سرگذشت کارآفرین البرزی، از بازاریابی با دوچرخه تا اشتغالزایی برای ۱۰ نفر
کارآفرین البرزی برای راهاندازی کارگاه بستهبندی حبوبات و خشکبار بازاریابی را از دوچرخه شروع کرد و گفت:حبوبات را اول با کمک خواهر و مادرم پاک میکردیم، سپس بستهبندی و در نهایت با گسترش کار برای ۱۰ نفر اشتغالزایی کردم.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، «بیکاری و اشتغال» به عنوان یکی از موضوعات اساسی اقتصاد هر کشور محسوب میشود؛ به طوریکه افزایش اشتغال و کاهش بیکاری به عنوان یکی از شاخهای توسعه یافتگی جوامع خواهد بود.
درحالی که طی سال های اخیر روند بیکاری رو به رشد بود،برخی جوانان منتظر اشتغالزایی از سوی دولت نماندند و خود دست به کار شدند. علی شفقت، جوان کارآفرین البرزی کارش را از بازاریابی با دوچرخه شروع کرده است.
وی ادامه داد: برای راهاندازی کارگاه بستهبندی حبوبات و خشکبار به دنبال کسب اطلاعات بودم، به هر فروشگاهی سر میزد و از اهداف و کارش با آنها حرف میزد و آنها او را راهنمایی میکردند. 6 ماه برای شروع کارش تحقیق کرد تا بالاخره با کمک مادر و خواهرش کارگاه بستهبندی را راهاندازی کرد.
*با دوچرخه بازاریابی میکردم / محصولاتم را با دوچرخه به مشتری میرساندم
در شروع کار با انگیزه بالا با دوچرخه ای که داشتم مغازهها و فروشگاهها را سر میزدم و به آنها محصولاتم را معرفی میکردم. بازاریابی با دوچرخه بسیار به من کمک کرد. سرعت کارم را بالا برد. پول نداشتم موتور بخرم با همان دوچرخه بازاریابی میکردم و در ابتدا حتی سفارشات کم را با همین دوچرخهام میبردم اما وقتی سفارشها مقدارش زیاد میشد یک پیکان وانت اجاره میکردم و با خواهر و مادرم بستهها را بار ماشین میکردیم و من برای فروش راهی بازار میشدم.
حبوبات را اول خواهر و مادرم پاک میکردند و بستهبندی میکردیم اما با ادامه کار و گسترش کار توانستم نیروی جدید به مجموعه اضافه کنم و برای 10 نفر اشتغالزایی کردم. از هر محصولم در ماه نزدیک به 900 کیلو فروش دارم و تقریباً هر ماه با کسر حقوق کارگرهای کارگاه برای خودم نزدیک به دو میلیون تومان میماند که این درآمد با پیشرفت کار انشاالله بیشتر خواهد شد.
کمکم با پیشرفت کارم توانستم برای کارگاه یک ماشین وانت خریداری کنم و یک سواری سمند هم با زحمات خودم و خواهر و مادرم توانستم بخرم. در هر کاری تلاش کنی و صبر داشته باشی مطمئنن موفق خواهی شد.
«ب» بسم اله تا فروش محصولات/ راه اندازی کارگاه بستهبندی آپولو هوا کردن نیست
کار بستهبندی بسیار کار راحتی است. منظورم این است که کار تخصصی نیست و فقط کمی پشت کار و اراده مورد نیاز است. راهاندازی کارگاه بستهبندی آپولو هوا کردن نیست و فقط جدیت و پشت کار میخواهد.
در حالت کلی روش کار اساسا به این شکل است که اگر ماشین نداشته باشید یک بلیط اتوبوس میخرید و راهی شهرستان مورد نظر خودتان میشوید و شهرستانی را انتخاب میکنید که حبوبات خوبی داشته باشد با کشاورزان مذاکره میکنید و تمام چانه زنی خودتان را به کار می گیرد تا بتوانید محصولات را با قیمت پایین خریداری کنید . در صورتی که با قیمت پایین محصولی را خریداری کنید می توانید با قیمت مناسب هم به مشتری عرضه کنید. خرید که انجام شد حالا هرچقدر هم که باشد فرقی ندارد تمام بار را میدهید به اتوبارها و باربریها تا برایتان تا شهر خودتان بیاورند و در زمان مناسب بسته بندی کنید. بعد از انجام بازاریابی آنها را به فروش میرسانید. این شد روش راهاندازی یک کارگاه بستهبندی حبوبات از «ب» بسماله تا فروش محصولات کارگاه که فقط یک اراده و بازارسنجی نیاز دارد.
* بعد از بازارسنجی حتی با هیچ هم میتوان شروع کرد/با یک دستگاه و یک ترازو شروع کردم
وی ادامه داد: من با 10 میلیون تومان شروع کردم .10 میلیون وام بسیج سازندگی انگیزه من برای راهاندازی کارگاه بستهبندی حبوبات بود. البته با 5 میلیون تومان هم میتوان شروع کرد. علاقمندان به این کار سعی کنند با مطالعه و تحقیق شروع کنند. به نظر من کاری که با مطالعه و بازار سنجی و تحقیق شروع شود به زمین نمیخورد. من با یک دستگاه پرس و یک ترازو در حال پخش محصولاتم به استانهای کشور هستم. حتی کسانی که محلی را برای اختصاص دادن به این کار دارند اما پول اولیه ندارند و وام از بسیج سازندگی هم نمیخواهند بگیرند میتوانند با هیچ شروع کنند. یعنی بعد از بازار سنجی و اطمینان از فروش محصولات و اطمینان از وجود مشتری با چک محصولات خود را بخرند و به فروشگاهها نقدی بفروشند. اینطوری پول در گردش کار آنها بیشتر خواهد شد و به مرور با پسانداز سود خود میتوانند یک کارگاهی را خریداری کنند.
*کارخانهها روزی زیرپله بودند/ جوانان اعتماد بنفس داشته باشند
یکی از مشکلات برخی جوانان ایرانی اعتماد به نفس نداشتن در آغاز هر کاری است. از آنجایی که برخی از جوانان میترسند که شکست بخورند کاری را شروع نمیکنند. اما اگر قرار بود هر فعال اقتصادی بترسد که الان ما کارخانههای بزرگ را نداشتیم. این کارخانههای بزرگ هم روزی از یک مغازه کوچک یا حتی از زیر پلهای آغاز کردند. مزیت عرصههای اقتصاد مقاومتی این است که فعالیت در کارگاههای کوچک و زودبازده آغاز میشود. کارگاههایی که خرج آب و برق و مراقبت و کرایه پایینی دارند از این نظر کارگاههای کوچک در شروع کار به زعم بسیاری از کارشناسان بسیار مفید فایده است. باید با مطالعه و تحقیق شروع کرد تا ترسی در دل باقی نماند. هیچوقت هیچ تلاشی بدون نتیجه نخواهد ماند. من در شروع کار اصلا فکر نمیکردم روزی صاحب برند «روژدا» شوم. روژدا به منی سایه مادر است. من کم کم باید کارم را گسترش دهم و به فکر صادرات باشم.
*سودکم، فروش زیاد برکت میآورد/ این موارد را رعایت کنید
تجربه یکساله من در خدمت علاقمندان است. هر جوانی که مایل باشد را میتوانم راهنمایی کنم تا به مقصد خودش برسد. اگر کارگاه راهاندازی کردیم باید خودمان بازاریابی کنیم تا چم و خم بازار دستمان بیاید. باید چند ویزیتور قوی نیز استخدام کنیم تا در کنار خودمان به بازاریابی برای محصول کمک کنند. قیمت مناسب، بستهبندی شکیل و روابط عمومی خوب با فروشگاهها از عوامل موفقیت در این کار هستند.یکی از رمزهای موفقیت من سود کم فروش زیاد بود که این اصل اگر رعایت شود هم کار برکت میگیرد و هم سود خوبی عایدمان میشود.
*دولت غصه فروش را باید از تولیدکنندهها کم کند
دولت باید به تولیدکنندگان انگیزه بدهد و باید به فروش محصولات تولیدکنندگان کمک نماید. همچنین دولت باید اجازه ندهد که تولید کننده غصه فروش محصولاتش را داشته باشد. بلکه تولیدکننده فقط باید بر روی تولید تمرکز کند تا موفق باشد. با این روش به خودکفایی میرسیم نه اینکه تولیدکننده از ترس اینکه محصولاتش بر روی دستش بماند با احتیاط و ترس بخواهد تولید داشته باشد. دولت باید محصولات تولیدکنندگان را یکجا خریداری کند و در فروشگاههای دولتی عرضه نماید.
انتهای پیام/