شجاعی: سیاستگذاران فرهنگی مقصد را ترکستان انتخاب کردهاند/ به آینده ادبیات دینی خوشبین هستم
سیدمهدی شجاعی میگوید: زمانی میگفتم که وضعیت فرهنگی ما رو به اضمحلال است، اما اکنون میبینم که این اتفاق کاملاً طراحی شده است، سیاستگذاران فرهنگی خود مقصد را ترکستان اعلام کردهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، سیدمهدی شجاعی نامی آشنا و یک برند در ادبیات امروز ایران است. او هم نویسنده است و هم جریانساز. با نگارش آثارش سبکی جدید در ادبیات به ویژه ادبیات دینی باز کرد و از سوی دیگر، با راهاندازی انتشارات کتاب نیستان و جمع کردن یک حلقه از نویسندگان، توانست در ادبیات امروز جریانساز باشد. از این منظر، نمیتوان او را در یک دایره، محدود و تعریف کرد.
او به همان اندازه که در نثر دینی و داستاننویسی با تم دینی و آیینی شهره است، در داستانهای اجتماعی نیز شناخته شده است. هرچند با بردن نام او، در ابتدا کتابهای او در حوزه ادبیات دینی به ذهن اکثر مردم میآید و غالباً او را با آثاری چون «کشتی پهلو گرفته» یا «سقای آب و ادب» میشناسند، اما او در سالهای گذشته با نگارش آثار متعددی همواره نقد خود به مسائل و مصائب فرهنگی کشور را بیان کرده است؛ موضوعی که سبب شده تا شجاعی از یک نویسنده صرفاً دینی، به منتقدی اجتماعی و نیز نویسندهای مردمی تبدیل شود.
با او درباره ادبیات دینی و ضرورت پرداختن به این نوع از ادبیات در جامعه امروز سخن گفتیم، او مثل همیشه در لابه لای سخنانش به وضعیت فرهنگی جامعه امروز گریز زد و با انتقاد از مسئولان فرهنگی نسبت به آنچه که به عقیده او فاجعه عمیق فرهنگی است هشدار داد. متن این گفتوگو به شرح ذیل است»
* تسنیم: شما در زمره نویسندگانی هستید که در زوایای پنهان تاریخی مذهبی به دنبال طرح مسائل اجتماعی انسان امروز بوده اید، چرا اینگونه روش را برای خود انتخاب کردهاید؟
حکومت و نظام ایران مبتنی بر اسلام پایهگذاری شده است این سبب میشود ما به مبانی مراجعه کنیم و ببینیم چه مقدار از اتفاقات روز جامعه منطبق بر دین است.جدیترین دلیل من برای استفاده از زوایای دینی برای طرح مسائل اجتماعی انسان امروز این است، گاهی نمودش در «آن است شیوه حکومت» بروز میکند که فرمایشات علی(ع) را به مالک به عنوان یک معیار، شاخص و ترازو بیان کرده و میگوییم، اگر مدعی شیعه و حکومت علوی هستیم، کجا و چقدر بر اساس آنچه که در مبانی امیرالمومنین(ع) بوده رفتار میکنیم.
اگر فرض کنید که حکومت ما جمهوری اسلامی نبود، این نیاز احساس نمیشد که به مبانی رجوع کنیم. رجوع به مبانی دلیلش ادعایی است که مسئولان دارند و میگویند ما طبق اصول اسلام عمل میکنیم.
* تسنیم: چرا در طرح مسائل به شیوه غیر مستقیم از دین سخن میگویید؟
اولاً من در «آن است شیوه حکومت»مستقیم سخن گفتم، ثانیاً درست است که جامعه ما دینی است، اما ظواهر دین یا دین شناسنامهای یک دین است و آگاهی عمیق نسبت به دین نکته دیگری است. در جامعه دینی وقتی بررسی کنید، میبینید آگاهی دینی بسیار اندک است، کافی است از افرادی که مدعی تشیع هستند، در عزاداریهای امام حسین(ع)شرکت میکنند، پرس و جو کنید ببینید فرهنگ عاشورایی را چقدر دریافت کردهاند، میبنید که اتفاقا قشر مذهبی نیاز به تغذیه دارند و باید بنیههایشان را تقویت کرد.
* تسنیم: به نظر میرسد، ادبیات دینی هنوز آنطور که ضرورت دارد، مورد توجه نویسندگان به ویژه نویسندگان جوان ما قرار نگرفته است، به عبارت دیگر بسیاری از المانهای مذهبی و دینی در کشور ما که محل رجوع و توجه مردمی است توسط بدنه داستان نویسی ایران مورد توجه و دستمایه برای نوشتن قرار نمیگیرد. نویسندگان شبهروشنفکر معمولاً میگویند که رمان قالبی مدرن است و نمیتوان از آن برای استفاده از مفاهیم سنتی استفاده کرده، از همین روست که اساساً چیزی بهنام رمان دینی نداریم. نویسندگان این طیف نیز معمولاً آثاری که خلق میکنند، اسم رمان دینی را یدک میکشد. نظر شما در این زمینه چیست؟
باور من این است که ادبیات آسمانی قالب خود را میطلبد، این حرف درست است که ممکن است بسیاری از مفاهیمی که مدنظر ماست، در قالبهای از پیش تعریف شده نگنجد؛ عرض من در تمام این سالها به نویسندگان جوان این بوده که ما باید تلاش کنیم قالبهای متناسب با این فضا را پیدا کنیم، من همچنان خود را در حال سیاه مشق و آزمون و خطای قالبها میبینم، خود را در قالب چهارچوب و انحصار قوانین و قوالب از پیش تعیین شده قرار ندادم و به اقتضای سوژه و موضوع سعی کردم به سمت قالبهای جدید، ادبیات جدید و پنجرههای جدید بروم، حرف برخی دوستان درست است، ممکن است تلاششان هم ناموفق بوده باشد، اما همه ما داریم تلاش میکنیم و افتان و خیزان جلو میرویم، چون هیچ الگویی برای ما وجود ندارد که بگوییم، این تعریف ادبیات دینی است این هم چند نمونه. این الگو و نمونهها را باید برسیم.
اصولی از قبل وضع شده که این اصول مبتنی بر عترت و غریزه بشر است، بخشی از ماجرا این است، اما اینها برای چهارچوب داستانهای زمینی طراحی شده است، وقتی بخواهیم از زمین کنده شویم باید متناسب با آن موضوعات و مفاهیم ادبیات، قلم، زبان زاویه دید و روایت را پیدا کنیم. من از این جهت به آینده ادبیات دینی خوش بین هستم به هر حال این دغدغه وجود دارد که ما به قالبهای جدید، فرمهای جدید و ادبیات متناسب با آن برسیم.
*تسنیم: یک بعد از کم کار بودن نویسندگان در ادبیات دینی را شاید بتوان به این موضوع ربط داد که ادبیات دینی معمولاً با نقد بسیار از سوی جامعه مواجه میشود، نقدی که در بسیاری از موارد با حب و بغض شخصی و نقد شخص نویسنده یکی میشود و به جای اثر این نویسنده است که مورد انتقاد قرار میگیرد، نمونههای بسیاری از این دست نقدها را در دههای 70 و 80 شاهد بودیم که اتفاقا نویسندگان جبهه انقلاب را نشانه گرفته بودند، اما در دهه 90ما کمتر شاهد چنین انتقاداتی هستیم، چه شده است؟ آیا جامعه آستانه تحملش بالاتر رفته است؟ یا نویسندگان انقلابی ما دست به عصا شدهاند؟
اولاً آن چیزی که رخ داد نقد نبود، به همین دلیل ادامه نیافت یک سری موجهای اعتراضی با اغراض سیاسی بود، کاری که بر این اساس نوشته شود و نقدی که انجام شود، کار ماندگاری نیست، نویسندههایی که مورد هجوم قرار گرفتند کار خود را ادامه دادند و امروز ماندگار شدند، اما آن امواج چون بر اساس مبانی نقد نبودند، کمرنگ شده و از بین رفتند، مثل هر حرکت دیگری که بیمبنا و بیبوته باشد. تلاش شد برای لجن مال کردن نویسندههایی که شاید 30 سال در فضای انقلاب نفس کشیده بودند و صاحب انقلاب بودند. اما آنها ایستادند این حملات نویسندههای انقلاب را از میدان بدر نکرد، معلوم شد بینتیجه است.
*تسنیم: شما از جمله نویسندگانی هستید که نگاه اجتماعی و نگاه فرهنگی توامان در آثار و مصاحبههایتان موج میزند،در سالهای گذشته وضعیت فرهنگی جامعه را رو به اضمحلال ارزیابی کرده بودید، اکنون وضعیت چگونه است؟ آیا در این سالها بهبود یافتهایم؟
من پارسال گفتم که یا این اتفاقاتی که رخ میدهد، وضعیت جامعه ما به سمت اضمحلال و قهقرای فرهنگی میرود، اما اکنون میگویم این اتفاق کاملا طراحی شده رخ میدهد یعنی اینکه اگر ما به مسئولان گفتیم این مسیر اشتباه است و سر از ترکستان در میآورید، اکنون متوجه شدیم که مسئولان خود مقصد را ترکستان اعلام کردهاند، این فاجعه عمیقتر است، زمانی ما میگفتیم سیاست گذاران فرهنگی تلاش کنید سطح مطالعه در جامعه ارتقا یابد، اکنون آنچه که میبینیم این است که دوست ندارند مردم کتاب بخوانند، مخالف آگاه شدن مردم هستند، بسیاری از مسائل را پیش پای مردم ایجاد کنند تا دغدغه فرهنگ محو شود، بسیاری از دغدغهها و نگرانیهای ما الان محقق شده است. ما گفتیم به مردم دروغ نگویید اعتماد مردم از خود را سلب نکنید، ولی گوش نمیکردند و اکنون عوارض آن را شاهد هستیم.
در بسیاری از کشورهای دنیا وقتی بحرانی پیش میآید، یک مسئول توضیحی میدهد تب آرام میشود و جامعه به جای خود باز میگردد، اما اینجا برای نمونه وقتی تب دلار بالا میرود، یک مقام بلند پایه اطمینان میدهد، که اوضاع درست میشود، اما کسی گوش نمیدهد، اتفاقا بعد از بیان مقام مسئول میبینیم که ملت برای خرید دلار بیشتر هجوم میبرند، این فاجعه است یک زمانی برای اینکه امروز بگذرد به مردم دروغ گفتیم، اما امروز این اعتماد سلب شده است، اعتماد مهمترین سرمایه حکومت است وقتی خرج شود، جا برای امر دیگری باقی نمیماند.
فرهنگ به مفهوم گسترده فرهنگ مدنظر ماست، در بخشهای مختلف نقاط جدی ما در فرهنگ در سیاست گذاریها آسیب دیده است، الان مسئله ما مسئله کتاب نیست، جهتگیری این است که مردم هر چه بیشتر بفهمند، بهتر مطالبه دارند. بهتر این است که راههای آگاهی مردم را ببنیدم، این حرکتها موفق نخواهد بود ولی در کوتاه مدت جواب میدهد، این آتش زیر خاکستر است، ما وقتی برای شعور یک ملت محدودیت ایجاد میکنیم و میگوییم باید کتابی را بخوانی که من میگویم، فیلمی را ببینی که من میگویم، اینکه اقلیتی برای جامعه فرهیخته تصمیم بگیرد دوام نمیآورد و زیان میکنیم.
انتهای پیام/