گفتگو با عنادی| ریشه انفعال سازمان ملل در مقررات فصل ۵ منشور است/ چرا آمریکا بر سازمان ملل اعمال فشار میکند
تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با تسنیم، به بررسی علل تنزل جایگاه سازمان ملل در عرصه جهانی پرداخته است.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- 24 اکتبر امسال سازمان ملل متحد هفتاد و چهارمین سالگرد تاسیس خود را پشت سرگذاشت. سازمانی که بعد از جنگ جهانی دوم و در واکنش به ناکارآمدی جامعه ملل تشکیل شد و اهداف اولیه آن حفظ صلح و امنیت بین المللی، انجام اقدامات دسته جمعی مؤثر برای جلوگیری و برطرف کردن تهدیدات بر ضد صلح، توسعه روابط دوستانه میان ملت ها بر مبنای احترام به اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل و انجام دیگر اقدامات مقتضی برای تحکیم صلح جهانی و ایجاد شرایط همکاری بین المللی در حل مسائل بین المللی در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا بشردوستی ذکر شده است.
با اینحال رخدادهای بعد از جنگ جهانی دوم و جنگهای متعدد منطقهای، نسلکشی مسلمانان بوسنی یا سیاهپوستان روآندا و حضور گروههای تکفیری و تروریستی در غرب آسیا نشان میدهد این سازمان با هدف اصلی خود که حفظ صلح و امنیت بینالمللی است فاصله بسیاری دارد و عملکرد قابل دفاعی نداشته است.
همچنین سلطه بیش از حد ایالات متحده بر این سازمان بهدلیل قرار گرفتن ساختمان آن در این کشور موجب شده تا از کارآیی آن کاسته شود. آقای مرادعنادی تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با تسنیم به علل کمرنگ شدن نقش سازمان ملل و راهکارهای بازگشت این سازمان به جایگاه خود پرداخت.
فیلم کامل گفتوگو با مراد عنادی تحلیلگر مسائل بینالملل
متن زیر مشروح گفتوگو با دکتر عنادی درباره جایگاه کنونی سازمان ملل است:
تسنیم: در روزهای گذشته(24اکتبر) سالگرد تاسیس سازمان ملل متحد را پشت سر گذاشتیم. همچنین در هفتههای گذشته نشست سران مجمع عمومی سازمان ملل با حضور آقای روحانی رئیسجمهور کشورمان برگزار شد. تحولات اخیر عرصه جهانی نشان میدهد که این سازمان نقش خود را از دست داده و جایگاه و نقش آفرینی که باید داشته باشد، ندارد. نظر شما درباره جایگاه کنونی بزرگترین سازمان بینالمللی چیست؟
عنادی: بحث سازمان ملل در این ایام که نشستهای مجمع عمومی هرساله برگزار میشود، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و فرصتی هست تا کارنامه سازمان ملل متحد نقد و بررسی شود. 74 سال است که این سازمان آغاز به کار کرده و اهداف و اصول آن به صراحت در منشور ملل متحد آمده که مهمترینش حفظ صلح و امنیت بین المللی است و مباحث اقتصادی، اجتماعی، حقوق بشری... و گسترش همکاریهای بینالمللی هم مدنظر هست.
در بحث صلح و امنیت بینالمللی اگر ما به عنوان یک شاخص نگاه کنیم، بنظر میرسد سازمان ملل متحد بهرغم همه تلاشهای صورت پذیرفته آن کارنامه قابل قبولی که بایستی داشته باشد، ندارد. این بحث مدافعان و منتقدانی دارد. آنها که مدافع عملکرد سازمان ملل هستند معتقدند این سازمان بعد از تجربه ناکام جامعه ملل که به شکست انجامید و منجر به جنگ جهانی شد توانست عطش زیادهخواهی قدرتهای بزرگ را مهار کند و مانع بروز یک جنگ جهانی در ابعاد جهانی شود.
منتقدان معتقدند با توجه به تجربه جامعه ملل و اختیاراتی که سازمان ملل پیدا کرد انتظار این بود شاهد جنگهای منطقهای و بین کشورها نباشیم. درست است که جنگ جهانی اتفاق نیفتاده اما دنیا شاهد جنگهای متعدد مانند جنگ ویتنام -که آمریکاییها جنایت زیادی آنجا کردند-، جنگهای دوران جنگ سرد، حمله به عراق و افغانستان و یا جنگهای آفریقا بوده است و سازمان ملل نقش کلیدی و تاثیرگذار ندارد و همچنان قدرتهای بزرگ نقشآفرین هستند و سازمان ملل نتوانست به اهدافش برسد.
در حوزههای غیرامنیتی مانند مباحث محیط زیستی که در تعریف امنیت جامعه بینالملل مباحث امنیتی هست یا بحثهای مبارزه با مواد مخدر یا گرسنگی سازمان ملل گامهایی برداشته ولی موفقیت چندانی نداشته است.
** یکی از ریشههای اصلی انفعال سازمان ملل به مقرررات فصل پنجم منشور برمیگردد
تسنیم: ریشه این انفعال سازمان ملل ناشی از چیست؟
عنادی: بنظر من یکی از ریشههای اصلی این انفعال به مقرررات فصل پنجم ملل متحد برمیگردد که مربوط به شورای امنیت بهویژه ماده 27 آن است که اعضای دائم شورای امنیت از حق وتو برخوردار هستند. این حق وتو با این استدلال در زمان نشستهای سازمان ملل مدنظر قرار گرفت که به یک سری قدرتهای بزرگ اختیارات ویژهای داده شود و مانع زیادهخواهیها شوند و از جنگ جهانی جلوگیری کنند.
استدلال آنها این بود در جامعه ملل به این علت با شکست مواجه شدیم که گفتیم باید عدالت برقرار باشد و همه رای مساوی داشته باشند و همه حق وتو داشته باشند اما حالا اولویت اولمان صلح باشد و برتری صلح بر عدالت منتج به دادن حق وتو به 5 کشور شد. این عامل موجب شد یک اختیارات ویژهبه اعضای دائم داده شود و از این فرصت استفاده کنند و عملا مانع موفقیت سازمان ملل شوند.
خیلی از مواقع مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان نهاد و رکنی که همه 193 کشور عضو سازمان ملل دارای رای مساوی در آن هستند، با اکثریت آرا، رای به یک موضوعی دادند. مثلا در محکومیت اقدامات رژیم اسرائیل یا محکومیت تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه کوبا اما میبینیم در شورای امنیت وقتی چنین موضوعی مطرح میشود آمریکا یا فرانسه یا سایر اعضای دائم وتو میکنند. این اختیار ویژه که در اختیار اعضای دائم گذاشته شده هم مانع مانور دبیرکل سازمان ملل شده و هم اکثریت اعضای سازمان ملل و یکی از علل اصلی ناکامی سازمان ملل همین قضیه است.
از طرفی سازمان ملل به لحاظ مالی به پرداخت حق عضویت وابسته است. یکی از کشورهایی که بزرگترین پرداختکننده حق عضویت است و با این اهرم سازمان ملل را تحت فشار قرار داده و در دوران ریگان این اتفاق افتاده آمریکا است که 22 تا 25 درصد بودجه سازمان ملل یعنی 5 میلیارد دلار را پرداخت میکند و اخیرا حتی از مقر سازمان ملل استفاده میکند و به برخی اعضای هیئتهای نمایندگی ویزا نمیدهد که خلاف مقررات منشور سازمان ملل است. همین موجب شده سازمان ملل رفته رفته در حاشیه قرار بگیرد و قدرت مانور ان کاهش پیدا کند.
** تلاش اعضای سازمان ملل برای افزایش کشورهای دارنده«حق وتو»
تسنیم: به مسئله حق وتو اشاره کردید. بنظر شما این حق وتو باید از اساس ملغی شود یا آنکه با توجه به شرایط کنونی جهان و ظهور قدرتهای جدید و همچنین اتحادیههای منطقهای صاحبان وتو عوض شوند و از انحصار چند قدرت بیرون بیاید.
عنادی: حق وتو طبیعتا یک حرکت مصلحتی در آن مقطع بود با همان استدلال که صلح برتر از عدالت است اما از لحاط مقررات حقوق بینالملل و خواسته جامعه جهانی، یک حرکت ناعادلانه بوده و توزیع ناعادلانه قدرت در سازمان ملل است و همین موجب شده تا به کارآمدی سازمان ملل آسیب بزند. از همان ابتدای آغاز به کار این سازمان اعتراضات به این قضیه شروع شد و بارها کشورهای عضو سازمان ملل خواستار اصلاح آن شدند که یکی از اتفاقاتی که در سالهای اخیر و دو دهه اخیر بوده، در دوره پطرس غالی بود که دستورکار برای صلح را تدوین کرد و بحث هایی شد که این اختیارات حق وتو محدود شود.
در زمان کوفی عنان این مسئله تشدید شد. به ویژه 4 کشور آلمان، ژاپن، برزیل و هند تلاشی جمعی شروع کردند که کرسی دائم در شورای امنیت کسب کنند. در هشتمین نشست سران سازمان کنفرانس اسلامی در تهران، مقام معظم رهبری پبشنهاد دادند که کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی یک کرسی دائم داشته باشند. اعضای جنبش عدم تعهد چنین درخواستی داشتند، سازمان وحدت آفریقا هم در تلاش بود کرسی دائم کسب کند اما چنین اتفاقی نیفتاد.
تصویری از نشست شورای امنیت سازمان ملل
در زمان گوترش در 2017 هم بحث اصلاح ساختار مطرح شد اما به نتیجه نمیرسد به این علت که در فصل 18 منشور ملل متحد که به اصلاحات اختصاص دارد، در ماده 107 و 108 میگوید اکثریت اعضای مجمع عمومی باید با این اصلاحات موافقت کنند و اگر هم قرار است اجرایی شود باید رای 5 عضو دائم را داشته باشد. همین بزرگترین مانع بوده و کشورهای عضو دائم هم مایل نیستند که این باشگاه قدرتی که تشکیل دادند با این اختلاف نظرها و جنگهای زرگری یا واقعی که دارند، درِ این کلوپ باز شود چراکه قدرت مانور آنها کاسته میشود.
از طرفی آن 4 کشور که اشاره شد مطالباتی دارند، رقبایی هم دارند. برای مثال آلمان وقتی دنبال کرسی بود، ایتالیاییها میگفتند بهجای آلمان به اتحادیه اروپا کرسی دهید، یا رقیب برزیل آرژانتین بود، در مورد ژاپن، چین و کره جنوبی هر دو مخالف بودند و آن انسدادی که در خود متن منشور هست مانع از این شده که این اتفاق بیفتد و این مطالبهای است که وجود دارد و همه اعضا دنبال توزیع قدرت عادلانه هستند.
** آمریکاییها بعد از جنگ جهانی نظم بینالمللی را چهارمیخ کردند
تسنیم: قرار گرفتن سازمان ملل در خاک آمریکا چقدر سلطه این کشور بر این سازمان را زیاد کرده و موجب مداخله در امور آن شده است؟
عنادی: از یک زاویه خود سازمان ملل و نهادهایی که بعد از جنگ دوم جهانی بروز و ظهور پیدا کردند به نوعی نهادهای بودند که میتوان گفت طراح و هم معمار آن آمریکاییها بودند. بعد جنگ دوم جهانی قدرتهای اروپایی رو به اضمحلال رفتند و خودشان نیاز به احیا داشتند که آمریکاییها در چارچوب طرح مارشال کمک کردند قدرت آنها احیا شود. شوروی سابق به عنوان بلوک رقیب میدانی به آن شکل نداشت و چینیها قدرت چندانی نداشتند و همه کاره دنیا آمریکا بود. به لحاظ قدرت اقتصادی نیز 20درصد از تولید ناخالص دنیا را آمریکا داشت. این کشور هم سازمان ملل را طراحی کرد و مقرّش را آمریکا قرار داد و هم نهادهای اقتصادی مانند صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و هم نهاد نظامی مانند ناتو را تاسیس کرد. به لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی سعی کردند دنیا را مدیریت کنند و همه این نهادها و همچنین سازمان ملل مقرشان در آمریکا است الا ناتو که در اروپا است و بنا به ملاحظاتی که آن زمان میگفتند چون قرار است منطقه نبرد با بلوک شرق باشد این اتفاق افتاد و در ناتو هم همهکاره آمریکایی هستند.
در بحثهای فرهنگی و هنری هم هالیوود را تاسیس کردند و نظم بینالمللی را چهارمیخ کردند. طبیعتا مقر سازمان ملل در آمریکا بود، قدرت مانور آمریکا را افزایش میداد. در اوایل آنها ملاحظاتی میکردند و کمتر شاهد چالشهای جدی بودیم ولی در سالهای اخیر میبینیم سختگیریها به هیئتهای نمایندگی هم زیاد شده و از آن منطقه منهتن هیئتهای نمایندگی نمیتوانند عبور کنند یا به برخی کشورهای ویزا نمیدهند.
بخشی از این مسئله به افول قدرت آمریکا برمیگردد و قدرت بلامنازعی که در اوایل تاسیس این سازمان داشت کم شده و به همین دلیل پرخاشگری در سیاست خارجه آمریکا افزایش یافته و نوعی از این پرخاشگری را در برخورد این کشور با سازمان ملل میبینیم.
** بلوک ایران، چین و روسیه قدرت آمریکا را به چالش کشیده است
تسنیم: برخی قدرتهای نوظهور جهان و همچنین رقبای جدید آمریکا در عرصه جهانی مانند روسیه و چین، چقدر میتوانند از این سلطه بیش از حد آمریکا بر سازمان ملل جلوگیری کنند و یا خود سازمان ملل به این سلطه تن داده و شاخهای از وزارت خارجه آمریکا شده است.
عنادی: قدرت آمریکا را اگر از بعد جنگ جهانی تا الان نگاه کنیم، ضمن اینکه نقاط اوجی داشته اما روبه افول هم بوده است. یک زمانی آمریکاییها یا گروه بلوک غرب در مجمع عمومی همهکاره بودند. در دهه 60 کشورهای تحت استعمار استقلال پیدا کردند و به عضویت سازمان مل درآمدند و کشورهای بلوک غرب اکثریت عددی را از دست دادند و تمرکز آمریکا روی شورای امنیت رفت. با گذشت زمان در خود شورای امنیت با چالش مواجه شدند. نمونههای آن را در همین بحثهای حمله آمریکا به عراق دیدیم که آلمان و فرانسه و به ویژه فرانسه مخالفت کرد یا روسیه بهمین ترتیب یا حق وتویی که روسیه در مورد سوریه استفاده کرد و مانع سیاستهای آمریکا شد. به مرور در شورای امنیت چالش آمریکا زیاد شد کمااینکه در سال 2018 در نشست شورای امنیت که جوسازی علیه جمهوری اسلامی کردند، رئیسجمهور بولیوی با ادبیات بسیار تندی در مقابل رئیس جمهور آمریکا نیت و مواضعش را شجاعانه ابراز کرد.
بخشی از این به بلوکی برمیگردد که قدرت آمریکا را به چالش کشیده است که این بلوک روسیه، ایران، چین و سایر کشورها به نسبت قدرتشان هستند و مجموعه اینها موجب شده آمریکا آن جایگاه و اتوریته را نداشته باشد، یا در مورد یونسکو آمریکا از آن خارج میشود و دوباره برمیگردد یا در شورای حقوق بشر به همین شکل. در همه این نهادها با یک نوع مقاومت و چالش جدی مواجه است که بخش عمده آن از جانب مثلث ایران، روسیه و چین است.
سخنرانی رئیسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل
تسنیم: یکی از پروندههایی که سازمان ملل همواره در قبال آن انفعال داشته مسئله فلسطین است. شاهد بودیم در بسیاری از مواقع کشورها خواستار برگزاری جلسه شورای امنیت با موضوع فلسطین بودند که این اتفاق نیفتاده یا جلسه با موضوع فلسطین بوده اما درباره ایران صحبت شده! این انفعال سازمان ملل چقدر به تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی کمک کرده است؟
عنادی: یکی از پروندههای قطور سازمان ملل مربوط به موضوع فلسطین است و اقداماتی که رژیم صهیونیستی داشته و جنایتهایی که انجام داده است و قطعنامههای متعدد هم در اینخصوص تصویب شده است چه در جریان 1948، 1967 و 1973 همچنین اقداماتی که رژیم اسرائیل علیه لبنان انجام داده است منجر به قطعنامههای متعدد شده است. اینها قطعنامهها ذیل فصل ششم منشور است که جنبه اجرایی نداشته است و آنهایی هم که جنبه اجرایی داشته آمریکاییها وتو کردند. بیشترین آمار وتو قطعنامههایی است که آمریکاییها در دفاع از رژیم صهیونیستی انجام دادند. در چنین مواقعی پرونده به مجمع عمومی ارسال شده و مجمع با اکثریت آرا جنایات اسرائیل را محکوم کرده اما چون مصوبات مجمع توصیهای است، اتفاقی نیفتاده و منجر به گستاخی اسرائیل شده است.
زمانی این اتفاق میافتد که لبنانیها یا فلسطینیها در چارچوب جریان مقاومت مقابله میکنند و در چارچوب دفاع مشروع و استفاده از توان نظامی عطش تجاوزگری این رژیم را کاهش میدهد اما از ناحیه سازمان ملل چه در جریان جنگ 22 روزه غزه یا چهجنگ 33 روزه لبنان که مناطق مسکونی را هدف قرار میداد اتفاقی نیفتاد.
تسنیم: دورنمایی وجود دارد که سازمان جدیدی جایگزین آن شود یا پیمانهای منطقهای به مرور نقش پررنگتری بگیرند و نقش سازمان ملل را کم کند؟
عنادی: در فصل 8 منشور بر نقش سازمانهای منطقهای تاکید شده است و اینکه سازمان ملل با نهادهای منطقهای در چارچوب صلح جهانی همکاری کند. در مقاطعی نقش سازمانهای منطقهای پررنگ شد اما با گذشت زمان هم نقش اینها کمرنگ شد. اتحادیه عرب گویا الان وجود ندارد یا سازمان همکاریهای اسلامی عملا به محاق رفته است و اتحادیه آفریقا هم به همین ترتیب. حتی خود سازمان ملل هم در اتفاقات اخیر مانند جنگ سوریه و یا یمن نقشی نداشت و اگر قطعنامهای داده در حد بیانیه بوده و تاثیرگذار نبوده است.
بنابراین یک مطالبه وجود دارد و برخی دنبال این هستند سازمانهای منطقهای و سازمان ملل تقویت شود اما در صورتی این کار میشود که توزیع عادلانه قدرت صورت بگیرد، به مفاد منشور کشورها وفادار باشند که عملا چنین اتفاقی نمیافتد و قدرتهای بزرگ رانت و مانور ویژه دارند. منع توسل به زور در مورد رژیم اسرائیل اتفاق نیفتاده است و این نظام بر پایههای ملاحظات امنیتی آمریکا و کشورهای غربی شکل گرفته و به همین خاطر در آژانش بینالمللی اتمی که شعارش استفاده صلحآمیز از اتم است یک رژیمی مثل اسرائیل عضو "ان پی تی" هم نیست و بیش از دویست کلاهک هستهای هم دارد. البرادعی در خاطراتش نوشته حتی اجازه ندادند دیمونا را بازدید کند اما علیه کشورهایی که فعالیتهای صلح آمیز دارند بیانیه صادر و تحریم میشوند و نشان میدهد این یک نظام ناعادلانه است. مطالبهای از سوی کشورهای خواستار توزیع عادلانه قدرت وجود دارد که قوانین سازمان ملل تاریخ مصرفش برای همان دهه 50 قرن بیستم بوده و الان دیگر جواب نمیدهد و این سازماندهیها و اختیارات باید بازتعریف شود.
** راهکارهای بازگشت سازمان ملل به جایگاه واقعی خودش
تسنیم: پیشنهادهای شما برای اینکه سازمان ملل به جایگاه واقعی خودش برسد و قطعنامههایی که صادر میکند ضمانت اجرایی داشته باشد، چیست؟
عنادی: این راهحلهای قبلا هم مطرح شده و ایدهآل هستند و در صورتی که اعضا متفقالقول باشند و مرتب پیگیری کنند ممکن است اتفاقاتی بیفتد. یکی اینکه اختیارات مجمع عمومی افزایش یابد و قطعنامههایش از حالت توصیهای خارج شود. در دوران جنگ سرد که شورای امنیت مانع اعزام نیروهای حافظ صلح در مورد جنگ کره میشد به پیشنهاد یکی از اعضا، مجمع عمومی قطعنامه «اتحاد برای صلح» را تصویب کرد و براساس مصوبه مجمع عمومی نیروهای کلاهآبی شکل گرفت و اعزام شدند اما این روند ادامه پیدا نکرد. اگر به سمتی برود که اختیارات مجمع عمومی افزایش پیدا کند تاحدودی میتوان امیدوار بود.
وابستگیهای مالی سازمان ملل به قدرتهای بزرگ باید کاسته شود تا استقلال عملش بالا برود. دبیرکل در ماده 99 منشور دبیرکل گستردهای دارد که میتواند موضوعات مختلف را گزارش کند و بهخاطر این اختیارات باید گفت عضو شانزدهم شورای امنیت است، عضوی که حق رای ندارد ولی متاسفانه روز به روز جایگاهش افت کرده است. اختیارات دبیرکل باید افزایش پیدا کند و اختیارات شورای امنیت کم شود یا برای میزان استفاده از حق وتو یک سری ملاحظات و بندهای محدودکننده گذاشته شود تا مبسوطالید نباشند.
اگر این اتفاقات بیفتد طبیعتا میتوان به آینده امیدوار بود اما سازمانهای بین المللی حالت ایستا پیدا کرده اند و اگر بخواهند پویایی خود را حفظ کنند باید با فشار رسانهها و همگرایی کشورهای در حال توسعه تلاش کرد تا مقررات حاکم بر سازمان ملل تغییر کند و در این صورت میتوان امیدوار بود یک سازمان ملل کارآمد و موثرتر و عادلتری داشته باشیم.
انتهای پیام/