نمونههایی از رفتار علی اکبر(ع) در کاروان حسینی
توجه به رفتارهای علی اکبر(ع) در کاروان حسینی از راهکارهایی است که میتوان تا حدودی به عمق معرفتی که خداوند به ایشان عطا کرده است، دست یافت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا حضرت علی اکبر(ع) فرزند امام حسین(ع) از وارستهترین شیعیان و شاگردان مکتب اهلبیت عصمت و طهارت(ع) است. معرفت به خداوند و امام عصر به عنوان بایستههای یک شیعه در کنار ویژگیهایی مثل کرامت نفس و حُسن خُلق، از علی اکبر(ع) چهرهای ساخت که نامش را تا ابد در صف برترین شیعیان و سربازان حریم اهلبیت(ع) ثبت کرد تا الگویی برای مجاهدان راه باشد.
توجه به رفتارهای علی اکبر(ع) در کاروان حسینی از راهکارهایی است که میتوان تا حدودی به عمق معرفتی که خداوند به ایشان عطا کرده است، دست یافت. به عنوان نمونه عقبه بن سمعان مىگوید پس از آنکه به اندازه یک ساعت راه رفتیم، امام حسین(ع) همچنان که بر پشت زین قرار داشت، اندکى خوابید و بعد از خواب بیدار شد و فرمود «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» و دو بار یا سه بار این جمله را تکرار کرد.
فرزندش على بن الحسین نزدیک آمد و عرضه داشت پدرم براى چه موضوعى حمد خدا و کلمه استرجاع به زبان آوردید؟ فرمود اى فرزند هم اکنون بخواب رفته بودم، یک سواره را دیدم مىگفت این قوم حرکت مىکنند و مرگ هم قصد آنها را دارد؛ از خواب بیدار شدم، دانستم که گفته او متوجه ما و مرگ در تعقیب ما است؛ الْقَوْمُ یَسِیرُونَ وَ الْمَنَایَا تَصِیرُ إِلَیْهِمْ فَعَلِمْتُ أَنَّهَا أَنْفُسُنَا نُعِیَتْ إِلَیْنَا.
على اکبر(ع) فرمود همواره از گزند روزگار در امان باشى، مگر ما برحق نیستیم؟ فرمود بله سوگند به کسى که بازگشت همگان به سوی اوست، ما برحقیم. علی اکبر(ع) گفت: بعد از اینکه ما برحقیم چه بیمى از مرگ داریم؛ فَإِنَّنَا إِذاً لَا نُبَالِی أَنْ نَمُوتَ مُحِقِّینَ. امام(ع) فرمود خدا به تو پاداش دهد بهترین پاداشى که فرزند را از پدرش عنایت مىفرماید؛ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع جَزَاکَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ خَیْرَ مَا جَزَى وَلَداً عَنْ وَالِدِهِ. (ارشاد مفید، ج2، ص82)
علی اکبر(ع) شبیهترین فرد به رسول خدا(ص)
بنابراین امام حسین(ع) به عنوان مربی عالم در طی کاروان از تک تک اصحاب یاورانی ساخت که در تمام طول تاریخ بشریت بیمثال بودند؛ در این بین افرادی که تبعیت بیشتری از امام(ع) داشتند، رشدشان در درجات فضل بیشتر میشد که علی اکبر(ع) از جمله این افراد است. نقل است زمانی که امام حسین(ع) حضرت علی اکبر(ع) را راهی میدان نبرد کرد، فرمود: «اللَّهُمَ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ ص؛ خداوندا شاهد باش جوانی به سوی آنها میرود که از لحاظ خلقت، اخلاق و منطق و گفتار شبیهترین مردم به رسولالله(ص) است».
شباهت صفاتی و خلقتی علی اکبر(ع) به رسول خدا(ص) تا حدی بود که امام حسین(ع) در ادامه روایت فرمودند: «وَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَیْهِ؛ خدایا ما هرگاه مشتاق پیامبرت میشدیم، به او [علی اکبر ع] نگاه میکردیم. سپس حضرت علی اکبر(ع) نبرد عظیمى کرد و عدهای را به درک واصل کرد تا آنکه منقذ بن مرّة عبدى ملعون تیرى به سوى وی پرتاب کرد و حضرت را از به شهادت رساند. (اللهوف ص113)
بیشتر بخوانید: به میدان رفتن آینه ی تمام نمای پیامبر اسلام(ص)، حضرت علی اکبر(ع) و شهادت ایشان
در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به ایشان میخوانیم:
السَّلامُ عَلَیکَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ صَلَّى اللّهُ عَلَیکَ وعَلى أبیکَ إذ قالَ فیکَ: قَتَلَ اللّهُ قَوما قَتَلوکَ، یا بُنَیَّ ما أجرَأَهُم عَلَى الرَّحمنِ وعَلَى انتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسولِ! عَلَى الدُّنیا بَعدَکَ العَفا.
سلام بر تو، اى نخستین کُشته از تبار بهترین بازمانده از نسلِ ابراهیم خلیل؛ درود خدا بر تو و بر پدرت، آن گاه که در بارهات فرمود: «خدا بکُشد آن گروهى را که تو را کُشت. پسرم چه جرأتى بر خداى مهربان کردند و چه جسارتى در هتکِ حرمت پیامبر؛ پس از تو، خاک بر سرِ دنیا».
کأنّی بِکَ بَینَ یَدَیهِ ماثِلاً، ولِلکافِرینَ قائِلاً :
أنَا عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ بنِ عَلِیّ ** نَحنُ وبَیتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِیّ
أطعَنُکُم بِالرُّمحِ حَتّى یَنثنَی ** أضرِبُکُم بِالسَّیفِ أحمی عَن أبی
ضَرَبَ غُلامٍ هاشِمِیٍّ عَرَبِیّ ** وَاللّهِ لا یَحکُمُ فینَا ابنُ الدَّعِیّ
گویى که من (زائر)، در نزد تو هستم و تو (على اکبر علیهالسلام) به کافران مىگویی من على، پسر حسین بن علىام. به خانه خدا سوگند که ما به پیامبر نزدیکتریم. با نیزه چنان بر شما خواهم زد که نوک آن کج شود و با شمشیر در حمایت از پدرم، شما را مىزنم، زدنِ جوان هاشمىِ عرب. به خداوند سوگند، پسر بى نسب (ابن زیاد)، حق ندارد بر ما حکمرانى کند.
حَتّى قَضَیتَ نَحبَکَ ولَقیتَ رَبَّکَ أشهَدُ أنَّکَ أولى بِاللّهِ وبِرَسولِهِ، وأنَّکَ ابنُ رَسولِهِ، وحُجَّتُهُ وأمینُهُ، وَابنُ حُجَّتِهِ وأمینِهِ. حَکَمَ اللّهُ عَلى قاتِلِکَ مُرَّةَ بنِ مُنقِذِ بنِ النُّعمانِ العَبدِیِّ ـ لَعَنَهُ اللّهُ وأخزاهُ ـ ومَن شَرِکَهُ فی قَتلِکَ، وکانوا عَلَیکَ ظَهیرا، أصلاهُمُ اللّهُ جَهَنَّمَ وساءَت مَصیرا، وجَعَلَنَا اللّهُ مِن مُلاقیکَ ومُرافِقیکَ، ومُرافِقی جَدِّک وأبیکَ وعَمِّکَ وأخیکَ واُمِّکَ المَظلومَةِ، وأبرَأُ إلَى اللّهِ مِن أعدائِکَ اُولِى الجُحودِ، والسَّلامُ عَلَیکَ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ.
تا عهدت را به انجام رساندى و پروردگارت را دیدار کردى. گواهى مى دهم که تو به خدا و پیامبر او، نزدیکترینى و پسرِ پیامبر خدا و حجّت و امین اویى، و پسر حجّت خدا و پسرِ امین اویى. خداوند، در باره قاتل تو، مُرّة بن مُنقِذ بن نعمان عبدى ـ که لعنت و خوارى خدا بر او باد ـ و همدستانش در کُشتن تو، داورى کند که علیه تو، هم داستان بودند. خدا آنان را به جهنّم بیاندازد ـ که بد بازگشتگاهى است ـ و خداوند ما را از دیدار کنندگانِ تو و همراهانت و همراهان جدّ و پدر و عمو و برادر و مادر ستم دیدهات، قرار دهد. از دشمنانِ اهل انکار تو، برائت مى جویم. سلام و نیز رحمت و برکات خدا بر تو باد.
انتهایپیام/