گزارش تاریخ|گروکشی سازمان ملل برای اعلام یک حقیقت تاریخی
در قطعنامه ۵۹۸ صدام به عنوان آغازگر جنگ ایران و عراق معرفی نشده بود و این اقدام باید توسط هیات تحقیقی زیرنظر دبیرکل سازمان ملل انجام میگرفت؛ سازمان ملل در قبال اعلام این حقیقت درخواستی داشت و آن آزادی گروگانهای غربی در لبنان بود.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم - آذرماه سال 70 و سه سال پس از پایان جنگ تحمیلی، عراق از سوی سازمان ملل متحد به عنوان آغازگر جنگ علیه ایران معرفی شد. قطعنامه 598 که در سال 66 به تصویب رسید و یک سال بعد مورد قبول ایران قرار گرفت اگرچه تا حدودی درخواستهای ایران را تامین کرده بود و در بند 6 این قطعنامه در خصوص معرفی متجاوزگر سخن به میان آمده بود، اما عراق به عنوان آغازگر جنگ معرفی نشده بود.
صدام پس از پایان جنگ ایران و عراق به کشور کویت حمله کرد. او برای اینکه خیالش از سوی همسایه شرقیاش یعنی ایران آسوده شود، پس از برگزاری چند دور مذاکره و نامهنگاری با آیتالله هاشمی رفسنجانی به قرارداد 1975 الجزایر که چند روز پیش از آغاز جنگ تحمیلی آن را پاره کرده بود، بازگشت.
اما چه چیزی موجب شد تا سازمان ملل متحد، عراق را به عنوان آغازگر جنگ ایران و عراق معرفی کند و این حقیقت تاریخی را عنوان کند؟
بند 6 قطعنامه 598 درباره مسئولیت جنگ بود و ایران به دنبال این بود تا با استفاده از تمامی ابزارها، فرصتها و امکانات موجود در عرصه دیپلماسی، عراق را به عنوان آغازگر جنگ معرفی کند.
طبق بند 6، دبیرکل سازمان ملل وظیفه داشت به گروهی از محققان بیطرف ماموریت دهد تا درباره مسئولیت جنگ تحقیق کنند. ایران از فرصت به دست آمده؛ یعنی تضعیف جایگاه بینالمللی عراق پس از شکست در حمله به کویت و جنگ اول خلیج فارس استفاده کرد تا خواسته خود را محقق سازد.
البته این در حالی بود که دبیرکل سازمان ملل نیز میدانست هر تحقیق بیطرفانهای به سود ایران خواهد بود. دکوئیار دبیرکل وقت در خاطرات خود آورده است: «میدانستم که هر تحقیق بیطرفانهای به این میانجامد که عراق طرف مقصر است.»
اما در این بین پرونده ایران با پروندهای دیگر گره خورد. سازمان ملل از سالها قبل درگیر ماجرای گروگانهای غربی در لبنان شده بود، اما از زمان طرح و تصویب قطعنامه 598 هیچکس نمیدانست که بند 6 قطعنامه قرار است نقشی در آزادسازی گروگانها ایفا کند.
سازمان ملل پس از مدتی متوجه شد که رهبران سیاسی لبنان نمیتوانند مساله گروگانها را حل کنند و کلید مساله در ورود حزبالله لبنان و بخشهای فرعی آن به ویژه رهبران روحانی شیعهای بود که در نجف همراه رهبران روحانی ایران تحصیل کرده بودند.
از این رو دبیرکل سازمان ملل تصمیم گرفت به جای تلاش برای باز کردن کلاف ماجرای گروگانها در بیروت، سرنخها را در تهران دنبال کند. او انتظار داشت ایران از نفوذ خود در حل مساله گروگانها بهره گیرد.
اولین بار در جریان مذاکرات ژنو این موضوع با ایران مطرح شد، اما ایران از بهار 1991 به طور جدی درگیر ماجرای آزادسازی گروگانها شد. ایران در قبال درخواست دبیرکل سازمان ملل، خواستههای بهحقی داشت؛ خواستههایی که سازمان ملل به عنوان یک سازمان بینالمللی بدون باجگیری و معاملهگری باید پیگیری میکرد. دکوئیار خواستههای ایران را اینگونه فهرست کرده است: آزادسازی داراییهای ایران در آمریکا، آزادی شیعیان زندانی در زندان الخیام ازجمله آزادی «شیخ عبید» توسط اسرائیل، خارج کردن نام ایران از فهرست کشورهای حامی تروریست از سوی آمریکا و معرفی عراق از سوی سازمان ملل به عنوان عامل برافروخته شدن جنگ.
درخواست ایران در مورد معرفی عراق به عنوان آغازگر جنگ پذیرفته شد و تنها چانه زدن بر سر جزئیات خاص باقی ماند. ایران تقاضا کرد، دبیرکل برای گفتوگوی بیشتر در این مورد به تهران سفر کند.
دکوئیار از تعیین زمان برای این سفر خودداری کرد. او انتظار داشت تا آن زمان علاوه بر مقدمات تشکیل هیات تحقیق بیطرفی از اساتید اروپایی، کاملاً از موفقیت برنامه خود در حل مساله گروگانها در گفتگو با دیپلماتهای ایرانی اطمینان حاصل کند.
این برنامه به صورت طرح یا بسته فراگیر و تا حدی بلند پروازانه اجرایی میشد و طبق آن 9 گروگان شامل 6 آمریکایی و 3 انگلیسی از سوی گروههای مرتبط یا تحت نفوذ حزبالله لبنان، 2 آلمانی که توسط خانواده حمادی در لبنان ربوده شده بودند و 400 زندانی لبنانی در اسرائیل و زندان خیام در جنوب لبنان که در اختیار ارتش مزدور اسرائیل به فرماندهی آنتوان لحد قرار داشت، آزاد و در مقابل اجساد 7 سرباز مفقود شده اسرائیل در لبنان بازگردانده میشد.
رون آراد خلبان نظامی اسرائیل بود که هواپیمایش در سال 1986 در لبنان سقوط کرد
علاوه بر این درباره سرنوشت رون آراد خلبان نظامی اسرائیلی که هواپیمایش در سال 1986 در لبنان سقوط کرده بود، اطلاعاتی ارائه میشد. اگرچه در این فهرست تحویل اجساد دو مامور سازمان ملل یعنی الک کولت و ریچارد هیگینز گنجانده نشده بود، اما در موقعیتهای مختلف مورد اشاره قرار میگرفت.
دشوارترین بخش این طرح، جستجوی خلبان اسرائیلی بود که ایران به دلایل مختلف از جمله عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی کافی نمیتوانست انجام آن را تضمین کند و سرانجام بعد از کش و قوسهای فراوان تعهدی اخلاقی را در اینباره پذیرا شد.
دبیرکل با سفیر دائمی ایران در سازمان ملل دیدار و اعلام کرد تصمیم دارد در مورد بند 6 قطعنامه 598 تماسهایی با ایران و عراق برقرار کند، اما رسماً تعهدی ندارد چگونه و چه زمانی هیات تحقیق در خصوص مسئولیت جنگ را تشکیل دهد. او گفت میخواهد پرونده گروگانها نیز در کوتاهترین زمان ممکن بسته شود.
2 روز بعد نمایندگان ایران همکاریهای وسیعی را با سازمان ملل آغاز کردند. چندی بعد سه گروگان ایرلندی، آمریکایی و فرانسوی که تنها سه روز پیش از آن توسط یک گروه مخالف آزادی گروگانها ربوده شده بود، آزاد شدند. دبیرکل وقت این اقدام را نشانه آغاز فرآیند خوب از همکاری با ایران تلقی کرد.
با آزادی سه گروگان غربی توجه بسیاری از رسانههای خبری به عملیات آزادسازی گروگانها با محوریت شخص دبیرکل جلب شد. مشکل باقیمانده گروگانها از این به بعد به مبادله آنها با زندانیان لبنانی در بند اسرائیل بستگی داشت. پیش از این اسرائیل 40 زندانی را از زندان خیام آزاد کرده بود.
دکوئیار به تهران سفر و با رئیسجمهور وقت دیدار کرد. هاشمیرفسنجانی در این دیدار خواستار اطلاع از تصمیم دبیرکل درباره موعد زمانی تکمیل گزارش هیات تحقیق شد. دکوئیار در موافقت با این خواسته اظهار کرد که عراق به دلیل تهاجم به کویت نقض آشکاری نسبت به قوانین بینالمللی انجام داده است؛ مفهوم این سخن این بود که اعلام هر نتیجهای در مورد عراق نمیتواند با مانع مهمی روبرو شود.
دکوئیار دبیرکل وقت سازمان ملل
گزارش بند 6 به اندازهای اهمیت پیدا کرد که هاشمی وجود هرگونه ارتباط قبلی میان داراییهای مسدود شده ایران در آمریکا با مساله گروگانگیری خاتمهیافته دانست.
در سازمان ملل تمامی پیگیریها درباره گروگانها سرّی انجام میشد. اسرائیلیها برای آزادی شمار بیشتری از زندانیهای لبنانی محدودیتهای تازهای را به وجود آورده بودند. اسرائیل هرگونه پیشرفت در روند آزادی گروگانها و زندانیان را با دریافت اخباری درباره رون آراد مرتبط کرد.
ایران با جستجو درباره آراد موافقت کرده، اما زمان جستجو تعیین نشده بود. واکنش ایران به پیشنهاد اسرائیل منفی بود و گروههای لبنانی نیز هشدار دادند که تداوم آزادی گروگانها به خطر خواهد افتاد.
همزمان با این اتفاقات، دبیرکل سازمان ملل با مشاور امنیت ملی بوش دیدار و تمایل ایران برای خارج کردن نام این کشور از فهرست کشورهای حامی تروریست را گوشزد کرد. موافقتنامهای نیز میان ایران و آمریکا در لاهه در زمینه پرداخت 278 میلیون دلار توسط آمریکا به منظور جبران قرارداد خرید تجهیزات نظامی شاه که هرگز به ایران تحویل نشده بود، امضا شد. آمریکا همچنین اعلام کرد که نه ایران و نه سوریه در انفجار پرواز هواپیمای پانامریکن بر فراز لاکربی اسکاتلند دخالتی نداشتهاند.
نماینده سازمان ملل گزارش بند 6 قطعنامه 598 را در سه نسخه دریافت و آنها را از دسترس دور کرد؛ گزارشی که به گفته وی محکم، غیرسیاسی و به دور از اتهامات تحریککنندهتری که ایران انتظار داشت. این گزارش عراق را به تهاجم به مرزهای ایران با 10 لشکر متهم میکرد. وجود درگیریهای مرزی پیش از آن تایید شده بود.
آزادی گروگانهای باقیمانده حالا به این گزارش بستگی داشت. دو گروگان دیگر آمریکایی آزاد شدند و چند روز بعد آخرین گروگان آمریکایی هم آزاد شد.
سرانجام با آزادی آخرین گروگان، زمان انتشار گزارش بند 6 قطعنامه 598 فرا رسید. جمهوری اسلامی ایران از هنگام پذیرش رسمی قطعنامه در هر فرصتی اجرای این بند را به دبیرکل یادآوری و او نیز آن را موکول به اجرای بندهای مقدم بر آن میکرد. دکوئیار مینویسد: ایران هرگز از فشار خود برای اجرای بند 6 نکاست و سپس از آن به عنوان عاملی برای گره خوردن مذاکرات با آزادی گروگانهای غربی بهرهگیری کرد.
دبیرکل وقت سازمان ملل همچنین در گزارشی به شورای امنیت درباره اجرای قطعنامه 598، شورا و افکار عمومی جهان را از مسئولیت عراق در دامن زدن به جنگ از طریق تجاوز به تمامیت ارضی یک کشور عضو مطلع کرد.
نکته حائز اهمیت در گزارش دبیرکل این است که او در بند 9 گزارش تصریح کرد که «تعقیب پاراگراف 6 قطعنامه 598 هدف مفیدی را در برندارد.» به نظر میرسد دکوئیار با افزودن این عبارت درصدد بود تا از اقدام بعدی عراق در مورد سوال قرار دادن یافتههای گزارش هیات تحقیق جلوگیری کند، اما این نکته عملاً نیز بر تلاشهای احتمالی ایران در خصوص پیگیری دریافت غرامت با استناد به گزارش دبیرکل تاثیر گذاشت، بهویژه اینکه گزارش مذکور منجر به صدور بیانیه یا قطعنامهای از سوی شورای امنیت نشد.
انتهای پیام/