نفر!
امیر آرین؛ مدیرعامل کانون شکار قزوین: از صحبتهای دکتر کیابی و دکتر عبدلی استفاده کردم. با ورود شکارچی خارجی به شخصه مخالف هستم و تنها راه حفاظت از حیات وحش را این میدانم که ذخیرهگاههای طبیعی به عنوان خیرهگاه ژنتیکی به صورت جدی حفاظت شود و قرقها به صورت کاملا علمی، بهروز، با نظر استادان و با رعایت اصول و رعایت فعالیت کنند.
جواد سلیاری؛ نماینده یگان حفاظت محیط زیست کشور: نظر شخصی من این است که گردشگری شکار در شرایط کنونی به صلاح نیست و بهتر است روی طبیعتگردی سرمایهگذاری بشود نه گردشگری شکار؛ با قرقهای اختصاصی در حال حاضر موافق هستم. در بسیاری از کشورها اجرا شده و نتیجه مثبت داشته است. دستورالعملی که نوشته شده هم دستورالعمل بدی نیست. اینکه بتوانیم قوانین را به درستی اجرا کنیم اهمیت دارد. به نظرم کار خوبی است و میتواند در حفظ حیات وحش موثر واقع شود. بسیاری از زیستگاههای ما تخریب و تهی شده و زیستمندان شاخص خود را از دست داده. این روش خوبی است که مناطق با کمک بخش خصوصی احیا شود و نهایتا به زیستگاهها و جمعیت حیات وحش اضافه میشود.
یوسف مرادی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و پژوهشگر حقوق حیات وحش: با هر دو مخالف هستم؛ صاحب قرق مدعی میشود که توانسته جمعیت حیات وحش را به رشد 50درصدی برساند اما کسی توجه نمیکند که این جمعیتی که اضافه شده از زیستگاههای مجاور کوچ کرده و وارد قرق شدهاند چون در زیستگاهها، حیات وحش با مشکلاتی مانند کمبود آب و علوفه مواجه هستند.
حالا در داخل قرقها علوفه داده میشود و آبشخور ساخته میشود؛ خب حیات وحش از زیستگاههای مجاور به قرقها کوچ میکنند؛ بعد میآیند و میگویند که افزایش جمعیت در قرقها حاصل تکثیر و پرورش موفق است! نه اینطور نیست؛ به دنبال علفخواران هم گوشتخواران هم به قرقها وارد میشوند؛ آن وقت است که قرقداران میبینند این گوشتخواران، علفخوارانی را که میشود برای شکارشان پروانه داد تهدید میکنند. پس به فکر کشتن گوشتخواران میفتند.
مسئله گردشگری شکار هم اصولا در نظام سرمایهداری در دست عده خاصی است که فرهنگ لذتطلبی را دنبال میکنند. حالا کشور ما تبدیل شده به مرکزی برای لذت طلبی این افراد و در نتیجه عزت ایرانی از بین رفته. مشاهده تصاویر و فیلمهای شکار اتباع خارجی در ایران برای هر ایرانی نوعی کاپیتولاسیون در حوزه حیات وحش را تداعی میکند و بیننده را دچار بدبینی نسبت به نظام میکند.
یک نکته را هم که دوستان یادآور شدند این بود که سازمان حفاظت محیط زیست اول انقلاب در شرف انحلال قرار گرفت؛ این صحت ندارد. هیچ گزارهای وجود ندارد مبنی بر اینکه دولتها خواسته باشند سازمان حفاظت محیط زیست را منحل کنند. برعکس، انقلاب اسلامی ایران نخستین انقلابی در جهان بود که محیط زیست را در قانون اساسی گنجاند.
کشورهای دیگر از دهه 90 به بعد به فکر گنجاندن محیط زیست در قانون افتادند؛ کشورهایی مثل آمریکا و فرانسه هنوز محیط زیست را به قانون اساسی وارد نکردهاند. ضربههایی که در حال حاضر، محیط زیست ما از قانون میخورد مربوط به دو قانون قبل از انقلاب است؛ یکی قانون شکار و صید مصوب سال 46 و یکی قانون حفاظت و بهسازی که در آن حق وتو به رئیسجمهور داده شده یعنی جایی که اختلاف میان سازمان حفاظت محیط زیست و دستگاه دیگری وجود داشته باشد رئیسجمهور حق وتو دارد که مسلما این حق وتو همیشه به ضرر محیط زیست و به سود توسعه تمام میشود. محیط زیست ما در زمینه قانونی همیشه از این دو قانون ضربه میخورد که یادگار آقای اسکندر فیروز، بنیانگذار کانون شکار ایران است.
رضا علیزاده؛ کارشناس رسمی دادگستری با تخصص محیط زیست و عضو هیئت علمی دانشگاه حضرت معصومه قم: من هم مانند سایر عزیزان با گردشگری شکار و قرقهای خصوصی مخالف هستم؛ در باب تبعات گردشگری شکار که از ابعاد تخصصی و اجتماعی مورد نقد قرار گرفته این نکته که گردشگری شکار میتواند تهدیدی علیه امنیت ملی باشد هم بسیار حائز اهمیت است و نباید مغفول بماند.
در خصوص قرقهای اختصاصی هرگونه دستکاری در محیط زیست که اکولوسیستم را بر هم بزند با اصل 50 قانون اساسی مغایر است. به علاوه قرقهای اختصاصی که همان اراضی ملی هستند که مدیریتشان به اشخصاص یا موسسهها واگذار شده بستری برای زمینخواری فراهم میکنند و از آنجا که زمینخواری همیشه با پوششها و بهانههای مختلف انجام میشود باید به طور جدی از اضافه شدن به این قرقها جلوگیری کرد. موضوع گردشگری شکار و قرقهای خصوصی مقولههایی هستند که باید جلوگیری از آنها را از طریق مجلس شورای اسلامی مورد پیگیری قرار داد.
سمیه رفیعی، مشاور سابق سازمان حفاظت محیط زیست: نتیجه نشست تخصصی صید و شکار را اینگونه جمعبندی میکنم که به جز آقای اسدزاده که خود بنیانگذار گردشگری شکار در کشور هستند، تمامی حاضران با ادامه گردشگری شکار یعنی شکار اتباع خارجی در کشور مخالف هستند و آن را به صلاح محیط زیست کشور نمیدانند.
در واقع شکار به شکلی که الان وجود دارد و با هدف تفریح انجام میشود خصوصا گردشگری شکار از اساس مطرود است؛ انتقادات وارده به گردشگری شکار چند بعد دارد؛ به لحاظ شرعی غیرقابل دفاع است، میتواند تهدیدی جدی علیه امنیت ملی باشد، به لحاظ اجتماعی روح هر ایرانی و حس وطنپرستی هر ایرانی را خدشهدار میکند.
به لحاظ تخصصی و فنی هم که انتفاداتی متعدد به آن وارد است؛ در نتیجه ما در جایی که برای حفاظت از محیط زیست و به ویژه حیات وحش، 140 شهید دادهایم نباید پای شکارچیانی را به کشور وارد کنیم که هیچ عرقی به محیط زیست ایران ندارند و صرفا با هدف لذتجویی در زیستگاههای شاخص کشور شکار میکنند و در کمال تاسف، محیطبانان موظف به همراهی با آنها هستند. ضمنا گردشگری شکار هیچ توجیه اقتصادی دارد و مایه تاسف است که یک سازمان دولتی به خاطر سالانه حدود یک میلیارد تومان دست به فروش مجوز شکار به اتباع خارجی بزند.
در خصوص قرقهای خصوصی هم با توجه به اینکه تاکنون هیچ ارزیابی و گزارش مستندی از اثرات 4 قرقی که توسط شورای عالی محیط زیست مصوب شدهاند در دست نیست از اعضای محترم این شورا میخواهیم پیش از تایید قرقهای جدید که به گفته آقای اسدزاده در حال حاضر 35 قرق در انتظار مجوز هستند، جوانب را بسنجند، انتقادها و هشدارها را بشنوند و ارزیابی اثرات همین 4 قرق را بر اکوسیستم منطقه بررسی کنند.
شخصاً با عزیزانی که تاکید داشتند سازمان حفاظت محیط زیست در دهه 40 باقی مانده موافق هستم؛ ما در حوزه محیط زیست خلاء قانونی نداریم بلکه دچار انباشت قانون هم هستیم مشکل ما در زمینه محیط زیست سلیقهگرایی و فردگرایی است که منجر به اتخاذ تصمیمات و سیاستهای متناقض میشود بنابراین از مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست میخواهیم در تمامی حوزهها از جمله دو مقوله گردشگری شکار و قرقهای اختصاصی، بدون در نظر گرفتن سلایق شخصی، با استفاده از نظر متخصصان و احترام به شرع و قانون و روح جامعه، تصمیمی منطقی و البته محیط زیستی اتخاذ کنند.
نشست تخصصی "بررسی ابعاد شکار در ایران" با حضور متخصصان حوزه محیط زیست، ذینفعان شکار و رسانهها در تسنیم برگزار شد؛ در این نشست، تبعات صدور مجوز شکار از ابعاد مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفت. این نشست، با حضوراستاد بهرام کیابی؛ دکترای آبزیان و حیات وحش از دانشگاه ایالتی میشیگان و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در رشته اکولوژی و مدیریت حیات وحش، دکتراصغر عبدلی؛ اکولوژیست و عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم محیطی دانشگاه شهید بهشتی، یوسف مرادی فعال محیط زیست، رضا علیزاده؛ کارشناس رسمی دادگستری با تخصص محیط زیست و عضو هیئت علمی دانشگاه حضرت معصومه قم، هاشم اسدزاده؛، مدیر گروه تورهای ورودی شکار و نخستین برگزارکننده تورهای شکار در ایران،امیر آرین؛ مدیرعامل کانون شکار ایران و جواد سلیاری؛ نماینده یگان حفاظت محیط زیست کشور با مشارکت رسانهها برگزار شد.
گفتنی است در این نشست از کیومرث کلانتری، معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست دعوت به عمل آمده بود اما روابط عمومی این سازمان صراحتاً با حضور کلانتری در نشست تخصصی شکار و صید مخالفت کرد!
بیشتر بخوانید
لزوم ممنوعیت گردشگری شکار و اصلاح قانون شکار و صید + تصاویر
"تبلیغات عوامفریبانه" برای شکارفروشی در روزنامههای کثیرالانتشار کشور!
میزگرد / وقتی "شکارفروشی" تبدیل به الزامی مدیریتی برای سازمان محیط زیست میشود!
انتهای پیام/