نگاهی اجمالی به دو روز آسیبشناسی جشنواره تئاتر فجر
مجموعه نشستهای آسیبشناسی تئاتر فجر که به مدت دو روز در تئاتر شهر برگزار شد به محل تضارب آرای هنرمندان تئاتر بدل شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، اداره کل هنرهای نمایشی طی دو روز گذشته اقدام به برگزاری جلسات آسیبشناسی جشنواره تئاتر فجر در شش پنل با موضوعات متفاوت کرده است، جلساتی که میتواند با باز شدنشان منجر به هیاهو و هیجان در میان هنرمندان تئاتر شود. همانطور که گفتار رضا کیانیان در این روزها چندان به مذاق هنرمندان تئاتر خوش نیامده است. کیانیان در پنل نخست با عنوان «جایگاه، ضرورت، هویت و اهداف» گفته بود لزوم تقسیم جشنواره تئاتر فجر به دو بخش ملی و بینالمللی است. کیانیان که از زمان حضور میرکریمی در جشنواره فیلم فجر، به عنوان مدیر کاخ جشنواره فعالیت داشته است، از لزوم الگوبرداری از جشنواره فیلم فجر گفته بود.
وی اشارهای هم به بخش خصوصی داشت و اعلام کرده بود «از یک سو تئاتر خصوصی در طی این چند سال رشد کرده است و ما هم در آن کار کردهایم و از سوی دیگر ماجرای نظارت و تقسیم پولی که دولت انجام میدهد همچنان پابرجاست و ضمن عذرخواهی بابت به کار بردن این کلمه، گونهای از ریزهخواری و گداپروری در جریان است.»
البته کیانیان پیشنهاد کرد جشنواره فجر را جایی همانند خانه تئاتر برگزار کند که حضار با اشاره به تخلفات گسترده در جشنهای این موسسه فرهنگی و هنری از فقدان بلوغ در این موسسه برای برگزاری چنین جشنوارهای گفتند.
کیانیان در حالی که از شکست تئاتر دولتی در جهان سخن گفت، با نگاهی مخالف مواجه شد. محمدعلی خبری که یکی از چهرههای مخفی در حوزه تئاتر بوده و در برهههای مختلف در نقشهای سیاستگذارانه در تئاتر فعالیت داشته از لزوم تشکیل سازمان تئاتر گفت. وی گفت:«باید بدانیم پازلی در برابرمان است که قطعات دیگری هم دارد. ما نمیتوانیم جشنواره را بدون مدیریت بالاتر و بدون مدیریت دولتی بررسی کنیم. آیا ما توان دیدن این تابلو را به صورت کامل داریم تا بعد از آن بتوانیم بگوییم یک قسمت از آن جشنواره است؟ و جایگاه اداره کل هنرهای نمایشی در این میان شفاف است یا مبهم؟»
پنل دوم که به «نقش تئاتر استانها» اختصاص یافته بود به محل گلایهها از دولت بدل شد. آرش دادگر در بخشی از گفتار خود گفت:«. چه کسی منتظر ماست که تئاتر بسازیم و تئاتر تولید کنیم؟ هیچ کس! مدیران ما عملا برای کنترل بحران آمدهاند و نه برای آتیهسازی. دبیر جشنواره وقتی معرفی میشود که جشنواره عملا در حال انجام است. این چه فایدهای دارد؟ آیا برگزاری جشنواره تئاتر فجر ضرورت دارد؟ ما زیرساخت نداریم و در حال حاضر با برگزاری جشنواره صرفا کارمان را جلو میبریم.»
توحید معصومی که سالهای مسئولیت بخش استانهای حوزه هنری را برعهده داشته است به تبیعضها اشاره کرد و گفت:«من با اطلاق واژه شهرستان و تهران موافق نیستم و عبارت تئاتر ایران را صحیحتر میدانم. به شرطی که زیرساختهای لازم برای تقویت تئاتر استانها را هم ببینیم. فراخوان جشنواره تئاتر استانها شبیه این است که میخواهیم مسابقه دو برگزار کنیم. میگوییم 100 نفر میتوانند شرکت کنند ولی شرطش این است که کفش طلایی داشته باشند و در بازار فقط 10 کفش طلایی وجود دارد و فقط 10 نفر میتوانند این کفش را تهیه کنند و 90 نفر نمیتوانند. وقتی ما شرط اجرای عمومی میگذاریم آیا به این نکته فکر میکنیم که گروههای تئاتر حاضر در شهرستانها میتوانند اجرای عمومی بروند؟ سالنهایی هست اما دست تئاتریها به آنها نمیرسد. گروهی که برایش پروانه صادر کردهایم جایی برای تمرین ندارد. الان در شهرستانها برای محل تمرین پول میگیرند چه برسد به اجرا. آنها کجا باید اجرا کنند تا بعد بتوانند به جشنواره بیایند؟»
کامران شهلایی نیز از اذعان داشت که غیرتهرانیها چیزی کمتر از تهرانیها ندارند. وی گفت:«. ما 32 استان داریم و در این استانها انسانهای فرهیخته و دانایی هستند که چیزی از بچههای تهران کم ندارند و در داوریها و تصمیمگیریهای کلان باید از آنها استفاده کرد. آیا این بچهها باید جغرافیایشان را عوض کنند؟! آیا مثلا رضا گشتاسب باید از یاسوج به تهران بیاید تا نظراتش شنیده شود. چرا در مورد تئاتر استانها فلان کس که در تهران است نظر میدهد، مگر آن استان خودش کارشناس ندارد؟! »
در این بخش نسبت به حذف جشنواره مناطق انتقادهایی شد که شهرام کرمی و سعید اسدی از مزایای و معایب جشنواره مناطق گفت. اسدی گفت:«در ادواری که من مسئولیت داشتم این طور شایع شد که اسدی جشنواره منطقهای را از بین برد در صورتی که این یک سیاست کلی بود و به واسطه ترغیب گروههای تئاتری برای حرکت به سمت اجراهای عمومی و گسترش اجراهای عمومی اتخاذ شد و قرار بر این بود که ارکان دیگری هم درست کار کنند.»
پنل سوم به بخش داوری اختصاص یافت که به جدال میان محمدرضا خاکی به عنوان یک پیشکسوت و بهزاد آقاجمالی در مقام یکی از چهرههای جوان در حوزه نظریهپردازی بدل شد. خاکی که سابقه طولانی در حوزه داوری جشنوارههای مختلف در کارنامه دارد به مخالفت به امر داوری و قضاوت پرداخت و از جشنوارههای مهمی نام برد که فاقد هر گونه بخش مسابقه است. او گفت: «بزرگترین مشکل آنچه ما نامش را داوری گذاشتهایم در روز آخر خود را نشان میدهد. زمانی که میخواهیم ژوژمان کنیم و آن جاست که متوجه میشویم به عنوان داور با مشکلی بزرگ مواجهایم، با انواع مدلهایی از تئاتر که عرضه شدهاند و آدمهایی با سلیقههای مختلف.»
در مقابل آقاجمالی گفت: «رابطه داوری با هویت بسیار تنگاتنگ است. کاری که جشنوارهها انجام میدهند ساختن همان چیزی است که نامش را هویت میگذاریم. ما در نیم قرن اخیر شاهد چرخشی در این هویت بودهایم و میخواهم این طور نتیجه بگیرم که نهاد جشنواره تئاتر فجر نسبت به این چرخش بیتوجه بوده است. این چرخش چه بوده است؟ حرفم را با مثالی از کتاب «پاریس تهران» ادامه میدهم. در بخشی از آن کتاب مثالی هست. دو اسکیباز در کوههای آلپ گم میشوند، بعد از دو، سه روز گشتن و چرخیدن آبادیای از دور میبینند و زمانی که نزدیک میشوند با یک شهر سوپر مدرنِ بدون سکنه برخورد میکنند. آنها در طبیعت گم شدهاند و خودشان را در شهری مییابند که آدمی درش نیست. این شهر پر از بیلبوردهایی است که خبر از فستیوالی میدهند که قرار است در آن جا برگزار شود و این همان پروژهای است که کشورها با فستیوالسازی شروع کردند. در واقع فستیوالها اول روی کاغذ شکل میگیرند و تا حدود زیادی مفهوم داوری و قضاوت است که میتواند آنها را بسازد. مفهوم داوری یا قضاوت در فستیوالها مهم بود و نکتهای که وجود داشت این بود که فستیوالها از ملاکهای داوری استفاده میکردند تا به خود اعتبار دهند. تا این که در قرن بیستم چرخشی رخ داد و فستیوالها خود تبدیل به ملاکی برای ارزیابی شدند. یعنی کافی بود چیزی را به عنوان یک اثر هنری خوب بپذیرند تا همه به دیدنش بیایند. آنچه جشنوارهها متوجهاش شدند همین بود. در حالی که جشنواره تئاتر فجر متوجه آن نشد و اگر هم شد به شکل ناخودآگاه بود.»
فارس باقری به عنوان دیگر سخنران این پنل نیز درباره فقدان برنامه و چشمانداز در جشنواره گفت. وی در بخشی از صحبتهایش گفت:«: این اسطوره گذار در طول زمان تبدیل به اسطوره گذر شده است و چون توسعهای وجود ندارد مبنایی هم برای ارزیابی نیست. اگر به همین شکل پیش برویم فقدان استراتژی منجر به انسدادی میشود که هم اکنون شاهدش هستیم و قربانیان آن فرهنگ و تولیدکنندگان این فرهنگ هستند.»
در انتهای این پنل در حالی که خاکی از حذف بخش بینالملل میگفت، آقاجمالی از اشتباه در داوری آثاری گفت که در طول سال توسط مخاطب و منتقد داوری شده است و بدونشک بر دیدگاه دیگر داوران تأثیر پیشینی گذاشتهاند.
چهارمین پنل این نشست که در روز جمعه برگزار میشد به موضوع «ساختار اجرایی و هنری» اختصاص یافت. بهروز غریبپور در این پنل با اشاره به تغییرات مداوم در فجر گفت: «: ساختار هنری موقت خلاف نیت کسانی است که بانی جشنوارهها بودهاند. جشنوارههای جهانی عموماً به دلیل اهمیت سیاسی و اجراییشان همواره یک روز بعد از برگزاری هم آسیبشناسی میشوند و هم برای دورههای بعدیشان برنامهریزی میشود در حالی که ما همواره حتی برای انتخاب دبیر دچار تردیدیم و زمانی دبیر را میآوریم که بودجه بسته شده و ارکان تعیین شدهاند و او باید شاهکاری بیافریند.»
حسین مسافرآستانه که خود تجربه دبیری جشنواره تئاتر فجر را در کارنامه دارد، از جشنواره ادیبنبورگ و سازکارش چنین گفت: «. از دبیر جشنواره پرسیدم انتخاب او چگونه صورت گرفته است و بعد فهمیدم ایشان اصلا بریتانیایی نیستند و از کشور اروپایی دیگری آمدهاند. او گفت مجمع بزرگی از فیلسوفان و هنرمندان جمع میشوند و اهداف و سیاستهایی را تدوین میکنند که بخشی از آن به وسیله تئاتر دستیافتنی است. اهداف اعلام میشوند و هر کسی که میتواند برای تحقق آنها برنامه دهد پیش میآید و او از بین صدها نفر که برنامه داده بودند برای مدت 10 سال انتخاب شده بود و میگفت اگر بعد از چند سال به این نتیجه برسند که توانایی اجرای برنامههایم را ندارم عذرم را میخواهند. آن سال، هفتمین سالی بود که او دبیر جشنواره بود. من فکر کردم و دیدم معلوم است که جشنوارهشان میداند در حال حرکت به چه سمتی است. آن سال که ما دعوتش کردیم خودش به تنهایی به ایران آمد، بدون هیچ همراهی و سه، چهار کار دید و رفت و میگفت مسئول انتخاب آثار خود من هستم.»
ناصر حبیبیان دیگر سخنران این بخش گفت در سخنرانیش با اشاره به وضعیت متفاوت تئاتر ایران نسبت به دهه شصت گفت: «. اکنون ما چه جشنواره تئاتر فجر را برگزار کنیم و چه نکنیم سالنهای تئاتر خصوصی و دولتی، صحنهشان خالی نمیماند در حالی که در دهه 60 خالی میماند. پیشنهاد من این است که تئاتر سالنی و بخش صحنهای چه به صورت رقابتی و چه به صورت غیررقابتی به طور کامل از جشنواره تئاتر فجر خارج شود. بخش صحنهای امروز کودک نابالغ دهه 60 نیست، جوانی بالغ است که باید چرخهای کمکی را از او باز کرد و گمان میکنم تحقق واقعی شعار تئاتر برای همه، در حوزه تئاتر غیرصحنهای، خیابانی و دیگرگونههای اجرایی است که رخ میدهد.»
در پنل پنجم نشست با عنوان «فعالیتهای بینالملل» با حضور قطبالدین صادقی، محمدرضا علیاکبری و آرش عباسی برگزار شد. صادقی که سابقه طولانی حضور در فرانسه را دارد در بخشی از صحبتهایش گفت:«. جشنواره فجر ظاهرا و باطنا قرار است به مناسبت دگرگونی بزرگی که در عرصه سیاسی رخ داد ویترینی برای تئاتر ارائه دهد. زمانی که انسان وارد جامعه میشود هر نهادی که میآفریند برای برطرف کردن یکی از نیازهایش است. ما چه نیازی داشتهایم که جشنواره تئاتر فجر را راه انداختیم؟ تا زمانی که به این پرسش بازنگردیم نمیتوانیم به باقی پرسشها جواب دهیم. مشکل جشنواره این است که تعریف ندارد. تمام جشنوارههای جهان تعریف دارند، مدیر هنری دارند و در عبارت تحتالفظی دلال هنری یا پژوهشگرانی دارند که در طول سال به دنبال خوراک برای جشنواره میگردند. من نمیدانم جشنواره تئاتر فجر چیست؟ حرفهای است، داخلی است، سنتی است؟ یک جا باید آن را تعریف و جایگاه و سهم خارجیاش را هم مشخص کنیم. ما برای چه آثار خارجی را میآوریم؟ یا برای آموختن تکنیکی است که آن را نداریم یا به خاطر برخی محتواهاست که نیاز داریم خود را در زمینهشان قویتر کنیم یا برای ادای احترام به فرهنگهای بزرگ جهان است.»
محمدرضا علیاکبری که تجربه حضور در لهستان را داراست، گفت:«جشنواره تئاتر فجر قرار نیست تمام نیازهای یک کشور را پوشش دهد. شاید یکی از راهکارها این باشد که برحسب نیازسنجیهای خودمان به پخش شدن جشنواره در طول سال فکر کنیم یا محول کردن بخشی از انتظارات به جشنوارههای دیگر که در طول سال برگزار میشوند. حتی میتوانیم راه دوری هم نرویم و نگاهی به جشنواره بینالمللی فیلم بیندازیم که چطور دانشگاهها را درگیر برگزاری کارگاههای آموزشی خود میکند. ما میتوانیم این گونه بنگریم که بین تئاتر ما و دانشگاه نسبتی وجود دارد. مدیران تئاتر ما همگی نسبتی با دانشگاه دارند و نسبت تئاتر حرفهای و دانشگاه چیزی است که نادیده گرفتنش گول زدن خودمان است.»
آرش عباسی که تجربه حضور در ایتالیا را دارد در سخنرانیش به بخش آموزش فجر اشاره کرد و گفت:«من اساسا به وجود کارگاههای آموزشی در جشنواره معتقد نیستم. جشنواره جای برگزاری کارگاه نیست. جای تعامل است. نکته دیگر که جشنواره تئاتر فجر با آن دست و پنجه نرم میکند بلیتفروشی است. درآمدزایی از جشنواره تئاتر فجر به چه معناست و چه مفهومی میتواند داشته باشد. ما اگر کار درخشانی داریم میتوانیم بعدتر با آن قرارداد اجرا ببندیم نه این در طول جشنواره برایش بلیت بفروشیم.»
در پنل نهایی با عنوان «چشمانداز جشنواره براساس الگوها و نمونههای جهانی» اصغر نوری که تجربه همکاری با گروههای فرانسوی را دارد، با برشمردن انواع جشنوارهها در اروپا گفت: «جشنوارههای هنری شناسنامه تئاتر یک کشورند و هدفشان تولید تئاتر باکیفیت است. این جا انتخابها کاملا برای بهبود کیفیت تئاتر و تجربههای تئاتری است. از جمله این جشنوارههای هنری، جشنواره آوینیون است که هم کارناوال را در آن میبینید یعنی همان بخش تفریحی، هم پداگوژیک را و هم هنر را. مهمترین ویژگی جشنوارههای هنری این است که هیئت انتخاب ندارند و رقابتی هم نیستند. یک دبیر دارند که با مسئولیت خودش کارها را انتخاب میکند و تصمیم گیرندهای جز خودش نیست.»
مهدی مشهور که چند سالی است در حوزه اجرا در اروپا به موفقیتهایی دستیافته است در فرصخت خود گفت: «: جشنواره تئاتر فجر شبیه هیچ جشنوارهای نیست، شبیه خودش است و اولین مشکلش رقابتی بودن است. رقابتی کردن یک جشنواره اشتباهی بزرگ است. فهم این موضوع برای من بسیار سخت است و متوجه نمیشوم چطور چند داور میتوانند برای گروهها تصمیم بگیرند. مشکل دیگر وابستگی دولتی است. جشنواره تئاتر فجر به شدت به آنچه از سوی دولت میآید وابسته است. مسئله دیگر این است که گویی تمام راهها و آمال یک گروه تئاتری به جشنواره تئاتر فجر ختم میشود. متمرکز شدن بر جشنواره و همه چیز را به سمت آن سوق دادن کاری اشتباه است. مسئله بعدی این است که به عنوان مثال دبیر جشنواره آوینیون 15 کار را با سلیقه شخصی انتخاب میکند ولی به جز آن 15 کار، دهها کار توسط کمپانیهای کوچکی اجرا میشود که در بخش آف قرار دارند. همه جشنوارههای بزرگ دنیا این بخش را علیه خود یا در حاشیه خود دارند. این که یک جشنواره اجازه میدهد بر علیه خودش، کارهایی در کنارش اجرا شوند با ذکر این نکته که کارهای بخش اصلی هم در قالب رقابتی روی صحنه نمیروند نکته بسیار مهمی است و اساس این بخش کمپانیمحوری یا گروهمحوری است.»
علی شمس دیگر سخنران این بخش که در ایتالیا فعالیت مستمر تئاتری داشته است، گفت:«. من اگر به جای شهرام کرمی بودم همه فیلمهای موجود از اجراها را در اداره کل هنرهای نمایشی دیجیتالی میکردم. چیزی که به آن احتیاج داریم. ما به مدون کردن و آرشیو کردن تاریخمان احتیاج داریم. ما باید در این اَبَر رویداد که همیشه بنا بر مصلحت خود را از آن کنار کشیدهایم سهیم شویم. تا چیزی تداوم پیدا نکند شکل نمیگیرد. ما ابژههای غایب بزرگی در تئاترمان داریم که کوچکترین کاری برای احضارشان نمیکنیم. مسئلهای که وجود دارد تداوم حضور دبیر، غیررقابتی شدن و اختیار دادن به دبیر است. بخش رقابتی مسلما بخش مضری است. مسئله بعدی مفهوم رزیدنسی و تعامل است و مواجه مدرن با دنیا. ما باید از این فضای دهه شصتی که به آن مبتلاییم و گمان میکنیم الف در نقش ب بازی میکند تا پ او را نگاه کند فاصله بگیریم و بر اجرا متمرکز شویم. تجربیات بزرگ کارگردانان دنیا را مرور کنیم و ببینیم که اصلا به شیوهای که ما عمل میکنیم عمل نمیکنند.»
این سلسله نشستها در بخش جمعبندی امروز با حضور شهرام کرمی و نادر برهانی مرند، در مقام مدیرکل هنرهای نمایشی و دبیر جشنواره تئاتر فجر ساعت 17 تا 19 در تئاتر شهر به کار خود پایان میدهد.
انتهای پیام/