نگاهی به «تفسیر سوره برائت» در کلام رهبر معظم انقلاب
بیانات رهبر انقلاب در تفسیر سوره برائت پس از چهار دهه از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شده است. این کتاب حاصل بیانات رهبر انقلاب در دوران خفقان پهلوی در مشهد است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، انتشارات انقلاب اسلامی در سال جدید مجموعهای جدید از تفاسیر مقام معظم رهبری را منتشر کرد. این اثر که «تفسیر سوره برائت» نام دارد، شامل متن واصل از پیادهسازی نوار صوتی دروس است که در دهه 50 توسط حجتالاسلاموالمسلمین حسن ربانیراد فردوسی، ضبط و پیادهسازی شده است. همچنین در تدوین این اثر از یادداشتهای حجتالاسلاموالمسلمین محمدباقر داوودی که در جلسه درس در دفتری مینگاشته، استفاده شده است.
سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم توسط آیت اللهالعظمی خامنهای از پاییز سال 1350 در مدرسه «میرزاجعفر» مشهد(دانشگاه رضوی فعلی) شروع شد. در این جلسات سورههای مبارکه مائده، انفال، برائت و آیاتی از سوره مبارکه یونس مورد تفسیر و تبیین قرار گرفت. تفسیر سوره مبارکه برائت از اوایل سال 1351 آغاز و حدوداً تا بهمن 1351 _ برابر با محرّم الحرام 1393هجری قمری- ادامه یافت.
این درس تفسیر که یکی از دو درس تفسیر در حوزه علمیّهی مشهد در آن روزگار بود، بهطور معمول در روزهای تعطیلی دروس رسمی حوزه یعنی پنجشنبهها و جمعهها در «مدرسه میرزاجعفر» از مدارس علمیّه در محدوده حرم مطهّر و بعدها در مسجدی در «پایین خیابان» و سپس مسجد قبله، برگزار میشد.
روش بکار رفته در این جلسات تفسیری، روش اجتهادی است که در آن بر استفاده و راهیابی به مقصود آیات با استفاده از تفکر و تعقل تاکید شده است. ضمن این که در کنار روش عقلی استفاده از روش تفسیری قرآن به قرآن و بهرهگیری معتنابه از روایات کاملا مشهود است.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
منافقان گناه نرفتن به جهاد را با گناه دیگری توجیه میکنند
منافقان، وقتی کار خطایی انجام میدهند، برای توجیه آن خطا و برای پوشاندن و صاف کردن گودی این گناه، گناه دیگری انجام میدهند. نرفتن به جهاد و نپذیرفتن مسئولیّت، گناهی عظیم بود که جبران آن به این است که بعد از این، پذیرای مسئولیّت باشند و چنانچه وقایع مشابهی پیش آمد، با آمادگی کامل بهطرفِ آن بروند و اطاعت خدا و رسول کنند؛ ولی این افراد بیایمان برای هموار کردن این گودال، مرتکب قسم دروغ میشوند و با این گناه بر نفاق خویش میافزایند و خود را از خدا دورتر میکنند...
اشتباه دیگری که حاکی از طبع منافقان است، این بود که اکنون که مرتکب چنین گناهی شدند، بهجایِ آنکه بیایند و از خدا و رسولش عذرخواهی نمایند و سعی در جلب رضای خدا و رسول(صلّیاللهعلیهوآله) و صاحب دین بنمایند، دنبال جلب توجّه و رضای مردم میروند؛ درحالیکه شایسته است که در صدد عذرخواهی از خدا و رسولش باشند؛ امّا چنین نمیکنند؛ چرا؟ چون ایمان به خدا ندارند: «إِنْ کانُوا مُؤْمِنینَ». اگر مؤمن به خدایید و او را باور دارید و به خدا سوگند میخورید و اگر منافق نیستید، پس چرا سراغ خدا نمیروید؟
این به آن سبب است که آنها ایمان ندارند. اگر ایمان داشتند، به سراغ خدا میرفتند و خدای متعال از آنها تکلیف دیگری میخواست و آن را انجام میدادند و در صف مؤمنان قرار میگرفتند؛ امّا آنها این کار را نمیکنند؛ چون میدانند که اگر به سراغ خدا و رسول(صلّیاللهعلیهوآله) بروند باز به آنها مسئولیّت خواهند داد؛ اینها هم که تحمّل بار تکلیف را ندارند و حاضر نیستند برای خدا از منافع خود بگذرند؛ لذا سراغ مردم میروند.
***
همچنین در تفسیر آیات 1 تا 6 نیز آمده است:
اسلام دارای دو چهره خندان و خشمناک است
آیه، پیامی برای ما دارد که چهرهی اسلام فقط یک چهرهی باز و خندهرو نیست. اسلامی که در برابر ملّتها به این میزان رئوف و رحیم است که سربازِ بیسوادِ میدانِ جنگش هم میفهمد که باید با مردمِ مغلوب، رئوف و مهربان باشد، همین اسلام وقتی با کافران روبرو میشود، میگوید: «اَنَّ اللهَ مُخْزِی الْکافِرین»؛ یعنی خداوند خوارکنندهی کافران است. این به آن خاطر است که حساب، حسابِ اسلامِ غالب است. اگر نیامدید و سرنسپردید و قصد دارید در برابر خدا اظهار وجود کنید، بدانید که خداوند شما را خوار خواهد کرد.
بعد از اعلان برائت، این آیه خطاب به مشرکان میگوید: چهار ماه در زمین بگردید؛ چهار ماه مهلت دارید. این لحن با کلام معمولی تفاوت دارد. نخستین سخن این است که چهار ماه در زمین بگردید؛ نه اینکه اوّل جنگ باشد.
«وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللهِ»؛ بدانید که شما عاجزکننده خدا نیستید؛ کسی نیستید که از چنگ خدا فرار کنید یا در این چهار ماه نیرو آماده نمایید و با اسلام بجنگید.
هرچه خلاف اسلام باشد، خلاف فطرت و طبیعت آفرینش جهان است. آنچه بهوسیله دین خدا در طول تاریخ انجام شده است با فطرت عالَم و فطرت انسان منطبق است و چون اصل، انسان است، هرچه مطابق با فطرت او است، باقی است و هرچه مخالف با آن باشد، ازبینرفتنی. پس مهلتِ چهار ماهه، نَه بدان معنا است که کفر میتواند بماند، بلکه کفر ازبینرفتنی است؛ چراکه مخالف با فطرت انسان است.
***
در بخشی از تفسیر آیات 7 تا 9 نیز آمده است:
امکان ندارد مشرکان با مسلمانان کنار بیایند
نمیشود میان مشرکان و رسولِخدا(صلّیاللهعلیهوآله) عهد و پیمانی باشد؛ چهاینکه اینها نمیتوانستند در نهایت باهم کنار بیایند و اگر عهد و پیمانی بسته میشد، موقّت و برای جهاتی زودگذر بود.
علاوهبراین، طبیعت ایمان و شرک، کنارآمدنی نیستند؛ لذا مشرکان با شما کنار نمیآیند؛ همانطوریکه حقیقت ایمان با شرک، و شرک با ایمان کنار نمیآید؛ گرچه موقّتاً ممکن است مشرکان با شما عهد ببندند، ولی در سر فرصت بر شما میتازند. پس این، مقابلهبهمثل و کاری عقلایی است.
آری، اسلام در راستای پیشرفت در مسیرش از تاکتیکهای مختلف بهره میجویَد؛ گاه با مانع و سدّی مواجه میشود که مجبور است راه را کج کند و سپس به مسیر اصلی بازگردد و راه مستقیم خود را ادامه دهد. این کج رفتن، بیراهه رفتن نیست، بلکه حرکت بهسویِ هدف و همان راه مستقیم است. عهد و پیمان با مشرکان از قبیل همین کج نمودن مسیر برای پیدا کردن راه اصلی و رسیدن به آن بود.
علاقهمندان برای تهیه این اثر میتوانند به پایگاه اطلاعرسانی انتشارات انقلاب اسلامی به این نشانی مراجعه کنند.
انتهای پیام/