انکار فرهنگ شهادت، یعنی اجرای برنامه دشمن
حجتالاسلام سعیدیان گفت: دشمنان همواره به دنبال تخریب و تحریف جریان امام حسین(ع) در کربلا بودهاند. اولین سودی که دشمن از این کار میبرد، از بین رفتن فرهنگ ایثار و شهادت است؛ لذا انکار فرهنگ شهادت، یعنی اجرای برنامه دشمن.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا ماجرای عاشورای حسینی چشمهای است که همواره ارزشهای الهی از آن میجوشد. این ارزشها و آموزهها در طول تاریخ الگوی برترین شیعیان و زعمای دین قرار گرفت و راهگشای بسیاری از معضلات اجتماعی قرار گرفت. از جمله این آموزهها فرهنگ تبعیت و اطاعت محض از ولیّ زمان و نیز فرهنگ ایثار و شهادت بود. دو مقولهای که همواره دشمنان سعی در کمرنگ کردن و بعد تخریب آن را داشتهاند.
به مناسبت روز ولادت امام حسین(ع) گفتوگویی با حجتالاسلام علی سعیدیان این موضوع را بررسی کردیم.
* چه ویژگیهایی در اصحاب امام حسین(ع) وجود داشت که باعث شد با امام عصر خود همراهی کنند تا ما نیز از این ویژگیها الگو بگیریم؟
یکی از اولویتهای مهم شیعیان، معیت و همراهی با ولیّ خداوند یعنی امام علیهالسلام است و این مسأله باید در طول زندگی دغدغه هر یک از محبان اهلبیت علیهمالسلام باشد. خداوند نیز در قرآن نتیجه اطاعت از خداوند و رسول را معیت با خوبان عالم معرفی میکند و میفرماید: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفیقا؛ و کسانى که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره کسانى خواهند بود که خدا ایشان را گرامى داشته [یعنى] با پیامبران و راستان و شهیدان و صالحان و آنان چه خوب رفقایی هستند». یعنی کسانی که در معیّت خوبان درگاه الهی قرار دارند، یک رابطه رفاقتگونه و صمیمی اما در چارچوب احترام با این خوبان دارند. اصحاب امام حسین(ع) نیز دارای چنین ویژگی برتری بودند.
همچنین در زیارت عاشورا از خداوند درخواست میکنیم در دنیا و آخرت ما را در معیّت اهلبیت(ع) قرار دهد؛ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة». در سایر ادعیه این ارزش را به گونههای مختلف میبینیم. در دعای عهد میخوانیم: «وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ، الذَّابِّینَ عَنْهُ، وَ الْمُجَاهِدِینَ فِی سَبِیلِهِ، وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ ما را از یاران و اعوان و مدافعان او قرار بده و از کسانی که در راه او مجاهدت میکنند و در این مسیر به شهادت میرسند.» پس مسأله اصلی در وهله اول، همراهی با امام عصر و خوبان درگاه الهی مثل صالحان تا پای جان است.
این ویژگی خاص در شیعه بزرگواری مانند حضرت عباس(ع) وجود داشت. امام صادق علیهالسلام در زیارتنامه حضرت عباس(ع) فرمودند: «أَشْهَدُ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى مَا مَضَى بِهِ الْبَدْرِیُّونَ وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الْمُبَالِغُونَ فِی جِهَادِ أَعْدَائِهِ وَ نُصْرَةِ أَوْلِیَائِه ...؛ شهادت میدهم و خدا را شاهد مى گیرم، که تو به همان مسیرى رفتى که اهل بدر رفتند، و در آن راه از دنیا گذشتند، آن مجاهدان در راه خدا، و خیرخواهان براى خدا، در مبارزه با دشمنان خدا، و تلاش گران در یارى اولیایش، آن دفاع کنندگان از عاشقانش.» جالب است که این تعابیر را در دعای عهد میبینیم.
شرط همراهی با امام(ع) عدم دنیاطلبی است
* بنابراین از عواملی که باعث میشود با امام و برنامههای امام همراهی نکنیم، دنیاطلبی است.
بله همین طور است. امام حسین(ع) زمانی که قصد حرکت به سوی کوفه و یا کربلا را داشتند، فرمودند هرکس میخواهد در راه ما از جان خویش بگذرد و به لقای خداوند برسد، با ما حرکت کند؛ مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا». کسی که قصد دارد جان خویش را تقدیم کند در وهله اول دنیا باید برای او ناچیز باشد. ببینید، امیرالمؤمنین علیهالسلام در وصف یکی از یاران با وفای خود میفرماید: «در گذشته برادرى الهى و دینى داشتم (که وصفش چنین بود): آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه مىداد کوچکى دنیا در نظر او بود. او از تحت حکومت شکم خارج بود، ازاین رو آنچه نمىیافت، اشتهایش را نداشت (و به دنبال آن نمى رفت) و آنچه را مى یافت زیاد مصرف نمىکرد؛ کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ وَ کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِه وَ کَانَ خَارِجاً عَنْ سُلْطَانِ بَطْنِه ...»
در تمام گزارههایی که امیرالمؤمنین علیهالسلام در این ویژگیها بیان فرمودند، عدم دنیاگرایی و عدم پیروی از هوای نفس نهفته است. در واقع زمانی که امام علیهالسلام تمایل دارند با چنین افرادی نشست و برخاست کنند، باید بدانیم تمام ائمه علیهمالسلام اینچنین هستند. چند نفر پیدا میشوند که دنیا در نظرشان بزرگ جلوه نکند و شکمپرست نباشد؟ با وجود این ویژگیها چند نفر از ما آمادگی برخورد و مواجهه با امام حیّ را داریم؟
* با این توضیح شما میتوان گفت این ویژگیها در شهدای مدافع حرم دیده میشد.
بله همین طور است. مدافعان حرم واجد این ویژگی بودند؛ یعنی در وهله اول از جان خویش گذشتند. مدافعان حرم اولین ویژگی اصحاب عاشورایی یعنی گذشتن از جان و مال را دارا بودند. ایشان اثبات کردند اهل شعار نیستند بلکه اهل عملند. شهدای مدافع حرم در برههای از زمان که از یک سو آسیبهای اجتماعی خانوادهها را تهدید میکند و از سوی دیگر مشکلات اقتصادی متوجه جامعه و خانواده شده است و از دیگر سو موج شبهاتی که نسبت به مسائل سیاسی و بینالمللی ایجاد شد، دل به آتش دشمن زدند و در دفاع از حریم اهلبیت علیهمالسلام)غیورانه رفتار کردند. این ایستادگی را از چه کسی آموختند؟ جز این است که از شیعیان وارستهای چون ابوالفضل علیهالسلام آموختند؟ وقتی یک بار دیگر آنچه در ابتدا در زیارت حضرت عباس(ع) خواندیم مرور کنیم، میبینیم در شهدای مدافع حرم نیز وجود دارد: «... وَ الْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الْمُبَالِغُونَ فِی جِهَادِ أَعْدَائِهِ وَ نُصْرَةِ أَوْلِیَائِه؛ آن مجاهدان در راه خدا، و خیرخواهان براى خدا، در مبارزه با دشمنان خدا، و تلاش گران در یارى اولیایش، آن دفاع کنندگان از عاشقانش.» بنابراین بصیرت و معرفت در مدافعان حرم بسیار موج میزد.
* مسأله دیگری که با آن مواجه هستیم، تضاد رفتاری برخی افراد است. یعنی از یک سو خود را محبّ امام حسین(ع) معرفی میکنند، اما از جهتی دیگر با فرهنگ شهادت مقابله میکنند تا جایی که مانع از رشد این ارزش در جامعه میشوند؛ این تضادها به خاطر چیست؟
این رفتارهایی که گاهاً در بین متولیان امر در جامعه ملاحظه میکنیم، برگرفته از ترس پنهان است. چه بسا بیشتر از ما اهمیت شهادت و شهادتطلبی را درک میکنند، اما یک ترس درونی همواره آنان را آزار میدهد تا جایی که رفتارهای غیر متعارف از خود نشان میدهند. کسی که مقداری متون اسلامی و تاریخی را مرور کرده باشد، به این نتیجه میرسد انقلاب اسلامی به انقلاب اباعبدالله(ع) و قبل از آن به قیام پیامبر(ص) پیوند خورده است. برای اینکه اهداف قیام پیامبر صلی الله علیه و آله و امام حسین علیهالسلام محقق شود، نیاز به بصیرت، صبر، استقامت و ایثار و شهادت بود. در حال حاضر برای اینکه اهداف انقلاب اسلامی محقق شود، نیاز به همین مقولات دارم. مگر امکان دارد مکتب اسلام بدون حس شهادتطلبی و فرهنگ ایثار و شهادت پیش برود؟ امروز دشمن از عقیده جوانان انقلابی ما نسبت به شهادت بیم دارد. هر عاملی که باعث تضعیف این فرهنگ شود، باعث بهرهبرداری و نفوذ دشمن میشود. بنابراین کسانی که این باور را مورد خدشه قرار میدهند، یا دچار ترس هستند و یا اهل خیانت هستند.
انکار فرهنگ شهادت، یعنی اجرای برنامه دشمن
بر اساس مطالعات صورتگرفته، انگلیسیها از زمانهای گذشته سعی بر این داشتند که حرمت سه چیز را بشکنند: مرجعیت، خانواده و حرمت مکتب اباعبدالله علیهالسلام. خب اگر بر فرض محال حرمت امام حسین علیهالسلام بین مردم شکسته شود، چه سودی برای آنان دارد؟ اولین سودی که دشمن میبرد، از بین رفتن فرهنگ ایثار و شهادت است. اگر همین فرهنگ در بین جوانان انقلابی ما نبود، الان دیگر نامی از اسلام باقی نمیماند، زیرا کشور ما ظرفی است که دشمن قصد دارد درون این ظرف را تصرف کند و برنامههای خود را پیش ببرد، همان کاری که در دوران سلطنت پهلوی کرد. اما مردم ما میخواهند این ظرف از حب به محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم پر شود و این یک خواستۀ عمومی و نقطه اشتراک تمام سلیقهها و فرهنگهای مردمی است و در دنیا نمونه ندارد. در اعیاد و ایام عزای بر اهلبیت علیهمالسلام میبینیم تمام مردم به جشن یا عزاداری میپردازند به خصوص در ایام ماه محرم مردم ما حماسه بپا میکنند.
* در این برهه زمانی که دشمن اینگونه به ایمان جوانان هجمه آورده است، به نظر شما والدین باید به چه نکاتی توجه کنند؟
ما برای فرزندمان نباید تمایلات دنیوی را پررنگ کنیم و معنویت را به حاشیه ببریم. اکنون دشمنان به واسطه فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به گونهای عمل میکنند که دنیاگرایی و دنیاپرستی بین جوانان مطرح و روحیه خداباوری و اعتقاد به مقولات دینی کم شود. والدین در چنین فضایی ضمن اینکه مراقبتهای لازم را انجام میدهند، باید دنیا را برای فرزندانشان محل گذر معرفی کنند. البته این مسأله مشروط به آن است که خود والدین نیز مقید به تجملات و دنیاگرایی نباشند. این ظلم بزرگی است که والدین خود مسیر رشد و معرفت را طی کنند، اما به تربیت فرزندان اهمیت ندهند و برنامه معرفتی برای آنان نداشته باشند. در واقع انتظار میرود تمام شرایط منزل را طوری فراهم کنند که فرزندان با فضای معنویت مأنوس شوند. افرادی که از دل این دست خانوادهها پا به عرصه اجتماعی میگذارند، طبیعتاً در رشد اهداف انقلاب و نظام مؤثر خواهند بود و در لحظههای حساس حاضرند جان خویش را به خطر بیاندازند.
بنابراین در این شرایط سخت و حساس والدین باید وقت زیادی بر تربیت فرزند خود بگذارند و آنها را با محبت به سمت ارزشها سوق دهند. در صورت کلی به نظرم میآید باید ضمن معرفت و بصیرتافزایی به فرزندان یک مقابله علمی با تهاجم فرهنگی صورت بگیرد.
جوانان را باید مسلح به معارف کرد نه صرفاً از خطرات آگاه کنیم
* همان طور که اشاره فرمودید دشمن شدیدتر از گذشته بنای بر دشمنی با مکتب اهلبیت(ع) به خصوص مکتب امام حسین(ع) را دارد و این دشمنی را عملاً نشان داده است؛ وظیفه متولیان دینی جامعه در این شرایط چیست؟
باید جوانان را به گونهای تربیت کرد که حافظ دین خود و دیگران باشند. ما این رفتار را در سایر مذاهب اسلامی میبینیم اما متأسفانه در جامعه شیعی کمتر دیده میشود. متأسفانه برخی متولیان سلبی رفتار میکنند به این صورت که مدام از خطرات انحرافی میگویند. در روایت داریم: «الإنْسانُ حَریصٌ عَلی ما مُنعَ مِنْهُ؛ انسان نسبت به چیزی که منع میشود، حریص است.» امروزه با توجه به رشد فضاهای مجازی، ما دیگر نمیتوانیم مدام جوانان را از گرایش به برخی مسائل فکری و عقیدتی منحرفانه بازداریم. اتفاقا هرچه سختتر و سلبیتر رفتار شود، کنجکاوتر میشوند. اگر مسئولان و متولیان دینی و فرهنگی جامعه جوانان را از جهت علمی و معرفتی مسلح کنند، این جوان هر کجا برود، قطعاً منحرف نخواهد شد؛ نمونه آن را در افرادی مثل شهید بابایی دیدیم. با وجود تحصیل در دل دنیای کفر، به انحراف کشیده نشد. البته صحبتم ناظر بر این نیست که گاهی سلبی برخورد شود، اما اینطور رفتارها سعیی است که نتیجه مطلوب به همراه ندارد. به عنوان مثال در ایام اربعین گاهی میشنویم که به مردم به خصوص جوانان گفته میشود به غرفه فلان فرد منحرف نروید و ... صحیح نیست بلکه باید جوانان، دانشجویان و یا طلاب را طوری تربیت کرد که اتفاقاً حضور یابند و مقابله علمی کنند؛ با این کار به اعتقادات خودشان پایبندتر هم میشوند.
انتهایپیام/