سند آمایش سرزمین آذربایجان غربی شاخصه توسعه رسانهای را کم دارد
سند توسعه آذربایجان غربی یک بار در سال ۸۴ مصوبه دولت شده و یکبار نیز در سال ۹۱ پس از بازنگری، بدون مصوبه دولت، مصوبه شورای برنامهریزی استان شده و اینک سندی بانام آمایش سرزمین و بدون توجه به رسانه بهعنوان سند اصلی توسعه استان در دستورکار قرار دارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ارومیه، مفهوم "توسعه" تفاوت زیادی با "رشد" یا "پیشرفت" دارد که در ادبیات اغلب مسئولان و مدیران محلی و کشوری چندان تمایز قائل شدنی در سخنرانیها و ابراز دیدگاههایشان احساس نمیشود.
سه واژه رشد (Growth)، پیشرفت (Progress) و توسعه (Development) در سه معنای مختلفی به کار برده میشوند در حالیکه بسیاری از مدیران و سخنرانان دولتی در آذربایجان غربی آنها را جابهجا به کار برده و یا حتی نا بجا استفاده میکنند.
"رشد"تکثیر وضع موجود است، به عنوان مثال فلان کارخانه خودروسازی امسال 100 هزار خودرو تولید کرده و سال دیگر 200 هزار خودرو با همان وضعیت تولید میکند یا افزایش تعداد جادهها، فرودگاهها، سدها نشانه رشد است، اما "پیشرفت" در مرحله بالاتری از رشد و به معنای این است که وضع موجود را با کیفیت مادی یا فناوری بهتری تکثیر کنیم یا ارتقا دهیم.
مثلاً همان خودروساز سال آینده خودروهای مدل بالاتری را با کیفیت و فناوری بهتر تولید میکند، یا اینکه سدها با فرآیند متفاوت و کیفیت بهینهتری ساخته شود در چنین صورتی پیشرفت اتفاق افتاده اما واژه سوم یعنی "توسعه" برخلاف دو مفهوم قبلی، به معنای تحول کیفی در پدیده موجود است و در واقع توسعه به معنای تغییر در خلقوخوی فردی و الگوهای رفتاری، اجتماعی و حتی ماهیت پدیدههاست.
توسعه فرهنگی و رسانهای مقدم بر توسعه اقتصادی است
در توسعه، جامعه جاندارترمیشود و در جامعه توسعه یافته، حساسیتها و توجهات بیشتر است و جامعه نسبت به هر رفتاری واکنش نشان میدهد، به همین دلیل است که در جوامع توسعه یافته، جامعه زنده و پویاست و به نوعی روح پیدا میکند، زمانی که توسعه روی میدهد ابعاد کمّی پیشرفت و رشد در روح متجلی میشود و کیفیت تحول، مدنظر قرار میگیرد.
در واقع، از منظر دیگری، توسعه دارای دو بعد است "بعد اقتصادی و مادی" و بعد "فرهنگی و رفتاری" در بعد اقتصادی، توسعه تولید رفاه میکند و رفاه زمانی است که ما میتوانیم خود را از فشارها و تصادفهای طبیعی و غیرطبیعی مصون کنیم در این بعدِ توسعه، ما نیازمند سرمایه اقتصادی هستیم.
اما توسعه، بعد فرهنگی و رفتاری هم دارد؛ زمانی تمامی ابزارها و امکانات اقتصادی و رفاهی در اختیار است اما از وضعیت جامعه احساس ناراحتی و کلافگی متبلور میشود، آرام و قرار نیست و افراد نسبت به رفتارهای پیرامونی خود احساس انزجار میکنند، با وجود اینکه رفاه هست اما احساس رضایت نیست، مثلاً ما در خودرویی مدرن با رفاه کامل نشستهایم اما به علت بینظمی و بیقانونی، از رانندگی در این شهر رضایت نداریم و امروزه فرزندان ایران زمین به دلیل عدم احساس رضایت است که مهاجرت میکنند و با پدیده فرار مغزها مواجه میشویم.
توسعه نیافتگی فرهنگی آسیب زاست
اینجا دقیقاً جایی است که مفهوم توسعه رسانهای ضرورت وجودی و اهمیت لحاظ شدنش در همه برنامهها را در اذهان توسعهگرا متبادر میکند یعنی هیچ توسعه اقتصادی و فرهنگی در قالب هر برنامه کوتاه مدت یا بلند مدت بدون دیده شدن جایگاه رسانهها و اهمیت درک نقش آنها در مدیریت افکار عمومی و روند توسعه ممکن نیست.
تصور کنید آذربایجان غربی کاملاً رشد کرده و پیشرفت یافته و حتی توسعه مد نظر دولتمردان را هم کرده است و مردم به طور نسبی رفاه هم دارند اما آیا رضایت هم خواهند داشت، رضایت همان چیزی است که مقدمات تولید آن در ردیف کارهای فرهنگی و مشخصاً در حیطه رسالت رسانههاست و همان چیزی است که بخشنامه و آئیننامه یا هیچ سند بالادستی و پاییندستی نمیتواند آن را تولید کند و در حقیقت رضایت نتیجه بعد دوم توسعه یعنی بعد فرهنگی و رفتاری شهروندان است.
وقتی بعد دوم توسعه رخ ندهد، روابط و رفتارهای شهروندان تیز و برنده و پرهزینه میشوند در جوامع توسعهنیافته، اگر چه ابزارهای پیشرفت وجود دارند اما رفتارهای شهروندان متناسب نبوده و بسیاری وقتها همراه با افعال ضد فرهنگی و چه بسا خشونت است.
ایجاد بعد فرهنگی و رفتاری توسعه وظیفه و رسالت رسانههاست و میتواند مناسبات اجتماعی شهروندان را اصلاح و کم هزینهتر کند اما دیده نشدن نقش و جایگاه رسانهها در هر سند مکتوب و مدون توسعه و یا حتی در سخنرانی مدیران مرتبط به معنی این است که یک شاخصه بسیار اساسی واقعاً فراموش شده است.
هیچ شهر و کشور توسعه یافتهای در جهان وجود ندارد که مدیران آن توانسته باشند بدون اتکا به قدرت مدیریت افکار عمومی رسانهها به توسعه مد نظر دست یافته باشند اتفاقاً توسعه فرهنگی و رسانهای پیشنیاز ضروری برای محقق شدن رشد، پیشرفت و توسعه در جوامع امروزی است.
تدوین اسناد بالادستی آذربایجان غربی با همفکری همه نخبگان
رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی آذربایجان غربی با اشاره به تلاش مجموعه این سازمان برای بهرهگیری از نظرات نخبگان در راستای تدوین هرچه بهتر طرح آمایش سرزمین استان میگوید: رویکرد سازمان، تدوین اسناد بالادستی با همفکری همه نخبگان، اساتید دانشگاه و صاحب نظران است و در این راستا از هر نظری که توسعه استان را در پی داشته باشد، استقبال میکنیم.
ناصر حضرتی میافزاید: هدف اصلی سازمان مدیریت و برنامهریزی آذربایجان غربی، پرهیز از تدوین برنامه آمایش استان در پشت درهای بسته است و امیدواریم با همراهی افراد صاحب نظر موفقیتهای بیشتری کسب کنیم.
رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی آذربایجان غربی، اجرای کامل مطالعات آمایش را عملیاتی کردن یکی از مهمترین دغدغههای استان در ارتباط با تدوین برنامههای توسعه بلندمدت عنوان کرد و میگوید: این برنامه تصویر دقیقی از وضع موجود را ارائه داده و عوامل شکل دهنده چالشها را بازنمایی میکند.
به گفته وی تلفیق سه گانه انسان، فضا و فعالیت و ساخت مدلی برای برآوردن نیازهای نسل کنونی و تأمین نیازهای نسل آینده در کنار ترسیم چشمانداز مطلوب برای آذربایجان غربی از جمله مهمترین دغدغههای مطالعه آمایش استان به شمار میرود.
دلایل عقب ماندگی تاریخی آذربایجان غربی
وی با تاکید بر اینکه طرح آمایش سرزمین زیربنای توسعه منطقهای است میافزاید: آذربایجان غربی استانی با موقعیت بی نظیر جغرافیایی و ظرفیتهای کشاورزی، صنایع تبدیلی، تجارت مرزی است که میتوان با استفاده از این ظرفیتها، فرصت بی نظیر توسعه را با ارتباط بهینه با کشورهای آن سوی مرز و استفاده از ظرفیت طبیعی و انسانی موجود برای آن ایجاد کرد.
حضرتی با اشاره به اینکه آذربایجان غربی از عقب ماندگی تاریخی به علت ناامنیهای اوایل انقلاب و عوارض جنگ تحمیلی رنج میبرد، میگوید: این عوامل سبب شد تا محدودیتهایی در سرمایه گذاری دولتی و بخش خصوصی برای استان ایجاد شود که عقب افتادگی در زیرساختهای اساسی، داشتن سهم ناچیز از تولید ناخالص ملی و گیر افتادن در تله محرومیت را در پی داشت.
بی توجهی به نقش رسانهها و اهمیت توسعه رسانهای
رضا محبوبی کارشناس اجتماعی طرح آمایش آذربایجان غربی چندی پیش در مراسم بررسی این طرح گفته است: تنوع فرهنگی میتواند پیشران توسعه آذربایجان غربی باشد اما قومیت و قبیله گرایی موجب شکل گیری تعصب و پیش داوری در مورد فرهنگهای دیگر میشود که با جریان توسعه در تضاد است ولی سیاستهای قومی درست میتواند این وضعیت را بهبود بخشیده و آن را به محرک توسعه تبدیل کند.
اما وی نگفته است نقش رسانهها و اهمیت توسعه رسانهای بهعنوان یکی از مهمترین عناصر فرهنگی و فرهنگساز در طرح آمایش آذربایجان غربی کجاست و اساساً چه پروسهای برای پیشران توسعه شدن تنوع فرهنگی بدون نقشآفرینی رسانهها میتوان متصور بود.
گزارش از محمد آقایی پر
انتهای پیام/ن