«آچمز» یک ملودرام هندی با طعم کمدی تقلیدی
اگر کارگردانان و نویسندگان به سراغ سوژههای جذاب و فضاهای متفاوت و متنوع بروند حتماً مخاطبِ ما تلویزیون را به هر نوع فضای نمایشی و رسانه دیگری ترجیح میدهد؛ اما چرا «آچمز» موفق نبود؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «آچمز» چند روز است که آنتِن را به سریال «بانوی سردار» پرویز شیخ طادی تحویل داده و بعد از مدتی فقدان یک کار تاریخی، ماجرای مبارزات بیبیمریم سوژه یک اثر نمایشی تلویزیونی شده است. البته «بوی باران» کماکان روی آنتن است و «سلام آقای مدیر» هم با آمدنِ «مرضیه» ویژه ایام محرم با آنتِن وداع میکند.
شبهایی که تلویزیون در اختیار سه سریال زیر متوسط قرار گرفته و البته با حرف و حدیثهایی از جنسِ تناقض، کپیبرداری، استفاده از افراد خاص و محتواهای قابِلِ حدس و غیرجذاب همراه شد. این روزها مردم منتظرِ یک اتفاقِ خوب سریالی هستند، چون با سه سریال «سلام آقای مدیر»، «بوی باران» و «آچمز» که به تازگی تمام شده، مخاطبِ پیگیر تلویزیون از سَرِ ناچاری بخشی از اوقات فراغت خودش را با سریالهای صداوسیما گذراند.
زیرا سریالها عمدتاً جذابیت، نوآوری و داستانهای فراگیر و با کششی نیستند. با آنکه بعضی از بازیگران حرفهای و عوامل کاربلد هنری و فنی در تولید آنها سهیم هستند اما حضور آنها نتوانسته است به غنی و قوی شدن سریالها کمک کند. چون مشکل سریالهای تلویزیون، فیلمنامه و عدم استفاده از نوآوری و خلاقیت در انتخاب سوژههاست.
از طرفی آنتِن را هم به گونهای تنظیم کردهاند که هر شب در همه شبکهها سریال نمایشی روی آنتن برود و برای پُرکردن این کنداکتور نیازمند تعدد سریالسازی است. در این راستا حتماً عجله در تولید، عدم تأمل در برنامهریزی و انتخاب سوژه و طراحی فیلمنامه دچار ضعفهای مهمی میشود. از طرفی دیگر با کوچِ برخی از فیلمسازان و تهیهکنندگان به شبکه نمایش خانگی، تلویزیون بیشتر با یک عده خاص کار میکند.
کار کردن با یک عده خاص فارغ از هر عیب و نقصی، نگاههای یکسویه و خالی از تفکر جامع را در ساخت سریالهای نمایشی دخالت میدهد. در حالیکه ما با یک جامعه چندین میلیونی و افکار و سلایق متفاوت روبرو هستیم و این جامعه و جوانِ مشتاق نیازمند محتوا و سوژههای جذاب و درگیرکننده است.
بدون شک نمیتوانیم انتظار داشته باشیم این مخاطب با وجود رسانههای متعدد و سریالهای عجیب و غریب در فضاهای مختلف، بیننده پروپاقُرص و پیگیرِ «آچمز» مهرداد خوشبخت باشد.
البته اگر کارگردانان و نویسندگان به سراغ سوژههای جذاب و فضاهای متفاوت و متنوع بروند حتماً مخاطبِ ما تلویزیون را به هر نوع فضای نمایشی و رسانه دیگری ترجیح میدهد.
چرا «آچمز» را بسیاری از منتقدین و کارشناسان یک کمدی ناموفق تکراری میدانند؟ چون یادآور ملودرامهای سطحی هندی است. هرچند از فضاسازی کمتر تکراری بهرهمند است اما از منظر داستان و سوژه مخاطب را به یاد آن دوقلوهای از هم جدا که در انتها به هم میرسند میاندازد.
واقعاً در این روزگار، کارگردان ما نمیتواند با ماجراهای عاشقانه، کودکی و زندگی شخصیت نه چندان نرمال مصیب برای مخاطب، جذاب باشد و تماشاگر را همپای قهرمانهای آن وارد پیچ و خم رخدادها و حوادث «آچمز» نمیکند.
«آچمز» در واقع یک شبه ملودرام هندی است که پیشتر و بارها نمونههای آن در جهان، سینمای ایران و تلویزیون ساخته شده است. شاید قریب به هزار فیلمِ هندی، آمریکایی، ترکی و عربی با مضمون دوقلوهای از هم جدا که در پایان به هم میرسند را شاهد بودهایم.
در همین فیلمهای مطرحی مانند «دو نیمه سیب» و «خواهران غریب» از نمونه این نوع آثار هستند. در سینمای پیش از انقلاب هم دهها فیلم با همین مضمون ساخته شده است؛ این نشاندهنده آن است که تلاشِ سازندگانِ آچمز برای تولیدِ یک سریال، صرفاً سرگرمکننده و وقت پُرکن است.
گرچه به لحاظ ساخت، «آچمز» کمتر دچار مشکل ساختاری است و حتی در سرگرمسازی مخاطب در اوضاعِ بد سریالسازی تلویزیون نسبت به بقیه سریالها موفقتر است اما هیچچیزِ جدید و مناسبی برای مخاطبان خود ندارد.
تلویزیون حتماً بایستی یک بازنگری در نوعِ نظارت خود بر سریالهای تلویزیون داشته باشد که آدمهای خاص با سوابق روشن اما ضعیف کمتر تهیهکننده، نویسنده و یا کارگردان سریالهای سازمان صداوسیما باشند. زیرا این نقد به رسانهملی وجود دارد که تعداد زیادی از تهیهکنندگان تلویزیون، آثارشان مورد استقبال مخاطب قرار نمیگیرد اما از روی مناسباتی خاص دوباره مشغول تولید سریال دیگری میشوند.
حتماً در این ورطه معیوب چون آن تهیهکننده و یا نویسنده و حتی کارگردان حرفی برای گفتن نداشتهاند در سفارش مجدد برای تولید، دوباره با دمدستترین افراد، شروع به تولید سریال میکنند.
جایِ نوآوری، خلاقیت و تأمل در عمده سریالها و برنامههای تلویزیونی خالیست، چرا که فقط دنبالِ تولیدکردنِ صرف هستیم. حقیقتاً نگرانِ پُربودن و خلأ آنتنی ما را از محتوا، جذابیت و تأثیرگذاری دور کرده است.
اینجا در میان بسیاری از سریالهای ما به ملاک و معیار کار حرفهای، استفاده از عوامل متخصص و هنرمندانی که مانند سریال «آچمز» خودشان را تکرار نکنند، هیچ توجهی نمیشود. اتفاقاً با نگاهی به ماندگاری و نوستالژی شدن بسیاری از آثار، میتوان به این مفهوم دست یافت عجله در تولید و استفاده از یکسری آدمِ خاص را باید کنار بگذارند تا مثلِ همیشه تلویزیونیها درسِ سریالسازی و برنامهسازی را به رسانههای دیگر بدهند.
سریال «آچمز» مهرداد خوشبخت با بازی هنرمندانی مثل «هومن برقنورد» و «امیرحسین رستمی» که در هر سریال و فیلمسینمایی که حضور داشتهاند لحظاتِ مفرح و تأثیرگذاری را برای مخاطبین رقمزدهاند. اما این بار بازیگرانِ سریال «آچمز»، خودشان را تکرار کردند. به جای ایجاد لحظهها و صحنههای طنز و کمدی، از بازیهای تکراری خود و دیگران در چارچوب تمسخر و هجو بهره بردند. به همین دلیل است که اعتقاد داریم سریال «آچمز» چندان به توفیق نرسید.
به نظر میرسد تلویزیونیها باید خودشان را در معرضِ یک بازنگری مجدد قرار دهند خصوصاً در عرصه برنامهسازی و سریالسازی تا مخاطب انتظار بکشد تا یک برنامه و یا سریال تلویزیونی را از آنتنِ سیمای جمهوری اسلامی ایران دنبال کند نه اینکه رسانههای دیگر را به تلویزیون ترجیح دهد؛ در نتیجه مخاطبِ ما با زرقوبرقهای متناقضی روبرو میشود که این خطرهای نوپدید را باید جدی گرفت.
سریال"آچمز" به کارگردانی مهرداد خوشبخت در 32 قسمت 45 دقیقهای در گروه فیلم و سریال شبکه سه سیما تولید شد. هومن برقنورد، امیرحسین رستمی، سید مهرداد ضیایی، مهران رجبی، سارا خوئینیها ، بیتا سحرخیز ، مهوش صبرکن، پریسا مقتدی، سهندجاهدی، هادی عطایی فر، احمدرضا اسعدی، مونا اسکندری و.... از بازیگران این مجموعه تلویزیونی بودند که از روز شنبه 22 تیرماه پخش خودش را آغاز کرد و در پایانِ راه جایِ خودش را به سریال «بانوی سردار» پرویز شیخ طادی داد.
انتهای پیام/