یادداشت مهمان| ضرورت تحول بنیادین در تولیدات مذهبی در صداوسیما
عبدالحمید قدیریان با تأکید بر بازنگری اساسی و تحول بنیادین در نگرش مذهبی صدا و سیما، اعتقاد دارد باید سلطه سیاست را از روی فرهنگ بزداییم و نگذاریم به خاطر مصلحتهای سیاسی هر برنامه مبتذلی ساخته شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هر سال برای عید غدیر و ایام دهه ولایت رادیو و تلویزیون برنامههای مختلفی را تدارک میبیند و روی آنتن میرود. اما هنوز به تعبیر منتقدین و کارشناسان آن روح عمیقِ معنوی را نتوانسته به مخاطب القاء کند. چطور بایستی این اتفاق بیفتد و دچار چه خلأهایی است را عبدالحمید قدیریان در یادداشت اختصاصی به خبرگزاری تسنیمآورده و آن را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
عبدالحمید قدیریان همان کارشناس و تحلیلگر رسانه، کارگردان هنری و طراح صحنه و لباس و نقاشی است که سال 89 موفق به کسب گواهی درجه یک هنری شد. سال 65 فعالیت سینمایی را با فیلم سینمایی گذرگاه به عنوان گریمور شروع کرد. در سال 66 با فیلم سینمایی هراس در عرصه طراحی صحنه و لباس مشغول به کارشد و آثار متعددی را تا به امروز طراحی کرده و کارگردان هنری بسیاری از آثار تلویزیونی و سینمایی هم بوده است.
قدیریان در این یادداشت آورده است:
از من سئوال شد که نقش صداوسیما در تبلیغ و تبیین غدیرخم و کلاً مفاهیم دینی چگونه باید باشد و آن سازمان عریض و طویل در این کشور شیعه که داعیه امالقرای کشورهای اسلامی را دارد چه باید باشد؟
از سئوالکننده پرسیدم شما آلپاچینو را میشناسید، رابرت دنیرو را چطور؟ چقدر با آثار آنها آشنایی دارید؟ سئوالکننده با تعجب و محتاطانه جواب داد نسبتاً خوب میشناسم و پرسید چرا این سئوال را کردید؟
دوباره پرسیدم اگر نشناسید چه میشود؟ گفت مضحکه دوستان و همکاران میشوند و همه مرا عقبمانده میخوانند.
پرسیدم آنها را از کجا میشناسی؟ گفت، ازطریق فیلمهایی که بازی کردهاند و در رسانهها دیدهایم.
گفتم جواب سؤالتان را گرفتید، باید صداوسیما از این ابزار قدرتمند بهره ببرد و ما را با شخصیتهای بزرگ و آسمانی شیعه آشنا کند.
غرب با درک توان رسانه، درصدد تغییر روش زندگی جوامع و ایجاد سلطه فرهنگی خود است، پس چرا ما از این توان، با توجه به ذخایر فرهنگی خود استفاده نکنیم؟
البته تلاشهای صداوسیما در این زمینهها را نباید نادیده گرفت ولی اولاً کمیت تولید اینگونه آثار بسیار اندک است و ثانیاً اینگونه تولیدات فاقد اتاق فکر و تحلیلهای راهبردی هستند.
با توجه به شرایط زمانی کشور و سیر تحول و وقوع اتفاقات بزرگ در اقصی نقاط جهان، دیگر اینگونه تولیدات نمیتواند با آن معیارهای سالهای ابتدایی انقلاب ساخته شود.
متأسفانه در تولیدات دینی ما، همچنان حاکمیت با نگاه تاریخی و سیاسی است و این یعنی نازلترین منظر به شخصیتها و مفاهیم دینی.
به نظر میآید که هیچگاه مدیران و متفکران تولیدات سریالهای دینی از خود این سوال را نکردهاند که چرا وقتی جملهای آسمانی از یکی از اهلبیت نقل میشود، ساعتها و بعضاً روزها و شاید ماهها شنونده را از درون به حرکت و کنکاش و تحول وا میدارند. پس چرا مثلاً فلان سریال دینی که ساعتهای بسیار وقت مخاطبان را به خود اختصاص میدهد اینگونه تأثیرگذار نیست؟
همه ما تلاش میکنیم در امورات خود به بهترینها دست یابیم و از هم سبقت بگیریم. در این راه خود را به هر دری میزنیم و از هرکسی یاری میطلبیم، ولی تنها در امور دینی است که ما بسیار قانع هستیم و با کمترین بهره از دین، رضایت میدهیم.
ما در همراهی با اهلبیت بیشتر محُب آن بزرگواران هستیم تا شیعه آنان.
اگر مانند آن کودک روستایی که هر روز به کلاس دیر میرسید و بهانه میآورد که پل بین راه شکسته و او مجبور است تا راه طولانیتری را برای رسیدن به کلاس طی کند، صداقت داشتیم و حرف معلم خود را گوش میدادیم، شاید میتوانستیم با ذکر بسمالله از همه موانع عبور کنیم.
برای بهره بردن از اهلبیت در ابتدا باید باورکنیم که آنها حیّ هستند و امام زمان(عج) در حال امامت عالمند. اگر چنین باوری داشتیم رفتارهای ما به تبع آن فرق میکرد و راههای بهره بردن از امام را مییافتیم.
متأسفانه مراکز فرهنگی و در رأس آنها صداوسیما تنها به نازلترین ابعاد آن بزرگواران، یعنی بعد دنیایی و تاریخی آنها توجه دارد و به ابعادآسمانی آنان یا از روی غفلت و یا واهمه نمیپردازند.
اگر به برنامههایی که در این روزها برای عید غدیر تولید شده دقت کنیم، میبینیم که همچنان محور اصلی صحبتها ، بُعد تاریخی و سیاسی است و کمی هم در قالب جملات زیبا و شعر در مدح مولا سخن میگویند و از عجایب تأثیرگذاری مولا در طول تاریخ انبیا میگویند و در نهایت با یادی از شهدا و خاطرات آنها احساسات مخاطب را برمیانگیزند.
با کمی تغییر در نحوه ارائه، تقریباً اینگونه نگرشِ حاکم بر تولیدات مفاهیم دینی در چهل سال گذشته بوده است. برای همین است که مراکز فرهنگی و رسانهای به دلیل نداشتن توان بهرهگیری از مفاهیم عمیق دینی و الهی جهت تغذیه فکری و فرهنگی جامعه رو به فرهنگ غرب آوردهاند و تلاش میکنند تا برای برونرفت از مشکلات بر نسخههای غربی صحه بگذارند.
بیان این مطالب به این معنی نیست که سازندهها و عوامل برنامهساز مشکل دارند و انگشتِ اتهام را به سمت کارگردانان و عوامل تولید بگیریم. البته لزوم بحث درباره تعیین و انتخاب کارگردان در جای خودش بسیار مهم است زیرا آینه دل اوست که نور دین را به دل مخاطب انتقال میدهد، پس باید آینهای منزه و پاک داشته باشد.
من از جمله افرادی هستم که مستقیماً درساخت چند فیلم و سریال به عنوان مدیر هنری حضور داشتم و بارها در مورد مفاهیم موجود در فیلم با مسئولان مربوطه بحث و گفتگو کردهام. آنها آنقدر که به مسائل تاریخی و سیاسی موضوعات مذهبی میپردازند و نگرانِ رعایت فقهیات هستند به روح مفاهیم توجه ندارند.
آنها هنوز این مطلب را نتوانستهاند درک کنند که اَعمال شخصیتهای فیلم تولید روح میکند؛ روحی که در مخاطب نفوذ پیدا کرده و بر ایمان و اعتقادات آنها تأثیر میگذارد.
اگر نگران نزول فرهنگی جامعه هستیم و قصد داریم در جهت احیای آن بکوشیم باید تولیدات برگرفته از فرهنگ ناب اهلبیت و قرآن را با نگاهی استراتژیک بنگریم و برای آن برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت داشته باشیم.
باید سلطه سیاست را از روی فرهنگ بزداییم و نگذاریم به خاطر مصلحتهای سیاسی هر برنامه مبتذلی ساخته شود. باید یک بازنگری اساسی و یک تحول بنیادین در نگرش مذهبی برای ساخت اینگونه تولیدات ایجاد کنیم تابیشترین بهره را از ذکر مفاهیم قرآنی ببریم.
انتهای پیام/