واکاوی انقلاب‌های عربی-۲ | لیبی و انقلاب ناتمام؛ دلایل دخالت نظامی ناتو در سرزمین عمرمختار

واکاوی انقلاب‌های عربی-2 | لیبی و انقلاب ناتمام؛ دلایل دخالت نظامی ناتو در سرزمین عمرمختار

کارشناس تحولات شمال آفریقا خیزش مردمی در لیبی را انقلاب ناتمام دانست و مهم‌ترین علت دخالت ناتو در لیبی را وجود ذخایر عظیم نفتی در این کشور برشمارد و گفت: غربی‌ها می‌‌کوشند اسباب پیروزی پسر قذافی در انتخابات آینده را فراهم کنند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، به دنبال سرنگونی رژیم های دیکتاتوری در تونس و مصر، خیزش مردمی سراسر لیبی را فراگرفت. اما این قیام  به سرعت تبدیل به جنگ داخلی شد و پس از 6 ماه در 12 اوت 2011 رژیم معمر قذافی سرنگون شد.  به منظور واکاوی ریشه های قیام مردم لیبی، مسلح شدن انقلابیون،  دخالت ناتو در سرنگونی  قذافی، عدم توافق گروه های لیبیایی  در خصوص ساختار سیاسی کشورشان،  دخالت کشورهای عربی و غربی  در تحولات لیبی  و چشم انداز تحولات آینده این کشور گفت وگویی با  " جعفر قناد باشی"  کارشناس  تحولات لیبی  و کشورهای شمال آفریقا انجام دادیم  که متن آن به شرح ذیل است.

تسنیم: حوادثی که در لیبی اتفاق افتاد  و به سرنگونی رژیم معمر قذافی منجر شد، شما چه می نامید و ریشه آنها چیست؟

قناد باشی: آنچه که در لیبی اتفاق افتاد،  یک قیام  یا یک انقلاب نیمه تمام می دانم.  چرا که  در این کشور تمام شرایط  برای شعله ور شدن  یک خیزش و انقلاب فراهم بود.  مردم به شدت از رژیم قذافی  ناراضی بودند.  قذافی  که  از سال 1968 تا 2011 ( 1347 تا 1389 ) یعنی حدود 42 سال بر لیبی حکمرانی کرد،  به مردم  این کشور اجازه نداده بود تا در سرنوشت شان نقشی داشته باشند  و هیچ فضایی  را  برای مشارکت آنان  در اداره  کشورشان باز نگذاشته بود.  لیبی فاقد پارلمان بود  و برگزاری انتخابات  در این کشور ممنوع بود.  شعار قذافی در کتاب سبزش این بود که " پارلمانتاریسم  محکوم است "   لذا در انتخاب قوه مجریه یعنی رئیس جمهور و نخست وزیر، مردم هیچ نقشی نداشتند. در حقیقت،  ساختاری که در لیبی حکمفرما بود، ساختاری برخاسته  از اندیشه های قذافی بود.  او یک حکومتی  تحت عنوان " اتحاد جماهیر عربی  لیبی"  تاسیس کرده بود  که نمونه اش در هیچ کجای دنیا پیدا نمی شد. قذافی بر این باور بود، حکومتی را  اداره می کند که  تمام مردم  در آن شرکت دارند.  حال آنکه،  در واقع چنین چیزی نبود.  قذافی می گفت به جای اینکه پارلمان داشته باشیم و در کشور انتخابات برگزار کنیم، کنگره های مردمی  را  در شهرهای مختلف تشکیل می دهیم  و نمایندگان آنها در پایتخت در یک مجمعی به نام " کنگره ملی " گرد هم آمده  و تصمیمات لازم را اتخاذ می کنند اما آنچه که در عرصه عمل وجود داشت،  یک ساختار فرمایشی بود که هیچ نشانی  از دموکراسی  و مردم سالاری  در آن دیده نمی شد  لذا مردم از لحاظ سیاسی ناراضی بودند.

درهمین حال، فضای خفقان و سرکوب به بدترین وجهی بر لیبی حکمفرما بود،  آزادی بیان در این کشور وجود نداشت. لیبی فاقد مطبوعات و رسانه هایی بود که منعکس کننده افکار و انتقادات مردم باشد. در واقع  قذافی ، تمام نهادهای مذهبی، فرهنگی، اجتماعی لیبی را کاملا نابود کرده بود، به گونه ای که  هیچ نهادی که زیرساخت و شاکله آن را قشرهای مختلف مردم یا افراد مورد اعتماد آنها تشکیل بدهند و درگذرگاه های دشوار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نقش موثری ایفا کند، در این کشور وجود نداشت.

در اینجا مناسب است به وضعیت سیاست خارجی لیبی در رژیم قذافی اشاره کنم.  در این دوره سیاست خارجی لیبی  کاملا به هم ریخته بود و ثباتی نداشت و هر روز تغییر پیدا می کرد.  گاهی قذافی با کشورهای پادشاهی عربی  وارد گفت وگو می شد و شعار وحدت و حتی ادغام با آنها را سرمی داد.  برخی اوقات با کشورهای آفریقایی به مذاکره می نشست و از ضرورت مبارزه با استعمار سخن می گفت و زمانی به خودش لقب شاه شاهان آفریقا می داد و با دولت های استعماری، قراردادهای سنگین اقتصادی منعقد می کرد. به طور کلی سیاست خارجی قذافی به هیچ وجه، یک سیاست خارجی افتخار آمیز برای لیبی نبود و احساسات عمومی را بر می انگیخت. اما از لحاظ اقتصادی به خاطر درآمدهای نفتی وضعیت این کشور خوب بود ولی تبعیض اقتصادی وجود داشت. کسانی که به رژیم قذافی نزدیک بودند از مواهب اقتصادی زیادی بهره مند بودند اما بیشتر اقشار مختلف مردم لیبی از بذل و بخشش های حکومتی بی نصیب بودند.

فراهم بودن شرایط برای انقلاب

تسنیم: برخی تحلیلگران نظرشان این است که بافت جامعه لیبی قبیلگی است.  هنگامی که قذافی با کودتا سلطنت " ملک ادریس " را سرنگون کرد ، از حمایت قبایل غرب لیبی برخوردار بود.  این حالی است که سلطنت ملک ادریس  از حمایت قبایل شرق این کشور بهره مند بود.  به همین دلیل،  در زمان حکمرانی  قذافی بر لیبی اینها مغضوب او بودند.  با توجه به اینکه انقلاب در کشورهای تونس و مصر به پیروزی رسیده بود،  پیش از شروع  خیزش های مردمی در لیبی قذافی هیئت هایی را به شرق لیبی فرستاد تا با قبایل این منطقه گفت وگو کنند اما این گفت وگوها به شکست منجر شد و خیزش مردم لیبی از شرق این کشور آغاز گشت.  نظر شما در این زمینه چیست؟

قنادباشی: ببینید، من داشتم نارضایتی های مردمی در زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و سیاست خارجی و نبود آزادی بیان  را بر می شمردم که شرایط را برای وقوع انقلاب در لیبی فراهم کرده بودند. به هرحال، وجود این نارضایتی ها سبب شده بود تا بستر برای یک حرکت براندازانه مردمی علیه رژیم قذافق مهیا باشد. افزون براینگونه ناخشنودی ها، مسئله دیگر نارضایتی های برخاسته از مسائل مذهبی  و دینی بود. بدین معنا که اکثریت مردم لیبی ، رویکر رژیم قذافی به معارف و احکام اسلامی را رویکردی اهانت آمیز می دانستند. البته آنچه در روزنامه ها و رسانه ها در قالب تحلیل انقلاب لیبی ارائه می شود، به بسیاری از این واقعیت ها اشاره ای نمی کنند و این رویه و شیوه رسانه های غربی است که با هدف ایجاد انحراف افکار عمومی، آنچه را که در لیبی واقعا اتفاق افتاده است، منعکس نمی کنند.

در اینجا باید بگویم، حکومتی که  قبل از قذافی  در لیبی بود  و رهبری آن را ملک " ادریس سینوسی"   به عهده داشت،  پادشاهی از نوع کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس نبود  بلکه امتداد حکومتی اسلامی در لیبی و برخاسته  از نهضتی بود که  " عمر مختار" به عنوان یک رهبر اسلامی ( که در واقع عالم و فقیهی مسلمان بود) در این کشور علیه استعمار به راه انداخت.  سینوسی ها یک جریان اسلامی معتقد به برپایی حکومت اسلامی هستند  که با قیام هشت سال پیش مردم لیبی علیه قذافی ، فرصتی برای به صحنه آمدن پیدا کردند. چنانکه پرچمی را که مردم لیبی در قیام خود علیه قذافی حمل می کردند، همان پرچم سینوسیه بود. سینوسی ها  معتقدند حکومت در لیبی باید مبتنی بر آیات قرآنی و معارف اسلامی باشد. اینان قبلا در شهرهای لیبی مساجد و خانقاه هایی داشتند، که تهاجمات استعمار در اواخر قرن و نوزده و نیمه اول قرن بیستم، نتوانست آنها را از بین ببرد. همانطوری که با وجود تاخت و تازهای استعمار غربی در جریان جنگ اول و دوم جهانی ، جریان های اسلامگرای فعال در این کشور به حیات خود ادامه دادند.

 ناگفته نماند، زمانی که قذافی به قدرت رسید، مواضع چپگرایانه و نزدیک به بلوک شرق اتخاد کرد و این درحالی بود که شعارهای اسلامی را به صورت پر رنگی مطرح می کرد و درشعارهای خود از ضرورت برپایی حکومتی مبتنی بر آیات قرآن سخن می گفت، حال آنکه برنامه ها، مواضع و رفتار او هیچ سنخیتی با احکام و معارف اسلامی نداشت. در حقیقت،  قذافی همانند صدام در دسته چپگرایان انگلیسی دسته بندی می شود.  او دوره آموزش نظامی خود  را در انگلیس گذرانده  و مواضعش در سیاست خارج همچون اغلب مقامات مستعمرات سابق انگلیس در آفریقا و آسیا،  مواضع چپگرایانه بود و لذا همانند صدام بیشترین نقش را در سرکوب حرکت های اسلامی و از بین بردن نهادها و گروه های اسلامی ایفا کرد.  در اینجا باید بگویم  که در لیبی قبایل وجود دارد اما این قبایل به معنای آنچه که در گذشته در کشورهای عربی وجود داشته ، نیستند. بر خلاف تصور برخی از مردم ، قبایل لیبی دارای ویژگی های قبیلگی ( لباس، پرچم و آداب و رسوم ویژه ) نیستند. در واقع، بسیاری از این ویژگی های قبیلگی در لیبی رنگ باخته است.

فروپاشی نظام قبیلگی

تسنیم: اتفاقا برخی رسانه ها مدعی هستند که قبایل لیبی در ساختار سیاسی این کشور بسیار نقش آفرین هستند و هیچ اقدامی در لیبی بدون اجازه و مشورت با آنها صورت نمی گیرد.

قنادباشی: این رسانه ها یک تصور نادرست و اشتباهی از لیبی ارائه کرده اند. در آفریقا به ویژه کشورهای شمال این قاره که در سواحل دریای مدیترانه قرار دارند، به دلیل ارتباطات نوین و تعاملاتی که با دیگر ملت ها برقرار شده، نظام قبیلگی در آنجا ضعیف و در بسیاری از موارد دچار فروپاشی شده است. قبیله به این معناست که گروهی از مردم بر اساس سنت هایی خاص، بیشتر مبتنی بر پیوندهای نسبی با یکدیگر مرتبط بوده و ضوابط قبیلگی بر اراده و خواست فردی تسلط داشته باشد که البته چنین چیزی هم اکنون در لیبی وجود ندارد. بسیاری از مردم این کشور در سواحل دریای مدیترانه زندگی می کنند . این سواحل به اروپا بسیار نزدیک است و مردمان حاشیه جنوبی مدیترانه با قاره سبز ارتباط نزدیکی دارند. در اینجا باید گفت لباس هایی که لیبیایی‌ ها می پوشند و رفتاری که دارند همچون مردمان سایر کشورهاست و نشانی از قبیله گرایی  ندارند.  درحقیقت،  ساختارها و آداب و رسوم قبیلگی در این کشور رنگ باخته است  لذا آنچه که گفته می شود مردم لیبی در چارچوب نظام قبیلگی اقدام به قیام علیه رژیم قذافی کردند،  اصلا صحیح نیست.

تسنیم: گفته می شود قشر متوسط  که خیزش های مردمی  بیشتر توسط آن صورت می گیرد، به دلیل  وجود بافت قبیلگی در لیبی در اقلیت هستند. اکنون شما قشر متوسط در این کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟

قناد باشی: بیشتر مردمان لیبی را قشر متوسط تشکیل می دهند.اما برخی که می خواهند در عرصه سیاست و انتخابات،  اسلام را حذف کنند،  مدعی می شوند که ساختار سیاسی و تصمیم گیری لیبی  براساس نظام قبیلگی است. از دیدگاه این طیف، اسلام در لیبی جایگاه تاثیرگذاری در عرصه سیاسی - اجتماعی  ندارد. این روند همانند روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی  در ایران است.  در آن زمان،  تعدادی  از ایرانیان مقیم خارج  از کشور به ایران بازگشتند. مثل بنی صدر که تحصیل کرده فرانسه بود. اما هنگامی که متوجه شدند کسی از آنان استقبال نمی کند و مردم به حرفشان بی توجه هستند، جامعه ایران را در چارچوب یک جامعه سنتی و بومی دسته بندی کردند.  لذا ما شاهد تکرار همین ماجرا در لیبی هستیم  البته با این ادعا که  ساختار سیاسی و تصمیم گیری در این کشور قبیلگی است.

نبود رهبری واحد

تسنیم: درمجموع  شما معتقدید حوادثی که در سال 2011 به سرنگونی رژیم قذافی منجرشد یک خیزش مردمی بود.

قنادباشی: بله ،  مردم  قیامی را علیه رژیم قذافی شروع کردند که این خیزش بسیار درست بود.  لیبیایی ها یک انقلاب برپا کردند اما این انقلاب به دلیل اینکه رهبری واحدی نداشت با مشکلات زیادی مواجه شد که از جمله آنها می توان به سرکوب شدید انقلاب توسط نظامیان قذافی اشاره کرد.

مشت آهنین قذافی

تسنیم: چرا نظامیان رژیم قذافی خیزش مردمی در لیبی را سرکوب کردند؟ شما می دانید مردم لیبی در تظاهرات روز خشم وارد میدان شدند اما این تظاهرات توسط جنگنده های رژیم قذافی بمباران شد.

قناد باشی: بله،  درست است.

تسنیم: چرا قذافی از مشت آهنین در برابر قیام مردم استفاده کرد؟  

قناد باشی: شما می دانید که انقلاب لیبی از 14 فوریه 2011 شروع شد.  در حقیقت،  این انقلاب به دنبال سرنگونی رژیم  بن علی  در تونس  و حسنی مبارک  در مصر کلید خورد.  این دو کشور که در همسایگی لیبی  قرار دارند،  انقلاب شان  در اوائل سال 2011  به  پیروزی رسید.  به دنبال این انقلاب ها بود که  قذافی  احساس کرد،  چنانچه  با موج  تظاهرات  و نارضایتی ها مقابله نکند،  دولتش سرنگون خواهد شد  لذا با مشت آهنین  با انقلاب لیبی برخورد کرد.

مسلح شدن انقلابیون

تسنیم: حال چه شد که انقلابیون مسلح شدند؟

قناد باشی:اگر به نقشه لیبی  نگاه کنید،  ملاحظه خواهید کرد که این کشور 100 کیلومتر مربع از ایران وسیع تر است.  در حالی  که جمعیت آن 6 میلیون و 500 هزار نفر است. بنابراین، طبیعی است که  این جمعیت به صورت پراکنده باشند و در کمتر نقطه ای از این کشور می توان اجتماع بزرگی را تشکیل داد. اگر در قیام " روز خشم " (14 فوریه 2011)  مردم لیبی می توانستند در بنغازی یا طرابلس جمعیتی همچون قاهره یا تونس داشته باشند، قاعدتا  می توانستند، از طریق اهرم جمعیت رژیم قذافی را سرنگون کنند. اما چنین چیزی نبود. پراکندگی جمعیت و اینکه پایتخت در گوشه ای از کشور قرار گرفته بود، به مردم این اجازه را می داد تا دور از نظارت شدید دولت مرکزی علیه آن قیام کنند. در واقع، دوری شهرها از پایتخت باعث شد که قذافی بر این شهرها زیاد تسلط نداشته باشد. لذا هنگامی که قیام  در این شهرها  شعله ور شد، مردم به طرف پادگان ها و مراکز نظامی حرکت و آنها را تصرف کردند.  بنابراین، سلاح به دست انقلابیون افتاد.

تسنیم:  شما می دانید که جریان مسلح شدن مردم و شعله ور شدن جنگ داخلی در لیبی از شهرها ومناطق شرقی این کشور شروع شد.
 

قناد باشی: درست است. پایتخت صدها کیلومتر دور تر قرار داشت یعنی طرابلس در شمال غرب لیبی

تسنیم: آیا این احتمال وجود دارد که مسلح شدن مردم و انقلابیون با حمایت جریان یا کشور خاصی صورت گرفته باشد؟ چرا که سلاح و مهماتی که در پادگان ها و مراکز نظامی وجود دارد،  محدود است اما هنگامی که جنگ می شود، سلاح و مهمات زیادی مصرف می شود. آیا کشور خاصی وجود دارد که توزیع و تامین سلاح در لیبی را به عهده گرفته باشد؟

قناد باشی: سلاح به اندازه کافی در لیبی وجود داشت.  یکی از تفاوت هایی که این کشور با مصر و تونس دارد،  وجود ذخایر نفتی است. درآمدهای خوب نفتی سبب شد تا رژیم قذافی تجهیزات نظامی زیادی از شوروی سابق خریداری کند،  به گونه ای  که پس از 8 سال از سرنگونی این رژیم،  سلاح هایی  که برخی گروه تروریستی در آفریقا به ویژه کشورهای  چاد و نیجر از آنها استفاده می کنند،  از لیبی آورده شده لذا لیبی  نیازی به ورود سلاح نداشت. به علاوه اینکه،  درگیری ها مسلحانه برای سرنگونی رژیم قذافی حدود 6 ماه طول کشید.

تسنیم: حداقل در همان 6  ماه  که  درگیری و زد  وخورد بین  دو طرف بود،  سلاح و مهمات مصرف شده است.

قناد باشی: درگیری هایی که صورت گرفت، به صورت جنگ تمام عیار و شبانه روزی نبود بلکه این درگیری ها  بسیار محدود بود، منتها در این میان، مداخله کشورهای غربی آغاز شد و ناتو در این روند دخالت کرد.

دخالت ناتو در لیبی

تسنیم: یکی از محورهای همین گفت وگو، موضوع دخالت ناتو در روند سرنگونی قذافی است.  پیش از دخالت ناتو ما شاهد صدور قطعنامه ای توسط شورای امنیت در محکومیت اقدامات سرکوبگرانه رژیم طرابلس هستیم.  در این قطعنامه قذافی تحت پیگرد دادگاه بین المللی کیفری قرار گرفت و منطقه ممنوعه پروازی بر لیبی اعمال شد.  صدور قطعنامه مزبور بسترساز دخالت ناتو در لیبی شد.  بر همین اساس، برخی تحلیلگران معتقدند انقلاب لیبی و سرنگونی  رژیم حاکم  بر آن به نوعی با برنامه ریزی و هدایت از خارج صورت گرفته است.  نظر شما چیست؟

قناد باشی: انقلاب لیبی داشت به سمت هدف  و سرنگونی رژیم قذافی  پیش می رفت.  اگر این روند ادامه می یافت و قذافی سرنگون می شد،  طبیعتا یک حکومت اسلامی  قدرت را در لیبی به دست می گرفت. دنیای غرب از این بابت بسیار نگران شد. همانطوری که درباره انقلاب اسلامی ایران هم غرب احساس نگرانی کرد.  پیش از اینکه شاه از کشور خارج شود،  ژنرال هایزر به  ایران سفر کرد و برنامه اجرای کودتا را می خواستند  پیاده کنند.  چرا این کودتا انجام نشد؟  چون پایگاه نداشتند.  چرا حمله نظامی نکردند؟  زیرا امکان انجام  چنین حمله ای  واقعا وجود نداشت.  جمعیت و جغرافیای ایران  اجازه چنین کاری  را به غربی ها نمی داد اما لیبی  به دلیل جمعیت اندکش  و اهمیتی که  به خاطر نزدیکی به اروپا، برای غرب دارد،  ناتو در تحولات این کشور دخالت کرد و انقلاب لیبی  را منحرف کرد.  وقتی که مردم خیزشان  را  شروع  و به سمت پایتخت حرکت کنند و رژیم  را سرنگون کنند،  طبیعی است آن گروهی که انقلاب کرده  امور کشور را به دست خواهد گرفت  و انتخابات برگزار می کند و تشکیل حکومت خواهد داد.  همین روند در لیبی در جریان بود.  به علاوه اینکه  فضای  این کشور اسلامی تر از فضای مصر یا تونس  بود. منظور از اسلامی بودن " اسلام انقلابی " است.  اسلامی که با رژیم صهیونیستی  و غرب مخالفت دارد.  رژیم قذافی 42 سال این اسلام انقلابی را سرکوب کرد.  در تونس بن علی چپگرا بود  و اسلامگراهای این کشور را سرکوب می کرد.  قذافی  هم چنین نقشی  را  در لیبی داشت.با وجود اینکه  تمام نهادهای مذهبی  این کشور را ظرف 42 سال  توسط قذافی مورد سرکوب واقع شده بودند  اما ظرفیت اسلامخواهی  در لیبی وجود داشت.  به همین دلیل،  ناتو در روند انقلاب این کشور دخالت کرد تا این جریان اسلامخواهی سرکوب و متوقف شود.

تسنیم: آیا عوامل دیگری وجود دارد که سب شدند ناتو در روند انقلاب لیبی و سرنگونی معمر قذافی دخالت کند؟

قنادباشی:  چند عامل دیگری  در این زمنیه نقش دارند که  یکی  از آنها وجود ذخایر نفتی با کیفیت عالی در لیبی است.  مصر و تونس فاقد چنین ذخایر زیر زمینی هستند،  به همین دلیل،  ناتو در آنجاها دخالت نکرد،  اما نفت لیبی  برای غربی ها بسیار اهمیت دارد.  گفته می شود  ذخایر نفت لیبی  به اندازه کل قاره آفریقاست.  دوم اینکه لیبی  به بازارهای مصرف اروپا  بسیار نزدیک است.  مسئله دیگری  که برای  قدرت های غربی اهمیت داشت،  وجود سلاح های راهبردی،  موشک های  دور برد، سلاح های شیمیایی  و ذخایر مواد هسته ای در لیبی بود. البته  رژیم قذافی تجهیزات مربوط  به فعالیت های هسته ای لیبی  را به آمریکا  تحویل داده بود اما بخشی از ذخایر مواد هسته ای همچنان در لیبی باقی مانده بود.  این ذخایر هسته ای به گونه ای بود که لیبی  را قادر می کرد،  به سرعت به یک کشور هسته ای تبدیل شود.  بنابراین، غربی ها برای اینکه سلاح های لیبی را محدود کنند و قدرت نظامی این کشور را از بین ببرند، مجوز دخالت ناتو در لیبی را صادر کردند. ناتو هم تاسیسات دفاعی و انبارهای مهمات و تجهیزات نظامی لیبی را هدف قرار داد.

 سوم آنکه ، غربی ها تصور می کردند که  تشکیل حکومت اسلامی  در سواحل جنوبی دریای مدیترانه  برای اروپا و دنیای غرب خطرناک است.  آنان گمان می کردند  اگر در لیبی  توپی به  طرف اروپا نشانه گیری شود؛  به راحتی می تواند این قاره را زیر آتش خود بگیرد.  چرا که لیبی  به اروپا خیلی نزدیک است.  این تصور سبب شد ناتو در لیبی دخالت کند. این در حالی بود  که غربی ها تجربه انقلاب مصر و تونس را داشتند.  در این کشورها اسلامگرایان اخوانی به قدرت رسیدند. این تجربه سبب شد تا غربی ها اجازه ندهند،  لبیی به سمت اسلامگرایان پیش برود و لذا در این کشور دخالت کردند.  چهارمین عامل دخالت ناتو در لیبی،  وجود ثروتی بود که  قذافی داشت.  او 160 میلیارد دلار شمش طلا  و اسکناس خارجی  داشت.  این ثروت  را  به انگلستان انتقال دادند.  قذاقی نخست وزیری داشت که زمینه انتقال  این پول  را به انگلستان فراهم  کرد. 160 میلیارد دلار مبلغ بسیار بزرگی است. غربی ها باید سال ها کالا و تجهیزات نظامی  بفروشند  تا بتوانند این مبلغ  را تسویه کنند.

گروه های شبه نظامی

تسنیم: پس از سرنگونی رژیم قذافی گروه های مسلح پا به عرصه تحولات لیبی گذاشتند. چرا این گروه ها تشکیل شده اند و نقش آنها در تحولات کنونی این کشور چیست و چه سرنوشتی در پیش روی خواهند داشت؟

قناد باشی: اگر به چگونگی تشکیل این گروه ها و شرایطی که بعد از سرنگونی  قذافی بر لیبی حکمفرما شد، توجه کنیم، پاسخ به این پرسشها مشخص می شود . باید بدانیم که تشکیل هسته اولیه این گروه ها به دو طریق صورت گرفته است. چرا که از ابتداء گروه های مزبور با دو هدف متفاوت و در عین حال مرتبط با یکدیگر تشکیل شدند. نخست، مقابله با نیروهای مسلح و سرکوبگر رژیم قذافی بود. این گروه ها توسط مردم و اهالی شهرها و شهرک هایی که یکی پس از دیگری به انقلابیون می پیوستند، تشکیل شدند اما گروه های مسلح دوم، گروه هایی بودند که بعد از فروپاشی رژیم قذافی با هدف تامین امنیت شهرها و مقابله با تبهکاری های احتمالی مانند سرقت به وجود آمدند البته در بسیاری از نقاط ، این دوگروه به تدریج در یک تشکل واحد گرد آمدند و با توجه به خلأ امنیتی ناشی از فروپاشی نیروهای مسلح و انتظامی، به صورت خود جوش در صحنه حضور داشته و دارند.

بنابراین، آنچه در خصوص وجود گروه های مسلح  در لیبی و خطرات ناشی از آنها گفته می شود، اشاره به این گروههاست که بسیاری از آنها خواسته ها و اهداف مشروعی را مبنی بر جلوگیری از مداخله خارجی در روند دولت سازی در لیبی دنبال می کنند و با تحرکات مشکوکی  که در این خصوص از جانب بیگانگان صورت می گیرد، شدیدا مخالف هستند.  لذا طبیعی است که هم دولت های غربی مداخله گر در لیبی و هم حکومت های ارتجاعی عربی، این گروه ها را به انواع اتهامات متهم کنند. حال آنکه تنها برخی از این گروه ها مرتکب اعمالی مجرمانه می شوند.

فروپاشی ساختارهای سیاسی و اداری

تسنیم: با گذشت 8 سال از سرنگونی رژیم قذافی گروه های لیبیایی هنوز نتوانسته اند به توافق جامعی  درباره ساختار سیاسی کشورشان دست پیدا کنند. چه عواملی دراین زمینه نقش آفرینی دارند؟

قناد باشی:  یکی از این عوامل،  نبود نهادهای اجتماعی و مذهبی است. نهادهایی که در حکومت 42 ساله قذافی به کلی نابود شدند و فضایی برای پیدایش مجدد پیدا نکردند. افزون براین ، شما می دانید رهبری در هر انقلابی بسیار مهم است، اما در انقلاب لیبی نهاد رهبری تشکیل نشد. اگر دستکم نهاد  " رهبری شورایی " در انقلاب لیبی تشکیل می شد،  به روند توافق گروه ها و رسیدن انقلاب به سرمنزل مقصود خیلی کمک می کرد  ولی این کار اتفاق نیفتاد.  دومین مسئله،  پراکندگی و دوری شهرها از یکدیگر است. این موضوع ، در روند عدم توافق گروه ها، عاملی موثر به شمار می رود.  این درحالی است که در لیبی نیروی انتظامی وجود ندارد تا امنیت مردم را تامین کند. امنیت آنان به دست گروه های مسلح است، لذا مردم پیش از آنکه به فکر اهداف انقلاب باشند،  به فکر تامین امنیت خانواده های خود هستند.  در اینجا باید گفت وقتی که رژیم قذافی سرنگون شد،  نهادهای دولتی در لیبی کاملا از بین رفتند.  این مسئله مشکلات زیادی را برای مردم  در زمینه های معیشتی ، بهداشتی ، آموزشی، امنیتی ... به وجود آورد. چنانکه می توان گفت که قوه قضائیه ، آموزش و پرورش،  پلیس راهنمایی  و رانندگی و...هنوز راه نیفتاده اند و به نوعی  تعطیل هستند.  چرا که بعد از فروپاشی ساختار اداری و سیاسی رژیم قذافی، فرصت و شرایط مناسبی برای تشکیل و بازسازی ساختارهای جدید اداری و..... پدید نیامده است. با این حال، نباید دخالت های بیگانگان در روند تشکیل ساختار سیاسی کارآمد و مانع تراشی آنها در برپایی یک نظام مردم سالار اسلامی را از یاد برد.

تسنیم: اکنون وضعیت جامعه لیبی همین طور است؟

قنادباشی: بله ، البته توانسته اند تا اندازه ای نهادهای دولتی را به صورت خیلی محدود دربرخی از شهرها احیاء کنند.

گام برداشتن در مسیر نهاد سازی

تسنیم: روزنامه ها و سایت های لیبی از فعال بودن آموزش و پرورش،  بخش خدمات درمانی و بهداشتی این کشور خبرهایی منتشر می کنند. اکنون جریان نهادسازی در لیبی را چگونه ارزیابی می کنید؟

قناد پاشی: شما می دانید که در لیبی یک دولت درشهر کوچک  طبرق واقع در شمال شرق این کشور و  دولت دیگر در طرابلس واقع در شمال غرب لیبی مستقر است. هر کدام از این دولت ها درحد توان خود در مسیر نهادسازی گام برداشته اند. البته بخشی از روند نهادسازی درلیبی توسط مردم صورت گرفته است. مثلا مردم یک شهری از آموزش و پرورش می خواهند در تاسیس و راه اندازی مدرسه ای همراهی کند و آموزش و پرورش هم چنین کاری را انجام می دهد.

تسنیم: این آموزش و پرورش نهادی است که باید تحت پوشش دولتی باشد چون معلم ها و کارکنان آن حقوق دریافت می کنند.

قناد باشی: بله، این موضوعی مهم و کلیدی است که هنوز در مسیر درست و کارآمدی قرارنگرفته است چرا که نهادها و گروه های معتددی در لیبی به فروش نفت اقدام می کنند لذا درآمد ناشی از فروش نفت به صورت محدود و نامنظم به بانک مرکزی این کشور پرداخت می شود و از این لحاظ، بانک مرکزی لیبی با دشواری های فراوانی در انجام وظایفش روبرو می شود.

تسنیم: بانک مرکزی لیبی تحت نظر کدام دولت اداره می شود؟

قناد باشی: الان این بانک در طرابلس است. دولتی که در طرابلس حاکم است،  قدرت اصلی را  در اختیار دارد.

تسنیم: اکنون نهادسازی در لیبی در جریان است؟

قناد باشی: نهاد سازی نیاز به برنامه کلان و جامع دارد. باید پارلمانی باشد تا نمایندگان مردم دراین خصوص، گام های لازم را برداشته و تصمیمات مناسب را اتخاذ کنند.

تسنیم:  این پارلمان  وجود دارد  اما نه آن پارلمانی که  قرار است امسال نمایندگان آن با رای مستقیم مردم انتخاب شوند.

قناد باشی:  پارلمان کنونی  را کسی قبول ندارد.  درحقیقت،  در لیبی پارلمانی وجود ندارد. در حالی یک پارلمان در شهر طبرق تشکیل شده  ولی دولت " فایز سراج " در طرابلس شورایی درست کرده و گفته است این شورا  کار پارلمان را انجام دهد.

تسنیم: اکنون وضعیت در لیبی چطور است؟

قناد باشی: اجازه بدهید مثالی بزنم. در ایران یک مدرسه چطور ساخته می شود؟  بودجه ای طبق برنامه 5 ساله در نظر می گیرند.  مکان احداث مدرسه مثلا در اطراف تهران در آموزش و پرورش به تصویب می رسد. این مصوبه در بودجه سالانه  قرار می گیرد. بودجه سالانه ردیف دارد و از محل آن  مدرسه ساخته می شود. در لیبی چنین برنامه ای وجود ندارد. در این کشور، بودجه ، برنامه 5 ساله و حتی برنامه 6 ماه وجود ندارد.  آنقدر مسائل مهم تری در لیبی وجود دارند  که به  این مسائل  نمی رسند.  مثل نبود دولت .  اکنون یک به هم ریختگی کاملی در لیبی  وجود  دارد که غربی ها هم بدان علاقه مند هستند.  غربی ها می دانند اگر به لیبی  اجازه برگزاری  انتخابات آزاد بدهند،  یک حکومت اسلامی  قدرت را  در این کشور به دست خواهد گرفت.

دخالت کشورهای بیگانه در تحولات لیبی

تسنیم: شما به نقش آفرینی برخی کشورها در لیبی اشاره کردید. این کشورها مدعی اند که در راستای ایجاد ثبات و آرامش و تشکیل دولت وحدت ملی در طرابلس گام بر می دارند اما در عمل مانع تراشی هایی  را شاهدیم.  تحلیل شما در این زمنیه چیست؟

قناد باشی: در میان کشورهای غربی سفارتخانه های ایتالیا و فرانسه  نقش بارزی در حمایت از دو دولت لیبی  دارند.  یکی از دولت طبرق حمایت می کند و دیگری از دولت طرابلس.  آنها اجازه نمی دهند که دولت های لیبی  به اتحاد دست پیدا کنند.  طی  دو سال گذشته اختلافات ایتالیا و فرانسه درباره حضور سیاسی – اقصادی در لیبی  به شدت افزایش  یافته و به موضوعی آشکاری تبدیل شده است.  در این میان،  انگلیس یک نقش پنهانی و مشکوکی دارد همچنانکه آمریکا با به کارگیری اهرم های امنیتی می کوشد تا از نفت لیبی سهمی داشته باشد. بنابراین، بخش بزرگی از درگیری ها چند ساله اخیر در لیبی نتیجه رقابت های آشکار و پنهان دولت های غربی بر سرنفت این کشور است.

  اما نقش کشورهای همسایه: حکومت نظامی مصر به ریاست ژنرال السیسی  به شدت نگران تشکیل یک دولت مردم سالار در لیبی است. به همین دلیل،  برگزاری انتخابات آزاد  در لیبی را بر نمی تابد  چون  می داند چنانچه این انتخابات برگزار شود،  می تواند بر روی مصر تاثیر بگذارد.  در مصر خفقان شدیدی حاکم است.  مصر نیز همچون عربستان است که برگزاری انتخابات آزاد در عراق را مخالف منافع خود می داند و از راه های گونانگون مشکلاتی در مسیر آن به وجود می آورد.  الجزایر و تونس دو همسایه دیگر لیبی هم خواستار تشکیل دولتی مردم سالار و قدرتمند در همسایگی خود نیستند و از این واهمه دارند،  لیبی به مکانی برای استقرار گروه های معارض آنها تبدیل شود.  اصولا هردولتی که مقابل  دولت دیگری باشد، گروه های مخالف آن دولت را  در کشور خود پناه می دهد.  مثل زمانی  که رژیم صدام  با ایران  دشمن بود،  منافقین را در آغوش خود پذیرفت.  هنگامی که عراق  با ایران همراه شد، منافقین  مجبور شدند از عراق فرار کنند.  بنابراین ، همسایگان لیبی نمی خواهند  دولتی در طرابلس قدرت  را  در اختیار داشته باشد  که  مخالفان آنها را  پناه دهد.

  اما قطر و امارات و عربستان  که در لیبی  نقش  دارند،  در دو جبهه قرار دارند. ابوظبی  و ریاض  در یک جبهه هستند  و می خواهند وهابیت را  در شمال آفریقا ترویج کنند.  اینان به وکالت  از غربی ها می خواهند در لیبی حضور پیدا کنند. قطری ها نیز به خاطر اخوانی بودنشان  می خواهند از این جریان در لیبی حمایت کند  و از این طریق در آنجا حضور داشته باشند.  در اینجا باید  به این نکته اشاره کرد که امیر قطر در مقایسه با دیگران سران عرب، روابط نزدیکی با اخوانی ها دارد، هر چند او به انگلیسی ها نیز نزدیک است، اما قطری ها می خواهند  اخوان را  در لیبی تقویت کنند. اینها، مجموعه ای از  کشورهای هستند که در لیبی مداخله می کنند.

تسنیم: اکنون آمریکایی ها مشغول تقویت روابطشان با لیبی هستند تحلیل شما دراین زمینه چیست؟

قناد باشی:  آمریکایی ها در آفریقا سعی کرده اند،  زمانی وارد تحولات این قاره شوند که برایشان کم هزینه باشد،  زیرا یک قدرت تازه وارد هستند و اکنون درحال اجرایی ساختن یک برنامه گسترده و راهبردی در این قاره هستند.  به همین دلیل، آمریکایی ها کوشیده اند  برخی مسئولیت ها  را در شمال و غرب آفریقا  به فرانسوی ها  واگذار کنند،  به گونه ای که الان فرانسوی ها  در بخشی  از قاره سیاه  به نمایندگی  از آمریکا و انگلیس مشغول فعالیتند  لذا واشنگتن  و لندن به  فرانسه کمک می کنند. سلاح ها و پهپادهایی که فرانسوی ها  در آفریقا نیاز دارند،  در اختبارشان  قرار می دهند.  مثلا در جنوب لیبی و نزدیکی مرزهای  چاد،  فرانسوی ها پایگاه  بزرگی دارند که پهپادهای آن  توسط آمریکا تامین می شود.  در اینجا باید بگویم که آمریکا  بر روی خطوط انتقال نفت در سراسر آفریقا مشغول فعالیت است  و راهبرد واشنگتن این است که خطوط  مزبور ضربه نبیند.  بنابراین،  آمریکا می کوشد،  آسیبی به بازار نفت و انرژی  لیبی وارد  نشود. آمریکایی ها  وارد عرصه رقابت های اروپایی  در آفریقا نشده اند  و به همین دلیل،  تلاش نمی کنند  که لیبی  را  تبدیل به مستعمره  خویش کنند.  آمریکایی ها می خواهند  بازارهای لیبی  به سمتی حرکت کند که اسلامگراها  بر آن تسلطی نداشته باشند و کاخ سفید  در این زمینه هزینه ای  را  پرداخت نکند.  شما می دانید که  سفیر آمریکا در لیبی کشته شد.  به هرحال،  فضای لیبی فضایی  نیست که  آمریکایی ها  بخواهند  در آنجا هزینه کنند  لذا امریکایی ها می خواهند اروپایی ها به نمایندگی آنان در لیبی عمل کنند.

لیبی ها آماده برگزاری انتخابات

تسنیم: با توجه به مشکلات داخلی و دخالت های بیگانگان در امور لیبی روند چشم انداز تحولات این کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا مردم لیبی امسال شاهد برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری خواهند بود؟ اگر عناصر باقی مانده ار رژیم قذافی دراین انتخابات شرکت کنند، چه جایگاهی خواهند داشت؟ تحلیل شما از نامزدی سیف الاسلام قذافی پسر دیکتاتوری سابق لیبی در انتخابات آینده این کشور چیست؟

قناد باشی: آنچه مسلم است، مردم لیبی بعد از گذشت 8 سال بی سرانجامی و تحمل مشقات ناشی از هرج و مرج، اینک بیش از هر زمان دیگری خواستار برپایی نظامی سیاسی پایدار و با ثباتی هستند  لذا می توان گفت که فضای داخلی  لیبی آماده برگزاری انتخابات است که این کشور را به سمت تشکیل یک حکومت مردم سالار و مورد قبول اکثریت هدایت کند. به شرط آنکه این ساختار جدید حکومتی ، فرهنگ اسلامی و احکام اسلامی را محترم شمارد. این در حالی است که افراد غرب زده که مدت ها از عمر خود را در غرب گذرانده اند(  مانند ژانرال خلیفه حفتر فرمانده ارتش و فایز سراج رئیس دولت طرابلس) به پیروی از توصیه های غرب  و همسو با اعمال فشارهای آنها، درصدد برپایی حکومتی سکولار در لیبی هستند. این از جمله مواردی است که می تواند چالش های زیادی را در تدوین قانون اساسی جدید و انتخابات ریاست جمهوری این کشور ایجاد کند. با این حال و با جمع بندی تمام معیارها و عوامل موجود می توان گفت که سمت و سوی تحولات جاری، حرکت به سوی برگزاری انتخاباتی سراسری است که در بردارنده فرصت ها و همچنین تهدیدات جدی برای مردم لیبی است. منظور از فرصت ها، پیدایش شرایطی است که مردم مسلمان لیبی با بهره برداری از آن می توانند نتایج دلخواه خود را از برگزاری انتخابات به دست آورند  و منظور از تهدیدات، وجود نقشه هایی است که در صدد مصادره آرای مردم و  روی کار آوردن دولتی منطبق و همسو با غارتگران غربی است، چنانگه گفته می شود، دولت های غربی برای روی آوردن " سیف الاسلام قذافی " ( پسر معمر قذافی ) که از جمله تحصیل کردگان انگلیس است، سرمایه گذاری کرده و می کوشند تا اسباب پیروزی  او را در انتخابات آینده فراهم کنند.

بسترهای کمک تهران

تسنیم: جمهوری اسلامی ایران در چه زمینه هایی می تواند به روند انقلاب لیبی کمک کند؟

قناد باشی: متاسفانه  حساسیت هایی را  نسبت به شیعیان ایجاد کرده اند و از این لحاظ یک وضعیت بدی به وجود آمده است.  با وجود این ، مهم ترین عرصه های اشتراک ایران و لیبی به مسائل و تحولات فلسطین مربوط است. چرا که مردم لیبی همانند مردم ایران ضد رژیم صهیونیستی هستند. همچنین در ضدیت با آمریکا و دولت های غربی همسویی زیادی بین دولت وجود دارد. بنابراین، ایران می تواند از طریق دیپلماسی عمومی و فعالیت های تبلیغاتی در خصوس این دو موضوع، روابط خودش را با لیبی تقویت کند. این دیپلماسی عمومی می تواند از طریق رسانه،  چاپ کتاب و همکاری در مسائل فرهنگی و همچنین دعوت از شخصیت های لیبیایی برای سفر به ایران باشد. هنگامی که شخصیت های لیبیایی به کشورما بیایند و از نزدیک مشاهده  خواهند کرد که ایرانیان ضد رژیم صهیونیستی و غرب هستند و بر خلاف تبلیغات پر حجم غربی، اهل سنت را برادران خود می دانند.  بنابراین، در نشست هایی که درباره فلسطین درایران برگزار می شوند،  لازم است که شخصیت هایی از لیبی به این نشست ها دعوت شوند.  شما می دانید ایران در لیبی سفارتخانه دارد. این سفارتخانه مورد حمله قرار گرفت و تهران سفیر خود را از طرابلس فراخواند.  به هرحال، در شرایط کنونی  حضورفعال ایران درلیبی اشتباه است. زیرا حساسیت هایی  در این زمینه  وجود دارد. ناگفته نماند که مردم لیبی مالکی مذهب هستند  و نسبت به ایران  بدبینی زیادی  ندارند اما عربستان این تبلیغات را علیه ایران  به راه انداخته  و مدعی شده است که ایران درصدد توسعه تشیع  درکشورهای عربی است. با توجه به حکومت  200 ساله  فاطمیون بر شمال آفریقا و مهاجرت تعداد زیادی  از سادات علوی  به این منطقه  در قرون صدر اسلام ،  قبور و مراقد نوادگان امام حسن ( ع ) در لیبی زیاد است.  بسیاری  از این بقاع  متبرکه  در رژیم قذافی از بین رفتند و برخی هم به دست گروهک داعش منهدم شدند. به هرحال،  ایران می تواند به تعمیر و بازسازی این بقاع متبرکه  کمک کند.  این قبور فرزندان فاطمه زهرا ( ع ) از دیدگاه اهل سنت بسیار محترم  هستند.  به هرحال، بازسازی این مراقد متبرکه می تواند راهی  برای ورود  به لیبی  و افکار عمومی مردم این کشور باشد.

تسنیم: اگر موضوعی بود که باید در این مصاحبه مطرح می شد اما در سئوالات بنده نبود خوشحال می شوم،  بشنوم

قناد باشی: در اینجا لازم می دانم که این نکته را مجددا یادآور شوم که بیشتر تحلیلگران و دانشگاهیان ما اطلاعاتی که درباره لیبی دارند، از منابع غربی است. به همین دلیل،  واقعیت های موجود در عرصه تحولات این کشور را نمی دانند و این نکته مهمی است که  باید بدان توجه کرد.

تسنیم: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید

قناد باشی: خواهش می کنم من هم از شما تشکر می کنم.

گفتوگو از عباس سیدمیر جمکرانی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon