«تجربه جهانی حمایت از تولید»ــ۵ | پنج راهبرد اقتصاد فرانسه ضد جهانیشدن/شعار مردم فرانسه: «گرانتر بخر ولی خارجی نخر»
اقتصاد فرانسه بهویژه پس از جنگ جهانی دوم با اتخاذ ۵ راهبرد اصلی در حمایت از تولید داخلی و ضد جهانیشدن، امروز به سومین قدرت اقتصادی اروپا تبدیل شده است تا جایی که امروز این کشور بدون نفت به غول نفتی جهان مبدل شد.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، سیاستمداران فرانسوی از بعد از جنگ جهانی دوم با رویکرد تقویت تولید داخلی اجازه ندادند شکست در این جنگ مانع از پیشرفت آنها بشود. در ابتدای قرن 21 نیز با تداوم سیاستهای پیشین و رویکرد توجه به اقتصاد دانشبنیان و رشد در صنایع نفت و گاز به رشد خود ادامه دادند. امروز هم با فرهنگسازی پیرامون اجرا نکردن سیاستهای تجارت جهانی تلاش میکنند جمعیت بیکارشان را کاهش دهند.
فرانسه از جمله کشورهای پیشرفته و صنعتی است که علاوه بر پذیرفتن قواعد تجارت جهانی بهشیوه غربی آن در داخل این کشور، مردم هنوز بهای زیادی به تولیدات فرانسوی میدهند و حاضرند برای خرید محصولات ساخت کشورشان پول بیشتری خرج کنند.
رفتار مردم فرانسه مبنی بر حمایت از محصولات ساخت کشورشان ناشی از اجرای سیاستهای درست دولت این کشور در زمینه حمایت از تولیدات است، که تا همین سالهای اخیر نیز دنبال میشود.
کمپین حمایت از تولید با حضور دولتمردان
در این خصوص میتوان به نقش بارز آرنود مونتبرگ، وزیر بازسازی صنعتی فرانسه اشاره کرد که در سال 2012 کمک کرد تا کمپین حمایت از تولیدات داخلی این کشور نفوذ بالایی پیدا کند. این کمپین قصد داشت مردم فرانسه را متقاعد کند تا محصولاتی را مصرف کنند که 100 درصد فرانسوی هستند.
وزیر بازسازی صنعتی فرانسه از زمان تولد این کمپین تلاش کرد تا با اجرای سیاستهای حمایتی دامنه نفوذ این کمپین گسترش پیدا کند. تلاش دیگر او این بود که میخواست مصرف تولیدات صددرصد فرانسوی برای مردم به یک الگو تبدیل شود. اما شاید بتوان گفت اصلیترین کاری که مونتبرگ انجام داد اصرار بر توقف اجرای تعهدات فرانسه به سازمان تجارت جهانی (.W.T.O) بود، چرا که او میپنداشت تعهد به این سازمان باعث شده است تا تولیدکنندههای کشورش در رقابتی غیرمنصفانه با چین قرار بگیرند، به همین دلیل میخواست تا در مکتبی حمایتی به اجرای سیاستهای میهندوستی بپردازد. او همچنین مردم را به حمایت از تولیدات فرانسوی دعوت میکرد و میگفت: تنها درصورتی میتوان صنعت یک کشور را بازسازی کرد که همه مردم از آن صنایع حمایت کنند.
اقدامات و صحبتهای مونتبرگ باعث شد نگاه رسانهها بهسمت او جلب شود بهطوری که تصویر و صحبتهایش بهعنوان یک مقام دولتی که کالای فرانسوی مصرف میکند مورد توجه رسانهها قرار بگیرد. در یکی از همین موارد یک مجله فرانسوی مونتبرگ را با تیشرتی فرانسوی بهتصویر کشید در حالی که کالایی فرانسوی را مصرف میکند. این مجله برای توضیح این تصویر نوشت: مونتبرگ به تولیدات فرانسوی اعتماد دارد و از آنها استفاده میکند.
ساخت فیلم مستند برای تقویت تولید ــ تقبیح جهانیشدن
سیاستگذاران فرانسوی دریافتند که برای پیشرفت صنایع و تولیدات داخلی در دنیای امروز نباید دروازههای کشور را برای ورود کالا از سایر کشورها گشود. فرانسه بهخوبی دریافته است که جهانی شدن راهحل خروج از بحرانهای اقتصادی نیست بلکه منشأ و تولید کننده آن است، به همین دلیل آنها تلاش میکنند تا مردم فرانسه را با اجرای سیاستی که منجر به حمایت از تولید داخلی میشود، همراه کنند، در این خصوص ساخت مستندی با عنوان «من با محصولات 100درصد فرانسوی زندگی میکنم» نمونه موفقی از اجرای چنین فرهنگسازیهایی است.
در مستند یادشده سازنده فیلم با بیان مشکلات جامعه فرانسه که بهواسطه جهانیشدن دامنگیر آنها شده است، سعی دارد شهروندان فرانسه را برای برونرفت از این بحران بسیج کند، راهکاری را هم که برای دست یافتن ارائه میکند حمایت یکپارچه دولت و مردم از تولیدات داخلی فرانسه است.
تلاش برای گسترش نفوذ کمپین حمایت از تولید
یکی از سازندگان این مستند بهنام بنجامین بعد از ساخت این فیلم بههمراه همسرش تصمیم میگیرند تا بهمدت یک سال از هیچ محصول خارجی استفاده نکنند. تمام این اقدامات هم در راستای گسترش نفوذ کمپین حمایت از تولیدات فرانسوی انجام میشود تا مخاطبان آن در جامعه حس همراهی بیشتری پیدا کنند و سیاست دولت در خصوص حمایت از تولید داخلی در مقابل رقبای خارجی بیشتر شانس پیروزی داشته باشد. بنجامین بهمنظور تأمین مایحتاج داخلی فرانسوی زندگی یکسالهاش بهسراغ وزیر بازسازی صنعت نیز میرود و گفتوگویی نمادین با وی انجام میدهد. مونتبرگ هم میگوید تنها زمانی میتوان صنعت یک کشور را بازسازی کرد که همه مردم از آن صنایع استفاده کنند.
کارگردان فیلم در طول یک سال استفاده از لوازم صددرصد فرانسوی تلاش میکند رفتار تولیدکنندهها و بازارهای داخلی کشورش را نیز تحت نظر بگیرد و آن را برای مردم گزارش کند، در همین خصوص او هر بار که برای تأمین یکی از لوازم خانگیاش به بازار میرفت متوجه میشد کارخانههای فراوانی تولیدات خود را گسترش دادند، کارخانههایی که پیش از آن بهشدت آسیب دیده بودند. او گزارش کرد بسیاری از کالاهایی که پیش از این وضع خوبی نداشتند اکنون تولید میشوند، کالاهای بادوامی همچون تلویزیون، اتو، یخچال.
جهانیشدن آری یا خیر؛ قیاس با مخاطب
بنجامین در این فیلم حتی با یکی از مدافعان جهانی شدن نیز گفتوگو کرد. هدف او بیشتر این بود تا برای مخاطب این تصور ایجاد نشود که این مستند میخواهد یکطرفه صحبت کند، چرا که او با هجمههای مدافعان جهانی شدن آشنا بود و میدانست بعد از پخش فیلم عدهای درصدد شکست دادن کمپین حمایت از تولید داخلی فرانسه بر خواهند آمد.
فلیپ منیر، اقتصاددان لیبرال در بخشی از این مستند میگوید: جهانیشدن پدیده بسیار مبارکی است چراکه پول ذخیرهشده بابت نخریدن اجناس گرانقیمت داخلی میتواند در حوزههای دیگر مصرف شود و ما میتوانیم با آن کالاهایی را بخریم که پیش از این حتی نمیتوانستیم به داشتن آنها فکر کنیم و این یعنی مصرف بیشتر و بهتبعش رفاه بیشتر؛ او همچنین در توجیه بیکار شدن نیروی کار داخلی بهسبب تعطیلی کارخانههای تولیدی در کشور مدعی شد که پول ذخیرهشده بابت نخریدن مثلاً آن یخچال گرانقیمت میتواند برای خوردن غذا در رستوران هزینه شود، پس کارگر آن کارخانه ساخت یخچال میتواند در یک رستوران مشغول کار شود.
در ادامه فیلم بنجامین صحنههایی از اعتراضات خیابانی کارگران کارخانههای تعطیل و نیمهتعطیل را نشان میدهد تا به مخاطب بگوید که همیشه تغییر شغل دادن بهراحتی گفتههای اقتصاددانان لیبرال هم نیست.
اصلیترین حرف در فیلم را از زبان مونتبرگ میشنویم، هنگامی که میگوید "اگر ما از کالاهای تولید خودمان حمایت نکنیم بهمرور تبدیل به برده اقتصادی چین میشویم". در ادامه هم بهصراحت از نقش کارمندان دولتی که کشورشان را قربانی میکنند حرف زده است. وزیر بازسازی صنعت میگوید: کارمندان دولتی در فرانسه حس وطندوستی ندارند، و دور از انتظار نیست که ما هم برده اقتصادی دنیا شویم.
مردم اصلیترین حامیان حمایت از تولید
میتوان گفت یکی از اصلیترین سیاستهایی که دولت فرانسه برای حمایت از تولیدات داخلیاش انجام داده است ترغیب مردم به مصرف کالاهای داخلی است. این موضوع بهحدی برای مردم فرانسه جا افتاده است که در نظرسنجیهای کلان این کشور قابل شک و تردید نیست. در یک مورد نشریه فرانسوی بلومبرگ از این موضوع گزارش میدهد پنجاه درصد از مردم فرانسه حاضرند در حدود ده تا پنج درصد پول بیشتری بپردازند، اما کالاهای ساخت کشور خودشان را بخرند.
بلومبرگ تصریح میکند: این در حالی است که کالاهای تولیدشده در فرانسه بین 15 تا 20 درصد گرانتر از کالاهای مشابه تولیدشده در کشوری مانند چین است؛ اما مردم فرانسه میدانند برای حفظ اشتغال در کشورشان باید از تولیدات داخلی و ملی خود حمایت کنند و مصرف کننده آنها باشند.
تارنمای روزنامه لیبراسیون نیز بر اساس یک نظرسنجی رادیویی ــ تلویزیونی، گزارشی مشابه بلومبرگ منتشر میکند. نتایج این نظرسنجی که از شبکه تلویزیونی فرانس2 و رادیو بین المللی فرانسه بهدست آمده است، تصریح میکند 68 درصد فرانسویها آمادهاند 500 یورو بیش از قیمت واقعی یک خودرو 208 یا رنو C3 که ارزش تقریبی آن 12 هزار و 700 یورو است، بپردازند بهشرطی که این خودرو در فرانسه تولید شده باشد.
این در حالی است که فقط یکپنجم شرکت کنندگان در نظرسنجی پرداخت هزینه بیشتر برای خرید خودرویی را که در داخلی کشورشان تولید شده باشد رد میکنند.
همچنین 70 درصد شرکت کنندگان در این نظرسنجی خواهان وضع مالیات برای کالاهای وارداتی که با محصولات فرانسوی رقابت میکنند و 58 درصد مخالف برونسپاری هستند. بر اساس این گزارش، 61 درصد رأیدهندگان در این نظرسنجی معتقدند که تجارت آزاد مفید است و 56 درصد این تفکر را که بستن مرزها میتواند موجب نجات اشتغال در فرانسه شود رد میکنند و در واقع، خواستار اجرای اقدامهای هدفمند برای حفظ مشاغل و شرکتها هستند.
جلوگیری از گسترش بیکاری در مقابله با جهانیشدن
دولت فرانسه همچون دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا با مسئله نرخ بالای بیکاری مواجه است، به همین دلیل دولت راهبرد حمایت از تولید ملی را بهعنوان راهبردی برای حفظ و گسترش اشتغال داخلی بهکار میبرد. اما نکته قابل تأمل حس وظیفهشناسی شهروندان در خصوص اجرای این سیاستهاست که این مسئله را هم دولت سبب شده است. همین رابطه متقابل میان دولت و شهروندان سبب شده است که هنوز فرانسه در مقابل تهدیدهای اقتصادی بیرونیاش ناتوان نشده باشد، بلکه هنوز کشوری قدرتمند در عرصه اقتصادی است. البته نباید فراموش کرد بالندگی و شکوفایی اقتصادی فرانسه مرهون اجرای سیاستهای حمایتی دولت این کشور از بعد از جنگ جهانی دوم است. اما امروز هم فرانسویها اجازه نمیدهند شکوفایی و اقتدارشان فدای زیادهخواهی دیگر کشورهای بزرگ جهان شود.
امروز فرانسه را میتوان سومین قدرت اقتصادی اروپا بعد از آلمان و انگلیس نام برد، کشوری که با ثبت تولید ملی در سطح 2.5 هزار میلیارد دلاری در سالهای اخیر جایگاه ششم جهانی را نیز از آن خود کرده است. 20 درصد از محصولات فرانسه که اغلب شامل ماشینآلات و تجهیزات صنعتی، هواپیما، محصولات پلاستیکی، محصولات شیمیایی، محصولات دارویی و فلزات میشود، به کشورهای پیشرفته دنیا همچون آمریکا، انگلیس، آلمان، ایتالیا و بلژیک صادر میشود. این کشور موازنه خوبی میان واردات و صادرات خود برقرار کرده است. بخشی عمده از اقلام وارداتی فرانسه به نفت خام، تجهیزات صنعتی و وسایل نقلیه موتوری اختصاص دارد.
با وجودی که امروز حجم تولیدات، صادرات و واردات فرانسه حکایت از این دارد که از نظر اقتصادی شرایط باثباتی دارد، اما سیاستمداران این کشور نمیخواهند بهبهانه جهانی شدن جایگاهشان در دنیا متزلزل شود. در واقع فرانسه تلاش میکند سیاستهای جهانی شدن را در اختیار خود بگیرد و نه اینکه کشورش را قربانی آن کند؛ البته همان طور که یاد شد فرانسه از زمان جنگ جهانی دوم سیاستهایی را بهکار گرفت و مسیر پرپیچوخمی را طی کرد تا به جایگاه امروزی خود رسید.
یک سال بخور نون و تره!
در جریان جنگ دوم جهانی، فرانسه بهشدت تخریب شد و اقتصاد آن در وضعیت فلاکتباری قرار گرفت. بخش زیادی از شهرها، پلها، جادهها و راهآهن این کشور ویران شد. حدود 1.2 میلیون واحد مسکونی تخریب شد یا بهشدت آسیب دید. دولت آلمان بهعنوان پیروز جنگ، بخش زیادی از نیروی کار فرانسه را بهبیگاری گرفت و هم زمان بهعنوان غرامت فرانسویها را مجبور به تأمین بخشی از نیازمندیهای آن کشور کرد؛ بهنحوی که فرانسه حدود 20 درصد از محصولات کشاورزی خود را به آلمان ارسال میکرد. تولیدات کشاورزی این کشور نیز بهسبب نبود انرژی و سایر نهادههای تولید پنجاه درصد کاهش یافت. در چنین وضعیتی علاوه بر ویرانیهای جنگ، کمبود غذا و شکلگیری بازار سیاه (هم زمان با شکلگیری یک نظام توزیع کوپنی ناکامل) سبب ریاضت شدید مردم فرانسه شد. در چنین وضعیتی فرانسه جریان نوین پیشرفت اقتصادی خود را آغاز کرد.
اصلیترین برنامه اقتصادی که فرانسه بعد از شکست در جنگ جهانی دوم بهکار گرفت تقویت تولید ملی بود. در میانه قرن بیستم تولید ملی فرانسه دوران رشد و شکوفایی خود را سپری میکرد بهطوری که در مدت کوتاهی توانست به نرخ رشد اقتصادی بالای 12 درصد برسد. عمدهترین سیاستهایی که دولت فرانسه در آن مقطع بهکار گرفت تا بتواند دوباره روی پای خود بایستد شامل پشتیبانی جدی از صنایع کوچک و متوسط، افزایش مشارکت مردمی در تولید و افزایش جمعیت و ارتقای بهرهوری نیروی کار میشود.
سه رویکرد فرانسه برای تقویت تولید بعد از جنگ جهانی دوم
فرانسه بهمنظور تقویت تولید بعد از جنگ جهانی برنامههایی را مدون کرد تا بتواند بهصورت جدی از صنایع کوچک و متوسط خود پشتیبانی کند. اجرای این سیاستها اغلب در سالهای اخیر نیز دنبال میشود، به همین خاطر در این کشور 70 تا 80 درصد مشاغل از طریق صنایع کوچک و متوسط تأمین میشود و 65 درصد اقتصاد این کشور به چنین صنایعی وابسته است. فرانسه در سه دهه 1950، 1960 و 1970 از صنایع داخلی کوچک و متوسط خود حمایت کرد.
دومین رویکردی که فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم خود اتخاذ کرد تا از تولید ملی خود حمایت کند سیاست تشویق مشارکت مردمی و همچنین افزایش جمعیت بود. این سیاستها به این دلیل برگزیده شد که دولتمردان این کشور میدانستند بعد از شکست در جنگ جهانی نیازمند نیروی کار بیشتری هستند، به همین منظور هم دولت اجرای همزمان دو سیاست فوق را در دستور کار خود قرار داد بهطوری که دولت ضمن تشویق مردم به افزایش جمعیت تلاش میکرد تا مردم در اجرای کارها مشارکت بیشتری کنند تا جبران کمبود نیروی کار احساس نشود.
در کوتاهمدت مردم فرانسه با درک شرایط اقتصادی و نیاز اقتصاد ملی خود به کار بیشتر، زمان بیشتری را صرف کار میکردند تا چرخ اقتصادشان سریعتر بچرخد؛ اما در همین دوره دولت فرانسه سیاستهای جدی را برای افزایش جمعیت و بالا بردن نرخ موالید بهکار گرفت.
سیاستهای تشویقی جمعیت هماکنون نیز توسط دولت فرانسه دنبال میشود بهطوری که امروز قریب به 5 درصد از درآمد ملی این کشور صرف چنین برنامههایی میشود. برخی از این برنامههای تشویقی عبارت است از: پاداش تولد (حدود 900 یورو که در ماه هفتم بارداری پرداخت میشود)، کمکهزینه پایهای (180 یورو بهازای هر فرزند زیر سه سال)، کمکهزینه حمایت خانوادگی، کمکهزینه اسبابکشی (برای خانوادههایی که پس از فرزند سوم اسبابکشی میکنند)، کمکهزینه تحصیلات و... .
سومین رویکردی که دولت فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم بهکار گرفت تا از تولید داخلیاش حمایت کند ارتقای بهرهوری نیروی کار بود. این سیاست هم از جمله سیاستهایی است که از نیمه دوم قرن بیستم در فرانسه اجرا میشود و تا به امروز ادامه دارد بهطوری که در این مدت شاخص بهرهوری نیروی کار از عدد 20 در سال 1950 به 112 در سال 2015 رسید.
نکته مهم در رشد این شاخص تداوم آن در بستر زمان است. امروز بهرهوری نیروی کار در فرانسه حتی از انگلیس بیشتر است. فرهنگ کار در این کشور و بهخصوص نپرداختن به امور غیرمرتبط با فعالیت کاری در زمان کار بهعنوان یکی از عوامل اصلی بالا بودن بهرهوری نیروی کار در این کشور قلمداد میشود.
نگاه ویژه به اقتصاد دانشبنیان
کنار سه رویکرد اصلی که دولت فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم اتخاذ کرد تا از تولید داخلی خود حمایت کند، سیاستمداران این کشور در سالهای بعد از قرن بیست و یکم نیز بهشکل جدی از تولیدات داخلیشان حمایت کردند. در این سالها رویکرد حمایت و تقویت از تولید داخلی این کشور بیشتر شامل میدان دادن به فعالیتهای مبتنی بر اقتصاد دانشبنیان میشود.
سهم عمده شکوفایی امروز فرانسه ناشی از توجه به اقتصاد دانشبنیان است. چنین جایگاهی هم برای این کشور بهوجود نیامده است بهجز با توجه به فعالیتهای پژوهشمحور؛ امروز 3 درصد از سهم کل بودجه این کشور به تحقیق و توسعه اختصاص دارد. مهمترین عرصههای تحقیقاتی این کشور هم شامل صنایع الکترونیکی و الکتریکی، خودروسازی، داروسازی، سرویسهای آنالیز دادهها، صنایع هوا ــ فضا و انرژی میشود.
برنامه برای رشد در صنایع نفتی ــ گازی
کنار توجه به صنایع دانشبنیان، فرانسویها نگاهی هم به رشد صنایع نفت و گاز دارند. فرانسویها بهخوبی دریافتهاند که رشد صنایع نفت و گاز در ارتقای جایگاهشان در جهان تأثیر شگرفی دارد، چرا که با دستیابی به منابع نفت و گاز خام میتوانند به رشد صنعتیشدنشان ادامه دهند.
فرانسه با همین رویکرد توجه به رشد صنایع نفت و گاز توانسته در جهان بهعنوان بازیگری مهم شناخته شود. این کشور از سویی با تقویت صنایع بالادستی نفت و گاز (استخراج نفت و گاز و توسعه میادین) بهمنظور حضور گسترده در کشورهای نفتخیز و جذب پروژههای بسیار سودآور نفتی در این کشورها و از سوی دیگر با تقویت صنایع میاندستی و پاییندستی نفت و گاز در داخل فرانسه (پالایشگاهها و صنایع جانبی وابسته به نفت و صنایع شیمیایی) توانسته است در تمام زنجیره نفت و گاز جهان حضور مؤثر داشته باشد.
برنامههای ویژه این کشور برای تصاحب منابع گسترده نفت و گاز در جهان کنار عدم اهتمام بیشتر کشورهای نفتخیز بر تقویت تواناییهای داخلی خود برای استخراج و فرآوری این محصولات سبب شد این کشور از نداشتهها ثروتی هنگفت کسب کند و بدون داشتن نفت و گاز، بخش زیادی از ارزش افزوده بخش نفت و گاز را در اختیار بگیرد، این در حالی است که بیشتر کشورهای نفتخیز به منافع بسیار حداقلی حاصل از فروش نفت خام که عمدتاً کمتر از ده درصد کل ارزش افزوده حاصل از تولید و فرآوری این محصول باارزش را شامل میشود، اکتفا کردهاند.
در خصوص توجه و اهتمام فرانسه به رشد در صنایع نفت و گاز میتوان به پایهگذاری شرکت توتال اشاره کرد. این شرکت فرانسوی در حالی امروز بهعنوان چهارمین شرکت نفتی دنیا شناخته میشود که داخل فرانسه هیچ نفتی برای استخراج وجود ندارد. اما با گسترش این شرکت فعالیت استخراج و کشف میادین نفتی در سایر کشورها برای فرانسه تبدیل به یک مزیت شده است. این هشتمین شرکت بزرگ جهان امروز در 30 کشور شعبه دارد و کارمندانش اگر در استادیوم آزادی دور هم جمع شوند صندلی خالی باقی نمیماند. کمپانی توتال در تمامی حوزههای صنایع نفت و گاز، فعالیت میکند. این شرکت فرانسوی، در زمینه اکتشاف و تولید نفت خام و گاز طبیعی و نیز تولید برق، احداث خطوط لوله، پالایش و بازاریابی نفت خام و گاز طبیعی فعالیت میکند.
انتهای پیام/*