نگاهی به «ما همه با هم هستیم»|مرثیهای برای پایان یک فیلمساز
آخرین ساخته تبریزی بیش از آنکه به یک فیلم سینمایی شباهت داشته باشد، به یک قرارداد پرسود تجاری میان سرمایهگذار، تهیهکننده، کارگردان و سایر عوامل میماند که همگی با سودای کسب درآمد هنگفت به جمع شدن در کنار یکدیگر رضایت دادهاند.
خبرگزاری تسنیم- محمد خاجی
«ما همه با هم هستیم» آخرین ساخته کمال تبریزی کارگردان کهنهکار سینمای ایران است. در همین آغاز کلام، لازم است تکلیف خود را با اثر روشن کنیم و آن را یک فیلم سینمایی ندانیم؛ چرا که آخرین ساخته تبریزی از حداقل مصالح و مقتضیات لازم برای قوام یک فیلم سینمایی نیز بی بهره است.
همچنین با توجه به فرم معوج و ساختار روایی سراسر شلختهای که «ما همه با هم هستیم» از آن برخوردار است، بهتر است از خیر نقد فنی آن هم بگذریم و تنها به ذکر چند نکته درباره کمال تبریزی و مسیری که او طی سالهای اخیر با شیبی شتابان در سینمای ایران در پیش گرفته است، بپردازیم.
«ما همه با هم هستیم» را باید دورهمی کسالتبار اهالی سینما در کنار یکدیگر به شمار آورد. دورهمیای که از قضا اشتباها الزامات تولید یک اثر سینمایی در نسبتِ آن اعمال شده است. معلوم نیست در این دورهمی به بازیگران و عوامل فیلم خوش گذشته است یا نه اما بی شک به مخاطبان در طول تماشای فیلم خوش نمیگذرد و در پایان توشهای جز کسالت و بطالت برایشان باقی نمیگذارد.
آخرین ساخته تبریزی یک سوء تفاهم جدی دیگر در کارنامه سینمایی کارگردانی است که حالا دیگر بی دلیل بر فیلمساز بودن خود اصرار دارد. حاجت به اظهار نیست که کمال تبریزی بر مدار پیشروی مستعجل به سمت پایان دوران فیلمسازی خود در حرکت است و با روندی که او دست کم در 3 فیلم پایانی خود پیش گرفته است، شاید بهتر باشد کمکم عطای فیلمسازی را به لقای آن ببخشد و استعداد خود را در حرفههای دیگری بیازماید.
پرسش مهمی که میتوان در نسبت وضعیت فیلمهای امروز کمال تبریزی مطرح کرد، این است که آیا او نیز همچون کسر قابل توجهی از کارگردانان میانسال سینمای ایران به «سندروم میانسالی متنزّل» مبتلا شده است؟ با عنایت به شواهد و قرائنی که تبریزی در آثار متأخرش از خود بروز داده است، به نظر میرسد باید نام او را نیز به عنوان تازهترین عضو باشگاه فیلمسازان میانسال سینمای ایران که با این سندروم مهلک دست و پنجه نرم میکنند، به این فهرست اضافه کرد.
«ما همه با هم هستیم» بیش از آنکه به یک فیلم سینمایی شباهت داشته باشد، به یک قرارداد تجاری پرسود میان سرمایهگذار، تهیهکننده، کارگردان، تیم نویسندگان و سایر عوامل آن شبیه است که همگی با سودای صرف کسب درآمد هنگفت به جمع شدن در کنار یکدیگر رضایت دادهاند؛ بیآنکه خود بدانند مشغول انجام چه کاری هستند. بی شک در چنین شرایطی خروجی کار وضعیت بهتری نسبت به ملغمهای که اکنون در «ما همه با هم هستیم» حاصل شده است، به بار نخواهد آورد.
در تحلیل نهایی همانگونه که در آغاز کلام نیز اشاره شد، کمال تبریزی خواسته یا ناخواسته در مسیر حرکت شتابان به سمت قهقرایی بی بازگشت قرار گرفته است. او که روزگاری «لیلی با من است» ها و «فرش باد» ها را میساخت، اکنون در شورهزار «مارموز»ها و «ما همه با هم هستیم»ها دست و پا میزند تا زودتر از آنچه تصور میشد، به خط پایان نزدیک شود.
به راستی رانت چه طعمی دارد که طیف وسیعی از کارگردانان کهنهکار و چه بسا حائز اعتبار سینمای ایران را راضی میکند تا با ساخت تولیداتی بی مایه و دون شأن فیلمسازی خود، به همه اعتباری که در طول سالها فیلمسازی خود نزد مخاطبان به دست آوردهاند، چوب حراج بزنند؟
انتهای پیام/