یادداشت| نفت را سیاسی نکنید
"لطفا نفت را سیاسی نکنید" این عبارتی است که باید از همه مدافعان و منتقدان دولت خواستار آن شد و دوباره و دوباره یادآور شد که نگاه حزبی و سیاسی میتواند نگاه ملی و منفعت عموم مردم را به اولویتهای بعدی و حتی به حاشیه براند.
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم، محمدرضا کیاشمشکی ــ یکی از انتقاداتی که به سیاستهای خارجی ترامپ وارد است، این است که رئیس جمهور آمریکا، کشوری که هم تولیدکننده بزرگی در نفت هست و هم واردکنندهای بزرگ، فضای فنی و اقتصادی بازار جهانی نفت را با اغراض و اهداف سیاسی، به یک فضای غیراقتصادی تبدیل میکند و میخواهد با فشارهای سیاسی و با استفاده از ابزارهای سیاسی، شاخصهای تأثیرگذار اصلی بازار نفت را به حاشیه برده و این بازار را بهسمت جهتگیریها و تأثیرپذیریهای سیاسی سوق دهد.
انتقادی که بهحق مسئولان کشورمان اعم از وزیر نفت بارها نسبت به سیاسیکاری آمریکا و همپیمانانش عنوان کردهاند.
"ایران هیچگاه از نفت بهعنوان ابزار سیاسی استفاده نکرده و هر کس این کار را انجام دهد باید تبعات آن را بپذیرد؛ برخی کشورها با استفاده سیاسی از نفت، اتفاق اوپک را به تفرقه بدل کرده و مرگ و فروپاشی اوپک را رقم میزنند."، این عبارات، بخشی از اظهارات بیژن زنگنه، وزیر نفت کشورمان در مراسم افتتاحیه نمایشگاه بینالمللی نفت امسال در میانه اردیبهشت 98 است.
این روزها، در چهلمین سال برقراری انقلاب شکوهمند اسلامی، بیژن زنگنه وزیر نفت ایران است. زنگنه همچون بسیاری از مسئولان اسبق، سابق و حال حاضر، جدای از فعالیتهای تخصصیاش در حوزه مدیریت امور وزارت نفت و فعالیتهای دانشگاهیاش، جهتگیریهای سیاسی و حزبی هم دارد.
با همین جهتگیریهای حزبی و سیاسی، دولتها در طول تاریخ در ایران و نقاط مختلف دنیا برچسبهای مختلفی چون راست، چپ، تکنوکرات، مشروطهخواه، اصلاحطلب، اصولگرا، جمهوریخواه، دموکرات، غربگرا، شرقگرا و... داشته و دارند و اغلب مدیران هر دولتی از بین هممسلکان و همحزبیهای رئیس دولت انتخاب میشوند؛ شاید البته گاهی بحث شایستهسالاری، موجب انتخاب مدیری از احزاب دیگر در بدنه یک دولت شود.
میتوان گفت یکی از شاخصههای ایران، وجود توأمان فرهنگ اسلامی و ایرانی در این مرز و بوم است و وجود نگاهی که از فرهنگ اسلامی ــ ایرانی نشأت میگیرد موجب میشود تا هر دولتی در ایران مشغول کار شود، آن دولت جدای از منشها و جهتگیریهای حزبی و سیاسیاش، دولت تمام مردم ایران باشد و امروز نهفقط مردمی که به حجتالاسلام روحانی در زمان انتخابات ریاستجمهوری رأی دادهاند بلکه تمام مردم ایران، وی را رئیس جمهور خودشان میدانند، بالطبع، وزرای این دولت نیز، وزرای دولت همه مردم ایران هستند؛ و هم آثار مثبت اقدامات آنها بهطور مستقیم و غیرمستقیم متوجه مردم است و هم آثار منفی عملکردشان.
ازاینرو، رسانهها که چشم و گوش بیدار و شنوای جامعه هستند و باید در خط مقدم اطلاعرسانی شفاف به مردم باشند، از دولت خودشان، فارغ از هر نوع حزب و نگاه سیاسی، هم در موارد شایسته، تعریف، و هم در موارد ضعف، انتقاد میکنند و این اساس شکلگیری رسانه است تا نقاط ضعف و قوت را همچون آیینهای مقابل دولتها قرار داده و بهنفع مردم، مطالبه خیر از دولتمردان کند.
اینروزها در فضای صنعت نفت کشور، هم شاهد اقدامات شایسته و جهادی هستیم و هم شاهد تعللها و کاستیها؛ اینکه رسانه تعریفها را بهجا در جهت امیدآفرینی واقعی و نه تصنعی، در جامعه بهکار برد و انتقادها را در جهت اصلاح بیان کند، مسئولیت خود را بر مبنای تأکید خداوند عزّوجل بر قداست قلم، انجام داده است.
در شرایطی که نفت و صنعتگران آن در خط مقدم جبهه مقابله با تحریمها هستند، نگاه سیاسی به نفت و مردان نفت و تحلیل سیاسی فضای حاکم بر صنعت نفت کشور، جفایی نابخشودنی است؛ چرا که در نگاه سیاسی، بیشتر منافع حزبی دیده شده و نگاه به منافع ملی به اولویتهای بعدی تبدیل میشود.
اینکه تعریفها و نقدها در باب شرایط حالحاضر صنعت نفت کشور، با نگاه حزبی بهقلم درآید، جفایی به مردم ایران است که منتفع و متضرر مستقیم و غیرمستقیم هر پیامد و اتفاق مبارک و نامبارکی در صنعت نفت هستند.
تفاوت نقد سازنده و نقد مخرب را میتوان در کوچکترین نگاهی متوجه شد و تفاوت تعریف بیپایه و تعریف منصفانه نیز مبرهن و واضح است. اینکه تعریفی منصفانه و بهجا و یا انتقادی سازنده و درخور تأمل را با برخوردهای سیاسی و الفاظی چون "کاسبان"، "مغرضان"، "بیسوادان" و... برچسب بزنیم و یا هر زمان که خواستار رفع کاستیها و توقف تعللها شویم، عدهای قلم بهدست شوند که "چرا دنبال مقصرهای پیشین نیستید؟ و اگر امروز انتقاد میکنید، سالهای قبل بیشتر باید انتقاد میکردید و..."، این یعنی همان کاری که ترامپ در عرصه جهانی نفت میکند، یعنی سیاسیکاری.
"لطفاً نفت را سیاسی نکنید"، این عبارتی است که باید از همه مدافعان و منتقدان دولت خواستار آن شد و دوباره و دوباره یادآور شد که نگاه حزبی و سیاسی، میتواند نگاه ملی و منفعت عموم مردم را به اولویتهای بعدی و حتی به حاشیه براند.
در مثال نگاه سیاسی و مضرات آن میتوان به این مقوله اشاره کرد که زمانی نهچندان دور، شاهد آن بودیم که بدنه کارشناسی وزارت نفت و رسانههای دولتی، بنزین پتروشیمی را عامل موفقیت ایران در تأمین بنزین میدانستند و نسبت به هر نوع آلایندگی مازادی، آن را مبرا اعلام میکردند؛ با تغییر دولتها و یا بهتر بگوییم، احزاب حاکم بر قدرت دولتی، همان بدنه کارشناسی و همان رسانههای دولتی، جهتگیری متفاوتی را ارائه کردند و بنزین پتروشیمی را یک اقدام ناموفق و عامل آلایندگی مازاد اعلام کردند.
در مثالی دیگر، فاز 11 پارس جنوبی پس از 19 سال تعلل در فرآیند توسعه، امروز نیازمند اقدام جهادی برای بریدن پای شرکتهای بدعهد خارجی و حضور شرکتهای متعهد داخلی است. اینکه توقف تعلل از سوی وزارت نفت برای سروسامان دادن به این پروژه ملی را خواستار شویم و برخی فعالان رسانهای و رسانهها با تصور حمایت از دولت، دنبال حزبی کردن موضوع توسعهنیافتگی فاز 11 که یک فاز مرزی و مهم پارس جنوبی است شوند، تزریق نگاه آفتزای سیاسی به نفت است.
در این باب، مثالها بسیار و نگاههای سیاسی در بخشهای مختلف رسانهای یا اجرایی، گسترده شده است؛ اما چهبهتر که با هم این عبارت را مرور کنیم که "لطفاً نفت را سیاسی نکنید" تا بدنه کارشناسی، کار کارشناسی خود را فارغ از نگاههای سیاسی انجام دهد و فضای رسانهای، قلمها را فارغ از ترجیح دادن منافع حزبی بر منافع ملی بهحرکت درآورد.
انتهای پیام/*