امام علی خطاب به یک مسئول: پلى شدهای که دشمنانت از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند
امیرالمؤمنین علیهالسلام طی نامهای به کمیلبن زیاد نخعى که عامل او بر هیت بود، او را بهسبب منعنکردن لشکر دشمن که از سرزمین او گذشته و به غارت مسلمانان رفته، سرزنش مىکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، از نظر اسلام فردی که در حکومت اسلامی به مسئولیتی میرسد، باید خود را امانتدار و حافظ منافع ملی بداند. فرد مسئول در جامعه اسلامی موظف است همواره عزت، شرف و حرمت رعیت را حفظ کرده و آنان را مورد تکریم قرار دهد. همچنین در چنین جامعهای حکومت، امانتی در دست کارگزاران است که باید بهخوبی آن را پاس داشته و ابزاری برای گسترش عدل و حق قرار دهد، نه آن که وسیلهای برای تسلط برمردم و غارت اموال عمومی قرار گیرد؛ این امر در صورتی میسر است کهکارگزاران حکومت، شایستگیهای لازم جهت تصاحب پستهای حکومتی را داشته باشند تا در مواقع ضروری تدابیر شایسته را لحاظ کنند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام طی نامهای به کمیلبن زیاد نخعى که عامل او بر هیت بود، او را بهسبب منع نکردن لشکر دشمن که از سرزمین او گذشته و به غارت مسلمانان رفته، سرزنش مىکند و مینویسد:
«سستى انسان در انجام کارهایى که بهعهده اوست و پافشارى در کارى که از مسئولیّت او خارج است، نشانه ناتوانى آشکار و اندیشه ویرانگر است. اقدام تو به تاراج مردم «قرقیسا» در مقابل رها کردن پاسدارى از مرزهایى که تو را بر آن گمارده بودیم و کسى در آنجا نیست تا آنجا را حفظ کند و سپاه دشمن را از آن مرزها دور کند، اندیشهاى باطل است؛ أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ تَضْیِیعَ الْمَرْءِ مَا وُلِّیَ وَ تَکَلُّفَهُ مَا کُفِیَ لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَأْیٌ مُتَبَّرٌ؛ وَ إِنَّ تَعَاطِیَكَ الْغَارَةَ عَلَى أَهْلِ قِرْقِیسِیَا وَ تَعْطِیلَكَ مَسَالِحَكَ الَّتِی وَلَّیْنَاكَ لَیْسَ [لَهَا] بِهَا مَنْ یَمْنَعُهَا وَ لَایَرُدُّ الْجَیْشَ عَنْهَا لَرَأْیٌ شَعَاعٌ.
تو در آنجا پلى شدهاى که دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند، نه قدرتى دارى که با تو نبرد کنند و نه هیبتى دارى که از تو بترسند و بگریزند، نه مرزى را مىتوانى حفظ کنى، و نه شوکت دشمن را مىتوانى در هم بشکنى، نه نیازهاى مردم دیارت را کفایت مىکنى، و نه امام خود را راضى نگه مىدارى؛ فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ الْغَارَةَ مِنْ أَعْدَائِكَ عَلَى أَوْلِیَائِكَ، غَیْرَ شَدِیدِ الْمَنْکِبِ وَ لَا مَهِیبِ الْجَانِبِ وَ لَا سَادٍّ ثُغْرَةً وَ لَا کَاسِرٍ لِعَدُوٍّ شَوْکَةً وَ لَا مُغْنٍ عَنْ أَهْلِ مِصْرِهِ وَ لَا مُجْزٍ عَنْ أَمِیرِهِ».
تعبیر به «جسر» (پل) اشاره به این است که تو زمینه نفوذ آنها را در منطقه تحت فرمانت بدون توجّه و بر اثر اشتباه در محاسبه فراهم ساختى; منطقه را خالى کردى و بهسراغ جاى دیگرى رفتى که از حوزه مأموریت تو خارج بود؛ سپس مىفرماید: «تو نه بازوى توانایى نشان دادى و نه هیبت و ابهّتى در دل دشمن ایجاد کردى; نه مرزى را حفظ و نه شوکت دشمن را در هم شکستى; نه اهل شهر و دیارت را حمایت کردى و نه امیر و پیشوایت را (از دخالت مستقیم در منطقه) بىنیاز».
بعید بهنظر نمىرسد که ماجراى کار «کُمیلبن زیاد» در این حادثه، از جانب عوامل نفوذى معاویه در تشکیلات او صورت گرفته باشد; بدین نحو که او را تشویق کردند که براى ایجاد وحشت در دل شامیان و حامیان معاویه به قرقیسیا حمله کند و در نتیجه منطقه تحت فرمان او خالى بماند و داستان را به معاویه خبر دهند تا به آنجا لشکرکشى کند و بىگناهان را کشته و اموالى را غارت، منطقه را ناامن و مردم را وحشتزده کند.
امام علیهالسلام در واقع با این چند جمله مىخواهد صفات لازم را براى یک حکمران و فرمانده خوب بیان کند و بگوید: وى باید در برابر دشمنان بازویى توانا داشته باشد و هیبتش در دل دشمن وحشت ایجاد کند; از مرزها بهخوبى دفاع کرده، شوکت دشمن را در هم بشکند و منطقه تحت نظارت خود را کاملاً حفاظت کند و بهگونهاى عمل کند که امیر و زمامدار خود را مجبور به دخالت مستقیم در منطقه نکند و اضافه بر اینها، از کارهایى که بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم بهسود دشمن است و او را در شیطنت خود یارى مىکند جداً بپرهیزد.
البته کمیل همواره چنین ضعفى از خود نشان نمىداد وگرنه امام هرگز او را براى چنین منصبى انتخاب نمىکرد بلکه در این واقعه یا بر اثر اشتباه در محاسبه و یا بهواسطه عوامل نفوذى، گرفتار چنین خطایى شد. سایر مقاطع زندگى این مرد بزرگ مخصوصاً شجاعت و استوارى و صلابتى که در برابر حجاج خونخوار نشان داد و بعداً به آن اشاره خواهیم کرد شاهد این مدعاست. از اینجا روشن مىشود که شارحانى که جملههاى فوق را بهصورت یک حالت و عادت مستمر براى کمیل تفسیر کردهاند راه صحیحى نپیمودهاند.
منابع:
* نامه61 نهج البلاغه
* پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام (شرح آیتالله مکارم بر نهجالبلاغه)
انتهای پیام/+