هوای صحنه لندن تراژدی است
روزنامه نیویورکتایمز نگاهی انداخته به تراژدیهای تئاتری لندن در زمستان و نویسنده شرحی توصیفگونه از سه نمایش را ارائه میدهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مت ولف، نویسنده روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی از لندن به حضور چندان نمایش تراژدی در این شهر تئاتری پرداخته است و همزمانی این نمایشها را دستمایه گزارش خود کرده است. آنچه میخوانید گزارشی از تراژدیهای این روزهای لندن.
***
تراژدی در حال حاضر دستور کار امروز تئاتر لندن است و در پایان 100 دقیقه بیوقفه نمایش «ترکه» اثر مارک راونهیل، یک درام صمیمی و قویاً از لحاظ عاطفی مهار شده، نیرویی متزلزل به دست میاید.
کلاسیکهای سینمایی پا به جهان تئاتر آلمان میگذارند
نمایشی با سه شخصیت و اثر ناب ویکی فادرستون، از 26 ژانویه بر صحنه اصلی Royal Court Theater رفته است. با این حال، به نظر به حیاتش ادامه میدهد و اثر نویسنده «خرید و ...»، نمایشی برانگیزنده با عنوانی غیرقابلچاپ، حضورش را در آخرین فهرستهای پیشنهادی تضمین میکند. «خرید و ...» در در سال 1996 پیش از سفر به West End و Off Broadway دادگاهی شد.
«ترکه» یک درام خانوادگی، یک محکومیت اجتماعی و گزارشی از خط مقدم ضربوشتم آموزش و پرورش، خط سیری از تجلیل تا بهتان را ترسیم میکند. ادوارد (آلان آرمسترانگ، کبود و کبودشده) در حال آماده شدن برای برگزاری جشن دوران بازنشستگی در مدرسهای دولتی است که نزدیک به نیم قرن در آن کار کرده است. همسر پریشان ادوارد، مورین (مگی استید)، - که معلم نیست - در همان ابتدا ما را آگاه میکند که مورین مردی به غایت دوستداشتنی است.
اگر نظر مورین پذیرفته شود، پس چطور انبوه دانشآموزان معترض گرد آمده (دیده نمیشوند) به خانه این زوج رسیدهاند را میتوان تشریح کرد تا جایی که زوج احساس میکنند قادر به بیرون رفتن از خانه نیستند؟ به نظر میرسد گناه ادوارد، نظارت بر فلک کردن در روزگاری است که این رسم در گذشته افتخارآمیز در بریتانیا، هنوز معمول بوده است. این عمل در مدارس دولتی در سال 1986 و در مدارس خصوصی بیش از یک دهه پیش غیرقانونی شد.
گذشته به ملاقات امروز ادوارد پا به سن گذاشته رسوخ کرده است، به خصوص با دخترش، آنا (نیکولا واکر، شخصیتی فوقالعاده)، شخصیتی متعلق به خودش. نوعی کودک همیشه خشمگین که یک بار تبری را به اتاقی بینظیر میبرد که خانواده آن را تزیین کرده است (دیوار زخمها و خشم او را به دوش میکشند)، آنا یک خشم خواهان عدالت است. آنا در خانه، درست در میان تراژدیهای یونانی است که «ترکه» به نظر شبیه آنان میآید.
آقای راونهیل تئاتر خود را میشناسد و شما نه تنها تأثیر یونانیها را در اثر احساس میکنید؛ بلکه ایبسن و بکت خرامان در محدودیتهای خیانتکارانه نمایش راونهیل را مییابید.
اگر حضور یک نردبان زهوار درفته بلند، عنصری حیاتی برای روایتی آشکار است، نردبان حاوی بازتابهای شگفتانگیزی از «استاد معمار» ایبسن است که در آن یک زن بیگانه، مرد پروتاگونیست را در سرازیر شدن به سوی سرنوشت خود رهنمون میکند. چیزی بیشتر از ردپای گودوی غایب مشهور بکت، الگوی ادوارد، وجود دارد که ورودش کاملاً پیشبینی شده است، ولو اینکه چطور او از میان مهاجمان بیرون خانه عبور کرده پرسش همه هست.
«ترکه» یک نفاق جهانی را کالیدشکافی میکند و در هر نوبت به خشونت حیات میبخشد و به روشی آن را برهم میریزد که آثار متقدم آشکارا مخالف آقای راوندهیل کاملاً قادر به آن نبودند: این قطعهای نوشتاری بسیار محرمانهتر است. رسیدن به زمانی است که در پایان یک سال بدون نمایشنامهای خوب در بریتانیا، «ترکه» استاندارد بالایی برای سال آینده تعیین کرده است.
از این سو به آن سوی شهر، در تئاتر المیدای در شمال لندن، از دوم فوریه، جو هیل گیبینز کارگردان نیز در جستجوی رنج است. او یک نمایشنامه شکسپیری متعارف را به طور گستردهای شکافته است تا بیرحمی و خشم در واژگان پرطمطراق به کار رفته در اثر را ارائه دهد.
من به «تراژدی شاه ریچارد دوم» اشاره میکنم که در اینجا عنوان دقیق داده شده به یک نمایشنامه تاریخی مکرراً اجرا شده است که معمولاً با نام «ریچارد دوم» اجرا میشود، (که در واقع، قرار است با این عنوان ماه آینده در Sam Wanamaker Playhouse احیا شود و توسط زنان رنگینپوست اجرا میشود.)
آقای هیل گیبینز، درست به راه و رسم خود، فرمی را به چنگ آورده، متن را درون کاغذ خردکن گذاشته و با نسخهای به غایت تکهتکه شده حاضر شده است. نمایش با لباسهای مدرن، درون فضایی سلولمانند حاوی سطلهایی با برچسب «آب» و «خون» اجرا میشود. اثر در نزدیکی انتهای نسخه اصلی آغاز میشود و به یک روایت بستهبندی شده 100 دقیقهای فشرده شده است که توسط هشت بازیگر نابینا و سرگردان اجرا میشود که بسیاری از آنها چندین نقش را بازی میکنند.
مشخصه اصلی نمایش حضور سایمون راسل بیل در نقش اصلی است، نقشی که برای آن شاید به نظر خیلی پیر آید - ریچارد دوم زمان مرگش 33 ساله بود و آقای راسل بیلی به زودی 58 ساله خواهد شد -؛ اما او به طبیعت و آرام گرفتن با ابیاتی عادت دارد که که علائم تجاری همیشگی او هستند.
آقای هیل گیبینز شما را از تعقیب تنشهایی از دل این پرتره یک پادشاه تدهین شده قدسی آگاه میسازد که بسیار دیر میآموزد چه چیزی انسان است. زمانی که رهبر او گام پیش میگذارد تا تنهایی ریچارد و زندگی مختصرش را بکاود، خصومت غالب اثر - این فیزیکیترین «ریچارد دوم» این سالها است - راهی برای نگاه اجمالی به یک پادشاه سقوط کرده با روح یک شاعر را ارائه میدهد.
یکی دیگر از کارگردانان معروف - ترور نان است که در ماه ژانویه 79 ساله میشود - با چشم تیزبین برای موزیکال پرتکرار «ویولونزن روی بام»، برای بازسازی بسیار جذابی در Menier Chocolate Factory برای اجرا در نهم مارس بازیگردانی میکند. هیچ غریبهای برای چنین موزیکالهایی یا تئاترهای کلاسیکی در کار نیست، آقای نان درون تصویر اختلاف خانوادگی نمایش، یک پرتره تکهتکه شده از جابهجایی قرار داده است که به خوبی به ورای روستایی یهودی در آناتواکا در قرن بیستم میلادی میبرد، جایی که نمایش نقل شده در سال 1964 صحنهپردازی میشود.
بله، شما در اینجا با مصائب شیرفروش سختکوش توی (اندی نایمن) و همسر صبورش گلد (جودی کوهن، دعوت شده از برادوی) وفق میشوید؛ اما آنچه اغلب داغ خاطرات را تازه میکند تصویر صحنهای است نزدیک به انتهای یک گروه موزیسین پردهنشین به دور از خانه است که عاشق میشوند - تصویری از خلع ید با طنین سراسری در جهان.
و در لحظات پایانی، زمانی که روی صحنه ویولونزن اجرای نهایی اثر برجسته جری بوک را مینوازد، آخرین نت نشنیده باقی میماند. آن سکوت هوا را شکار میکند و چشمانداز فقدان را احضار میکند که برای آن هیچ واژهای وجود ندارد.
انتهای پیام/