"فرهنگ" را تجاری نکنیم
در حقیقت گذران وقت فرهنگی مسالهای مهم است که نمیتوان ساده از کنار آن گذشت و با یکی دو بخشنامه یا دستورالعمل هم نمیشود جامعه را به این سمت سوق داد.
خبرگزاری تسنیم- امیررضا اصنافی*
وقتی سخن از سرانه فعالیتهای فرهنگی به میان میآید فرایندها و محصولات مختلفی به ذهن متبادر میشود. در جریان فعالیتهای فرهنگی، سازمانها و نهادهای گوناگون، نسبت به تولید مقولات فرهنگی اقدام میکنند. وقتی مردم یک جامعه زمانی را برای انجام فعالیتهای فرهنگی و مصرف این محصولات سپری میکنند میتوان امید داشت جامعه به سوی آگاهی و تعالی حرکت میکند. عوامل متعددی را می توان در برگیرنده سرانه فعالیتهای فرهنگی معرفی کرد از قبیل:
میزان مراجعه مردم به کتابخانه های عمومی و عضویت آنها در این کتابخانه ها، شمارگان کتابها و نشریات، تعداد کتابفروشی ها، میزان فیلمها و انیمیشنهای تولید شده و نیز میزان مراجعه مردم به سینماها، بهره گیری از آلبومهای موسیقی، مراجع به گالریهای نقاشی و غیره. اگر بتوان آمار دقیقی از این فعالیتها داشت می توان برنامه ریزی و سیاستگزاریهای مناسبی را در عرصه فرهنگ به عمل آورد.
در حقیقت گذران وقت فرهنگی مسالهای مهم است که نمیتوان ساده از کنار آن گذشت و با یکی دو بخشنامه یا دستورالعمل هم نمیشود جامعه را به این سمت سوق داد. بلکه باید دید عمیق تری نسبت به این مساله داشت و با رویه های مناسب، جامعه را به سوی مصرف کالاهای فرهنگی رهنمون کرد. اما شاید بزرگترین چالشی که در این راه می توان با آن مواجه شد، داشتن نگاه تجاری به مقوله فرهنگ است که اساساً باید بیان داشت دید بازاری و تجاری در عرصه فرهنگ، سنخیتی با حوزه های فرهنگی ندارد و مدیران بخشهای دولتی و خصوصی باید این نگاه تجاری را حذف کنند. یک نمونه داشتن نگاه تجاری هرچند هم کوچک که می توانم به آن اشاره کنم در باغ کتاب است. زمانی که این فضا افتتاح شد بسیار جای خرسندی بود که یک مجموعه فرهنگی ایجاد شده که مردم می توانند ساعتها وقت خود را بین کتابها بگذرانند و حتی برای تماشای فیلمهای سینمایی به آنجا مراجعه کنند. در واقع مرا یاد همایشی در شانگهای چین سال 2016 انداخت که یک سخنران از کپنهاگ میگفت ایجاد خیابانها یا محله های فرهنگی می تواند باعث رشد فکری مردم جامعه شود و این راه افتادن باغ کتاب یک نمونه بارز آن است. آنهم در شرایطی که رستورانهای رنگارنگ و فست فودی های جور واجور در جامعه عرض اندام می کنند و بسیاری از مردم برای گذران وقت خود در آنجا از هم گوی سبقت را می ربایند. هر بار که برای مراجعه به کتابخانه ملی یا جلسات انجمن کتابداری ایران از مسیر اتوبان همت باید از مسیر خیابان باغ کتاب عبور کنم باید با متصدی دریافت پول پارکینگ مواجه شوم که جلوی مرا می گیرد و بعد که کارت کتابخانه ملی را نشانش می دهم، می گذارد بروم! گاهی هم می بینم مسافتی را دنبال خودرو میدود تا مطمئن شود عضو کتابخانه ملی هستم و گویی یک سارق حرفه یا را تعقیب میکند! گاهی هم هنگام خروج از کتابخانه ملی با صف طولانی از خودروها مواجه هستیم که برای پرداخت هزینه پارک خودروی خود که فقط یک فضای پارک حاشیه خیابان است پشت هم ردیف شده اند.
واقعاً قابل درک نیست دلیل این کار چیست؟ و اساساً دریافت هزینه پارک خودرو هر چند هم اندک چه سنخیتی با فعالیت فرهنگی دارد؟ چه نوع خدمتی به جامعه را می توان متصور شد؟ آیا نمیشد حداقل از پارکو متر استفاده کرد؟ باید بیان داشت اساساً کسی که دارد وقت می گذارد و در این مسیرهای شلوغ و پر رفت و آمد برای دیدن یک فیلم سینمایی یا خرید کتاب یا سایر محصولات فرهنگی به باغ کتاب می آید باید او را تحسین کرد که به مصرف کالاهای فرهنگی توجه دارد نه اینکه حتی به بهانه هزینه پارک کردن خودرو آنهم در فضایی که سرپوشیده هم نیست از او مبلغی دریافت کرد. این کار شأن فعالیت فرهنگی را تنزل می بخشد و زیبنده یک مجموعه و فضای فرهنگی که کتابخانه ملی کشور، و فرهنگستان زبان فارسی و علوم پزشکی در آنجا قرار دارد نیست. این همان نگاه غلط تجاری به مقوله فرهنگ است که حتی بسیاری از افراد را از مراجعه به این فضاهای فرهنگی منصرف و دل زده می کند. فرهنگ را بیشتر دریابیم زیرا که تقویت مقوله های فرهنگی جامعه را متعادل می کند، به آرامش می رساند و باعث معرفت افزایی می شود.
* استادیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید بهشتی
انتهای پیام/