فیلم/ درددل یک مادر زندانی: موهای دختر ۷سالهام از غم دوری ریخت
وقتی به ملاقاتم میآید میگوید مامان، قول بده این آخرین باری باشد که من پیش تو میآیم. دفعه بعد تو پیش من بیا، من شبها از ترس نمیخوابم. موهای سرم از ترس ریخته.
به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری تسنیم ، نبود تجربه کافی از بازار کار، یک زن جوان را با 70 میلیون تومان بدهی روانه زندان کرد.
نیلوفر، در تشریح چگونگی محبوس شدن خود میگوید: 29ساله هستم و 9 سال پیش ازدواج کردم. یک دختره 7ساله دارم. شوهرم کار آزاد داشت، زندگیمان هم به سختی میگذشت. از تامین نیازهای اولیه زندگی ناتوان بودیم از این که قادر نبودم کوچکترین درخواستهای دخترم درسا رو فراهم کنم رنج میبردم.
برای اولین بار میخواستم کار اقتصادی انجام بدم تا کمک خرج خانواده باشم. به سیم آخر زدم و دست به کار شدم؛ رفتم طلافروشی و چند قطعه طلایی که برای روز مبادا نگه داشته بودم فروختم و با پولی که از فروش طلاها به دست آورده بودم، یک مغازه در پایین شهر اجاره کردم. با چند برگ دسته چکی که از زمان دانشجویی برایم مانده بود لوازم خانگی خریدم و به هر نحوی بود، مغازه را پر از کالا کردم با این امید که کارم رونق میگیرد و میتوانم سروسامانی به زندگیمان بدهم.
چند ماهی از اجاره مغازه گذشت، وضع بازار خوب که نشد، روز به روز بدتر هم شد؛ همین باعث شد اختلافات من و شوهرم بیشتر و شعلهور شود؛ چکهایی که در بازار خرج کرده بودم یکی یکی برگشت میخورد و هر روز طلبکارها جلوی مغازه صف میکشیدند. با میانجیگری کسبههای همسایه، فرصت کوتاهی از طلبکارها گرفتم تا شاید بتونم یک تکانی به اوضاع بد کاسبی بدهم ولی از بدشانسی من، جنسهای چینی بازار را پر کرده بود و قیمت هم نصف قیمت جنسهای ایرانی بود.
ولی هرجوری که بود با فروش اجناس مغازه، بدهی چند طلبکار را صاف کردم با این حال به خیلیها همچنان بدهکار بودم؛ حال خوبی نداشتم، در بدترین شرایط زندگی، شوهرم تنهایم گذاشت و رفت، من ماندم با یک دختر 7 ساله و کلی بدهی. اگر پدرم زنده بود الان این مشکلات را نداشتم و در زندان نبودم.
نمیدانید زندان چه جای سختیه، مخصوصاً برای یک خانم که بچه هم دارد؛ دخترم الان بی کسوکار شده و کسی نیست از او نگهداری کند. هرروز تو خونه یکی هست و وقتی به ملاقاتم میآید میگوید مامان، قول بده این آخرین باری باشد که من پیش تو میآیم. دفعه بعد تو پیش من بیا، من شبها از ترس نمیخوابم. موهای سرم از ترس ریخته.
کم تجربگی در بازار باعث این گرفتاری برای من شده تا گوشه زندان به دور از دخترم باشم و چیزی جز شرمندگی برایم نمانده باشد. از خیرین میخواهم که لطفشان را از من و دخترم دریغ نکنند.
نیکوکارانی که تمایل دارند یاریگر این مددجوی نیازمند باشند، میتوانند کمکهای نقدی خود را به شماره حسابهای ستاد دیه کشور بهقرار 74/74 بانک ملت شعبه مستقل مرکزی، 7777 بانک تجارت شعبه مرکزی، 8888 بانک صادرات شعبه مرکزی یا 55555 بانک ملی واریز نموده و برای اختصاص مبلغ پرداختی جهت آزادی این فرد یادشده فیش پرداختی را با تحریر موضوع کمک انجامشده به شماره 88916011 دورنگار کنند. روابط عمومی ستاد دیه با تلفن تماس 15 ــ 88916012 پاسخگوی سؤالات شما در این زمینه خواهد بود.
انتهای پیام/