ایرانی‌ها در طول تاریخ همواره "دین و دولت" را در کنار هم عامل آبادانی دانسته‌اند

ایرانی‌ها در طول تاریخ همواره "دین و دولت" را در کنار هم عامل آبادانی دانسته‌اند

عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی با بررسی نسبت مبانی فکریِ فرهنگ ایرانی-اسلامی و ساختار دولت به تبیین ظرفیت‌های فرهنگی تاریخ ایران زمین پرداخت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، دولت به عنوان اصلی‌ترین بخش جامعه که تأثیرات مهمی بر سرنوشت مردم، تاریخ و فرهنگ کشور دارد همواره ابعاد مختلف زندگی و سرنوشت مردم را در بر گرفته است. بررسی نسبت دولت با اندیشه‌ها و مبانی فلسفی فرهنگ، از نکات مهمی است که موجب تبیین و احیای ظرفیت‌های نهفته در فرهنگ می‌شود. از این جهت با دکتر روح الله اسلامی (عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد) درباره نسبت دولت با دین و مبانی فلسفی فرهنگ ایران‌زمین گفت‌وگویی کردیم.

*مفاهیم و ارکان اصلی و تشکیل‎دهنده دولت مدرن چیست؟

دولت‎های مدرن ( nation state) که در قرن شانزدهم شکل گرفتند واجد ویژگی‎هایی بودند که عبارتند از: 1- حاکمیت بر اساس قدرت مطلقه‎ای که در تمام سرزمین بسط یافته است. در این مکانیسم، قدرت مندرج در حیطه‎های مختلفِ جامعه در نهادی به نام دولت، تجمیع می‎یابد. به همین دلیل است که اولین مبحث مهم در بررسی ابعاد دولت مدرن، مؤلفه "حاکمیت" است. حاکمیت عبارت است از «تجمیع تمام قدرت‎هایی که در میان احزاب، فرقه‎ها و جماعات وجود دارند و سپردن‎شان به دست نهادی که برای کل جمعیت تصمیم می‌گیرد.»

 2- قرارداد اجتماعی؛ بدین معنا که به معنای "تعیین حدود" برای مکانیسم قدرت وسیعی است که در نهاد حاکمیت تجمیع یافته است. این حدود عبارتند از احترام به حقوق شهروندان، کارآمدی و.. 3- تفکیک قوا؛ بدین معنا که سه رکن مقننه، مجریه و قضاییه از هم تفکیک یابند و یکدیگر را کنترل کنند تا منجر به تجمیع قدرت، استبداد و بروز فساد نشود.

4- ایجاد تعادل بین بروکراسی (نظام دیوان‌سالاری) و دموکراسی؛ دولت‎های مدرن در نهادهای بروکراتیک، صورت سلسله مراتبی دارند و رفتارشان مبتنی بر حاکمیت قانون است. حاکمیت قانون برآمده از انتخاباتی است که موجب تبلور نظر و اراده مردم در ساختارهای دموکراتیک است. از یکسو افراط در رویکرد دموکراتیک می‎تواند منجر به بسط عوام‌گرایی شوند و از طرف دیگر، افراط در رویکرد بروکراتیک می‎تواند موجب سفت و سخت شدن بیش از حد نظام سیاسی بشود، بنابراین برای دوری از این دو آسیب، معمولاً تعادل خاصی را میان دو رویکرد دموکراتیک و بروکراتیک ایجاد می‎کنند.

 5- دولت‎های مدرن، تضمین‎گر و حمایت‎کننده نوعی از جامعه مدنی‎اند. در جامعه مدنی مورد نظر، شهروندان در قالب احزاب، اصناف و گروه‎های واسط بین حوزه خصوصی و دولت، فعالیت می‎کنند. در این رویکرد، دولت هرگز اجازه تضعیف این گروه‎های واسط را نمی‎دهد برای اینکه حوزه عمومیِ انتقادی شکل بگیرد.

متعین شدن و شکل‌گیری تمامی این مقولات و مؤلفه‎ها در بسط تاریخی 400-500 ساله رقم خورده است. بالیدنِ توأم با رفع اشکالات و تزاحمات در چنین دولتی هنوز نیز ادامه دارد و ما با امر تمامیت یافته‎ی متصلب مواجه نیستیم.

*چه نسبتی بین شکل‎گیری و مستقر شدن دولت با ظرفیت فرهنگی-تاریخی جامعه وجود دارد؟

باید دقت کرد که دولت در خلأ شکل نمی‌گیرد و ما در هیچ برهه‎ی زمانی شاهد شکل‌گیری دفعی و ناگهانی دولت نبوده‌ و نیستیم بلکه دولت همیشه با تاریخ، ربط وثیقی دارد. تاریخ در اینجا به معنای "مجموعه رویدادهای سیاسی است که در گذشته اتفاق افتاده است" و معمولاً در این رویدادها، گروهی صاحبان قدرت و گروه دیگر، محروم از آن محسوب می‎شوند. به هر میزان که روندهای تاریخی، صورت و شکل اصلاحی، مسالمت‌آمیز و در محدوده قانون داشته باشند آنگاه دولت‎های مدرن و روند آنها به سمت چرخش نخبگانی، دموکراسی و حکومت قانون، بهتر شکل‌ می‌گیرد. در مقابل، هرچه روند تاریخی توأم با کودتا، آشوب و بی‌نظمی باشد ما شاهد شکل‌گیری حکومت قانون نخواهیم بود. نکته کلیدی این است کسانی که در حوزه سیاسی فعالیت می‌کنند (اعم از نخبگان فکری و سیاستمداران) نقش تعیین کننده‌ای در جهت دهی به تاریخ دارند.

*جوهره‌ و مؤلفه اصلی دولتی که در بستر فرهنگ ایرانی وجود داشته و برخی از متفکران اندیشه سیاسی از آن سخن می‌گویند، چیست و چه تحولاتی را در طول تاریخ از سر گذارنده است؟

ایرانی‌ها از زمره جمعیت‌های انسانی‌اند که واجد تمدن بسیار کهنی‌اند. این تمدن نزدیک به هزار سال از دوران هخامنشیان تا اشکانیان و ساسانیان جزء قدرتمندترین دولت‌های عصر خویش محسوب می‌شده است.  نظامات سیاسی، نهادها و اندیشه‌های سیاسی اصیلی در طول این بازه زمانی در فرهنگ ایرانی پدید آمدند. ایران برخلاف تمدن‌هایی نظیر مصر، هند، چین و... با دوران قبلی و کهن خودش صورت "تداومیِ‌ فرهنگی و مفهومی" را حفظ کرده است. بر همین اساس، ایران نظیر کشورهای دیگر، تاریخ استقلال و تأسیس ندارد بلکه این کشور از اوائل تاریخ همواره وجود داشته و کشور پهناوری بوده تا حدی که در دورانی واجد 44 ایالت بزرگ بوده است.

نوع تصمیم‎گیری سیاسی و اداری ایرانی‌ها در دوران کهن بدین صورت بود که تصمیمات کلانِ کشورداری در مرکز اتخاذ می‎شده است و واحدهای متکثر پیرامونی به نام ساتراپ‌ها واجد استقلال در امور اداری، قضایی، محلی و... بودند. این بخشی از نظم سیاسی باشکوهی است که تمدن ایرانی در دوران کهن ایجاد کرد.

میراث باشکوه دولت در نزد قوم ایرانی

 

همواره در دولت ایرانی، نخبگان و طبقات فهمیده‌ای بر کشور حکمرانی می‌کردند و هیچگاه نابودی حکومت‌ها موجب نابودی این طبقات و قشرهای فرهیخته نمی‌شد. همچنین، ایرانی‌ها همیشه دین و دولت را همزاد یکدیگر تعریف می‌کردند و این دو را به عنوان مولفه‌هایی درنظر می‌گرفتند که می‌توانست ثبات و آبادانی را در کشور شکل بدهد. تفسیر بخصوص ایرانی‌ها از عدالت تحت عنوان چرخه داد مشهور است. از سوی دیگر، سبک خاصی نیز در نگارش متون سیاسی داشتند که تحت عنوان سیاستنامه‌نویسی مشهور است و نصیحت‌الملوک‌ها جزء همین سبک نگارشی‎اند. لذا باید گفت که ایرانی‌ها در عرصه دولت واجد میراثی غنی و باشکوه‌اند.

*برخی معتقدند که دولت در پهنه ایران زمین از عصر هخامنشی تا دوران قاجار، شأنش صرفاً دفاع از ممالک محروسه بوده و رسالتی "امنیتی" داشته است که به نوعی منقطع از مبانی عقلی و متافیزیکی و انسان‌سازی است. نظرتان درباره این ادعا چیست؟

درباره اندیشه سیاسی در غرب مطالعات وسیعی صورت گرفته است و از افلاطون و ارسطو تا دوران مدرن و متأخر را بررسی کرده‌اند. درمورد اندیشمندان مسلمان نیز تا حدودی رساله‌ها و کتب خوبی نگاشته شده است اما متأسفانه درباره اندیشمندان سیاسی و ساخت دولت در ایران تاکنون به لحاظ نظری و اندیشه‎ای کار جدی نشده است. اغلب کارهایی که درباره دولت‌های ایرانی نظیر صفویه و قبل از آن شده است، مبتنی بر آرا و نگاه‌های مارکسیستیِ پست‌مدرن است که این نگاه‌ها طبیعتاً توانایی فهم اندیشه‌های سیاسی ایران را آنگونه که بود، ندارند و قضاوتشان بر اساس الگوهای فهم غربیِ مدرن و متأخر است.

از حسین بشیریه تا آبراهامیان فهمی از اندیشه سیاسی ایران ندارند

باید عرض کنم که ایران برخلاف مدعیاتی که شما از قول برخی گروه‌های فکری نقل کردید، واجد اندیشه سیاسی قدرتمند، غنی و تداومی بوده است. حتی هنگامی که اسلام وارد ایران شد، ایده ایران توسط ابن مقفع، فردوسی، خواجه نصیر و سهروردی تداوم پیدا کرد و این ایده در دوران صفویه وجه سیاسی و نظامی نیز به خود گرفت. از صفویه به بعد، مغرب زمین درحال دستیابی به دولت‌های ملی مدرن است و در طول این عصر متفکران برجسته‌ای همچون ماکیاولی، هابز، لاک، منتسکیو، کانت و... در غرب پدید آمدند اما ما متفکر بزرگی در حیطه اندیشه سیاسی که فهمی اساسی از رخدادها و تحولات عصر تجدد داشته باشد نداریم اما پشتوانه‌های اندیشه سنتی، ایرانی، اسلامی و شیعی ما بسیار قدرتمند است به نحوی که توانسته است دربرابر تمامی هجوم‌ها، حملات و ویرانگری‌های رخ‌داده تداوم یابد و مضمحل نشود.

*شما چگونه می‌توانید ربط ایده فرّهی به عنوان یکی از ایده‎های اصلی عقلانی و متافیزیکی در سنت اندیشه ایرانی را با نهادها و مناسبات سیاسی-اجتماعی نشان بدهید؟

نویسندگانی نظیر علی‌رضا قلی که کتاب جامعه شناسی نخبه‌کشی را نوشت، همایون کاتوزیان، حسین بشیریه، آبراهامیان و... به علت اینکه واجد نگرش جامعه شناسانه‌اند، فهمی از اندیشه سیاسی در ایران ندارند و انتقادهایی که مطرح کرده‎اند از دقت لازم برخوردار نیست.

 می‌توانم مؤلفه‌های متعددی برای اندیشه سیاسی در ایران نام ببرم که یکی از آنها عبارت است از ایده "فرهمندی حاکمان سیاسی." این ایده در گذشته واجد چندین ویژگی است، برای مثال در کتیبه‌های هخامنشی، داریوش وجه و دلیل شاه بودنش را به چند مؤلفه نسبت داده که عبارت است: الف) شاه بودن اجداد و پدرانش ب) کارآمدیش ج) مورد تأیید خداوند بودنش؛ تمامی این مؤلفه‌ها با همدیگر، نخبه‌ای را که لایق حکمرانی در آن عصر بود می‌سازند.

در طول تاریخ نیز امثال شاه عباس، نادر شاه و... شبیه همین رفتار را داشتند. باید توجه داشت که فرهمندی به معنای استبداد نیست بلکه مؤلفه‌هایی است که نخبه‌‌ای را تبدیل به سیاستمدار شایسته می‌کند. کسانی همچون افلاطون و گزنفون نیز وقتی وضع سیاسی زمان‌ خویش را نقد می‌کنند، به این نکته اشاره می‌کنند که مردمان عادی به صورت مستقل توانایی تشکیل حکومت را ندارند بلکه نیازمند نخبه‌ها و افراد برجسته‌ای‌اند که تربیت سیاسی درستی شده‌اند.

*چه نقاط و مؤلفه‎های اساسی باعث میشود تا ما بتوانیم با دولت مدرن که ساختار اصلی دولت در جهان کنونی محسوب می‎شود، مواجه بشویم؟

ما نقاط قوتی داریم که موجب هم راستایی با دولت مدرن می‌شود از جمله اینکه حاکمیت مطلقه را در تمام ادوار تاریخ اندیشه سیاسی در ایران داریم یعنی در تمام رساله‌هایمان همچون عهد اردشیر، رساله ابن مقفع، سیرالملوک خواجه نظام الملک و... به مطلق بودن حاکمیت اشاره شده است و هیچگونه فرد، حزب و جریانی  که خارج از حکومت است نباید بتواند حاکمیت را به چالش بکشد.

"همزادی دین و دولت" نیز از جمله مؤلفه‌های دیگری‌ است که جزء نقاط قوتمان محسوب می‌شود. البته باید توجه داشت که سیاستنامه‎های ما با شریعتنامه‎ها تفاوتی جدی در رجحان یا عدم رجحان سیاست بر دین دارند. تأکید بر تربیت سیاسی و نخبگانی که توان حفظ کشور را دارند از جمله نکات مندرج در اندیشه سیاسی دوران کهن ما است، بنابراین این اندیشه سیاسی همچون اندیشه سیاسی مدرن، نخبگانی است. دورترین اندیشه‎ها به اندیشه سیاسی مدرن، اندیشه‎های سیاسی مارکسیستی است که اندیشه‎های سیاسی ایرانی نیز سر ستیز با آنها دارد.

اندیشه‎های سیاسی در ایران نیازمند به روزرسانی‌اند و باید منابعشان شناسایی شده و مورد واکاوی قرار بگیرند. اساساً ایران در حال نقش‌آفرینی در منطقه است یعنی از تاجیکستان تا افغانستان و عراق و ترکیه و کردها و... ایران بین‌شان خیلی نفوذ دارد. این نفوذ صرفاً مبتنی بر فعالیت‌های نظامی و اقتصادی نیست زیرا میزان نفوذ و فعالیت نظامی و اقتصادی ما به لحاظ کمّی به سطح فعالیت‌های ترکیه، عربستان و رژیم صهیونیستی نمی رسد. نفوذ ایران در این کشورها، فرهنگی و اندیشه‌ای است و ریشه در تاریخ و سنت ایران دارد. ما باید وجوه مکنون سنت فرّهی و اندیشه‌ای ایران‌زمین نظیر حکومت قانون، چرخش نخبگان، پاسخگویی و کارآمدن کردن دولت و... را مجدداً احیاء کنیم. ما تاکنون برخی از کمربندهای معرفتی تشیع را به لحاظ اقدامات انقلابی و... فعال کرده‌ایم اما کمربندهای دیگر را فعال نکرده‌ایم و اگر بخش عمده‌ی این کمربندها فعال بشوند آنگاه زمینه گسترش ایران بزرگ فرهنگی و همچنین بسط صلح در منطقه را خواهیم دید اما اگر عناصر هویتی ایران زمین تضعیف بشوند قطعاَ کل منطقه به سمت آشوب پیش خواهد رفت.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران