میزگرد دولت جوان| نوسازی ساختارها با مدیریت پیر امکان‌پذیر نیست/ عافیت‌طلبی بلای جان دانشگاه‌هایمان شده است

میزگرد دولت جوان| نوسازی ساختارها با مدیریت پیر امکان‌پذیر نیست/ عافیت‌طلبی بلای جان دانشگاه‌هایمان شده است

بیانیه گام دوم مسیر رسیدن به تشکیل دولت جوان را در قالب شش پیشنهاد ترسیم می‌کند؛ برای بررسی بیشتر علل محقق‌نشدن بسترهای حضور جوانان در عرصه دولتی میزگردی با حضور نمایندگان تشکل‌های دانشجویی در دانشگاه‌ها برگزار شد.

گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم ــ زینب امیدی: این روزها صحبت از جوان‌گرایی زیاد به گوش می‌رسد اما آن چیزی که در واقع دیده می‌شود محقق نشدن کامل بسترهای روی کار آمدن قشر جوان در عرصه‌های دولتی است؛ نکته‌ای که مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با دانشجویان به‌جد به‌روی آن تأکید داشتند، یعنی روی کار آمدن یک دولت جوان متعهد و حزب‌اللهی.

از آنجا که بیانیه گام دوم به‌درستی راه‌حل‌ها و مسیر رسیدن به این مهم را در قالب شش پیشنهاد برای تأثیرگذاری جوانان در عرصه حرکت عمومی کشور ترسیم می‌کند، برای بررسی بیشتر پیشنهادات گام دوم و علل محقق نشدن بسترهای حضور جوانان در عرصه دولتی جامعه به‌سراغ چند تن از نمایندگان تشکل‌های دانشجویی در دانشگاه‌ها رفتیم.

سید سجاد موسوی از ادوار و دبیر تشکیلات جامعه اسلامی در سال 93،‌ محمود سلوک عضو بسیج دانشجویی دانشگاه تهران،‌ محمد حسین صبوری دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی و علی بزرگخو دبیر سیاسی تحکیم وحدت دانشگاه امیرکبیر افرادی بودند که با آنها پای میزگرد «بررسی نقش دانشجوی متعهد در روی کار آمدن دولت جوان و حزب‌اللهی» نشستیم.

بیشتر بخوانید

تسنیم: نقش دانشجویان برای ایجاد زمینه حضور جوانان در بدنه دولت و نظام چیست؟

موسوی: بیانیه گام دوم در چهار دهه آینده مساله جدیدی خواهد بود چرا که در آن نگاه تمدنی رهبر را نسبت به همه قضایا می بینیم. تشکل های دانشجویی نیز خارج از این فضا نیستند و قطعه مهمی از این پازل را تشکیل می دهند که رهبر به آنها دل بسته است. بخشی از جوانانی که در بیانیه گام دوم مورد خطاب رهبری قرار می گیرند در تشکل های دانشجویی حضور دارند و آماده به دوش کشیدن بار مسئولیتی هستند که رهبر برای آنها در نظر گرفته است.

ما در پنج گام تمدنی که گام آخرش به تشکیل تمدن نوین اسلامی ختم می شود با پدیده ای مواجهیم تحت عنوان انقلاب اسلامی که یک پدیده دائما پویا و مستمر است یعنی با یک انقلاب مستمر رو به رو هستیم نه انقلابی که در سال 57 تمام شد. در کنار آن با نظامی رو به رو هستیم که باید کاملا پایدار و مستقر باشد. این مهم است که بتوانیم نسبت این دو پدیده یعنی یک انقلاب مستمر در کنار یک نظام مستقر را پیدا کنیم.

در صورت پیدا کردن این نسبت، تشکل های دانشجویی می توانند به ارزیابی درستی از رفتارها و کنش و واکنش هایی که در جامعه نسبت به مسائل سیاسی و ... پدید می آید،‌ دست پیدا کنند. انقلاب اسلامی می خواهد خود را یک پدیده زاینده تعریف کند و گام های دیگر رسیدن به مرحله نهایی تمدن نوین اسلامی را طرح ریزی کند.

تشکل‌های دانشجویی موتور پیشران تشکیل تمدن نوین اسلامی هستند

درمرحله سوم از تشکیل تمدن نوین اسلامی که رهبر اشاره می کنند در آن متوقف شدیم مساله ای است که موضوع بحث امروز ما است. نقش تشکل های دانشجویی در این مسیر شبیه موتور پیشران است. تشکل ها باید قواعدی را برای تشکیل دولت اسلامی رعایت کنند که به مواردی از آن اشاره خواهم کرد. سوخت این موتور پیشران از جنس دانایی است. معمولا همیشه تشکل های دانشجویی از نقاطی ضربه خوردند و آفت هایی را دچار شدند که اصلی ترین آن که رهبری تقریبا در دو سه دیدار اخیر به طور خاص روی آن تاکید کردند مساله دانایی و مطالعه و رسیدن به یک فهم صحیح و بدون تحریف از گذشته است که بتواند جای پای خود را سفت و آینده خود را ترسیم کند.

در تشکل دانشجویی که در آن حلقه مطالعاتی تعطیل است دادن شعار تشکیل نظام و دولت اسلامی و گفت و گوهای تمدنی نقض قرض است.

نکته دوم مساله شناسی تشکل های دانشجویی نسبت به گذشته و وضعیت موجود بر پایه دانایی است که باید شکل بگیرد. گاهی تشکل ها به خاطر نداشتن مساله شناسی درست،‌ در مورد رویدادهایی صحبت کردن و آن را مهم جلوه دادند که نباید به آن پرداخته می شد. در مرحله بعد بعد از مساله شناسی درست برای حل آن راه حل های مناسبی نیز پیدا خواهد کرد.

رهبری ماموریت تشکیل دولت جوان را به تشکل های دانشجویی سپرده اند بنابراین به نظر من اگر بناست دولتی با معیار و موازینی که انقلاب اسلامی می پسند و تایید شده شکل بگیرد،‌ فراخوانش نیز باید توسط تشکل های دانشجویی شکل گیرد اما در این مسیر برخورد با عناوین جدیدی همچون نو، پیر،‌ یا زود و دیر اصول گرایی اصلا پسندیده نیست.

از طرف دیگر دولت باید به جوانان فضای حضور و فرصت آزمون خطا کردن یکسری از مسئولیت ها را به آنها بدهد و بپذیرد مدیریتی که به دست جوانان اداره می شود سرمایه گذاری برای آینده انقلاب است. مجموعه های دانشجویی نیز باید آمادگی خود را نشان دهند.

آدم‌های جوان انرژی دارند، تجربه ندارند؛ آدمای پیر تجربه دارند اما انرژی ندارند

بزرگخو: چرا جوان؟ مساله اصلی ما این است که چرا باید جوانان را روی کار بیاوریم؟ منظور از جوان ، لزوما بدین معنا نیست که جوان بیست ساله ای که تازه وارد دانشگاه و یک تشکل دانشجویی شده است را رئیس جمهور کنیم. جوان می تواند به تعبیر رهبر 30-40 ساله هم باشد. همیشه از جوان دو ویژگی داریم اینکه آدم‌های جوان انرژی دارند، تجربه ندارند؛ آدمای پیر تجربه دارند اما انرژی ندارند.

ما امروز شاهد توجه و پافشاری رهبری به تشکیل دولت جوان انقلابی و حزب اللهی هستیم چیزی که در بیانیه گام دوم نیز به وضوح روشن است. گام دوم نشان دهنده پوست اندازی انقلاب است ولی این پوست اندازی مستلزم نو کردن ساختارها است که آن هم نیازمند ایده های نو خواهد بود. اما این ایده ها نمی تواند از مدیریت های قدیمی چهل ساله نشات بگیرد. طبیعتا ایده های نو برای نو کردن ساختارها و گام دوم را محکم تر از گام اول بردارد نیازمند روی کار آمدن جوانان است.

شهید بهشتی می‌گوید دانشجو موذن جامعه است. شاید از این حرف بتوان این را فهمید که دانشجو کسی است که مردم را فرا می خواند. دانشجو باید رسانه و روشنگر باشد. اگر تشکیلات را از تشکل‌های دانشجویی بگیریم یک رسانه مساله محور می‌ماند که از طریق آن باید مسائل مردم پیگیری شود. اگر بخواهیم مساله یابی را انجام دهیم، هم باید مسائل درست مردم را پیدا کنیم؛ هم راه حل و راهکار برای حل آنها ارائه دهیم. 

رهبری در بیانیه گام دوم در مورد مساله عدالت این نکته را اذعان می کنند که در مورد عدالت مشکل داریم. به نظر من وقتی راس جامعه که همه انتظار دارند همیشه بگوید همه چیز خوب است و مشکلی نداریم، انتقاد به حقی را مطرح می کند و می گوید در مورد عدالت به آن چیزی که باید می رسیدیم نرسیدیم؛ به همین خاطر این یک حرکت رو به جلو برای جوانان است که برای حل این مشکلات راه حل ارائه دهیم.

اگر مردم هوای جوانان را نداشته باشند، مشروعیت نخواهیم داشت

پیشنهاد رهبری برای این کار، تشکیل کرسی های آزاد اندیشی و نظریه پردازی است و چندین سال است در دیدار با دانشجویان مطرح می کنند. به نظر من تشکل‌های دانشجویی نباید در مساله یابی باقی بمانند و باید به سمت حل مساله باید بروند.

نظام ما یک نظام دینی مردم سالار است به همین خاطر مردم باید ما را بخواهند و مشروعیت ببخشند. نمی شود به بخش مردمی بودن دولت جوان حزب اللهی  اشاره نکنیم. علاوه براینکه جوانان باید خود را برای تشکیل دولت آماده کنند، مردم نیز باید این آمادگی را داشته باشند که ما را انتخاب کنند. اگر مردم هوای جوانان را نداشته باشند و پشت آن‌ها نباشند مشروعیت نخواهیم داشت. اصلا به نظر من درست این است که بگوییم دولت جوان انقلابی و حزب اللهی مشروع.

صبوری: باید به معنای واقعی به انقلاب اسلامی قائل باشیم. وقتی مدعی هستیم که به جمهوری اسلامی قائل هستیم باید این نکته را یادآوری کنیم که انقلاب محدود به ظرف مکانی و زمانی خاصی نمی شود که فقط در22 بهمن 57 تمام شده باشد. اگر قائل به این مفهوم باشیم که انقلاب دائمی است باید در عمل هم همینطور باشد. انقلاب یعنی تغییر دائمی. بدین منظور که باید دائما با ساختارها و سازوکارهای موجود در حال بحث و بررسی باشیم. اگر الان می گویند انقلاب به هدف خود نرسیده است و باید تمدن نوین اسلامی را تشکیل دهیم یعنی اصالت برای ما هداف و محتوا است نه ظرف.

با بررسی همیشگی ساختارها و سازوکارها می توانیم به ساختار مطلوبی که دنبال آن هستیم دست پیدا کنیم. به طور مثال اگر در حوزه های علمیه قائل به این هستیم که حوزه باید در مسائل روز حرف داشته باشد و به حل مسائل انقلاب و مردم بپردازد، پس باید ساختارها، سازوکارها و نهادهایی که ذیل حوزه و چارچوبش شکل گرفته دائما بررسی شود و هرجا دیدیم سازوکاری مانعی برای تحقق هدف انقلابی است باید تغییر پیدا کند. تعصبی روی سازوکارها نداریم. سازوکار حذف نمی شود، بلکه تغییر می‌کند تا مسیر رسیدن به اهداف و آرمان انقلاب را تسهیل بخشد.

وقتی می گوییم می خواهیم مجلس انقلابی داشته باشیم باید نگاهی به سازوکارهای شورای نگهبان و انتخابات بینداریم. از ابلاغیه ای که رهبر برای سازوکارهای انتخاباتی به وزارت کشور و شورای نگاهبان ارسال کرده بودند چند سالی می‌گذرد، اما هنوز پیدا و دنبال نشده است. به همین خاطر هر وقت به بازه انتخابات نزدیک می شویم برای همان بازه طرحی به عنوان اصلاح قانون انتخابات مطرح می شود که نه تنها مسیر تحقق یک مجلس مطلوب را باز نمی‌کند، بلکه اندک امیدهایی که برای ایجاد یک مجلس انقلابی داریم، از بین می‌برد.

باید بپذیریم ساختارها نه، بلکه اهداف انقلاب برای ما اصالت دارد

ما می توانیم نتنها سیستم انتخاباتی بلکه سیستم مجلس،‌ مجمع تشخیص مصلحت نظام و... را بررسی کنیم و ایرادات آن ها را برطرف کنیم. در یکی از بخش‌های مجموعه توصیه های رهبری به شورای نگهبان که حتی در اینترنت هم موجود است آمده  که شورای نگهبان تعریف درستی از رجال سیاسی ارائه دهند که هر بار وقتی اعتراضی به رد صلاحیت به حق آن شخص مطلوب یک جناح می شود پاسخ درستی داده نمی شود.

باب ورود به این مساله این است که باید بپذیریم ساختارها نه، بلکه اهداف انقلاب برای ما اصالت دارد. تغییر ساختار و آزمون و خطا شدن آن باعث می شود سریعتر به ساختار مطلوب در تمام حوزه ها برسیم.

نکته دیگر بازخوانی انقلاب است. ما با پدیده بحرانی به اسم تحریف مواجهیم. تحریف انقلاب و دین و حتی نگاه به شریعت و دین. در حال حاضر به عینه شاهد هستیم که درحیات دنیایی رهبر تحریف رهبری و مبانی اندیشه ای ایشان را می کنند. برای جلوگیری از این بحران باید دائما در حال بازخوانی انقلاب باشیم و تفکر متفکرین سال 57 و تفکر رهبر انقلاب اسلامی بازخوانی شود. ملازمه این کار در جلوگیری از نگاه جناحی تعصب است یعنی اگر شخصیتی،‌ جناحی و ... در گذشته انقلابی بوده ولی الان نظراتش تغییر پیدا کرده است آ‌ن را تحلیل و بررسی واقعی کنیم.

برای جوان ناامیدی معنایی ندارد چرا که جسور است و تحول آفرین

سلوک: هدف اصلی ما در گامی که قرار داریم دولت اسلامی است. نگاه دیگری که مطرح می شود بحث نیروی انسانی است که زمینه ساز رسیدن به دولت اسلامی هستند. حال باید ببینیم چرا رهبری در گذار فعلی اعلام می کنند برای تشکیل دولت اسلامی، نیازمند یک دولت جوان متعهد، انقلاب و حزب اللهی هستیم؟

شاید از دید سیاسیونی که از انقلاب با مسئولیت بزرگ شده اند، روی کار آمدن جوانان و جایگزینی آنها با مدیران فعلی این باشد که خب ما دیگر نمی توانیم کارایی داشته باشم پس برویم؛ اما به نظر من نگاه رهبری به دولت جوان شناخت ایشان از شاخص های جوانان است. در گفتمان فعلی مسئولین این گفتمان که نمی شود، تحریم هستیم، سخت است ،‌پول نداریم و ... دیده می شود. اما جوان تحول آفرین است و این نا امیدی ها برایش معنی ندارد. جوان جسارت، نوآوری و خلاقیت دارد.

به اعتقاد من سن در اینجا مطرح نیست آدم 60 ساله ای که این ویژگی ها را داشته باشد، جوان محسوب می شود. به همین خاطر روی کار آمدن یک دولت جوان به مثابه صرف جوان بودن نیست بلکه اندیشه و ویژگی های آن مهم است. تشکل دانشجویی جایی است که تنها چیزی که می فهمد اندیشه ناب اسلام و آرمان انقلاب است نه به جایی وابسطه است نه اصلاح طلب و اصول گراست. افتخار ما این است که آرمان های انقلاب را دست می گیریم و گفتمان می کنیم، چرا چون نماینده ای از جنس مردم هستیم. گفتمان جوان گرایی در عین حال اینکه می تواند پیشرو مسیر باشد؛ می تواند آفت تشکل های دانشجویی نیز بشود و اسیر بازی های قدرت و شبکه سازی های آنها شوند.

تسنیم: جوان امروز معترض این است که چرا او را در عرصه دولت و نظام راه نمی دهند؟ چرا جایگاهی برای ما قائل نیستند؟ چرا اکثر وزرای تشکیل دهنده کابینه دولت پیر هستند و حتی بعد از برکناری و یا استیضاح جایگزین آنها باز افراد مسن هستند؟ نظر شما در این خصوص چیست؟

سلوک: این مساله از دو زاویه قابل بررسی است. اول اینکه ما با یکسری جوان مواجه هستیم که در هیچ بستری رشد نکردند،‌ شناخت درستی از مسائل کشور ندارند،‌ حتی راهکاری هم برای حل آن ندارند و مدام هم غر می زنند.

جوانی که امروز خواهان حضور در عرصه دولتی است، باید بگوید زمانی که در دانشگاه زیست می کرده چه راه کارها وایده هایی برای حل مسائل دانشگاه و کشور ارائه کرده است؟ بعضی ها فکر می کنند رهبر به خاطر اینکه گفتند انقلابی و تشکلی باشید پس بلیط حضور در دولت جوان انقلابی را دارند پس سوار آسانسور می شوند و می روند بالا! من در بعضی تشکل ها شاهد این طرز فکر هستم که انتظار دارند چرا عضوی از شورای عالی انقلاب فرهنگی نیستند؟

باید قبول کنیم که در این سالها بستر رشد افراد مساله مند را ایجاد نکردیم. این بستر در دانشگاه به خوبی مهیا است؛ اما چیزی که شاهدیم منفعل بودن اغلب دانشجویان است که شاید نشات گرفته از طرز فکر اساتید یا فضای غالب در دانشگاه باشد. از طرف دیگر دولت نمی خواهد دانشجو سیاسی باشد،‌ دولت دوست دارد سنوات را چهار سال کند که دانشجو فقط درسش را بخواند و برود.

جوانی که امروز خواهان حضور در عرصه دولتی است، باید بگوید زمانی که در دانشگاه زیست می کرده چه راه کارها وایده هایی برای حل مسائل دانشگاه و کشور ارائه کرده است؟ بعضی ها فکر می کنند رهبر به خاطر اینکه گفتند انقلابی و تشکلی باشید پس بلیط حضور در دولت جوان انقلابی را دارند پس سوار آسانسور می شوند و می روند بالا!

 

 

 

ما به میانجی هایی بین دانشجویان با مسائل کشور نیاز داریم. مثل مرکز رشدهایی که در فضای سیاسی کشور، باعث می شود دانشجویان چالش پیدا کنند،‌ با مسائل مواجه شوند، آموزش ببیند و پخته شوند. اما در حال حاضر سازوکاری برای تربیت نیروی انسانی جوان نداریم. در این شرایط بازیگران قدرت برای حفظ خود در صحنه،‌ مجبور به پوست اندازی هستند و از جوانان برای نمایش این شو استفاده می کنند در حالی که لیست و تیم خود را از یک سال پیش بستند و همه چیز معلوم است، حالا می آیند می گویند جوانان هم ثبت نام کنند.

مبارزه با نگاه پیر و خسته ای که مدافع حفظ وضعیت موجود است برعهده نسل سوم و چهارم است

موسوی: باید این سوال را از خود بپرسیم که چرا فضای اداره کشور کماکان به دست نگاه های پیر و خسته است؟ حتی بعضی تشکل های دانشجویی در دولت نهم و دهم دچار آفت رسیدن مناسب سیاسی شدند. اگر تشکل های دانشجویی هدفشان فقط رسیدن به مناسب و مراکز سیاسی وقدرت باشد دچار آفت های بسیاری خواهند شد و ممکن است به عنوان یک نهاد نیروساز کامل از بین بروند.

از طرف دیگر مبارزه با نگاه پیر و خسته ای که مدافع حفظ وضعیت موجود است برعهده نسل سوم و چهارم است. هدف ما مبارزه با جریانی که با هیچ شرایطی حاضر نیست خودش از مراکز قدرت دور نگه دارد و همیشه در تصمیم گیری ها و اجرای آنها همه جایگاه ها را در دست خودشان می بینند و جوانان نهایتا می توانند بازوهای اجرایی برای سیاست آنها باشند. به نظر من این مساله مهمی است و تنها مدافع جریان جوان مومن حزب اللهی و انقلابی رهبر است.

اگر بخواهیم نقش جوانان را در شکل دهی انقلاب بررسی کنیم می بینیم که جوانان این مسیر را هدایت کردن و در دل مبارزه بودند. به طور مثال رهبری در 30-34 سالگی در مشهد و تفاسیر قرآنی خود، شالوده انقلاب اسلامی را تببین می کنند.

در دوران دفاع مقدس نیز شاهد این جوان گرایی و فرماندهان جوانی که جنگ را هدایت می کنند هستیم؛ اما ما آنجایی متوقف شدیم که دیگر جوانان راه ندادیم و گفتیم شما تجربه ندارید، ما به پیچ تاریخی رسیدیم و نیازمند افراد با تجربه هستیم. کلید شروع این اتفاق از دهه 60 زده شد و همان هایی در مراکز قدرت مانند که دوره جوانیشان را اوایل انقلاب گذرانده بودند. حال برای جلو بردن فضایی که در پیش داریم چاره ای جز اعتماد به نیروی جوان انقلابی و حزب اللهی نداریم و باید هزینه این تحول خواهی را بپذیریم.

اینکه مدام می گوییم چرا ما را راه نمی دهند؟ به خاطر هزینه های این تحول است. زیرا جوان تحول خواه است، به وضعیت موجود راضی نیست و به دنبال تغییر شرایط موجود برای رسیدن به نقاط مطلوب است. رهبری پذیرفته اند که این هزینه را بدهند. تقریبا همه مسئولیت هایی که از سوی رهبری طی سال های اخیر منصوب می شوند از قشر جوان هستند. به طور مثال در حال حاضر بزرگترین سازمان تبلیغی کشور توسط یک جوان دهه شصتی اداره می شود.

ما آنجایی متوقف شدیم که دیگر جوانان راه ندادیم و گفتیم شما تجربه ندارید، ما به پیچ تاریخی رسیدیم و نیازمند افراد با تجربه هستیم. کلید شروع این اتفاق از دهه 60 زده شد و همان هایی در مراکز قدرت مانند که دوره جوانیشان را اوایل انقلاب گذرانده بودند.

 

 

نکته ای که آقای سلوکی به آن اشاره کردند کاملا درست بود اگر بخواهیم امروز از اصلی ترین مسائل انقلاب صحبت کنیم یکی از آنها بحث تربیت نیروی انسانی است. باید به مجوعه های نیروسازمان برگردیم و در مجموعه هایی که از آنها انتظار کادر سازی برای انقلاب اسلامی داشتیم تردید ایجاد کنیم. تشکل های دانشجویی و مجوعه های انقلابی درون دانشگاه و حوزه علمیه این انتظار می رفت. به نظر من این خاصیت برای حوزه علمیه امروز از دست رفته است؛ چرا که درگیری هایش غیر از درگیری هایی است که حاکمیت اسلامی از آن انتظار دارد.

لذا اینکه گفتم فراخوان و هدایت تشکیل دولت اسلامی در دل تشکل های دانشجویی شکل بگیرد؛‌‌ به این خاطر است که فکر می کنم تشکل های دانشجویی بیشتر از جریان های دیگر آمادگی تشکیل دولت اسلامی را دارند.

صبوری: مطالبه درست در این زمینه این است که بپرسیم چرا از مدل و دیدگاه های ما برای اداره کشور درست نمی شود؟ ما بیاییم یعنی چه ؟ یعنی فلانی برود من بیایم؟ اگر تا الان او حقوق نجومی می‌گرفته و املاک نجومی می داده من جایش حقوق و املاک نجومی بگیرم؟ آیا مساله کشور فقط جوان و پیر بودن مسئولین است؟ نخیر، ما خیلی جوان داریم. همین الان به خیابان  بروید کلی جوان پیدا می کنید. اما چون جوان است برای اداره انقلاب و پیشبرد اهداف گام دوم مناسب است؟

جای اینکه مدام از مسئولین بپرسیم چرا ما را راه نمی‌دهید،‌ باید ببینیم می‌توانیم چه دستاوردی بیشتر از آن‌ها داشته باشیم؟

جوان دانشجویی که چنین طلبکاری از رهبر و نظام دارد برود کار کند، و برای اجرایش طرح و ایده بیاورد. تاکید می کنم کار، فقط کار ایجابی نیست؛ بلکه کار سلبی نیز کار محسوب می شود. البته کارهایی که دانشجویان برای کشور انجام می دهند نیز دور از توجه رهبر نمی ماند و ایشان در دیدارهای خود با دانشجویان به حرکت دانشجویان در حوزه خصوصی سازی و یمن و فلسطین اشاره می کنند. این یعنی جریان دانشجویی حرف داشته و برایش کار کرده است. اما این ها به این معنی نیست که به واسطه این کارها انتظار ورود به مجلس را داشته باشیم.

جای اینکه مدام از مسئولین بپرسیم چرا ما را راه نمی دهید،‌ باید بگوییم می توانیم چه دستاوردی بیشتر از آن ها داشته باشیم؟ به جز اینکه مثل آنها محافظه کاری داشته باشیم یا با زور چفیه، شعار و هیئت خود را انقلابی نشان دهیم. پس در این صورت تفاوتی با آنها نداریم.

چه شجاعتی برای مبارزه با فساد داشتی؟ غیر از اینکه در دوران دانشجویی خود هر جا حدس می زدی قرار هست اتفاقی بیفتد و هزینه ای داده شود که رزومه شما را شبهه ناک می کند دامن خود را کنار کشیدی تا کسی به شما بدبین نشود و نقد نکند. شما بیرون گودی و شبیه مسئولینی هستی که به آنها می‌گویی جایت را گرفته اند؛ پس اگر داخل گود بیایی که بدتر از آنها می شوی. ما که قرار نیست در گام دوم باز تولید اشتباهات گام اول داشتیم. نسل جدید قرار نیست ادامه مسیر نسل قبلی را برود تازه با انرژی بیشتر؛ که من معتقدم اگر اینگونه شود بدتر از مدیران قبلی خواهد شد.

شما بیرون گودی و شبیه مسئولینی هستی که به آنها می‌گویی جایت را گرفته اند؛ پس اگر داخل گود بیایی که بدتر از آنها می شوی. ما که قرار نیست در گام دوم باز تولید اشتباهات گام اول داشتیم. نسل جدید قرار نیست ادامه مسیر نسل قبلی را برود تازه با انرژی بیشتر؛ که من معتقدم اگر اینگونه شود بدتر از مدیران قبلی خواهد شد.

 

 

 

در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری با انبوهی از لیست ها و افراد جوان مواجهیم. ملاک فقط جوان بودن نیست بلکه نگرش آنها است. بعضی ها حتی شبیه مسئولین فعلی گفتمان و صحبت می کنند، خب شما لزومی ندارد بروی؛ بگذار او باشد لااقل تجربه اش بیشتر است.

بزرگخو: متاسفانه امروز فضای عافیت طلبی بلای جان دانشگاه هایمان شده است. دانشجو در یک تشکل سیاسی شروع به فعالیت می کند و با هجمه ای از این اظهارات که، برایت فایده ای ندارد و نان و آب نمی شود، مواجه می شود. به نظرمن ارزش ها عوض شده و فضای عافیت طلبی حاکم شده است و افراد درون تشکل ها را خسته می‌کند.

این فضا طوری دانشجویان را بار آورده است که معتقدند ما یکسری عقاید اعتقاد داریم که باید آن را بدنه حاکمیت تاثیر دهیم. مثلا اینطور می شود که بگویند آقای فلانی لطفا ما را بگذارید در فلان پست ما می خواهیم کشور را دچار تحول کنیم! اینگونه نمی شود. فضای درست این است که جوان سختی بکشد و آب دیده شود از طرف دیگر معتقدم هر جوانی نمی شود، بلکه جوانی می تواند بالا برود که به معنای واقعی حق حضور در عرصه های دولتی را داشته باشد.

جامعه ما نیاز نوآوری را در خود نمی‌بیند

من لزوم جوان گرایی را در نوآوری می بینم. دلیل اینکه جوان گرایی را واجب می دانیم این است که درگام دوم انقلاب نیاز به نوآوری و تحول در نظام برای تحقق نظام انقلابی داریم. اوایل انقلاب وقتی جوانی روی کار می آمد مجبور به نوآوری بود؛ چون کار را از صفر به او سپرده بودند. اما امروز جامعه ما با اینکه مجبور به نوآوری است، طوری در آن جا افتاده که ما چهل سال تجربه ذخیره کردیم و نیازی به نوآوری نداریم. این حس نیاز به طور کلی در بین مردم و ساختار کشور جا نیافتاده است.

از طرف دیگر دانشجویان دچار یک فضای سیاست زده شدند. زمانی که حضرت امام (ره) تصمیم گرفتند در حوزه سیاست کشور ورود پیدا کنند از سوی رژیم شاه پیش ایشان رفتند تا امام را از تصمیمشان منصرف سازند. به ایشان گفتند سیاست کثیف است و بی پدر و مادر و با ورود شما هم به ساحت مقدس دین بر می خورد هم خودتان آلوده نمی شوید.

متاسفانه دانشجویان ما نیز، هم این قداست را برای سیاست قائل اند؛ هم سیاست را همینقدر کثیف می دانند و به همین دلیل معتقدند چه نیازی است که ما وارد بحث های سیاسی شویم. سیاست زده و سیاسی دو بحث کاملا متفاوت است، دانشجوی سیاسی می تواند عملکرد خوبی داشته باشد؛ اما دانشجوی سیاست زده الزاما چیز بدی است.

از طرف دیگر فضای ایزوله ای وجود دارد. ما برای وارد شدن به دولت جوان حزب اللهی نیازمند ارتباط خوب با ساختار بدنه حاکمیت و ارتباط با جامعه و مردم است. اخیرا شاهد بازیابی این مسیر درست از سوی دانشجویان هستیم اما، یک زمانی در کشور جنبش دانشجویی لیست ارائه می کرد و رای می آورد ولی امروز می گوییم به نظر شما می توانیم در این انتخابات تاثیر گذار باشیم؟ یعنی اصلا بحث لیست و این چیزها مطرح نمی شود. دلیل این تغییر نیز، ‌قبول نکردن حرف ما از سوی مردم است. دولت جوان حزب اللهی، دولتی است که باید حرفش را به مردم بقبولاند و مردم را بیدار کند.

بیشتر بخوانید

تسنیم: طی سال های اخیر در ادبیات بعضی مسئولین این نکته به وضوح دیده می شود که اصرار بر جا انداختن تفکر «دانشجو فقط باید به فکر درس خواندن خود باشد» دارند؛همچنین ما در گام دوم انقلاب شش پیشنهاد از سوی رهبری برای حضور جوانان در بدنه جامعه می بینیم و در کنار آن تاکید ایشان را برای حفظ ارتباط دانشجویان پس از دوران دانشجویی با بدنه دانشگاه و حتی نشریات دانشجویی شاهد هستیم. حال نقش دانشجو برای از بین بردن این طرز فکر چیست؟

صبوری: برای حل این مساله و اصلاح آن دو بعد مورد بررسی قرار می گیرد. مسئولین دولتی همیشه نفعشان در غیر سیاسی بودن دانشجو بوده. سیاسی بودن دانشجو و ماهیت آرمان خواه بودن او به ضرر وضع موجود است. این نگرش در تمام دولت ها کم یا زیاد وجود داشته است. در یک دولت شدتش آنقدر زیاد است که رهبر کسی که دانشجو را غیر سیاسی بخواهد لعن می کنند. در دولت دیگر که حجمش کمتر است و بیشتر به جریان دانشجویی بهاء داده می شود شاهد اخراج دانشجو  از سالن هستیم.

فعالین دانشجویی رسالت فرا دانشگاهی برای خود قائل نیستند

بعضی از مسئولین نیز که قصد دارند به دانشجو در حوزه سیاسی بها دهند صرف پیاده نظام به دانشجو نگاه می کنند. حال باید به نقش خود دانشجو نیز بپرداریم که جریان دانشجویی چقدر این نگاه را تقویت کرده است؟ دانشجو چقدر به پیاده نظام بودن علاقه داشته است؟ بعضی معتقدند رسالت دانشجو جدا از سیاسی بودن در محدوه دانشگاه و ارتباط با دانشجویان دانشگاه محل تحصیلش تعریف می شود؛ یعنی حل کردن مشکلات دانشجویان،‌ ارتباط با رئیس دانشگاه و...

در واقع فعالین دانشجویی رسالت فرا دانشگاهی برای خود قائل نیستند. در حالی که اگر گریزی به نگاه رهبر و امام (ره) در این خصوص بیندازیم، با پیام حضرت امام (ره) برای تشکیل بسیج دانشجویی و طلبه مواجه می شویم که درباره رسالت جهانی دانشجویان یعنی تشکیل بسیج جهانی مستضعفین توسط دانشجویان سخن به میان آورده اند.

این نگاه یک نگاه فرامرزی و فرا ملی برای دانشجو است. همچنین در صحبت های رهبر انقلاب نیز هیچگاه این نگاه دیده نشده که ماهیت استقلال و هویتی دانشجو نادیده گرفته شود؛ بلکه همیشه تاکید داشتند دانشجویان باید همیشه در حوزه های دانشگاه، کشور و جهان حتی خارج از جهان اسلام نیز حرف داشته باشند و نقش ایفا کنند. به طور کلی ما باید رسالت جامعه را برای خودمان قائل باشیم و جنبش دانشجویی باید به این فهم برسد.

به طور مثال اگر به عنوان دانشجوی دانشگاه دامغان در حال تحصیل هستم و در در دویست کلیومتری من در یک معدن دو کارگر کشته می شوند و باز هفته دیگر برای تعداد دیگری همین اتفاق می افتد. باید برای من مساله باشد. نه اینکه بگویم خب حالا درسم را بخوانم، نیروی متخصص هم تربیت بکنم بعدا به مسائل دیگر هم می پردازم! رسالت تشکل های دانشجویی بیشتر از این حرف هاست.خودمان را سطح پایین گرفتن و کوچک فرض کردن آسیبی است که خود جریان دانشجویی به آن دامن می زند. وقتی همه رسالت خود را در تامین جهیزیه ببینی که خیلی از موسسات خیریه هم این کار را انجام می دهند، پس نباید انتظار داسته باشی که مسئولین نظر تو را برای اظهار نظر کردن درباره مسائل مهم اقصادی منطقه مهم قلمداد کنند.

مسئولین بعد از ورود به بدنه حاکمیت ارتباط با بدنه دانشگاه را فراموش می‌کنند/ آقای ظریف 6 سال است به هیچ دانشگاهی نرفته‌اند

بزرگخو: مساله ای که در حال حاضر به عنوان یک عیب در دانشگاه ها وجود دارد این است که دانشجوی سیاسی به محض ورود به حوزه سیاست برچسب سیاسی می خورد. آنچه که برای مسئولین ما مطرح است آرام بودن فضا است. اما برای رهبر که بحث نظام انقلابی را مطرح می کنند مهم است که افراد حق اظهار نظر داشته باشند و از دانشجو می خواهند سیاسی باشند.

رهبر در دیدار اخیر خود با دانشجویان پیشنهاد تشکیل شبکه نشریات را دادند و ما در انجمن اسلامی طی یکسال گذشته شبکه نویسندگان انجمن را تشکیل دادیم و در کنار هم، بحث های نشریاتی و تولید محتوا انجام می دهیم. مسئولین نیز وقتی وارد بدنه حاکمیت می شوند باید ارتباط خود را با بدنه دانشگاه حفظ کنند. به طور مثال آقای ظریف طی این شش سال دعوت هیچ دانشگاهی را برای حضور در میان دانشجویان قبول نکرده اند. فقط یک سال پیش توسط ریاست دانشگاه ما دعوت شدند ولی دانشجویان را راه ندادند، در واقع تجدید عهد اساتید با آقای ظریف بود.

مسئولین نیز وقتی وارد بدنه حاکمیت می شوند باید ارتباط خود را با بدنه دانشگاه حفظ کنند. به طور مثال آقای ظریف طی این شش سال دعوت هیچ دانشگاهی را برای حضور در میان دانشجویان قبول نکرده اند. فقط یک سال پیش توسط ریاست دانشگاه ما دعوت شدند ولی دانشجویان را راه ندادند، در واقع تجدید عهد اساتید با آقای ظریف بود.

 

 

 

مساله ای که امروز بین دولتمردان شاهدیم این است که نزدیک انتخابات از غار خود بیرون می آیند و حالا هم سعی دارند با مورد توجه قرار قشر جوان رای بیشتری کسب کنند. جوان گرایی که امروز مورد بحث است نباید چهل سال یک بار اتفاق بیفتد. یعنی الان قشر جوان روی کار بیایند تا چهل سال بعد و گام سوم انقلاب. حضور جوانان در دولت به مثابه باز شدن مسیر حضور جوانان در بازه های زمانی مختلف است، نه چهل سال یک بار!

اینکه دانشجو فقط به فکر درس خواندنش باشد یک ناسزا به جریان دانشجویی است

موسوی: این حرف که دانشجو فقط باید به فکر درس خواندش باشد به نظر من یک ناسزا به جریان دانشجویی است. اینکه شما چشمانتان را ببندید، نبینید و نفهمید دانشجو با توده دانشجو و بدنه دانشگاه ارتباط وسیع تری بگیرد برای تشکل های دانشجویی مساله است. بچه های جنبش این را درخدمات اجتماعی تعریف کردند برای اینکه به توده مردم نفع رسانی کنند و عقبه دانشجویی خود را وسیع تر کنند و قدرت قابل ملاحظه ای برای اثر گذاری در عرصه سیاسی اجتماعی کشور به دست بیاورند.

سلوک: جریانات قدرت، فضای جوان دانشجو را وارد عرصه سیاسی نمی کنند. پس اینکه دانشجویان نمی توانند وام دار این افراد شوند طبیعی است. چون مدیران فعلی محافظه کارند،‌ پس می خواهند کسانی که بعد از آنها می آیند همینگونه باشند. اینکه نخواهند دانشجویان سیاسی باشند، نسبت به مسائل کشور حرف و موضوع داشته باشند،‌دغدغه داشته باشند و حاضر باشند هزینه دهند طبیعی است چون نمی توانند با این ویژگی ها کنار بیایند.

از طرف دیگر جنبش دانشجویی ویژگی هایی دارد که باید از طریق آن ورود پیدا کند. نمی توانیم بگیوییم که جنبش دانشجویی قدرت اثر گذاری ندارد، چون دارای ویژگی آرمان خواهی هستند و رهبری دارند که صدای آنها را می شنود. رهبر از تمام اقدامات ریز دانشجویان نیز اطلاع دارند و برای ما جالب بود که در خصوص اقدام تعدادی از بچه های دانشکده فنی برای سفارت نیوزلند نیز صحبت کردند. این یعنی اثرگذاری دانشجویان دیده می شود، اما مسئولین نیز باید این خروجی را نشان دهند.

تسنیم: تفاوت میان دولت های تشکل ساز و تشکل های دولت ساز چیست؟ چقدر تشکل های ما قابلیت ساختن دولت را دارند و چقدر منتظر حضور در تشکل هایی هستند که از سوی دولت ها ارائه شده اند؟

سلوک: وظیفه جنبش دانشجویی این است که یکسری‌ آرمان با نگاه رو به جلو دست می گیرد و بتواند برای حل مسائل کشور و نیازهای مردم ارائه دهد و مردم را همراه خود کند. تا زمانی که به دولت اسلامی نرسیم این وظیفه ثابت ماست. زمانی می توانیم دولت بسازیم،‌ که فارغ از هر گونه نگاه سیاسی، ‌قدرتی و وصل بودن به جاهای مختلف درک صحیحی نسبت به شرایط فعلی و آرمان های انقلاب داشته باشیم و نسبت به آن برای خود ماموریت تعریف کنیم تا مردم و دانشگاه را همراه خود سازیم.

ما به این اذعان داریم که نگاهمان بیشتر به داخل دانشگاه بوده تا بیرون آن. اما گفتن این نکته خالی از لطف نیست که محیط دانشگاه نیز تاثیر گذاری خوبی در جامعه خواهد گذاشت. مثلا در بازه انتخابات جای اینکه در خیابان با مردم صحبت کنیم، حرف هایمان را در بستر دانشگاه از پشت تریبون آن بزنیم. ما به عنوان یک دانشجوی انقلابی نوک پیکان تغییر هستیم. سلاحمان نیز جز گفتمان و مطالبه ای که داریم نیست و زمانی که به دولت اسلامی برسیم شاید به بازوی آن تبدیل شویم. مثل اوایل انقلاب که انجمن اسلامی بازوی حزب جمهوری بود، ما نیز بتوانیم اینگونه باشیم.

صبوری: اصطلاحی که به کار بردید اصطلاح خیلی جالب و خوبی بود و جای بررسی دارد. اگر در چارچوب انتخابات بخواهم به این مساله ورود پیدا کنم دو اتفاق تاریخی مورد توجه قرار می گیرد. در مقطعی قشر دانشجو، علم عدالتخواهی را بلند کردند و نتیجه اش روی کار آمدن دولتی با همین شعار شد؛ که نسبت تشکل‌های دانشجویی با انتخابات را نشان می‌دهد.

نسبت دیگر، تلاش و زور تشکل‌ها و فعالین دانشجویی در فرآیند احزاب سیاسی برای بستن لیست و معرفی کردن شخصیت ها یا حمایت مستقیم تشکل‌های دانشجویی در حمایت لیست ها و اشخاص موجود است. اگر بخواهیم بگوییم کدام موفق تر بوده به نظرم واضح است. مدلی که در آن تشکل های دانشجویی لیست سی نفره مجلس را در خیابان ها پخش می‌کنند خیلی کمکی به رای آوری نمی کند. ولی اینکه اشخاصی گفتمان سازی کنند و در موضوعات اصلی کشور ورود پیدا کنند می توانند در روی کار آمدن کسی که انتخاب اصلح است کمک کنند.

معتقدم شانیت جنبش دانشجویی فراتر از این مساله است. بله،‌ جنبش دانشجویی باید در انتخابات ورود پیدا کند اما نه به مثابه دادن لیست. در فرآیند احزاب و ائتلاف های سیاسی حضور پیدا کند، اتفاقی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 شاهد بودیم.

در بدترین حالت، جنبش دانشجویی فکر می کند در این عرصه ها ورود پیدا کرده اما در واقع چیزی جز پیاده نظام آنها نشده است حال خواسته یا ناخواسته. شما دقیقا در پازل دعواهای انتخاباتی امروز هستی، حتی اگر با زبان بگویی عملکرد فلان نهاد را هم قبول نداری باز در پازل او هستی.این روند حتی می تواند حیثیت تاریخی یک تشکل دانشجوی را نیز ببرد. اما حضور فعالانه و مستقیم در انتخابات مصداق سیاسی بودن دانشجو است وگرنه دانشجو باید گوشه نشین شود.

تشکل دانشجویی می تواند با تبیین،‌ گفتمان سازی و جریان سازی دولت بسازد

موسوی: من بر خلاف دیدگاه دوستان که مخالف ورود تشکل های دانشجویی به انتخابات هستند، نظر دیگری دارم. نقش تشکل‌های دانشجویی در بستری در حال رخ دادن است که اثر تاریخی خواهد داشت. اگر انقلاب اسلامی را به عنوان طلوع اولیه ای برای یک مسیر در نظر بگیریم، طبق تعبیری که رهبر در گام دوم  از نقطه متعالی و طلوع خورشید ولایت عظمی دارند؛‌ ما در بین طلوعین قرار داریم. هر کس در این مسیر از فعالیت و اثرگذاریش کم کند خسارت جبران ناپیذیری را بار می آرود. چیزی شیبه شب قدری که رهبر برای انقلاب کشورهای عربی عنوان کردند و گفتند شب قدر انقلاب شما الان است و باید آن را به درستی پشت سر بگذارید. مسیر، یک مسیر تاریخ و ساز و سخت است و ما با مساله مهمی رو به رو هستیم. تشکل دانشجویی می تواند با تبیین،‌ گفتمان سازی و جریان سازی دولت بسازد که حتما اثرات مطلوبی داشته و خواهد داشت.

البته در دوره انتخابات 84 که آقای صبوری مطرح کردند بعضی تشکل‌های دانشجویی با مصداق وارد انتخابات شدند و از دولت نهم حمایت مستقیم کردند،‌ حال اینکه در ادامه چه بلایی سر این دولت آمد، مساله ثانویه ای است که برای خیلی ها اتفاق افتاده است حتی برای کسانی که امام (ره) از آنها حمایت کردند. لذا ما با هراس از اینکه در ادامه ممکن است دولت ها دچار آسیب ها و آفت هایی شوند باید حواسمان جمع باشد.

این نکته نیز باید مورد بررسی گیرد که چرا دولت ها در دوره دوم خود دچار آسیب ها و آفت هایی می شوند. لذا کارهای اساسی تشکل ها با هدایت توده مردم و دانشجویان به سمت انتخاب فرد مناسب منافاتی ندارد. اما باید یکی دو سال قبل از انتخابات ستاد مشترکی شکل بگیرد. به اندازه ای که در انتخاب سهم داریم این اتفاق شدنی است و تشکل ها می توانند در این ستاد مشترک نسبت به گفتمان های فعلی توجه کنند و مسیر مشخصی که رهبر تعیین کرده است را تبیین کرده و نیروهای تراز انقلاب اسلامی را بررسی کنند و نهایتا به انتخاب برسند و مردم را به سمت این انتخاب هدایت کنند.

به اندازه ای که در انتخاب سهم داریم این اتفاق شدنی است و تشکل ها می توانند در این ستاد مشترک نسبت به گفتمان های فعلی توجه کنند و مسیر مشخصی که رهبر تعیین کرده است را تبیین کرده و نیروهای تراز انقلاب اسلامی را بررسی کنند و نهایتا به انتخاب برسند و مردم را به سمت این انتخاب هدایت کنند.

 

 

 

جوان گرایی و شعارش خیلی گفتمان پایداری نخواهد بود چرا که در جوان گرایی الگویی برای اداره کشور وجود ندارد. جوان گرایی می تواند یک روش یا یک ابزار برای اداره کشور باشد. منتهی برای اداره کشور و تشکیل یک دولت اسلامی و هدایتش به سمت آرمان های انقلاب باید دنبال گفتمانی باشیم که بتوانیم با آن از پس اداره کشور بربیاییم.جوان گرایی یک کلید واژه است برای این که انتخابمان را دقیق تر کنیم.

به نظرم تشکل ها اگر جلسات مشترکشان را هدایت شده برای تاثیرگذاری حداکثری در انتخابات های کشور تشکیل دهند؛ حتما این اتفاق خوب برای کشور رقم می خورد و می توانند دولت ساز شوند. تشکل دولت ساز یک برچسب منفی نیست، بلکه عکسش یعنی دولتی که برای حفظ دولت و منافعش تشکل بسازد منفی است؛ ‌اما دانشجو می تواند در مسیر انقلاب، دولت انقلابی تشکیل دهد و برایش برنامه و طرح ارائه دهد. این دانشجو یک دانشجوی طراز نظام جمهوری اسلامی ایران باشد.

تعهد، بینش الهی و نظارت مردمی لازمه تشکیل دولت جوان حزب اللهی است

بزرگخو: ما در دانشگاه امیرکبیر سه تا از همین تشکل های دولت ساخته یا یک بار مصرف داریم و با سازوکار آنها آشنا هستیم. در ساختار جمهوری اسلامی، جمهوری بودنش مجاب می کند که مردم سالار باشد و در بستر مردم سالاری دینی تغییراتش شکل بگیرد. تغییرات باید از پایین باشد و اصلاحات نرم باشد. اگر جایی که مرجع تحولات است از دولت نشات بگیرد تحولی صورت نمی گیرد چون وقتی دولت تشکل را ایجاد کند دِین ایجاد می شود و مسائل گفته نمی شود و رسالت دانشجو زیر سوال می رود.

بحث متعد و حزب اللهی پیش آمد، برای یک معامله خوب و پر سود نیاز به سرمایه هست و اینکه در مسیر درست خرج شود. ما برای تشکیل یک دولت جوان باید اولا از سرمایه تعهد برخوردار باشیم، دوما بینش ما باید بینش الهی باشد یا به تعبیر رهبر حزب اللهی باشد، سوما ویژگی های دولت جوان حزاب اللهی است که به آنها اشاره می کنم.

دولت جوان متعهد و انقلابی باید: کوچک باشد یعنی مثل دولت فعلی تمرکزش روی اقتصاد یا یک حوزه نباشد. تعارض منافعش کم باشد. ایده ال گرا باشد. نظارتی که قرار است روی آن صورت بگیرد، نظارت مردمی باشد نه اینکه نظارت دستگاه ها بر همدیگر باشد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon