اهمال دانشکدههای ادبیات در ورود به داستان کوتاه و ادبیات جدید
نصرالله قادری، نمایشنامهنویس، با اشاره به اهمیت تأسیس آکادمی داستان نویسی در ایران گفت: متاسفانه دانشکدههای ادبیات هرگز وارد مقوله داستان کوتاه و ادبیات جدید نمیشوند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «کوتاه با داستان»، طرح جدیدی است که به همت فرهنگسرای اندیشه و انتشارات نیستان و با میزبانی سید مهدی شجاعی برگزار میشود. در این مجموعه جلسات که هدف از برگزاری آن ترویج داستان کوتاه است، نویسندگان داستانهای کوتاه خود را برای علاقهمندان میخوانند و تجربیات خود را در این زمینه با دیگران به اشتراک میگذارند.
نصرالله قادری، نویسنده و نمایشنامهنویس در گفتوگو با تسنیم درباره این جلسات گفت: سیدمهدی شجاعی در ادبیات و هنر، عمدتاً کارهایی انجام میدهد که پیشرو است و از این منظر، نوعی ریسکپذیری بالایی را دارد. از جمله این کارهای ارزشمند میتوان به راهاندازی انتشارات نیستان، مجله نیستان و ... اشاره کرد که تاوانهای زیادی هم برای این اندیشههایشن دادند.
وی ادامه داد: جلسه «کوتاه با داستان» یکی از ایدههایی بود که سالهای متمادی کسی به آن توجه نمیکرد چرا که در حال حاضر، توجه زیادی به داستان کوتاه صورت نمیگیرد. حتی اگر از دید دگراندیشان نیز نگاه کنیم، میبینیم که جلسات، عمدتا با حضور نویسندگان برگزار میشود اما این که بخواهند یک داستان کوتاه بخوانند و راجع به آن صحبت شود، کمتر انجام میشود. این جلسات با چنین شکل و شمایلی، کار جدیدی است. خودوی هر جلسه، یک داستان کوتاه میخواند که بسیار موثر است. همچنین چینش نویسندگان شناخته شده و نسل جدید در کنار یکدیگر بسیار مناسب انجام میشود و منجر به شناخته شدن نویسندگان جدید میشود. از جهت دیگر، این جلسات به آشنا شدن مخاطب با مفهوم داستان کوتاه و جلب شدن توجه او کمک بسیار زیادی میکند.
قادری توجه به داستان کوتاه را توجه به دیگر ژانرهای هنر دانست و گفت: حقیقت این است که داستان کوتاه علاوه بر این که در ادبیات قدرت بسیاری دارد، در زمینه سینما و تئاتر نیز تأثیرگذار است. این تأثیرگذاری از این جهت است که بسیاری از نویسندگان با این زمینه آشنایی خوبی ندارند، به همین دلیل در پرداخت داستانهایشان نیز ضعیف هستند؛ از این جهت عمدتاً آثار موفقی در این زمینه منتشر نمیشود.
وی افزود: یکی از ویژگیهای داستان کوتاه این است که شما باید در کوتاهترین حد ممکن و با حداقل کلمات، حداکثر اطلاعات را به مخاطب منتقل کنید. توجه به این مقوله برای هنرهای نمایشی که فقط شامل سینما و تئاتر نیز نمیشود، بسیار مفید است؛ البته به شرط آن که ذات داستان کوتاه فدا نشود. داستان کوتاه در ایران عمر بلند و بالایی ندارد. سختی آن این است که نویسنده باید در یک فرصت کم، بتواند با مخاطب ارتباط مؤثر برقرار و او را تبدیل به یک مخاطب کنشگر کند؛ به همین دلیل است که نویسندگان برای این کار کمتر وقت میگذارند.
این نویسنده و نمایشنامهنویس بیان داشت: اساساً برای نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه، اولین گام بعد از نوشتن داستان، دراماتیک کردن آن است. بدون داشتن داستان دراماتیک که تفاوتهای بسیار زیادی با داستان کوتاه دارد، امکان نوشتن نمایشنامه نیست. با این حال، حرکت به سمت داستان کوتاه به این معنی که شما بتوانید یک داستان کوتاه را درست بنویسید، به نویسنده نمایشنامه یا فیلمنامه کمک میکند که بتواند داستان دراماتیک خود را به درستی بنویسد. تنها چیزی که بعد از دیدن یک اثر در ذهن مخاطب باقی میماند، رسوب شخصیت آن کاراکتر در اوست که به کمک داستان به او منتقل میشود. اگر ما بتوانیم قدرت داستانپردازی را بالا ببریم و به آن اهمیت بدهیم، به دنیای نمایشنامهنویسی نیز بسیار کمک میکند.
قادری به تشکیل آکادمی داستاننویسی در ایران توسط سید مهدی شجاعی اشاره کرد و گفت: معمولاً شجاعی پا در میدانی میگذارد که کسی در آن وارد نشده است. در دانشکده ادبیات هرگز وارد مقوله داستان کوتاه و ادبیات جدید نمیشوند. حسن این شکل از برگزاری جلسات این است که با سنت آموزش آکادمیک داستان نویسی که عمدتاً نمیتواند داستاننویس پرورش بدهد، در تضاد است. در حقیقت این مدل از کار وی، شکل جدیدی از آموزش است که در حین آموختن تئوریها، عملی نیز کار انجام میشود. نمونه این کار در جهان، مدرسه عالی فیلمنامهنویسی مارکز در کلمبیا است که بزرگترین نمایشنامهنویسان و فیلمنامهنویسان در آنجا آموزش میدیدند. آکادمی داستاننویسی نه تنها برای کسانی که تازه میخواهند دست به قلم ببرند، مفید است بلکه برای آنهایی که سالها است که مینویسند نیز میتواند مفید باشد چرا که فارغ از آموختن یک سری قوانین و فرمولهای خشک ادبیاتی است و در آن عمل وجود دارد.
او در پایان صحبتهای خود گفت: موضوعی که مهم است این است که تعداد آدمهایی که پای در این وادی میگذارند و به این اندیشهها میرسند، در تمام زمینهها بسیار معدود و کم است. اگر سیستم فرهنگی ما به این کاری که انجام میشود، کمک کند و نخواهد در آن دخالت کند، فرهنگ کشور بارور میشود. اگر به تاریخ ادبیاتمان نگاه کنید میبینید که حرکتها فردی است و جریان ساخته نمیشود. برای مثال یک حکیم طوس داریم که عمر خود را میگذارد و فردی عمل میکند. یک حضرت حافظ و مولانا داریم که فردی عمل میکنند. در دنیای معاصر به دلیل هجمهای که به این اندیشه وارد میشود، نیازمند حرکت جمعی هستیم و این حرکت به دلیل تسلط اقتصاد بر دنیا هیچ راهی ندارد که دولتمردان کمک کنند. امیدوارم که آنان به حرکتهایی از این دست کمک کنند تا جریان پیدا کند.
انتهای پیام/