ضرورت خردورزی جمعی سینماگران و علمای دینی
نوزدهمین نشست هماندیشی «سینما، گفتمان فرهنگی» با موضوع «بررسی آیینهای مذهبی در سینمای ایران» با حخور جمعی از کارگردانان سینمای کشور برگزار شد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا به نقل از روابط عمومی حوزه، نوزدهمین نشست هماندیشی «سینما، گفتمان فرهنگی» با موضوع «بررسی آیینهای مذهبی در سینمای ایران» با حضورکارگردانانی چون: داریوش یاری، دانش اقباشاوی، کیانوش دالوند و یزدان عشیری و امیررضا مافی از منتقدان و کارشناسان سینما در محل سازمان سینمایی حوزه هنری برگزار شد.
نیاز به خردورزی جمعی سینماگران و علمای دینی
در ابتدای برنامه «یزدان عشیری»، در خصوص چالشهای موجود در عرصه سینمای دینی گفت: در این نشست قرار است به بررسی جایگاه آیینهای مذهبی در سینمای ایران بپردازیم. متأسفانه، آمار تولید فیلم با موضوع آیینهای مذهبی بسیار کم است. در حالی که سینما میتواند به مثابه ابزار و دریچهای برای معرفی این گونه آیینها در جامعه باشد به نظرم این رسانه، از گستره نیاز و مطالبه جامعه عقب مانده است. دست سینما و تلویزیون در این زمینه خالی است و سفره سینما از نظر تولیدات مذهبی و آیینی بسیار فقیر است.
وی افزود: احتمالا مشکلاتی چون: محافظه کاری، وجود قرائتهای مختلف از مسائل و مفاهیم دینی، عدم اهتمام و کم توجهی برخی دستگاهها و مسئولان ذیربط، محدودیت امکانات ساخت این گونه فیلمها در کنار تجربههای ناموفق صورت گرفته و ... مهمترین دلایل بیمهری و فاصله سینما از ورود به این عرصه است.
عشیری خاطرنشان کرد: سالانه فیلمهای زیادی در زمینه تاریخ مذاهب و پیامبران دینی در سینمای غرب ساخته میشود که عموما همراه با تحریف و مبتنی بر فلسفه اومانیسم امروز است ولی سینمای ما از این قضیه غافل است. تقریبا، 150 فیلم اجتماعی سلانه، در ایران تولید میشود که در این چشم انداز جای موضوعات دینی کمرنگ است. رفع این مشکل نیاز به بررسی موضوع در بخشهای مدیریتی، همراهی جامعه سینمایی و فیلمسازان دارد. معتقدم ریشه یابی مشکلات سینمای دینی اقدامی است ضروری که هم اندیشی و خردورزی جمعی سینماگران و علمای دینی را میطلبد.
فقدان حکمت و اخلاق
داریوش یاری کارگردان «کربلا جغرافیای یک تاریخ»، اخلاق و حکمت را لازمه جامعه امروز معرفی کرد و اظهار داشت: اساسا همه فیلمسازان و مسئولان نسبت به بیان مشکلات، محافظه کارانه برخورد میکنند تا خدای ناکرده مشکلی برای کسی ایجاد نشود؛ درحالی که این محافظه کاری منجر به آزار پیشکسوتان و ماهیت سینما شده است. مسائل تئوری مربوط به آیینها و مذهب حوزه بسیارگستردهای است و به قول استاد بلوک باشی «آیین» لباسی بر تن فرهنگ است. ما سرشار از این آیینها هستیم که به علت عدم آگاهی و شناخت ناکافی به راحتی از آن گذشتهایم. در حالی که بخشی از این آیینها به مراسمهای عزاداری، شور و شادی و ... مربوط میشود که به مراتب در برنامههای تلویزیونی و ایام خاص متناسب با رسوم شهرهای مختلف با آن روبرو شدهایم. مراسم نخل گردانی، تشت گذاری، عزاداری، سینه زنی و زنجیر زنی چیزی است که همه ما به نحوی متفاوت آن را دیدهایم. اینگونه مراسمها از زیباترین و شگفت انگیزترین جلوههای آیینی ایرانیها بوده و به آیینهای جوانمردی در ایران مربوط میشود. جامعه ما نیاز به حکمت و اخلاق دارد.
یاری ادامه داد: ما بازار حکمت و اخلاق را به باد دادهایم و تنها به حسینیه داری و موکب داری بسنده کردهایم. رسم سخنوری به منظور آموزش حکمت و اخلاق ایجاد شده و سردسته این آموزشها «حسین ابن علی(ع)» بوده که در وصف آن میگوییم «ان الحسین مصباح الهدی و السفینة النجاة» . جنگ امام حسین(ع) درس حکمت و اخلاق بود تا اندازه معرفت آدمها در داشتن انصاف معلوم شود. اگر ما سینمای آیینی و دینی نداریم به این دلیل است که جامعه به شدت دچار کمبود حکمت و اخلاق است. فقدان حکمت و اخلاق باعث کمرنگ شدن سینمای دینی شده است. مسائل دیگری بر این کمبودها صحه میگذارد که بخشی از آن به فیلمسازان و بخش دیگر به مسئولان حکومتی و مدیران فرهنگی مربوط میشود.
تولید فیلمهای شیعی
«دانش اقبال شاوی» در خصوص وضعیت سینمای دینی گفت: سینمای آیینی میتواند نوعی فرم هم محسوب شود. بخشهای آیینی و زیبایی شناسی آثار دیگر کشورها از جمله: فیلمهای مارتین اسکورسیزی باعث حسرتمیشود. او به نحو احسن از آیینهای کاتولیک برای زیبایی شناسی بهره برده است.
اقباشاوی افزود: مقام معظم رهبری (ره) در بیانات خود بارها گلایه داشتهاند که چرا تاکنون فیلمی در وصف حال و هوای نماز جمعه ساخته نشده است. این نکته بینی دقیقی از ایشان بوده است که سالی 52 بار در این مراسم شرکت میکنیم ولی در سینما از آن غافل مانده و بعضا در ساخت فیلمهای خود کمتر به نمادهایی از آیینهای مذهبی و ایرانی میپردازیم. سینمای دیگر کشورها با الهام از آیینها مخاطب داخلی و خارجی را با اعتقادات خود آشنا میکند. در اکثر فیلمهای آمریکایی کلیسا و جزئیات اندیشه کاتولیک به وضوح دیده میشود. ما هم میتوانیم استفاده هویت مندی از اعتقادات در سینما داشتهایم.
این کارگردان سینما اظهار داشت: ما آیینهای دراماتیک بسیار جذاب و خوبی داریم که برای مخاطب ملی و بینالمللی جالب و دیدنی است. بدون نزدیکی به اگزوتیزم میتوانیم از آیینها و حکمتها به شکل زیبایی در فیلمها استفاده کرده و فیلمهای شیعی تولید کنیم تا همان قدر که هیاتها پرشور برگزار میشود سینما هم حجم بالایی از مخاطب را به خود اختصاص دهد.
رنسانس سینمایی
«کیانوش دالوند» در این نشست گفت: در جامعه با مشکل بزرگی مواجه هستیم که قبل از سینما و ساخت فیلمهای آیینی و مذهبی باید آن را حل کنیم. جمله معروفی داریم که میگوید «سینماگران کاهنان معابد امروز هستند» و هنرمند کسی است که اسطوره را به عصر خود میکشد و آن را متناسب با زمانه خود به روز میکند. ما در ایران سینمادار را کاهن نمیدانیم و سینماگر جرئت ندارد کاهن باشد.
وی افزود: آیینها همیشه دروازهای برای عملی کردن اسطورهها بوده و آن را الگوسازی میکنند. ساختار سینما قدرت تاثیرگذاری بر مخاطب را دارد اما متاسفانه سینماگران از این امکان و اجازه محروم هستند. مگر میشود برخی از چهرهها که قرنها الگوی ماست در فیلمها نشان داده نشود؟ و این الگوها حتی حق داد زدن در فیلم را ندارند و فیلمساز را مجبور به حاشیه کشاندن افراد اصلی و برجسته کردن آدم بدها میشود. در فیلمهای مذهبی ما نقشهای منفی تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب دارند. در سریال امام علی(ع) «عمروعاص» به مراتب پررنگ تر از امام علی(ع) است. در سریال امام رضا(ع) و دیگر فیلمهای مذهبی هم این مشکل وجود دارد. بنابراین مادامی که این معضل حل نشود مشکل سینمای دینی و آیینی ما در بحران قرار دارد.
دالوند یادآور شد: هرکس خوانش متفاوتی از مذهب و اعتقادات دارد و بعضا آن را در سینما اعمال کرده است و حتی مداحیها هم قابل استناد نیست و همه مردم ایران فکر میکنند داستانهای مذهبی را به خوبی میدانند اما به علت ناکارآمدی رسانه همه خوانش متفاوتی از مذهب دارند. در حالی که در فیلمهای آمریکایی افراد به واسطه سینما تبدیل به اسطوره شدهاند.
وی اظهار داشت: ما برای اسطورهسازی نیاز به دانش و آگاهی از آیینها داریم. ما به رنسانس و الگوسازی از امام حسین(ع) نیاز داریم. نیاز داریم که چهره بازیگران نشان داده شود و این یکی از بزرگترین ایرادات سینمای دینی و آیینی ما است.
دالوند ادامه داد: ما ملت کم کاری هستیم و در قلمروی فرهنگی کم کاری میکنیم. باید فیلم ساخته شود، خرابکاریهایی صورت بگیرد که به تجربه برسیم تا به کم و کاستی اشراف پیدا کنیم. تا قبل از انقلاب سیستمی در سینما وجود داشت که بعد از انقلاب دیگر خبری از آن نبود. امروز بدنه سینما از هم جدا شده و همه از جمله فیلمساز، موسیقدان، سینمادار ساز خود را میزنند. ما به دانشگاه هم اعتقادی نداریم و به مباحث فرهنگی جور دیگری نگاه میکنیم در حالی که از میان مباحث راهکار خوب پیدا میشود.
وی ادامه داد: سطح مطالعه فعالان عرصه فیلمسازی و فرهنگ بسیار پایین است و بعضا افرادی هم که مطالعه زیادی دارند رقیبی برای به چالش کشاندن مباحث ندارند. سواد ما درعرصه سینمای آیینی کم است و این بحران جامعه ما را فراگرفته و تا جایی پیش میرود که از انجام فعالیتهای فرهنگی واهمه داریم. تقریبا، الان، ٧ درصد فیلمها مبتذل و سطحی است.
فقدان نظام معرفتی
«امیررضا مافی» گفت: در جامعهای زندگی میکنیم که تقاضای مردم برای دیدن فیلمهای آیینی به تولیدات تلویزیون منحصر شده است. صدها بار «مختارنامه» را مرور میکنیم اما در سینما نهایتا با «رستاخیز» و خط قرمزها مواجه میشویم. کار به جایی رسیده است که امروز دیگر به فیلمهای درام هم احتیاجی نداریم و تنها به دنبال فیلمهای کمدی و خنده دار میگردیم.
وی اذعان داشت: خیلی از افراد بر این باورند که محصول دیگری در برابر اینگونه فیلمها وجود ندارد اما من معتقدم که مسئله و پرسش مخاطب امروز علت حادثه کربلا نیست چرا که سالها درباره این موضوع شنیده و میداند. در حال حاضر آیینها در تفکرات امروزی به کارناوالهایی تبدیل شده است که ذائقهها را ارضا کرده و مردم را به این حد راضی میکند. آیینها قرار است از مفاهیم موجود در تاریخ حفاظت و نگهداری کنند.
مافی ادامه داد: قراراست آیین اتفاقات رخ داده در تقویم را به تاریخ تبدیل کنند و آن را نسل به نسل منتقل کنند. آیینهای ما تا پیش از سده اخیر در این اقدام موفق بودهاند اما در سده اخیر بنابر چند اتفاق، از تاریخ فاصله گرفته است. در دوران پهلوی اول آیینها سرکوب شده و از دهه 40، حکومت آیینها را به سبک خوانش خود تبدیل کرده و ما را از پایان دوره قاجار به نحوی دستوری وارد دوره مدرن کرد. در این زمان پروژه مدرن شدن به دستور رضاخان ایجاد میشود که بدون اشباع سنت تا پهلوی دوم ادامه پیدا میکند که رهبری کلاسیک و انقلاب سنتی را در پی داشت.
وی اضافه کرد: در تلاطم سده اخیر به دنبال دستورالعملی برای آیینهایمان بودهایم که در شکل گیری آن طیفهای سیاسی نیز وارد میشوند که نتیجتا جامعه با آیینهای مصادره شده توسط گروههای مرجع مواجه شده و محتوا را مصادره شده میداند و به کاناوال روی میآورد. این مخاطب دیگر به دنبال دیدن آیینها در سینما نیست. در جامعه امروز ما نه مخاطب نیازش را احساس میکند و نه سازنده خود را مکلف به ساخت فیلمی میکند که خط قرمزها، محدویتها و سختیهای بسیاری دارد. چرا این نیاز در مخاطب ما وجود ندارد چون ما نظام معرفتی برای امروز جامعه مان نداریم. بنابراین زمانی که این تشنگی احساس شود مسئول فرهنگی هم به دنبال آن به ساخت فیلمها میپردازد. فیلمساز در بال متفکران و استفاده از آنها به ترجمه افکار در فیلم میپردازد. فیلمساز امروز ما از متفکران محروم است.
فیلمسازان تنبل/فیلم «قیصر» نمونهای از یک آیین است
«داریوش یاری» در ادامه به مبحث تفاوت سینمای دینی و آئینی پرداخت و عنوان کرد: فیلمهای دینی، آیینی و تاریخی تفاوت بسیاری با هم دارند. چرا همه اصرار دارند که فیلم «رستاخیز» فیلمی آیینی است؟ بلکه «رستاخیز» فیلم تاریخی جان دار و با وجود نقدهای زیاد مذهبی به آن، در نوع خود بسیار محکم است. همچنین فیلم «روز واقعه» فیلمی دینی تاریخی است اما فیلم «قیصر» نمونهای از یک آیین است و شجاعت و جوانمردی را به تصویر کشیده است.
این کارگردان سینما؛ فیلمسازان را آدمهای تنبلی در پژوهش معرفی کرد و یادآور شد: فیلمسازان برای بیان آیینها وقت نمیگذارند. فیلمنامههایی با مضمون محرمی را به ما میدهند که در حد محدود هم اطلاعات درستی در آن وجود ندارد. ما 1400 سال زحمت کشیدهایم حادثهای را به حماسه تبدیل کرده و شخصیتها را به اسطوره تبدیل کنیم و ایرانیها به واسطه فرهنگها و اعتقادهایشان در این اقدام موفق بودهاند. در تعزیههای ایرانی با اصالت، شهادت امام حسین را نمیبینیم و در فرهنگ اصیل نباید کشته شدن قهرمان دیده شود تا تبدیل به اسطوره شود. ما با این بینش امام حسین(ع) را به اسطوره تاریخ اسلام تبدیل کرده و توانستهای در برابر عرب بایستیم.
سینما انعکاسی از احوالات مردم
مافی نیز یادآور شد: ما به لحاظ مطالعات میتوانیم اسوهها را به اسطورهها تبدیل کنیم این در حالی است که هر کدام از اینها ویژگیهایی دارند که بخشی از نیازهای معرفتی یک جامعه را حمل کنند. ما در جامعهای زندگی میکنیم که معناخواهی وجود دارد. در این میان افرادی که معنا را به مردم میدهند، به سلبریتیها تبدیل شده و در دسترس مردم قرار میگیرند. طبقه متوسط جامعه نیز فارغ از بحث ارزشی جذب این سلبریتیها میشوند. در این میان مطالبه معنا شکل میگیرد. زمانیکه مطالبه معنا شکل گرفته اما متفکری برای پاسخگویی به آن وجود ندارد، بنابراین فیلمساز هم در عرصه سینما قادر به پاسخگویی معنا نخواهد بود.
وی تولیدات سینمایی یک کشور و نمایش آن بر پرده سینما را نشانگر احوالات مردم آن مرز و بوم دانست و عنوان کرد: امروز بر روی پرده سینمای ما چه چیزی دیده میشود؟ حتی آدمهایی که یک دورانی فیلمهای معنادار ساختهاند دیگر نسبت به تولید این آثار اقدام نمیکنند. امروز کمال تبریزی چه فیلمی میسازد؟ چه میساخته؟ این اتفاق در همه فیلمسازان در حال تکثیر است حتی مهدویانی که فیلم رد خون را ساخته است با مهدویان ماجرای نیمروز یکی محسوب میشود؟ این مطالبات وجود دارد اما سر در سینمای ما معنای آن را مشخص میکند. مردم ما به دنبال هزینه برای دیدن آثاری نظیر ستایش هستند و با افتخار هم از بیننده ٨٥ درصدی آن حرف میزنند.
این منتقد سینما یادآور شد: واکنش بازیگران نسبت به یک اتفاق منجر به همراهی مردم در جریان سازی میشود در این میان داعیه داران متفکر تا توده مردم وارد جریان تازه میشوند. حادثه روستای لردگان از جمله این جریان سازیها است. همه روشنفکران ما به ترندها واکنش نشان میدهند و تا به حال روشنفکری نداشتهایم که به جای واکنش، کنش از خود نشان دهد و به دنبال پاسخ به اتفاقات هستند در حالی که مشخص نیست معنا را باید از چه کسی به دست آوریم.
وی تصریح کرد: چه کسی به ما یاد داده است که چه بخشی از آیینها قابلیت آموزش به کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و میانسالان را دارد؟ ما از روز اول درباره عاشورا برای همه گروههای سنی یک قصه مشخص رو تعریف کردهایم. علما و روحانیون ما جز گفتن قصه عاشورا و گریاندن مردم چقدر از معرفت و چیزهای دیگر سخن میگویند؟ در پاسخ حضرت زینب(س) مبنی بر ما رأیت الا جمیلا چه میتوانند بگویند؟ مقام این بانو ایستادن در مقابل یزید و بحث با او نیست. حضرت زینب (س) قطعا چیزی جز جمال ندیدهاند. کجای عاشورا و زجرهای آدمهایش زیباست؟ هر چه در دنیا در حسن ذاتی فعل وجود دارد، در لشکر امام حسین (ع) هم موجود است و این نمودی از جمله کل یوما عاشورا است. شاید به مزاج خیلی از افراد خوش نباشد امت جامعه عاشورایی صرفا رفتن به پیاده روی اربعین حسینی نیست، در حالی که این شیوه برای ساختن مناسک خوب است اما قبل از این پیاده روی، نیاز به پیاده روی نفوسی داریم که طریقت امام حسین (ع) را نشان داده و یک قدم بر نفس هر انسانی برداشته شود. متولیان این فرهنگها برای نفس انسانها چه اقدامی کرده اند؟
عشیری خاطرنشان کرد: دلایل مختلفی منجر به فقر سینمای دینی شده است. کم کاری و فقدان مطالعات پشتیبان و پژوهش فیلمسازان از سوی باعث شده ما شاهد خلق فیلمهای ماندگار و تاثیرگذار نباشیم. همه ما بارها فیلم مصطفی عقاد را دیدهایم و هر بار که از تلویزیون پخش میشود دوست داریم ببینیم. این هم یک اثر دینی است و با مصادیق و مستندات واقعی تاریخ اسلام ساخته شده است. چرا آثار دینی که در سه چهار دهه اخیر در کشور ساخته شده خیلی طرفدار و خاطرخواه ندارد؟ در این باره، فرافکنی و سوق دادن مشکل به سمت مهندسی اکران و سینمادار شاید نقدی شنیدنی باشد ولی همه علت نیست. البته، نگرانی نسبت به واکنش طیفهای مختلف اجتماعی هم مزید بر علت است و باعث شده است تا جسارت و جرات در زمینه ساخت فیلمهای مذهبی کمرنگ شود.
وی اضافه کرد: در جایی خواندم روزانه تنها در تلگرام بیش از 3 میلیون مطلب منتشر میشود. جالب است بدانید حتی در ساعت 4 صبح که میزان مطالب منتشر شده به کمترین مقدار خود میرسد نیز 250 هزار مطلب نشر مییابد. این میزان تولید محتوا در شبکههای مختلف اجتماعی در طول تاریخ بینظیر و فوق العاده است و منجر به پدیده جالبی شده: «همه ما» راجع به «همه چیز» میدانیم اما با ویژگیهایی خاص.
این منتقد سینما خاطر نشان ساخت: کارل تارو ژورنالیست معروف ژاپنی میگوید «هر وقت هر کسی از هر چیزی سخن میگوید ما وانمود میکنیم که دربارۀ آن میدانیم.» همکارانمان دربارۀ فیلم، کتاب، قیمت ارز، حمله نظامی آمریکا صحبت میکنند سرمان را بالا و پایین میبریم یعنی من هم دربارۀ آن میدانم. این درصورتی است که آنها دربارۀ آن موضوع فقط نظرات کس دیگری را در یک شبکه اجتماعی خواندهاند و آن را بازگو میکنند همان گونه که ما نیز چنین میکنیم. ما به شکلی خطرناک به نوعی کپی برداری از دانایی نزدیک میشویم، که در واقع الگوی جدید نادانی است. ما با سواد مصنوعی روبرو هستیم.
وی تصریح کرد: متاسفانه جامعه روشنفکری امروز ما دچار نوعی بیماری و سوادی مصنوعی شده است و همه گرفتار شبکههای اجتماعی هستند و از دریچه این شبکهها به جامعه و مسائل آن مینگرند.
این کارشناس سینما گفت: نگاهی به جداول پروانه ساخت فیلمهای سینمایی در چند ماهه اخیر، بیانگر توجه خاص فیلمسازان به ژانر اجتماعی و عدم وجود تنوع ژانر در تولیدات پیش رو است. فقر مطالعه و ابتلای فیلمسازان به سواد مصنوعی و ترس از برخی قرائتهای شخصیتهای مرجع و مدیران منجر به خالی ماندن سفره سینمای دینی و آیینی از تولیدات مناسب و مطلوب شده است.
انتهای پیام/