"زهرا و ریحانه" چطور در آرزوی عدالت آموزشی جان باختند + فیلم
مامان دیگه نمیتونم نفس بکشم! آخرین کلماتی است که مادر از دخترک به یاد دارد؛ دختری که از کلاس درسی که چند پایه بود و معلمی که وقت نداشت خوب درس بدهد، گله داشت و میخواست پزشک شود؛ این متن روایتی است از این روزهای خانوادههای زلزلهزده آذربایجان.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ فقر و مرگ برای این دو خانواده یا شاید تعداد بیشتری از اهالی روستای ورنکش در آذربایجان شرقی، دوشادوش هم هستند؛ زلزلهای آمد در ثانیهای همه چیز را ویران کرد، از خانه و زندگی تا دارایی تمام عمر یعنی فرزندشان!
زهرا همان دختر دانشآموز شیرینزبانی است که پس از زلزله اخیر استان آذربایجان شرقی، فیلمش در فضای مجازی دست به دست شد، همان دانشآموزی که آرزویش تحصیل در مدرسهای بود که کلاسهایش چندپایه نباشد! آرزویی که در دل خود پیامهای بسیاری را دارد اگر گوش شنوایی برای آن پیدا شود.
حالا چند ماه پس از مرگ دخترک، مادر و پدر او در کانکسی که شهرداری تبریز به آنها داده، روزها را سپری میکنند؛ روزهایی تلخ و سرد که رنگ ندارد و از شور و شعف دختر برای زندگی در آنها خبری نیست. روزهای منجمد بیزهرا سخت میگذرد.
ریحانه 14 ساله دیگر جانباخته زلزله است. دختری که پدر و مادرش در همسایگی کانکس خانواده زهرا حضور دارند و تنها کورسوی امیدشان رفتن به خانه و ترک کاکنسهاست.
در سفری که محسن حاجیمیرزایی وزیر آموزشوپرورش و مهرالله رخشانیمهر رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور به روستای زلزلهزده ورنکش و دیدار با خانواده زهرا و ریحانه دو دانشآموز جانباخته این حادثه داشتند، درددلهای این خانوادهها را شنیدند.
داخل کانکسی که این روزها، خانه این خانواده است، عکس زهرا روی میز در گوشهای از فضای کوچک آن خودنمایی میکند؛ مادر زهرا که حالا پس از تنها دخترش دیگر حوصلهای برایش نمانده، مدتهاست که دیگر از کانکس کوچکشان خارج نمیشود.
زهرا دو ساعت زیر آوار ماند تا جان باخت
او با بیان خاطرات تلخ شب زلزله میگوید: "تکانهای شدید زمین بیدارمان کرد، خواستیم زهرا را بیدار کنیم تا با هم از خانه خارج شویم، اما سقف بر سرمان آوار شد. تلی از خاک روی پاهایم ریخت و توان حرکت را از من گرفت و دخترم زیر آوار حبس شد.
هر چند توان حرکت نداشتم اما با دستانم خاک را کنار میزدم تا راهی برای زهرا باز شود و حداقل او را ببینم، اما وزن آوار از زور بازوهای من بیشتر بود، دخترم طلب کمک میکرد و من صدای او را میشنیدم. من فریاد میزدم و اشک میریختم و صدای زهرا کوتاه و بریده میشد. "مامان من دیگه نمیتونم نفس بکشم" آخرین جملهای است که از دخترم به یاد دارم.
ذره ذره جانباختن دختر در جایی که مادر حضور دارد، تصویری است که هیچ خبرنگاری قادر به توصیف آن نیست، خبرنگار تسنیم هم از این صحنه میگذرد و مادر را با صوت آخر و تصویری که هرگز ندید تنها میگذارد و بحث را میکشاند به آرزوهای دخترک.
تنها آرزوی زهرا؛ داشتن اتاق خواب!
مادر از آرزوهای ساده دخترش میگوید از اینکه بزرگترین آرزوی او داشتن یک اتاق خواب بود! خانه خشتی و گلی داشتیم که در زلزله کامل تخریب شد و هماکنون سپاه در حال ساخت خانه برایمان است و گفتهاند تا 60 روز تکمیل میشود.
"فیلم گفتوگوی پدر زهرا با وزیر آموزشوپرورش"
در آرزوی عدالت آموزشی
دخترم میگفت میخواهم پزشک شوم، همیشه از این شکایت داشت که چرا باید کلاس درسشان چندپایه باشد؛ میگفت "متوجه درسها نمیشوم چون معلم فرصت کافی ندارد که بتواند به خوبی تدریس کند، میخواهم بروم به آموزشوپرورش بگویم برای ما معلم بفرستید!"
پدر ریحانه که کارگر فصلی است؛ حالا پس از زلزله به دلیل آسیب از ناحیه لگن دیگر به سرکار هم نمیرود؛ خانواده ریحانه که خانهای هم نداشته و مستأجر بودند حالا پس از زلزله کانکسنشین هستند.
" فیلم گفتوگوی پدر ریحانه با وزیر آموزشوپرورش"
پدر ریحانه در دیدار با وزیر آموزشوپرورش میگوید: " قبل از زلزله برای اینکه بتوانم خانهای بخرم دو بار برای دریافت وام مراجعه کردم اما چون وضع مالی مناسبی نداشتم با دادن وام موافقت نکردند.
او تأکید میکند: سپاه و هلال احمر جز اولین نهادهایی بودند که پس از زلزله سریع به منطقه آمدند و حالا سپاه در حال ساخت خانه برای زلزلهزدگان است؛ ما که دخترمان را از دست دادیم و شاید افراد دیگری هم چنین وضعیتی را داشته باشند، از مرگ دخترمان ناراحت هستیم اما کاش مرگ این دو دانشآموز "زهرا و ریحانه" تلنگری باشد که به وضعیت مردم روستا رسیدگی شود.
مدرسه 30 ساله روستا را دریابید
مدیر دبستان 22 بهمن روستای ورنکش که حالا قدمتی 30 ساله دارد، از ساختمان فرسوده مدرسه و نگرانی دانشآموزان برای حضور در آن میگوید و از آقای وزیر میخواهد که به فکر بازسازی آن باشند.
تصویر مدرسه تخریبی روستا
او میگوید: پس از زلزله، دیوارهای مدرسه ترک برداشته و بچهها میترسند به داخل کلاس بروند، لطفاً قول بدهید این کلاسها را درست کنید؛ زهرا میگفت که میخواهم کشور را درست کنم اما او جان باخت اما به این مدرسه رسیدگی کنید.
البته رئیس سازمان نوسازی مدارس میگوید: ساختمان این مدرسه تخریبی است و فرد خیری ساخت 10 مدرسه دو کلاسه را متقبل شده است و به استان آذربایجان شرقی گفتهایم از طریق همین خیر، ساخت این مدرسه را هم انجام دهند.
انتهای پیام/