اسرار جنگ ۳۳ روزه-۲۱| شکاف گسترده میان ارتش و بزرگنمایی رسانهای
بر خلاف تبلیغات صورت گرفته، عدم آمادگی ارتش رژیم صهیونیستی علاوه بر کمبود تجهیزات، در برنامههای آموزشی و آماده سازی نظامیان نیز کاملا ملموس بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرور خاطرات جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی ضد حزبالله لبنان تنها به معنی تکرار خاطرات زیبای تاریخی نیست، بلکه زنده نگه داشتن یکی از نقاط عطف عملکرد و تاثیرگذاری مقاومت در لبنان است که همچنان پیامدهای خود را در منطقه دارد و بخشی جداییناپذیر از موازنه قدرت بازدارنده در برابر دشمن صهیونیستی است. این جنگ باعث شد اسرائیل محدودیت قدرت و توان خود برای استفاده از ابزار نظامی را بشناسد.
آنچه در این مجموعه مطالب مورد بررسی قرار میگیرد، یادداشتهای علی شهاب تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه است که در پایگاه خبری شبکه ماهوارهای المیادین به مناسبت سالروز جنگ 33 روزه منتشر شده است.
رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی چند هفته قبل از آغاز جنگ جولای 2006 از نیروهای ذخیره ارتش بازدید کرده بود. او در پاسخ به کسانی که اعتراض داشتند که انبارهای حالت فوق العاده حامل مهمات و تجهیزات آنها خالی شده، گفته بود: باید هم اینگونه باشد. جنگ الان در مناطق داخلی است، لذا انبارهای شما از کمترین اهمیت برخوردار است. حالوتص هیچ اقدامی را برای از بین بردن این مشکل خطرناک انجام نداد.
اودی آدام فرمانده منطقه شمالی رژیم صهیونیستی نیز همین اشتباه را تکرار کرد. جالب اینجا بود که بازدید وی از انبارهای نیروهای ذخیره تنها چند ساعت قبل از انجام عملیات اسارت گیری حزبالله لبنان صورت گرفت.
خالی بودن انبارها تاثیر گستردهای بر آمادگی نیروها داشته و در بسیاری از موارد دیر به مواضع موعود میرسیدند. قرار بود آنها در تشکیلات گردانها و یگانهای عملیاتی و هجومی برای حمله به داخل اراضی لبنان ساماندهی شوند، اما همواره دیر به محل مورد نظر میرسیدند.
یک روز قبل از آغاز جنگ اولمرت از ستاد ارتش بازدید کرد و از اسحاق هارئیل انتقادات شدیدی در رابطه با ارتش اسرائیل شنید. هارئیل در واکنش به مشکلات موجود در زمینه آماده سازی ارتش گفت: ما ارتشی تو خالی در اختیار داریم. عدم آمادگی ارتش تنها منحصر به کمبود تجهیزات نبود، بلکه برنامههای آموزشی و آماده سازی نظامیان نیز با وجود تمامی هجمههای تبلیغاتی و مانورهای سالیانه صورت گرفته، با نقایص عمدهای مواجه بود. به عنوان مثال لشکر 162 به صورت ناگهانی در جنگ جولای به یکی از لشکرهای محوری جنگ تبدیل شد، این در حالی است که آنها هیچ مشارکت قابل توجهی در مانورهای جنگی نداشتند.
حتی اودی آدام فرمانده منطقه شمالی ارتش اسرائیل نیز بارها مشارکت در مانورهای شبیه سازی جنگ در جبهه شمالی را رد میکرد، چرا که در اصل وابسته به سیستم فرماندهی منطقه مرکزی ارتش اسرائیل بود و در واقع میبایست در کرانه باختری حضور داشته باشد.
کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی در 27 جولای احضار 3 لشکر ارتش اسرائیل را مصوب کرد. فرماندهی ارتش تلاش داشت بدنه نیروهای ذخیره را ترمیم کند، لذا آموزشها و مانورهای سریعی را در برخی مراکز آموزشی برگزار کرد که یکی از آنها در پایگاه الیاکیم برگزار شد. این پایگاه منطقهای مسطح و دشتی است که هیچ شباهتی با پستی و بلندیهای جنوب لبنان ندارد. منطقهای که همواره با تپهها و درههای عمیق و مناطق صعبالعبور مواجه است. لذا آموزش این نیروها هیچ شباهتی به مبارزات حزبالله در منطقه مارون الراس و بنت جبیل و عیتا الشعب نداشت.
از دیگر مشکلاتی که ارتش رژیم صهیونیستی از آن رنج میبرد، کمبود شدید غذا و آب بود. این کمبودها در مناطقی احساس میشد که تنها پنج کیلومتر با مراکز ارتش فاصله داشت. این اتفاق در مورد نظامیان ناحال رخ داد. آنها به اطراف منطقه الطیبه رسیدند و در آنجا در نتیجه مقاومت شدید رزمندگان حزب الله زمینگیر شدند و مجبور شدند در داخل منازلی نزدیک به هم پناه بگیرند. مدتی بعد غذا و آذوقهای که با خود آورده بودند، به پایان رسید. آنها از ترس اینکه هدف حملات موشکهای ضد زره حزب الله قرار گیرند، حتی نمیتوانستند به منازل نزدیک خود بروند تا از آنجا آب بیاورند.
نیاز این نیروها به آب در نتیجه تمرکز بالای آنها در اتاقهای کوچک در روزهای گرم جولای و ساعات طولانی روز افزایش پیدا کرده بود. از سوی دیگر خودروهای زرهی نیز از اینکه به سمت این نیروها بروند و آنها را به غذا و آب تجهیز کنند، منع شده بودند، چرا که احتمال هدف قرار گرفتن آنها توسط خمپاره و موشک وجود داشت. اوضاع مصیبت باری که نظامیان محاصره شده دشمن صهیونیستی در آن گرفتار شده بودند، باعث شد بالگردهایی از نوع هرکول برای آنها از آسمان آذوقه هلیبرن کنند.
با وجود خطرات بالایی که این عملیات داشت بالگردهای دشمن صهیونیستی مجبور به پرواز در ارتفاع پایین شدند و محمولههای آذوقه را توسط چترهای بزرگ به پایین پرتاب میکردند. البته شدت وزش باد باعث شد برخی از این آذوقه ها به داخل روستا برود و به دست رزمندگان حزب الله برسد.
نظامیان تیپ الکسندرونی که قرار بود به منطقه البیاضه بروند، با استفاده از حیوانات لاما موفق شدند مشکل کمبود آذوقه خود را برطرف کنند. این حیوانات در آمریکای جنوبی زندگی میکنند و برای حمل و نقل بار به کار گرفته میشوند. اما مشکل اینجا بود که برخی از این حیوانات نمیتوانستند به مسیر خود ادامه دهند، چرا که از صدای پرتاب موشکها و خمپارهها می ترسیدند. علاوه بر این که برخی از آنها نمیتوانستند از سربالاییها عبور کنند.
مشکلات مربوط به آمادهسازی لوجستیک ارتش تنها بر روحیه نظامیان تاثیرگذار نبود، بلکه روی افسران ارشد نیز تاثیر گذاشته بود. سرهنگ ایشلف فرمانده تیپ هفتم در این رابطه با گال هرش فرمانده لشکر 91 وارد درگیری شد. هرش اصرار داشت یکی از گردانهای این تیپ وارد اراضی لبنان شود، در حالی که هیچ نوع آمادگی برای مبارزه نداشت. سرهنگ ایشل می گفت که مسئله آماده سازی لوجستیک نیروها مسئلهای مهم و سرنوشت ساز است. او می گفت: ما در یک جنگ واقعی هستیم و اگر نیروهایمان را بدون پشتیبانی لجستیک به منطقهای بفرستیم، مجبور خواهیم بود جنازههای زیادی را حمل کنیم و من آمادگی این کار را ندارم.
ادامه دارد...