فهرستی از فساد بنی‌امیه تا زمینه‌سازی قیام امام حسین(ع)

فهرستی از فساد بنی‌امیه تا زمینه‌سازی قیام امام حسین(ع)

در شرایطی که از اسلام جز پوسته‌ای باقی نمانده بود و پیروان راستین آن در اقلیت به سر می‌بردند، راهی جز تلنگر به امت اسلام از طریق ایثار و جانفشانیِ تنها بازمانده رسول‌الله(ص) باقی نمی‌ماند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا یکی از دلایلی که باعث قیام بر حق اباعبدالله الحسین(ع) شد،‌ گسترش ظلم و جور در بین امت اسلامبه دنبال جریان سقیفه سپس در زمان حکومت بنی‌امیه بود. در واقع پس از فوت پیامبر(ص)، تاریخ اسلام شاهد یک دوره گذار از اسلام ناب محمدی(ص) به سوی اسلام اُموی بود. در این مدل از اسلام‌داری، شاهدیم خلفای اُموی نه تنها تقید به ارزش‌های دینی ندارند بلکه دچار انحطاطات اخلاقی هستند؛‌ به عنوان نمونه یزید یکی از حکام اسلامی بود که کار او بازی با سگان و شراب‌خواری بود. یا پدرش معاویه که بارها خلیفه زمان خویش و یا بهتر است بگوییم خلیفه برحق رسول گرامی اسلام(ص) یعنی امیرالمؤمنین(ع)‌ را تهدید به مبارزه کرد و در نهایت در نبرد صفین در مقابل حضرت صف‌آرایی کرد.

اقدام معاویه در جهت احیای سنت جاهلیت
شهید مطهری درباره سیاست‌های کلیِ معاویه گفت: «اولین کارش این بود که تعصب عربیت و تعصب قومیت و ملیت عربی را که اسلام میرانده بود از نو زنده کرد. به مردم می‌گفت تا می‌توانید به بچه‌های‌تان شعر بیاموزید، شعر جاهلی که میراث فرهنگی عرب در جاهلیت است؛ می‌خواست مردم را به خلق و خوی جاهلیت برگرداند. کار تبعیض‌ها به آنجا رسید که نوشت تا عربی وجود دارد غیرعرب، هرکه هست، حق امامت جماعت ندارد و تا عربی هست غیرعرب حق ندارد در صف اول جماعت شرکت کند و سایر تبعیض‌هایی که می‌کرد. همه عواملی را که در دنیای اسلام بود به نفع خودش و در واقع علیه حقیقت اسلام به کار برد. ابتدا که عثمان کشته شد او در نهایتِ زیرکی به عنوان حمایت از خلیفه مظلوم گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت؛ می‌گفت: ایها الناس! اسلام از دست رفت، خلیفه پیغمبر را در مسند خلافت کشتند. علی علیه‌السلام در نامه‌ای به او نوشت: اولین مسئول قتل عثمان خود تو هستی.» (مجموعه آثار شهید مطهری،ج25، ص292)

سیاست معاویه درباره منع کتابت حدیث و جعل حدیث 
معاویه تنها به این مسائل منفی اکتفا نکرد بلکه بر اساس شواهد تاریخی اقداماتی انجام داد که درست در راستای زدودن آموزه‌های اصیل اسلام بود. یکی از اقدامات وی پیگیری سیاست «منع کتابت حدیث» به دنبال اقدامات خلفای سه‌گانه اهل سنت بود. بر این اساس هیچ مسلمانی حق نداشت حدیثی از پیامبر(ص) نقل کند. یکی از توجیهات بی‌منطق آن‌ها عدم اختلاط حدیث نبوی با متن قرآن بود. از دیگر اقدامات معاویه «جعل حدیث» توسط برخی محدثان خودفروخته بود. مهم‌ترین محورهای جعل حدیث توسط وی «کاستن محبوبیت امیرالمؤمنین(ع)» و «تمجید اهل شام» یعنی محل حکومت خویش بود. معاویه در این قسمت، اهل شام و دمشق را به عنوان منجی عالم به نقل از پیامبر(ص) معرفی کرد و نیز احادیثی را در فضیلت خود اشاعه داد. 

«إبن أبی‌الحدید» درباره محور اول از اقدام معاویه در جعل حدیث از استادش ابوجعفر اسکافی نقل می‌کندکه معاویه صد هزار درهم به سمرة بن جندب داد تا روایت کند آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ؛ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ ...؛ از مردم کس هست که تو را از گفتار دلفریب خود به شگفت آرد (تا از دروغ به متاع دنیا رسد) و خدا را به راستی نیّت خود گواه گیرد حال آنکه این کس بدترین دشمن (اسلام) است و چون از حضور تو دور شود کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل (بشر) را قطع کند و چون از حضور تو دور شود کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل (بشر) را قطع کند»  درباره علی بن ابی‌طالب و آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و بعضی از مردم از جان خود در راه رضای خدا درگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف است» درباره ابن ملجم نازل شده است. 

همچنین استاد ابوریه می‌گوید: تمجید کاهنان یهودی (کعب‌الاحبار و دنباله‌روهای وی) از شام به عنوان جایگاه فرمانروایی پیامبر، برای اغراضی بود که در دل پنهان داشتند وگرنه در گذشته روشن ساختیم که شام هیچ فضیلتی نداشت و شایسته آن همه تمجید نبود جز اینکه دولت بنی‌امیه در آنجا پایه‌گذاری شد».

این اقدامات معاویه باعث شد تخم نفرت در دل برخی مسلمانان به خصوص اهل شام نسبت به علی و آل علی(ع) کاشته شود و آن‌ها را آبستن بزرگ‌ترین فتنه‌‌ها در تاریخ اسلام کند که ظهور و بروز آن را در جریان عاشورای حسینی به وضوح می‌توان دید. 

امام حسین(ع) در یک فراز کوتاه اما پر مغز به شرایط اسفبار آن دوران اشاره فرمودند؛ بر این اساس کاروانیان امام حسین(ع) زمانی که به دو منزلی کوفه رسیدند، حرّ بن زیاد ریاحی جلوی لشکریان را سد کرد و به حضرت گفت به من دستور داده‌اند تا بر شما سخت بگیرم و ابن زیاد افرادی را با من فرستاده تا ناظر اجرای دستورش باشم. سپس امام حسین(ع) شروع به سخنرانی کرد و طی سخنانی فرمود: 

 «دنیا تغییر یافته و منکرات زیاد شده و معروف پشت کرده است. آیا نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل جلوگیری نمی‌شود؛ در چنین شرایطی مؤمن به دیدار پروردگارش شور و عشق نشان می‌دهد؛ به درستی که من مرگ را جز سعادت و زندگی با ظالمان را جز خسران نمی‌دانم؛ إِنَّ هَذِهِ الدُّنْیَا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیْشٍ کَالْمَرْعَى الْوَبِیلِ أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَى عَنْهُ؛  لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً، فَإِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا الْحَیَاةَ وَ لَا الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً...». 

در چنین شرایطی که از اسلام جز پوسته‌ای باقی نمانده بود و پیروان راستین آن در اقلیت به سر می‌بردند، راهی جز تلنگر به امت اسلام از طریق ایثار و جانفشانیِ تنها بازمانده رسول‌الله(ص) باقی نمی‌ماند تا ماهیت پلید یزید و یزیدیان برای همیشه برای مردم آشکار شود. لذا قیام امام حسین(ع) در چنین شرایطی واقع شد و راهی جز این برای نجات دین مبین اسلام باقی نمی‌ماند. 

ین فراز از کلام امام حسین(ع) نه تنها بیانگر شرایط منفی آن دوران است بلکه زنگ هشداری برای مسلمانان تا انتهای دنیاست. زمانی که امت اسلام به این شرایط مبتلا شود باید منتظر سخت‌ترین ابتلائات خداوند بود.

یادداشت: سعید شیری

انتهای‌پیام/ 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران