میزگرد تسنیم| مطالبه دانشگاه، مطالبه مردم نیست/ قطع ارتباط با مردم بزرگترین معضل جنبش دانشجویی است/ دو سال است با رئیس جمهور صحبت نکردیم
در یک دهه اخیر جنبش دانشجویی با چالشها و مشکلات متعددی روبرو شد تا جایی که تأثیرش را خواه ناخواه بر روی عملکرد آن در سطح دانشگاه و جامعه شاهد شدیم. ۱۶ آذر بهانه ای شد تا با دبیران تشکلهای دانشجویی جایگاه فعلی جنبش دانشجویی را آسیب شناسی کنیم.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری تسنیم، زینب امیدی: هرساله با فرارسیدن 16 آذر روز دانشجو نقش و تاثیرگذاری جنبشهای دانشجویی و عملکرد آنها به عنوان پرسشی اساسی مطرح شده در این مناسبت که در پی شهادت مصطفی بزرگ نیا، احمد قندچی و مهدی شریعترضوی سه دانشجوی دانشگاه تهران در سال 1332 به نام روز دانشجو، نامگذاری شد، کارنامه جنبش دانشجویی بررسی می شود. در حالی که برخی معتقد هستند جنبشهای دانشجویی در یک دهه اخیر بیش از گذشته در معرض خطر انفعال قرار داشته اند، برخی تشکل های دانشجویی چنین باوری ندارند و در عین حال می کوشند که خلأ و فاصله میان خود و جامعه را بپوشانند.
البته آنها خود اظهار میکنند که در یک دهه اخیر جنبش دانشجویی با چالشها و مشکلات متعددی روبرو شده تا جایی که تأثیرش را خواه ناخواه بر روی عملکرد آن در سطح دانشگاه و جامعه شاهد شدیم. 16 آذر اما بهانه ای شد تا با دبیران تشکلهای دانشجویی جایگاه فعلی جنبش دانجشویی را در عرصههای مختلف کشور بالاخص در حوزه سیاست آسیب شناسی و بررسی کنیم.
دانیال یادگاری دبیر جنبش عدالتخواه، دانشور خدابندهلو دبیر سیاسی تحکیم وحدت، معین رضیئی دبیر بین الملل انجمن مستقل و محمد زادمهر دبیرکل جامعه اسلامی دانشجویان مهمانان میزگرد 16 آذر خبرگزاری تسنیم بودند که در ادامه صحبتهای آن ها را میخوانید:
* برخی مسئولین جریان دانشجویی را یک یک خطر بزرگ می دانند
تسنیم: در مقاطع اخیر بخصوص روزهای گذشته که شاهد برخی اتفاقات پس از تصمیم بنزینی دولت بودیم. بسیاری معتقدند این اتفاقات به دلیل عدم پیگیری و جواب دادن به مطالبات مردم در حوزه های مختلف بخصوص معیشتی بوده است. تشکل های دانشجویی در طول سالهای گذشته در بسیاری از موضوعات و مسائل پرچمدار و به نوعی کنشگر بودند ولی برخی معتقدند اخیرا این حضور کمرنگ تر شده باشد. به نظر شما تشکل های دانشجویی امروز کجای معادلات سیاسی کشور قرار دارند و ارزیابی شما از عملکرد تشکلهای دانشجویی در یک دهه اخیر چیست؟
یادگاری: متاسفانه همچنان در فضای حال حاضر انقلاب اسلامی جریان دانشجویی به عنوان یک خطر بزرگ از سمت برخی مسئولین شناخته میشود و همین امر سبب شده تا جریان دانشجویی که وظیفهاش شناسایی نقایص ساختارهای کشور و قرار گرفتن در سکوی مطالبه گری است، با برخوردهایی مواجه شود که گاهاً قهری بوده و موجب عدم تثبیت این ظرفیت های جریان شده است.
در فضای فعلی جریان دانشجویی از سمت پاسخگویی مسئولین، بسترسازی جهت ایفای نقش و توانایی دنبال کردن موضوعات مختلف کشور دچار چالش شده است. اما نگاه ما اینگونه نیست که به خاطر این نوع نگاه کاری انجام ندهیم؛ جریان دانشجویی باید جایگاه نقد را در فضای حاکمیت مشخص کند و اگر نتواند مطمئناً موجب یک بی الویتی در موضوعات مختلف میشود. منظور ما از نقد بدین گونه است که هم باید مدبرانه و هم بر حسب اولویتها و مصلحت های لازم در فضای کشور باشد. متاسفانه در فضای فعلی نقش جریان دانشجویی گاهاً با ضرائب رسانهای دیده میشود. فارغ از اینکه این جریان باید به مطالبه گری های تخصصی و با نوع نگاه به اولویتهای حال حاضر کشور کار خود را پیش ببرد.
صرف اینکه آسیب شناسیها با رویکرد رسانهای شدن از سوی جریان دانشجویی دیده شود،عمق این جریان را دچار آسیب میکند. تحلیل ما این است که این جریان میتواند موضوعات مختلفی را در حال حاضر به صورت مشخص و آرمانی آسیب شناسی کرده و ارائه راهکار کند.
به طور مثال، اگر در سازمان صدا و سیما نقائصی را مشاهده میکنیم در کنار این که مطمئناً عامل بسیاری از این نقائص را میدانیم باید آسیب شناسی کرده و تدبیر لازم را برای تبیین این موضوع در جمهوری اسلامی داشته باشیم. تاکید فضای فعلی متاسفانه این گونه است که جریان دانشجویی را صرفاً با نوع نگاهی تحت عنوان روز کتاب، روز دانشجو و ... دنبال میکند. اما تحلیل ما بر این است که انقلاب اسلامی نیازمند برخی از مصلحان اجتماعی است که مطمئناً تشکیل دهنده بخشی از آن جریان دانشجویی است که بتواند نقائص حال حاضر را رفع کند. اگر این تحلیل از سمت فضای حاکمیت و فضای ساختار موجود به جریان دانشجویی داده شود که ما برای پیگیری موضوعات و اولویت ها به صورت تخصصی پیش رویم؛ نیازمند این است که اولویت و بسترسازی مسئولین هم در این میان دیده شود.
خدابنده: باور به ضرورت فعالیتهای دانشجویی در دانشگاه و جامعه نیازمند تعریف از جنبش و حرکت دانشجویی است و وظیفه جنبش دانشجویی را جریان سازی در مسیر اصلی جامعه با کارویژه های متعدد مثل، افزایش آگاهیهای جمعی جهت بهبود شرایط عمومی و ایجاد ارتباط بین افراد و نیازهای اجتماعی جامعه میدانیم. جنبش دانشجویی معمولاً نمی تواند از نیروی فیزیکی استفاده کند و تنها بازوی اجرایی آن مقبولیت اجتماعی و مردمی است.
یکی از عناصر اصلی وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور همین جریان است که تعیین جهت میکند. توانایی قشر دانشجو در ایجاد تحولات گسترده اجتماعی و خواستههای عمومی مردم؛ دانشجویان را به عنوان یکی از ارکان اصلی پیشرفت جامعه معرفی می کند، که نیازمند مطالعه دقیق کارشناسی از نظام مسائل و همچنین نظارت بر کج روی ها و رفتارهای غیر کارشناسی و خلاف قانون برخی مسئولین است، که نسبت به آنها میتوانند واکنش نشان دهند تا اصلاح رفتار اتفاق بیفتد.
*جنبش دانشجویی جز در مقاطع اندک بازتاب دهنده نظرات مردم نبوده است
اگر بخواهیم جنبش دانشجویی را از حیث عملکرد سیاسی در ایران بررسی کنیم جز در مقاطع محدود و اندک و دانشجویان سخنگو و بازتاب دهنده نظرات عامه مردم نبودند. این هم به دلیل تاثیر گذاری بر حوزه قدرت و دخالت یا حضور در قدرت بود که موجب رهایی این هدف توسط جنبش دانشجویی شده است و به نظر میرسد این جنبش نیازمند یکسری عوامل سنجیده و خدا گاه است که جوشش و پویایی را درون دانشگاه به حدی برساند که به جنبش دانشجویی نیز منتقل گردد.
برای تحقق این امر باید به درون دانشگاه بازگردیم. فعالیتهای سیاسی و اجتماعی دانشجویان باید در عین درون زایی به هیچ عنوان تابع امیال و اغراض سیاسی و سیاستمداران بیرون از دانشگاه قرار نگیرد؛ که اگر این اتفاق بیفتد این گروهها سکان دار و هدایت دهنده مجامع دانشجویی و دانشگاهی می شوند و سعی خواهند کرد تا حرکتها را در باب خواستههای خودشان سوق دهند و متاسفانه در این چند دههای که از عمر جنبش دانشجویی می گذرد همواره تشکلهای مختلف دانشگاه از این موضوع رنج برده اند.
*موج دوم فعالیتهای جنبش دانشجویی در حال احیا است
برای احزاب و تشکل های بیرونی استفاده از این منبع پرنشاط و پر جنب و جوش همواره مورد استفاده بوده. حال راه برون رفت از این وضعیت چیست و اینکه تشکلهای دانشجویی کجای معادلات سیاسی کشور قرار می گیرند؟ به نظر ما دولت هویت مستقل دانشجویان را به سرگرم کردن آنها به مسائلی مثل جشن ها و مراسم های روز 16 آذر که اکثراً توسط وزارت علوم و بهداشت که نمایندگان دولت در دانشگاهها هستند، مشغول میکند و اجازه فعالیت درست و صحیح سیاسی به تشکلهای حزب اللهی و انقلابی داده نمیشود.
به نظر من موج دومی از فعالیتهای جنبش دانشجویی در حال احیا است که در دو سه سال اخیر بیشتر شدت گرفته است. در گذشته ما بیشتر شاهد فعالیتهای تک بعدی یا نهایتا دو بعدی دانشجویان نسبت به مسائل روز کشور بودیم؛ اما الان گستردگی فعالیتهای دانشجویی موجب شده تا اگر در گذشته بازتاب دهنده مشکلات بودند؛ حالا در کنار این امر به دنبال چاره جویی و اصلاح ساختار و ارائه راهکار نیز باشند. بسیاری از دانشجویان خوب و تراز ما با اندیشکده های مطرح در ارتباط هستند و با اساتید و کارشناسان مختلف سعی میکنند متدبرانه و با مصلحت اندیشی نسبت به مسائل کشور به حل آنها بپردازند.
*ما دچار خلأ گفتمانی شدهایم
رضیئی: متأسفانه غیر از یک برهه حساس و مساعد که از تسخیر سفارت آمریکا در سال 58 آغاز شد و در دهه 70 ادامه پیدا کرد، اوج تأثیرگذاری جنبش دانشجویی هم به لحاظ عملکرد و هم گفتمان بود. بعد از آن تأثیر جنبش دانشجویی بر فضای کشور کمتر و کمتر شد. عمده دلیلی که میتوانم به عنوان آسیب شناسی برای این امر درنظر بگیرم این است که ما دچار خلأ گفتمانی شدیم و متأسفانه نتوانستیم چارچوب فکری و ایدئولوژی خودمان را راجع به ابر واژگان جمهوری اسلامی مثل عدالت، سیاست خارجی و ...به طور کامل و مشخص ارائه دهیم.
وقتی این اتفاق رخ دهد حتی اگر شما کنشگری در فضای سیاسی داشته باشید یک کنشگری مصداقی خواهد بود یعنی در یک برهه زمانی خاص منطق شما در مورد یک موضوع به یک شیوه است و ممکن است دو سال دیگر در مورد مشابه به طور کل منطق دیگری را ارائه دهید.
این نشان میدهد ما چارچوب مشخص و معینی در این سالها برای مسائل مختلف نداشتیم. متأسفانه میبینید حداقل در دو انتخابات گذشته در فضای کشور و بالاخص جنبش دانشجویی به جای اینکه رقابت بر سر ایده پردازی باشد بر سر لیست ها بوده. اگر به سمت ایده پردازی درست و برنامه ریزی شده برای کشور پیش رویم، به نظر من میتوانیم علی رغم دو دوره قبلی انتخابات که جنبش دانشجویی در آن خیلی تأثیرگذار نبود، این بار موثر و مثمرثمر واقع شود.
*عمق اجتماعی تشکلهای دانشجویی به شدت کم شده است/ما دچار فضای گلخانهای شدهایم
بحث بعدی که اگر بخواهم با یک دید منتقدانه آن را مطرح کنم این است که عمق اجتماعی تشکلهای دانشجویی درسالهای اخیر به شدت کم شده است. تأثیرگذاری که در فضای پیرامون خود داشته باشیم واقعا تأثیرگذاری مناسبی نیست که اگر بود حداقل به لحاظ سطح دانشگاه کمی جلوتر بودیم. اینکه تشکلهای دانشجویی فرقی نمیکند چه چپ و چه راست؛ 5 تا 10 رصد دانشجویان را به خود جذب میکنند نشان دهنده این امر است که عمق اجتماعی ما در سالهای اخیر کاهش پیدا کرده است و ما دچار یک فضای گلخانهای شدهایم؛ دور هم مینشینیم، از نظرات یکدیگر تعریف و تمجید میکنیم، اما در خروجی هیچ برنامه ای برای افزایش این عمق اجتماعی نداریم و هیچگاه به سمت آسیب شناسی نرفته ایم.
دچار شدن به این فضای گلخانه ای همچنین موجب پیش آمدن این سوال گشته که مجموعه برنامههایی که تشکلهای دانشجویی در سالیان اخیر خاصه در یک دهه گذشته برگزار کردند؛ چند درصد مردم جامعه و دانشگاه را با خود همراه کرده است؟ به عقیده من در اکثر مواقع این همراهی زیر 15 درصد بوده و برای همین است که جنبش دانشجویی بیش از هر زمان دیگری نیازمند آسیب شناسی در خصوص اینکه چرا مثل دهه 60 تأثیرگذاری نداشته و به شرایط فعلی حال حاضر رسیده است، دارد.
*عدم ثبات جایگاه نقد در جریان دانشجویی نداشتن اولویتهای حال حاضر کشور است
تسنیم: آیا مردم امروز میتوانند تشکلهای دانشجویی را به عنوان جریانی که هم بستر ساز است وهم صدای آنها را به گوش مسئولین میرساند و پیگیر کار آنهاست ببیند؟ چرا ما امروز کمتر شاهد بروز کارهای گروهی از سمت تشکلهای دانشجویی هستیم و گاهاً این انفرادی کار کردن موجب به فراموشی سپردن آنها نیز گشته است.
یادگاری: یکی از موضوعاتی که موجب عدم ثبات جایگاه نقد جریان دانشجویی در میان مردم شده است، به دلیل اقداماتی بوده که اولویتهای حال حاضر کشور را در خود نداشته است. یعنی گاها بسیاری از موضوعات درحال پیگیری جریان دانشجویی به دلیل اینکه برخی از این جریان ها در فضای استقلال و هویتشان دچار چالش شده اند موجب شده تا دایه دار برخی جریان ها یا افراد سیاسی شوند. همچنین بسیاری از نقدهایی که باید در فضای معیشتی مردم طرح بحث شود جای خود را به یک سری مطالبات صرف سیاسی میدهد. چون اولویتها را تفهیم نکردهایم، به برنامههای مشترک در جریان دانشجویی نرسیدهایم. متأسفانه جریان دانشجویی حتی در برخی موضوعات که منافع ملی جمهوری اسلامی ایران را در خطر میاندازد حاضر به اقدامات نیست.
*جریان دانشجویی گاها از تحلیلهای تقلبی دیگران استفاده میکند
در حال حاضر بیشتر با جریان دانشجویی مواجه هستیم که جلوه فروشی فردی تشکیلاتیاش مهمتر از فضای منابع کشور است. به اینکه مباحث بسیار زیادی در اقدامات جریان دانشجویی وجود دارد قائل هستیم اما در این میان عقب گردی نیز در فضای تشکیلاتی ایجاد شد و موجب از دست دادن روحیه تشکیلاتی جریان دانشجویی گردید وگاهاً به جای اینکه خودش فکر و تحلیل کند تبدیل به تریبون بیان دغدغه های اشخاص رسانه ای شد. در حالی که در بسیاری از مشکلات کشور تحلیل خود جریان دانشجویی نیاز است اما به دلیل اینکه بعضا توانایی تحلیل ندارد، از تحلیل های تقلبی دیگران استفاده می کند. به اعتقاد من جریان دانشجویی باید بپذیرد که در موضوعات کلان کشور اولویت حال حاضر حفظ منافع جمهوری اسلامی است.
به همین خاطر ما بدون هیچ لکنت زبانی اعلام میکنیم که بله ما آدم های جمهوری اسلامی ایران هستیم و مطمئنا دشمن خارجی را درک میکنیم و در کنار همه اینها نقایص کشور را هم میبینیم اما مسائلی که گفتم نافی نادیده گرفتن نکات مثبت نیست متأسفانه نوعی نگاه در جریان دانشجویی دنبال میشود و آن هم مطالبه گری صرف است؛ یعنی فقط بستری باشد که نقایص کشور را میبیند. اگر این رویه تغییر پیدا نکند این جریان صرفاً به سمت دور زدن پیش میرود یعنی نقایص را پیدا می کند اما راه حلی برای حل آنها ندارد. در این بین وقتی جنبش دانشجویی هویت اصلی خود را از دست بدهد و در کنارش افراد غیرتشکیلاتی مسئولیت بعضی نهادهای دانشجویی را برعهده گیرند سبب ظهور افرادی میشود که میخواهند با روحیه اجتماعی در فضای بیرون دانشگاه، داخل آن را هدایت کنند.
*مطالبه امروز دانشگاه، مطالبه مردم نیست
فارغ از بحثی که عنوان کردم باید به این سوال هم جواب دهیم که مخاطب حال حاضر دانشگاه چه میزان گفتمان ما را اطلاع دارد چه برسد به اینکه با آن ارتباط داشته باشد؟ ما باید نقایص تشکلهای دانشجویی را در ارتباط با مخاطب خود در فضای دانشگاه بپذیریم.
در حال حاضر دو نوع نگاه وجود دارد تعدادی از تشکلها در میان توده مردم مشغول فعالیتند و مخاطب داخل دانشگاه را از دست دادهاند و برخی دیگر بالعکس. این دو باید کنار هم تعریف و تبیین شود در غیر این صورت ما شاهد یک جریان دانشجویی تک سویه در همه مسائل کشور هستیم که نمیتواند گفتمان خودش را به مردم ارائه دهد به همین خاطر است که تحلیل های سیاسی، اقتصادی و... دانشجویی با تحلیل مردم متفاوت است.مطالبه امروز دانشگاه مطالبه مردم نیست یعنی مطالبه عامه مردم در مطالبه های جریان دانشجویی وجود ندارد.
*قطع ارتباط با بدنه مردم بزرگترین معضل جنبش دانشجویی است
خدابنده: نبودن گفتمان مناسب در دانشگاه ها و تشکلهای دانشجویی موجب شده از نبودن یک گفتمان مردمی رنج ببرند و نبود روحیه همدیگرپذیری میان دانشجویان نیز این امر را تشدید کرده است. دانشجویان باید با تربیت روحیه همدیگر پذیری کنار یکدیگر به بحث، نقد و تبادل نظر بپردازند. این کار موجب قدرتمند شدن جریان دانشجویی در دانشگاه میشود و خط کشیهای دست و پاگیری که بعضا مانع راه هستند از میان برداشته خواهند شد.
قطع ارتباط با بدنه مردمی معضل بعدی است که وجود دارد. علی رغم اینکه ما معتقدیم دانشجویان واسط بین مردم، حاکمیت و مسئولین هستند و صدای اعتراضی مردم را به گوش برخی مسئولین برسانند، اما این قطع ارتباط در حال حاضر بزرگترین معضل جنبش دانشجویی است.
* محافظه کاری قتلگاه تشکلهای دانشجویی است
برخی از جریانها تفکرهای نقادانه دانشجویان را محل قدرت خود میدانند و با محدودیت و منفعل کردن دانشجویان میخواهند نقش جدی آنها را نادیده بگیرند. همچنین نبود نظام مسائل مشخص و مسئله محور در تشکلها دیگر معضل پیش رو است. تشکلهای دانشجویی حزب اللهی و انقلابی برای خود یک نظام مسائل متصور نیستند و در یک سردرگمی میان مسائل و مشکلات مختلف به سر میبرند. در واقع برای رفع این مشکل تقسیم کاری باید میان تشکلهای تهران و شهرستانها اتفاق بیفتد تا علاوه بر دغدغه مندی مسائل سیاسی و بین المللی، مسائل مردم استان و شهر نیز در اولویت کارشان قرار گیرد. داشتن اعتقاد منسجم و سازگار از سوی دانشجویان دیگر عامل تقویت مسیر تشکلهای دانشجویی است. در آخر این بخش از عرایضم باید به این نکته نیز اشاره کنم که محافظه کاری قتلگاه تشکلهای دانشجویی است درعین حال اینکه باید از محافظه کاری دست برداریم باید به مطالبه گری تخصصی روی بیاوریم که به ارائه راهکار منجر شود.
* تشکلها به بعضی مسائل مهم کشور ورود پیدا نمیکنند یا ورودشان خیلی دیر است
رضیئی: شما وقتی میتوانید یک جمعیت را با خود همراه کنید که اثر عملکرد شما را در بهبود شرایط زندگی اش حس کند متأسفانه در سالیان اخیر مسئولین فرهنگی و دانشجویی دانشگاهها که متولی امر بودند سعی کردند یک نسل گوش به فرمان پرورش دهند آن هم با فریب اینکه مصلحت الان این نیست یا مصلحت الان فلان است. دچار خودسانسوری شدهاند یعنی ممکن است شما در حیطه انتضاعی خیلی خوب عمل کنید، تشکل شما تعداد عضو بالایی داشته باشد و تعداد برنامههایتان در طول سال از کمیت خوبی برخوردار گردد؛ اما در حوزه عمل میبینید که تشکلها به بعضی از مسائل جمهوری اسلامی ایران ورود پیدا نمیکنند یا وقتی ورود میکنند که خیلی دیر شده است.
*نگاه صرف سیاسی برای تشکلها موجب تکثر بین نهادهای دانشجویی میشود
به عنوان مثال در قضیه خصوصی سازی چه زمانی تشکلهای دانشجویی به این مسئله ورود پیدا کردند؟ زمانی که عملاً کار از کار گذشته بود. در مورد وحدت در کارهای دانشجویی در نشستی که هفته گذشته با وزیر علوم داشتیم صحبت کردیم. در 6 سال گذشته تکثر نهادهای موازی با تشکلها موجب شده تا نیروهای دانشجویی که کار فرهنگی سیاسی کف دانشگاه میکنند پخش شوند. به شما میگویند برای انجام کار فرهنگی وارد کانون و برای کار علمی وارد انجمن شوید. همچنین برای تشکلها صرفا کار صرف سیاسی درنظر میگیرند ونه چیز دیگری. درصورتی که شما میدانید بسیاری از آسیبهایی که در جامعه ما رخ میدهد ریشه فرهنگی دارد و به خاطر اینکه به آن پرداخت درستی نمیشود تبدیل به یک آسیب سیاسی می شود.ایجاد یک نگاه صرف سیاسی برای تشکلهای دانشجویی یکی از دلایلی است که تکثر نهادهای دانشجویی شکل گیرد.
مصداق بارز حرفم شورای صنفی است شما میبینید در وزارت علوم و بهداشت عملا تنها کاری که این شورا نمیکند کار صنفی استو حتی از رسالت خود نیز دور شده است. در حال حاضر چند کانون در سطح کلان کار فرهنگی انجام میدهد؟ یا مثلا کانونهای قرآن و عترت به جز برگزاری همایش و جشنواره چه کار حساب شده و برنامه ریزی شده ای انجام داده است؟ اگر این نیروها و افراد تجمیع میشدند چقدر می توانستند در فضای دانشگاه موثرتر باشند؛ اما متأسفانه در 6 سال گذشته و در دولت آقای روحانی بدین منوال پیش رفته است.
*از جنبش دانشجویی نباید فراتر از آن چیزی که هست انتظار داشت
زادمهر: نوع نگاهها به جنبش دانشجویی متفاوت است. گاهی انتظار میرود پروندهای را از جایی آغاز کند، مرحله به مرحله جلو برود و نهایتاً به نتیجه برساند اما گاهی نقشی که برای جنبش دانشجویی متصور شده ایم نقش مطالبه گری است. مثلا در برجام ورود کند و بگوید ما به صورت گفتمانی و طی جلساتی آن را بررسی کردهایم و ایرادات آن را استخراج نمودیم. حال وقتی ارائه می کنیم مسئولین میگویند این نه! پس از جنبش دانشجویی نباید انتظار داشت برجام را کنار بگذارد و به جایش یک چیز دیگر شبیه برجام معرفی کند. یعنی میخواهم بگویم انتظار از جنبش دانشجویی نباید فراتر از آن چیزی که هست باشد. از نگاه ما این است که ابتدا باید اجازه ورود به فضا و بستر آن به جنبش دانشجویی داده شود؛ اجازه دهیم فضای گفتمانی در دانشگاه شکل گیرد.
*جنبش دانشجویی در دهه 90 سرخورده شده است
معتقدم اگر فضای گفتمانی را از جنبش دانشجویی بگیریم عملا این جنبش را درگیر یک سری مسائل حاشیهای میکنیم. به طور مثال یک بار جریان دانشجویی انتخاب می کند در بحث مسکن تجمع کند، وارد کار میشود، مطالبه را مطرح میکند اما بعضا در ادامه میبینیم که این فرآیند قطع میشود. شاید این به خاطر احساسی باشد که جنبش دانشجویی مبنی براینکه بیشتر از این نمیتواند کاری انجام دهد، دارد. چرا چون دهه 90 با سیاستهایی که در پیش گرفتند جریان دانشجویی را رو به افول بردند و متأسفانه جنبش در این دهه خیلی سرخورده شد. در بحث برجام ورود کرد نظرات و تحلیلهایش را گفت خیلی جاها متهم شد اما در مجلس 10 دقیقه ای آن را تصویب کردند. یا در اف ای تی اف و سی اف تی جلوی مجلس تجمع کرد، بیانیه صادر کرد اما سرآخر مجلس تصمیم به تصویب ان گرفت و در ادامه اتفاقات مجمع و ... ما در دهه 90 در پروژههای مختلف با این شکستها مدام سرخورده شدیم و به دیوار برخوردیم.
ما در اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان وقتی میخواهیم در هر حوزه ای ورود پیدا کنیم ورودمان به این معناست که اول کار گروهی برای بررسی تشکیل میشود و به نتایجی میرسیم و خلاصه اینگونه نیست که اینطور فکر کنید امروز ساعت 7 به بچه ها میگوییم خوب امروز حس تجمع هست کیفمان را برداریم و به جلوی یکی از وزارتخانهها برویم، خیر اینطور نیست.
*ما در دهه 90 حرفی برای گفتن نداریم/چرا بعد از هر تجمع جنبش دانشجویی سکوت میکند
اتفاقا معتقدم در بحث مطالبه گری باید پله پله جلو رویم. زمانی که مثلا در بحث مسکن تخصصی کار نکرده ایم عملا ورودمان ورود بی معنایی خواهد بود معمولا در این حالت مرحله آخر تجمع و زدن شعار، حرف و تخلیه هیجانات است. زمانی این روند ادامه پیدا میکند که حرفی برای گفتن داشته باشیم، متأسفانه در دهه 90 حرفی برای گفتن نداریم. مثلا اعتراض میکنیم بنزین نباید گران میشد از آن طرف میگویند کسری بودجه داریم و جنبش دانشجویی سکوت میکند. این بار از جنبش دانشجویی انتظار پاسخگویی داریم تا راه حل پیشنهاد دهند و یک بار هم انتظار داریم حرف مردم را بزنند و بگویند مردم دغدغه معیشتی دارند و گله مند هستند.
ما تا فضای گفتمانی را در دانشگاه ایجاد نکنیم که حرفی برای گفتن داشته باشیم ورودمان برای هر مسئله ای ناقص خواهد بود و رها خواهد شد؛ چون حرفی برای گفتن نداریم ما باید برای گسترش کرسی آزاداندیشی در این امر تلاش مضاعف کنیم. برای ورود به هر مسئله ای باید پله پله پیش رفت بیانیه داد، مصاحبه کرد، تجمع کرد و از ظرفیت رسانه استفاده کرد. در صورت طی کردن این مراحل حالا جامعه را میتوان با خود همراه کرد. گاهی مثل قضیه کارخانه هپکو کارگران 6 ماه است حقوق نگرفته اند و موج اعتراض راه افتاده اما گاهی مثل آذرآب هنوز خبری نشده و ما صدای آنها را رسانهای و مشکلشان را مطرح می کنیم.
*دولت با سیاستهای مختلف دانشجو را درگیر فضاهایی میکند که فرصت مطالبه گری را از او بگیرد
ایجاد کردن این موج در دهه 90 به بن بست رسیده است، دولت فضاهایی را ایجاد کرده تا جریان دانشجویی را درگیر آنها کند. یکی از این مسائل بودجه است. که توسط آن دانشجویان را درگیر نبود پول کردند و کاهاً میبینید تشکلی برای برگزاری یک مراسم ماهها درگیر بروکراسی اداری شده؛ بعد از آنها میپرسیم کار مطالبه گری کردید؟ مطالعاتی انجام دادیده اید؟ میگویند نه وقت نکردیم! یا از تشکلی شکایت می شود و دلیل آن سه ماه درگیر رسیدگی به شکایت شده و درس رها می شودو ... خلاصه با سیاستهای مختلف دانشجو را درگیر فضاهایی میکند که او دیگر فرصت نمیکند سمت مطالبه گری و همراهی با دغدغه های مردم برود.
*دولت آقای روحانی نه تنها پاسخگوی دانشجویان که پاسخگوی جمهوریت مردم و افرادی که ایشان را انتخاب کردهاند، نیستند
تسنیم: راهکار شما برای برون رفت از این شرایط چیست و شما چقدر نقش دولت را برای حرکت درست جنبش دانشجویی موثر میدانید؟ طی این 6 سال حضور آقای روحانی در دانشگاه ها بسیار کم بوده و حضور دانشجویان در مراسم سخنرانی 16 آذر ایشان با محدودیت شدیدی همراه است. این مورد حتی در مورد وزرای دولت ایشان هم دیده میشود مثل دعوت و عدم حضور 6 ساله آقای ظریف علی رغم دعوت بسیاری از دانشگاه ها از ایشان.
یادگاری: ما باید نسبت مدیریت و عملکرد حال حاضر کشور را یک بار دیگر بازشناسایی کنیم. علت برخی از نقایص حال حاضر این است که عملکرد برخی مدیران و تصمیم گیران کشور با نوع نگاه انقلاب و مقام معظم رهبری فاصله گرفته و سبب شده که با وجود راه حلهای مشخص اما انگیزه ای برای اجرا وجود نداشته باشد. بزرگترین راه حل این است که دستگاههای اجرایی باید انگیزه اجرای راه حلها را در خودشان تقویت کنند. ما در جمهوری اسلامی ایران مشکل راه حل نداریم، در مورد دولت آقای روحانی بدون شک دولت ایشان را غیرپاسخگوترین دولت کل تاریخ انقلاب اسلامی بدانیم نه از این نظر که ایشان فقط در دانشگاه ها پاسخگو نبودند؛ بلکه از این نظر حتی پاسخگوی جمهوریت مردم و افرادی که ایشان را برای ریاست جمهوری انتخاب کرده اند نیز نیستند.
علت این پاسخگو نبودن تبدیل به یک انگیزه برای برخی مسئولین دیگر نیز شده است نسبت انقلاب اسلامی با مردم در بستر پاسخگویی تعریف شده است؛ ما قائل به این هستیم که جریان دانشجویی و طلاب باید بستر پاسخگویی را برای مسئولین فراهم کنند و مسئولین پاسخگوی مردم باشند اما این اتفاق نیفتاده است. چرا چون دولت پاسخی جهت مدیریت اقتصادی شش ساله خود ندارد چون دولت در تمامی این سالها تمامی موضوعات کشور را به حوزه سیاست خارجی معطوف کرده و امروز هیچ آورده ای هم در خصوص مذاکرات خود در این باب ندارد. موضوعاتی که در هر حوزه ای اعم از آموزش، اقتصادی و فرهنگی و... از سوی دولت دنبال میشود نسبتش با سفره مردم خیلی زیاد است. در جمع بندی عرایضم باید بگویم جریان دانشجویی معتقد است بدون هیچ لکنت زبانی نقدهای حال حاضر جمهوری اسلامی را بیان میکند.
*تعدادی از تشکلها موضع گیری مناسبی در خصوص ماجرای گرانی بنزین نداشتند
خدابنده: دانشجویان میبایست به یک فهم سیاسی درست برسند تا دستخوش جریانات سیاسی نشوند. تعیین راهکارهای جدید و نو در نوع مطالبه گری، عدم تعلق و وابستگی به جریانها و احزاب سیاسی مختلف، حفظ روحیه استقلال طلبی و تقویت کرسی های آزاداندیشی از جمله راهکارهای پیش روی جریان دانشجویی است. ما باید واقعیتهای مردم را به گوش مسئولین برسانیم، برای موانع راهکارهای عملی ارائه دهیم، خودجوش عمل کنیم و به هنگام موضع گیری رده و حالت انفعالمان را تغییر دهیم.
به طور مثال در قضیه بنزین طی 10 روز تعداد محدودی از تشکلها موضع گیری کردند اما موضع گیری مناسبی نداشتند. در مورد عملکرد دولت آقای روحانی و رفتار ایشان با تشکل های دانشجویی با توجه به شکست سیاستهای دولت در حوزه های داخلی و بین المللی عملکرد ایشان منجر به ناکارآمدی و عدم ایده حکمرانی مناسب شده و منجر به این شده که دولت دیگر توانایی پاسخگویی نداشته باشد. این سیاستها به بن بست رسیده و دولت دچار سردرگمی شده و هر لحظه ممکن است تصمیمی مثل تصمیم گران شدن ناگهانی بنزین اتخاذ کند.
رضیئی: ما در بحث درخواستها و مطالبه گریها دچار اشتباه هستیم. اینگونه نیست که درباره مسائل مختلف ورود نکرده باشیم اما این ورود چون ناقص بوده به نتیجه مطلوب نرسیده است. جنس کارهایی که در سالهای اخیر انجام داده ایم در اشخاص و احزاب خلاصه میشود به طور مثال سر قضیه بنزین ما این مطالبه را کردیم که چرا بنزین لیتری سه هزار تومان است اما باید برای بهبود این شرایط راهکار هم ارائه کنیم. شاید در کنار این بحثها عدم حضور مسئولین دولتی و یا شخص رئیس جمهور در دانشگاه ها نیز مطرح شود چون به واقع دولت آقای روحانی بی گفتمان ترین دولت 40 ساله انقلاب اسلامی ایران است.
*از سال 90 تعداد راه حل های تشکلهای دانشجویی برای مشکلات کشور به تعداد انگشتان دست نمیرسد
اما بیشتر توجه ما باید در مقابل مسئولین این باشد که اگر راهکاری را ارائه کرده ایم و آن رد شده علت چیست؟ اگر نقصی دارد توضیح دهند و اگر ندارند چرا نباید برای مدیریت جمهوری اسلامی ایران راهگشا باشد و از آن استفاده نکنند؟ وقتی این مطالبه گری رخ دهد موجب همراهی مردم نیز میگردد اما در سالیان اخیر ما شاهد چنین چیزی نبوده ایم از سال 90 چند تشکل دانشجویی راهکار برای حل مشکلات کشور ارائه کردهاند، من فکر میکنم به تعداد انگشتان دست هم نمیرسد.حتی در تریبونی که هر ساله در دیدار با رهبری به دانشجویان داده میشود و یکی از صمیمانه ترین تریبونهاست بارها شخص رهبری اظهار کردهاند که آقا یا خانم فلانی شما که از این مسئله نقد کردید که نقد بجایی بوده چه راهکار و چه راه حلی برای آن دارید؟
من به شخصه ندیدم که کسی همان لحظه راهکاری ارائه دهد. نهایتا اگر خوش قول باشند میگویند چند ماه آینده یا تا سال آینده ارائه خواهیم داد. ما در سال اخیر بیشتر وارد کارهای مصداقی شدیم که ممکن بوده برد خوبی هم داشته باشد به طور مثال ممکن است زدن یک نامه برای استیضاح فلان وزیر یا تجمع بیشتر رسانهای شود تا راهکار چند فصلی برای حل یک معضل کشور، این روند به اشتباه میان جنبش دانشجویی نیز جا افتاده است.
* دو سال است با آقای رئیس جمهور صحبت نکردهایم
زادمهر: دو نوع نگاه نسبت به تشکلهای دانشجویی وجود دارد؛ یا آن را قبول دارید، یا ندارید. نگاه دولت آقای روحانی نگاه مخالف به تشکلهای انقلابی است. علت آن این است که آقای روحانی خیلی نگاه مثبتی به نقد شدن ندارند. شما دیدید که بعد از نقد برجام چه عباراتی را به کار بردند و نکته مهمی که وجود دارد عدم پاسخگویی است یعنی دولت و آقای روحانی خیلی تمایلی به صحبت با مردم ندارند. ایشان از سال 96 به این طرف برای 16 آذر دیگر به دانشگاه تهران نیامده اند. سال اول برای روز دانشجو به سیستان رفتند آنجا گفتند تشکل موافق و مخالف دولت هر کدام یک نماینده برای صحبت انتخاب کنند، ما آنجا اعتراض کردیم که مخالف دولت نیستیم بلکه منتقد دولت هستیم. سال بعد به سمنان رفتند و تشکلها به آن صورت در آنجا حضور نداشتند در واقع ما به عنوان بزرگترین اتحادیه دانشجویی کشور دو سال است مقابل رئیس جمهور صحبت نکردهایم.
*آقای روحانی 16 آذر امسال باید پاسخگو باشد
رهبر معظم انقلاب هر سال ماه مبارک رمضان با دانشجویان دیدار دارند و به صحبتهای ایشان گوش داده و بعضا پاسخ نیز میدهند اما اینکه رئیس جمهور تمایلی به پاسخ دادن ندارد نکته ای است که باید درنظر بگیریم ما در این 6 سال همیشه گفتهایم آقای روحانی شما باید در دانشگاه ها حضور پیدا کنید، باید به حرفهای دانشجویان منتقد گوش کنید. شنیدیم آقای رئیسی برای مراسم روز 16 آذر به دانشگاه تهران میرود از این بابت خوشحال شدیم اما آقای روحانی 16 آذر امسال باید پاسخگو باشند، عدم حضور ایشان در این روز قطعا آسیب خواهد داشت چرا که حضور شخص رئیس جمهور و گوش دادن به حرف جریان دانشجویی یک سرمایه اجتماعی است. عدم حضور ایشان قطعا موجب نابودی جریان دانشجویی نمیشود و این جریان از تریبون های دیگری حرفهایش را خواهد زد.
انتهای پیام/