نگاه غیرکلان به مقوله تئاتر دینی باعث نحیف شدن آن میشود
تئاتر دینی نتوانسته در این سالها مفاهیم و مضامین خود را توسعه دهد. این گونه نمایشی در فرم هنری خود دچار ایستایی شده است.
خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم
تئاتر دینی در شکل کنونیش یکی از مفاهیم هنری پس از انقلاب به حساب میآید. تئاتری که قرار است مفاهیم دینی را در شکل دراماتیکش به نمایش بگذارد. به عبارتی مفاهیم از شکل انتزاعی و ذهنی خود خارج شده و در قالب نمایش عینی شود. به چشم دیده شود و برای عموم مردم محسوس شود. برای مثال اگر گفته میشود دروغ بد است، با اتکا به اندیشه دینی، این بد بودن به شکل ملموس و محسوس درک شود. تئاتر دینی از این رو به شکل سهل الوصولی از جهان نمایش بدل میشود. در این شکل سهلالوصول قرار است تئاتر حتی در مقام منبر ظاهر شود. یعنی آنچه یک روحانی باید در قالب واژگان در اختیار عموم قرار دهد، هنرمند آن را در قالب تصویر به نمایش میگذارد.
این تعریف شکل ایده آل تئاتر دینی است. شکلی که قرار بود مخاطبانش مردم عادی باشد و کمتر درگیرودار پیچیدهسازی باشد. ایراد ماجرا زمانی بود که به فُرم هنری تئاتر دینی فکر نشده بود. برخلاف تعزیه، به عنوان مهمترین شکل دینی تئاتر، تئاتر دینی پس از انقلاب برای خودش فُرمی هنری مشخصی نداشت. تئوریسین قابل تأملی هم نداشت. بیشتر محصول نوعی تمایل قلبی نسبت به دین و البته شرایط پیش آمده پس از انقلاب بود. سال گذشته نمایشگاهی با عنوان چهل سالگی انقلاب در موزه هنرهای معاصر فلسطین هنر برگزار شد میشد. در گذار از این نمایشگاه میشد به درکی از شکلگیری تئاتر دینی در دهه نخست انقلاب نائل شد. اینکه ترکیب شکل خودجوش و برپایی جشنواره فجر، چگونه شکلی از تئاتر پدید میآید. شکلی که به شدت وابسته به ادبیات عرفانی فارسی است و برای فاصله گرفتن از ادبیات چپی مرسوم آن روزها، به سوی انتزاعیگری در اجرا میرود.میتوان گفت نقش رضا صابری با دو نمایش «خانات» و «مظلوم پنجم» در این ماجرا پررنگ است.
پس از چهل سال تئاتر دینی این روزها هنوز درگیر اشکال گذشته خود است، بدون آنکه تأملات منسجمی درباره چرایی و چگونگی تئاتر دینی رخ دهد، این گونه نمایشی دچار قبض شده است. سالنهای تئاتر تمایلی به اجرای این گونه نمایشی ندارند و دولت نیز به عنوان متولی تئاتر نمیتواند اثر درخوری تهیه کند. حوزه هنری در رکود به سر میبرد و دستگاههای مذهبی نیز با کاهش بودجههای فرهنگیشان از تولید بازماندهاند. تنها مسیر عرض اندام برای تئاتر دینی جشنواره تئاتر رضوی است که هر سال در بستر جشنوارههای فرهنگی و هنری رضوی برگزار میشود. تئاتر رضوی به نوعی میتواند مهمترین جشنواره این رویدادها باشد؛ چرا که اثر هنری تولید شده به نمایش گذاشته نمیشود. در مقابل به سبب تئاتر بودن آثار، اثر در بستر جشنواره تولید میشود.
با این حال جشنواره رضوی به واسطه ضعفی که در ابتدا بدان اشاره شد رو به یک زوال است. فُرم هنری تئاتر دینی نمیتواند خود را با خواسته اولیه هماهنگ کند. نمیتواند دین را به فُرم هنری درآورد و در خوانش اولویتهای جشنواره نیز دچار خدشه شده است. کافی است همه چیز به شیوه تقلیلگرا به یک واژه محدود شود: امام رضا (ع). ساحت امام هشتم در این نمایشها به شدت تقلیلگراست. خبری از اندیشههای این امام در کار نیست و همه چیز به خاطراتی پیرامون زیارت محدود میشود. همین مسأله نشانگر دو موضوع است. نخست آنکه نویسندگان این آثار از منابع دست اولی برای نوشتن استفاده نمیکنند. آنان صرفاً به چند خاطره و روایت فردی بسنده میکنند. کافی است به خلاصه داستانها توجه کنید تا دریابید همان روایتهای ساده مردمی است.
دومین مسأله آماتوری شدن تئاتر دینی است، یعنی تئاتر دینی به واسطه شکل حمایتی خود جایی است برای شروع کردن، نه حرفهای شدن. کارگردانان جوان با سادهترین شکل اجرایی میتوانند روی صحنه روند و کمی برای خود اسم و رسم دست و پا کنند. شرایط زمانی بغرنج میشود که آغازگری در این مسیر ادامه پیدا نمیکند. آنان که دستی بر آتش هم دارند چندان تمایل ندارند در این حوزه انرژی فزایندهای هزینه کنند. نمایشهایشان ساده و بدون زیباشناسیها قابل قبول است.
نگاه غیرکلان به مقوله تئاتر دینی میتواند باعث شود این شکل نمایشی به زودی از آنچه امروز هست نحیفتر گردد.
انتهای پیام/