از «فاقهشکنی» تا «سبیل»؛ نگاهی به عزاداری غیرمسلمانان هند برای امام حسین(ع)+ عکس
کنار شیعیان هند، دیگر ادیان و مذاهب نیز به عزاداری در ایام ماه محرم میپردازند. در این ایام کنار برپایی مراسم عزاداری سالار و سرور شهیدان در حسینیهها، مراسمهای دیگری نیز برگزار میشود که مختص مردم هندوستان است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، گروه بینالمللی هندایران همزمان با آغاز ماه محرم نشست بررسی عزاداری در هند را با حضور شاعران فارسیزبان از کشورهای ایران، هندوستان، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان و... برگزار کرد.
مهدی باقرخان، شاعر هندوستانی، در این مراسم با اشاره به عزاداری مردم هندوستان در روز عاشورا گفت: هندوستان یکی از متنوعترین فرهنگهای دنیا را دارد. تنوع فرهنگی و آداب و رسوم هندوستان یکی از مهمترین جاذبههای این کشور است. یکی از مناسبتهای دینی و فرهنگی مسلمانان بهویژه شیعیان، محرم و عاشوراست که مردم این کشور برای آن توجه ویژهای نشان میدهند و با نظافت حسینیهها بهمنظور برگزاری آیین بزرگداشت یاد سالار شهیدان و شهدای کربلا، از چند روز قبل از آغاز ماه محرم با شور و هیجان خاصی بهاستقبال این ایام و مناسبتهای آن میروند. مردم در ایام مختلف سال، بهویژه در دهه محرم، با علاقه وصفناشدنی برنامههای مختلفی را برگزار میکنند.
وی با بیان اینکه مردم برای ماههای محرم و صفر احترام خاصی قائلاند، به تغییر سبک زندگی مردم در این روزها اشاره و اضافه کرد: آنها برای تکریم و بزرگداشت این روزها و همچنین بهمنظور نشان دادن علاقه خود به خاندان رسول اکرم(ص)، همزمان با برپایی مراسم سوگواری برای سیدالشهدا(ع)، برخی از نکات را نیز در زندگی خود رعایت میکنند، بهعنوان نمونه، تلاش دارند تا حتیالمقدور مراسم شادی مانند جشن ازدواج و... را در ماههای محرم و صفر برگزار نکنند یا لباس نو نخرند و حتی از برگزاری مراسمی مانند جشن تولد نیز خودداری میکنند.
این شاعر هندوستانی یادآور شد: زنان در این ایام از پوشیدن زینت خودداری میکنند. از سوی دیگر اگر کسی در این ایام تا اربعین از دنیا برود، بهاحترام امام حسین(ع) برای او مراسم چهلم برگزار نمیکنند و آن را به بعد از ماه صفر موکول میکنند.
وی با بیان اینکه کشور پهناور هند با بیش از یک میلیارد و 200 میلیون نفر جمعیت از تنوع قومی و فرهنگی بسیار گستردهای برخوردار است و اقوام و مذاهب گوناگون کنار هم، همزیستی مسالمتآمیزی دارند، گفت: به همین دلیل عاشورا یک تعطیلی رسمی در هند است و غیرمسلمانان و نیز اهلتسنن کنار شیعیان در روز عاشورا در «امامبارهها» که همان حسینیهها هستند، به عزاداری میپردازند. مراسم عاشورا تأثیر شگرفی بر مسلمانان اهلتسنن و فرهنگ و آداب آنها گذاشته است، بهطوری که در ایام عزاداری، آنان نیز در امامبارهها شرکت میکنند و از جان و دل بر عزای سید مظلومان، اشک میریزند؛ به همین دلیل پیوندهای اجتماعی فوقالعادهای میان برادران اهلسنت و شیعی مشاهده میشود. همچنین بین اهلتسنن نیز مراسمی شبیه روضه امام حسین(ع) وجود دارد که به آن «تعزیه و یا تعزیهداری» میگویند.
بهگفته این شاعر؛ در تعداد چشمگیری از مناطق هند، هندوها و غیرمسلمانان با دیدن سوگواریها و نوحهسراییها و مجالس عزا با مسلمانان، همراهی میکنند. عزاداری هندوها در ایّام محرّم، صرفاً مخصوص به شمال هند نیست، بلکه در نقاط متعدد این کشور در ایّام عاشورا به عزاداری میپردازند. در هندوستان روضهخوانها و مرثیهسراهای زیادی وجود دارند که مسلمان نیستند و پایبند مذهب دیگری هستند اما اگر در باب عاشورا از آنها سؤال کنید نهتنها امام حسین(ع) را تحسین میکنند، بلکه شرکت در روضهخوانی و مراسم عزاداری امام حسین(ع) را افتخار خود میدانند. در بعضی از شهرها برهمنها نیز در ایام محرم و روز اربعین در مجالس عزا شرکت میکنند. از گذشته تا امروز نیز بسیاری از مهاراجههای هند نیز در مراسم تعزیه شرکت میکنند. برگزاری این مراسمها کنار توزیع انواع نذری مرسوم است که به آن «سبیل» میگویند. توزیع شیر نذری نیز در روز نهم محرم بهیاد حضرت علی اصغر(ع) مرسوم است.
وی به دیگر رسوم عزاداری ایام محرم در هند اشاره کرد و ادامه داد: «فاقهشکنی» از دیگر مراسمهای ویژه این ایام است که نوعی نذری است که در آن مقداری نان و قیمه و یا غذایی شبیه عدسپلو و یا آش میان عزاداران و نیازمندان توزیع میکنند.
این شاعر در ادامه تازهترین سروده خود را به شهدای دشت کربلا تقدیم کرد:
چیزی بهجز دعا، دم مرگم، لبم نداشت
احساس رنج و غصه و درد و الم نداشت
هر کس که بود سینه او غرق کینه بود
من همچنان بهغیر محبّت دلم نداشت
من همچنان کریم و عطابخش و مهربان
او همچنان، لیاقت لطف و کرم نداشت
در رنج و غم، گذشت حیاتم و بعد مرگ
جسمم دریغ، قبر و حریم و حرم نداشت
آن مشک ناامید، چو افتاد بر زمین
قلبش پر از الم شد و دستش علم نداشت
آمد بهسوی خیمه بهدندان گرفته مشک
آمد بهسوی خیمه ولی دست هم نداشت
اخلاق آهن، از دیگر شاعران هند، نیز در ادامه سخنان خود را با بیتی از بیدل آغاز کرد و گفت: «به هر کجا رگ ابری نشان دهند/ در ماتم حسین و حسن گریه میکند»؛ در هند مرثیهسرایی از قدیم رواج داشته است. در زمان صفویه بسیاری از شاعران از ایران به هند مهاجرت کردند، به همین دلیل توجه به مرثیهسرایی در این زمان بیشتر شد، پس از آن در بسیاری از مناطق مختلف و مراکز گوناگون شاعرانی را میبینیم که به این قضیه توجه کردهاند.
وی ادامه داد: مردم در سراسر هند در گوشه و کنار در ایام شهادت امام حسین(ع) تمام اهلبیت(ع) را یاد میکنند، روزه میگیرند، عبادت میکنند و قربانی میدهند و تصمیم میگیرند که از آن بزرگان پیروی کنند.
علی امام، دیگر شاعر هندوستانی بود که در ادامه این میزگرد مجازی به موضوع عزاداری زنان هند در ایام محرم پرداخت و گفت: عزاداری در سوگ امام حسین(ع) در کشور هندوستان پیشینهای بیش از پنج قرن دارد. در ایام محرم زنان و مردان شیعه هندوستان سیاهپوش میشوند و برای سوگواری در امامبارهها (حسینیهها) گرد هم میآیند. زنان هند، یک روز قبل از محرم، مراسم عزاداری خود را آغاز میکنند. این عزاداری بیش از دو ماه بهطول میانجامد و تا هشتم ربیع الاول ادامه مییابد. زنان تا غروب روز شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) به عزاداری خود ادامه میدهند. پس از آن لباسهای عزای خود را درمیآورند و لباسهای مخصوص جشن و سرور را میپوشند.
وی ادامه داد: این زنان، در ایام سوگواری سالار شهیدان، بیش از دو ماه، از پوشیدن لباسهایی که نشانه زینت و شادمانی در خود دارند و یا بهرنگهای سرخ، صورتی و زرد هستند، اجتناب میورزند و بهجای آن از لباسهایی بهرنگ مشکی، سبز، آبی، سرمهای و قهوهای استفاده میکنند و همچنین بههنگام شروع ایام سوگواری محرم، زنان هندی زیورآلات و جواهرات خود را درمیآورند.
علی امام به آیینهای عزاداری اشاره و اضافه کرد: مراسم مجلس عزاداری زنانه که در حسینیههای زنان یا منازل اجرا میشود به این شکل است که ابتدا رسمی با نام "سلام" توسط یک خانم اجرا میشود. پس از اجرای سلام، برنامه "مرثیه" اجرا میشود، که با همخوانی حدود 4 تا 5 خانم، به انجام میرسد. پس از این مراسم، سخنران شروع به سخنرانی میکند و پیرامون مباحثی همچون فضائل حضرت رسول اکرم و اهلبیت اطهار (علیهم السلام) و موضوعات عقیدتی و اخلاقی ایراد سخن میکند. زنان در هر روز از دهه محرم برای شخص خاصی از شهدای کربلا عزاداری میکنند و هر روز از صبح تا شب به عزاداری برای همان شهید میپردازند؛ گرچه ممکن است روضههای دیگر هم خوانده شود اما محور روضه شهید مورد نظر است.
بهگفته وی؛ رسم بر این است که معمولاً شب اول، برای قصد سفر کردن امام حسین (علیه السلام) و روضهخوانی برای دختر امام(ع) اختصاص دارد. روز دوم بهجهت ورود امام(ع) به سرزمین کربلا عزاداری میکنند؛ در روز سوم حضرت مسلم(ع) محور روضه آنهاست؛ در روز چهارم موضوع عزاداری پسران حضرت زینب(س) و در روز پنجم نیز حبیببن مظاهر و دیگر اصحاب موضوع مراسم است. روضه حضرت علیاکبر(ع)، روضه حضرت قاسم(ع)، روضه حضرت عباس(ع)، روضه حضرت علیاصغر(ع) و شهادت امام حسین(ع) موضوع مراسم روزهای ششم تا دهم محرم است.
علی امام یادآور شد: زنان هند تا عصر روز عاشورا چیزی نمیخورند؛ چون عزادار هستند. آنها روز عاشورا لب به هیچ چیز نمیزنند و عصر با غذایی ساده بهاصطلاح «فاقهشکنی» میکنند. علاوه بر عزاداری در ایّام محرّم و صفر، زنان هند برای حضرت فاطمه زهرا(ع) و امامان دیگر و بهویژه امام علی(ع) نیز مراسم عزاداری و سوگواری برگزار میکنند و حتی تابوت هم میآورند.
در ادامه این مراسم تعدادی از شاعران فارسیزبان تازهترین سرودههای خود را به شهدای کربلا تقدیم کردند که بخشی از آن به این شرح است:
احمد شهریار از پاکستان:
شش ماه گشت افزون بر سالها غمت
حیدر شدی و حرمله شد ابنملجمت
شش ماه دیدهاند علی بودنِ تو را
در قلبشان هراس زیاد است از این کمت
فزت و رب کرببلایت شنیدنی است
پیچیده در تبسمِ آن آخرین دمت
ای در مدینه محسن و در کربلا علی
ای هرکجا مدافعِ خورشیدِ عالمت
ای زخمِ تشنهکامی روییده از گلو
زخمِ سهروزه، تیرِ سهشعبه است مرهمت
تیری که رفعِ تشنهلبی میکند به خون
تیری که نیست آه، جز احسان و مرحمت
خونِ تو شد پرنده و تا عرش پر کشید
خونِ تو پرچم است و چه بالاست پرچمت
* * *
رضا اسماعیلی:
1
ای مرثیهخوان! زبان عاشورا باش
هم قبله کاروان عاشورا باش
با لهجه سرخ عشق، همچون زینب
برخیز و حماسهخوان عاشورا باش
2
چون خونِ خدا، بیا مسلمان باشیم
در مکتبِ او، شبیه سلمان باشیم
مولا، سگ آستان نمیخواهد مَرد!
او کرد قیام، تا که «انسان» باشیم
3
فریاد بزن که کربلا ماتم نیست
میراث حسین، درد و داغ و غم نیست
جانمایه نهضت حسینی این است:
«هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست»
4
عاشورا، ارتفاع یک فرهنگ است
یک حادثه نه، حماسهای خونرنگ است
پیکار علیه بدعت و تحریف است
فریاد علیه سلطه نیرنگ است
5
در سوگ، به روی و سر زدن کافی نیست
«مظلوم حسین بیکفن ...»، کافی نیست
باید «نـگریستن» بیـــاموزی تو
بر کرب و بــلا، گریستن کـــافی نیست
6
نام تو به مقتل و روایت سرخ است
بر سینه خاک، رَدّ پایت سرخ است
من از تو بهجز حماسه نتوانم گفت
زیرا که تمام فصلهایت سرخ است
7
چون کوفه، وجودی عافیتاندیشی
جز خویش، به قبلهای نمیاندیشی
معنای «حسین » را نمیفهمـی تو
تـــا مرثیهخوان دردهـای خویشی!
8
با دیو سیاه ظلم، با شب جنگید
با ابنزیاد و ابنعقرب جنگید
با آیۀ «مارَایَتُ ِالّا...»، با عشق؛
تا صبح ظهور نور، زینب جنگید
9
وقتی که حسین را تو «سین» میخوانی
با خواهش آب، همنشین میخوانی
یعنی که حماسه را غلط میفهمی
وقتی که ز کوه، اینچنین میخوانی
10
ای مرثیهخوان! ز چشم و ابرو بگذر
از خال لب و کمند گیسو بگذر
این مرد بَزککرده «ابوفاضل» نیست
تکبیر بگو! از این هیاهو بگذر
11
با ترجمهای خطا، تو را فهمیدیم
در بطن خرافهها، تو را فهمیدیم
گفتیم «حسین» و شیعۀ شب ماندیم
ای آینۀ خدا، تو را فهمیدیم...؟!
12
خوب است ز نور عشق، پُر باشی تو
یک نفسِ سلیم، همچو «حُر» باشی تو
«ارباب» مخوان امام آزادی را
او کرد قیام، تا که حُر باشی تو
13
تردید مکن، امام را باید گفت
این خطبه ناتمام را باید گفت
با لهجه زینبی به گوش فردا
زیبایی این قیام را باید گفت
14
باید که امام را، ز نو بشناسیم
آن فیض تمام را، ز نو بشناسیم
با درک حماسه حسینی باید
مفهوم قیام را، ز نو بشناسیم
نغمه مستشار نظامی:
قلقل دیگ قیمه نذری،
غلغله پشت این در چوبی
آه ای قلب کوچکم تو چرا،
باز هم سر به سینه میکوبی؟
دستهها دسته دسته میآیند،
طبلهای عزا بلند شده
ظهر نزدیک میشود کمکم
باز بوی غذا بلند شده
چشم من دسته دسته میگردد
شاید او بین دستهها باشد
شاید او بین نوحهخوانها یا
بین این دلشکستهها باشد
یک نفر بین دستههای عزا
مثل او سخت اشک میریزد
یک نفر قرنها کنار فرات
اشک حسرت به مشک میریزد
کوچه احوال دیگری دارد
علم و سنج و نخل و طبل و کتل
نوحهخوان قدیمی مسجد
کربلا را میآورد به محل
کاش میشد به کربلا بروم
برگی از زخم تازه بردارم
بیتی از زخم کهنه بنویسم
تربتی با اجازه بردارم
ماندهام پشت این در چوبی
خانهام از نگاه او دور است
آسمان را گرفته غربت عشق
ماه در غیبتش چه کمنور است
دیگ نذری به جوش آمده است
نذر هرسالهام سلامت اوست
آرزویم نماز عاشورا
ظهر موعود، با امامت اوست!
محمدعلی یوسفی
کربلا و عشق
شبی در محفل یارانی از شعر
فرو بارید چون بارانی از شعر
شنیدم شاعری از شاه میگفت
سخن با بغض و اشک و آه میگفت
سخن از شاه شاهان جهان بود
حکایت از امیر انس و جان بود
سخن از اقتدار و از صلابت
دلاور شیر میدان شجاعت
سخن از مرکز ثقل عبادت
روایتهایی از عشق و محبت
ظهورش پرتلاطم، صبح تا شام
درونش مثل اقیانوس آرام
سخن میگفت از مرد غریبی
سخن از مرد از غم پرنصیبی
«غمش غم بود و همراز دلش غم
غمش همصحبت و همراز و همدم»
گمانم در کنارش محرمی نیست
برای دردهایش مرهمی نیست
از این رو راز دل با چاه میگفت
ولی نه، راز با الله میگفت
خداوند توانای فصاحت
امیر فاتح نهج بلاغت
لبش بهر سخن چون باز میکرد
تمام عشق را ابراز میکرد
سخن گفتن چو او آغاز میکرد
کلامش تا خدا پرواز میکرد
سخن کاین جا رسید آن شاعر درد
ندا داد ای علی، ای شاه، ای مرد
وجودت مثل و مانندی ندارد
و مامی چون تو فرزندی ندارد
تو تنهایی ولی خود بهترینی
تو تنها شاه در هر سرزمینی
هر آن کس مثل تو، مثل تو مستند
و فرزندان تو مثل تو هستند
حسن، زینب، حسین و امکلثوم
که مستیشان شده مشهود و معلوم
همه دلداده رب جلیلند
که از نسل تو و نسل خلیلند
حسن مثل خود تو مهربان است
حسن با نرمش خود قهرمان است
ولی چون عشق خود میریخت در طشت
برای عاشقان اسطوره میگشت
حسن با قاسمش در کربلا بود
که یار پادشاه نینوا بود
امکلثوم و زینب، زینبیناند
که غمخوار حسن، یار حسیناند
حسینت شور و حال دیگری داشت
برای عشق، او زیباسری داشت
سری سرشار از عشقی خدایی
پر از شور و نوای کربلایی
بهغیر از او کسی کی میتواند
به عاشورا چنین عاشق بماند
چو عاشورا به خون تصویر میکرد
تمام عشق را تفسیر میکرد
کنارش قاسم و عباس و اکبر
سهساله دختر و ششماهه اصغر
برادر، خواهر و فرزند و همسر
حبیب و مسلم و یاران دیگر
تمام دوستانش پر کشیدند
همه جام شهادت سر کشیدند
سرودی را بهخط خون نوشتند
جنون را از دل مجنون نوشتند
به عاشورا چو یاران را فدا کرد
تمام یاورانش را صدا کرد:
کجایی خواهرم زینب، کجایی
عزیز مادرم زینب، کجایی
کجایی ای علمدار رشیدم
کجایی اکبر من ای امیدم
کجایی ای حبیببن مظاهر
کجایی مسلم من ای مسافر
«کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی»
«کجایید ای نوای بینوایی
پرندهتر ز مرغان هوایی»
«کجایید ای در زندان شکسته»
قفسهای تن و دنیا گسسته
مرا این جا رها کردید و رفتید
مرا تنها رها کردید و رفتید
غریب و زخمی و تنها شدم من
اسیر فتنه اعدا شدم من
سری دارم بهروی زخمی تن
جدا کی میشود سر از تن من
چه خوش باشد بهسوی دار رفتن
رخ گلگون سوی دلدار رفتن
رخ خونین بهسوی یار عشق است
تن پرنیزه سر بر دار عشق است
انتهای پیام/+