مسکن بخش پیشران اقتصاد نیست
یک کارشناس اقتصادی با بیان این که مسکن بخش پیشران اقتصاد نیست گفت: به اقتصاد دانشبنیان باید توجه شود نه به اقتصاد مستغلات.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در روزهای اخیر، دولت، شهرداری و وزارت راه و شهرسازی در مورد طرح بازآفرینی بافت فرسوده صحبت کردند. آیا به لحاظ اقتصادی امکان اجرای این طرح مانند گذشته وجود دارد یا موانع و مشکلاتی وجود دارد؟ وارد شدن دولت به لحاظ سیاسی و اقتصادی چه حسن و تبعاتی دارد؟
کمال اطهاری، کارشناس اقتصادی در پاسخ به این پرسش ها گفت: موضوع را باید در چهارچوب اقتصاد سیاسی مسکن و فضا در ایران دید تا بشود آن را تجزیه و تحلیل کرد. اقتصاد سیاسی نحوه تولید و توزیع مازاد اقتصادی است. هم فضا و هم مسکن نقش اساسی در نحوه تولید و توزیع دارند. نقش دولتها این است که نحوه تولید توزیع را کاملا کژکارکرد و رانتی کردهاند و این اقتصاد رانتی و فضای رانتیشده یا شهری شدن رانت در ایران تولید و توزیع در ایران را کاملا کژکارکرد کردهاست.
چرا چنین میگویید؟
از زمانی که مصوبه هیئت دولت این بود که شهرداریهای کلانشهرها خودکفا شوند به جای اینکه عنوان کنند که شهرها باید خودکفا شوند، شهرها به تراکمفروشی رو آوردند. معنای آن این است که مثلا شهر تهران حدود پانزده تا بیست میلیارد دلار ارزبری برای گردش صنایع، کالاهای مصرفی، خودرو، موادغذایی و... دارد و چیزی حدود یک و نیم میلیارد دلار صادرات دارد. حداقل ده برابر صادراتش به خارج ارزبری دارد. این ناشی از آن است که شهر تهران به دوران پس از صنعتی یا اقتصاد دانش گام نگذاشتهاست. مانع این موضوع همین بخش مسکن و مستغلات بوده که مازاد اقتصادی را به خودش جذب کرده و مانع شده که به بخشهای مولد جریان پیدا کند و متعاقب آن سلطه بخش مستغلات بیشتر شده و ارزش سوداگری را در بخش مسکن بر ارزش مصرفی فایق کرده است. این فایق شدن ارزش سوداگری به ارزش مصرفی حتی از ارزش مبادله هم فراتر رفته است. به این ترتیب چون با رانت و با سالی صد درصد افزایش مسکن بهرهها و سودهای بانکی را بالا برده، این بخش مولد و مازاد اقتصادی ایران را مانند زالو بلعیده و مانع شده که به بقیه جاها برود.
از طبقه اکثریت جامعه هم با بهای رانتی مسکن رانت میگیرد. به این ترتیب بخشهای کمدرآمد را به حاشیهنشینی میراند و تلههای فضایی ایجاد میکند و در داخل شهر هم به سمت مناطقی که امکان رانت در آنها هست میرود و آن بخشهایی که اصطلاح بافتهای فرسوده را به آنها نسبت میدهیم یا محلات فرودست را ایجاد میکند و آنجا هم تله فضایی به وجود میآورد.
پس مناطقی که در آنها امکان رانت وجود دارد مناطق پایینشهر است یا از بالا به آنجا تحمیل میشود؟
سه منطقه بالای شهر هفتاد تا هشتاد درصد درآمد شهرداری را از بخش ساختمان تولید میکند.
الان که میخواهند به این حوزه پایینی توجه کنند چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟
این برنامه فاقد توجه به حوزه پایین است.
چرا؟
جهت این برنامه در چهارچوب کنونی اصلا به طرف طبقات پایین نیست چون نهادسازیهای لازم برای آن را ندارد. توجه آن به این است که بتواند رانت فراهم بکند برای کسانی که به آنا توسعهگر یا انبوهسازان میگویند. همه جهان هم به آنها لقب انبوهساز میدهند و لقب پرفضیلتی به آنها نمیدهند. در ایران همین که لقب بهتری به آنها دادند معلوم میشود که کاسهای زیر نیمکاسه است. محلهمحوری و بانکپذیری کمدرآمدها و شرکتهای محلهای که در همه جهان معمول است از کره جنوبی گرفته تا انگلستان و برزیل، نیز در آنها تعریف نشدهاست. شرکتهای محلهای سابقهای طولانی دارند و همه هم از قواعد بازار تبعیت میکنند و اصلا ضد نهاد بازار نیستند بلکه مکمل نهاد بازار و برای توانمندی آن هستند. در صحبتهایی که کردهاند قسمتهای کوچکی از محلههای بالای شهر مثل دارآباد یا فرحزاد و... را پایلوت گذاشتهاند که به آن عمل کنند. در واقع چون قبلا نظام بانکپذیری کمدرآمدها صورت نگرفته بود طرحهای قبلی شکست خورد یا با بازارسپاری بود، مثل انتشار اوراق مشارکت و فروش متری مسکن که یک ملقمه ناکارآمد را برای این چیزی که اکنون بازآفرینی میگویند، درست کردند که حاصل آن چند هزار واحد مسکونی خالیمانده و بدون مشتری در محلات جنوب شهر تهران است.
شما به مسئله عدم نهادسازی در این حوزه اشاره کردید. در همین شرایطی که هستیم اگر قرار باشد این طرح اجرا شود، چه آسیبهایی هم از لحاظ مسائل اجتماعی و هم از لحاظ بازار مسکن که برخی میگویند پیشران اقتصادی است، ممکن است به وجود آید؟
برخی که میگویند پیشران اقتصادی، منظورشان همان رانتجوها هستند. همانها که ارزش سوداگری را دنبال میکنند. انگار که فراموش میکنند حتی اگر بخواهند از دستورالعملهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول تبعیت کنند و حتی حرفهای درستی را که در برنامههای پنجم و سیاستهای کلی نظام گذاشته شده عملی کنند، اقتصاد دانشپایه پیشران اقتصادی است نه بخش مستغلات. در هیچجای جهان بخش مسکن را پیشران اقتصادی نگذاشتهاند و چنین آدمهایی را مسخرهشان میکنند و اصلا در حوزه اقتصاد راهشان نمیدهند. در این مقوله و همین ترتیبی که رخ داده در واقع بدون اینکه مجموعه کاملی در جایگاه بخش مسکن و در چهارچوب یک سیاست اجتماعی و بازسازی فضا را هم در همان چهارچوب دنبال کند که بتواند بخش مولد را جلو براند، برای ایجاد اشتغال سراغ بحث مسکن آمده است.
اگر بخش مسکن میتوانست ایجاد اشتغال بکند، در اوج آن میتوانست این کار را بکند و به این وضعیت نمیافتاد. وقتی اقتصادی دانشبنیان باشد میشود اقتصاد چین، کره جنوبی، معجزه اقتصادی برزیل و یا معجزه اقتصادی هند و ادامه پیدا میکند و چون این تولید و توزیع مازاد اقتصادی به صورت ارزش افزوده فزاینده ایجاد میشود، میشود مثل خود تهران که شهر رانتی است و فضای آن هم رانتی است. وقتی میگوییم پانزده تا بیست میلیارد دلار ارزبری داریم و یک و نیم میلیارد دلار صادرات یعنی مازاد اقتصادی لازم برای اداره خودش را ندارد. این مازاد اقتصادی از نفت میآید و جذب بخش سوداگری مستغلات میشود و این بخش هم مثل زالو بقیه بخشها را میمکد. کسی که با این واقعیات از پیشرانی بخش مسکن صحبت میکند حتما خواب بدی برای اقتصاد ایران دیده یعنی صرفا سودجو نیست بلکه خواب بدی برای اقتصاد ایران دیده است. اگر ناخودآگاه هم باشد، همانقدر میتواند مصیبتزا باشد. حتی اگر نادان هم باشد مثل جاسوس است و باید با آن برخورد قاطع صورت گیرد. در اوج مشغول بودن بخش مسکن، تهران بین سال 85 تا 90، سیصدهزار شغل از دست داد و سیصدهزار نفر بر جمعیتش افزوده شد و فضاهایش هم به گونهای سازمان یافت که مشکل است اقتصاد دانش در آن توسعه پیدا کند. کلانشهرها محل اصلی و مسند اقتصاد دانشاند. با دوران صنعتی این فرق را میکند که حالا تولید و توزیع مازاد اقتصادی از شهرکهای صنعتی بیرون آمده و در خود شهر آمده و باید فضاهایی به جای شهرک صنعتی و پهنهها و خوشههای صنایع پیشرو و صنایع خلاق را در داخل شهر تعریف کرد و در همه جهان نقش شهرداریها این است. برای ساماندهی اینکه یک کالایی به دست مردم برسد و این کالا بتواند آسایشی دهد و در نتیجه بتوانند بالندگی فکری داشته باشند، نباید رانت داد و از طرفی اگر این رانت را بدهند پساندازهایشان به جای اختصاص در بخش مولد، نابود میشود. آنهایی هم که پسانداری از جایی دیگر دارند به جای گذاشتن در بخش مولد، در بانک میگذارند تا بیست درصد سود بگیرند که باعث میشوند این حلقه کژکارکردی شکل گیرد به طوری که بیست درصد اوراق مشارکت پخش میکند برای آنکه ده درصد بخشایش را به آنهایی که اسمشان را گذاشتند توسعهگر بدهد به جای اینکه به بخش صنعت که دانشبنیان است عنایت فرماید. حرفهای بیمعنا راجعبه مسکن را هم دوباره رایج میکنند. به آقای احمدینژاد رأی ندادند چون ایشان میگفتند بخش مسکن لوکوموتیو اقتصاد ایران است و دیدیدم که این لوکوموتیو چه بلایی سر اقتصاد ایران آورد اما باز این موضوع را این دولت تکرار میکند. به شما رأی دادند که تکرار نکنید.
شما اقتصاد سیاسی شهری تهران را به سیاهچاله تعبیر میکنید؛ همچنین معتقدید در بخش مسکن رکود وجود ندارد بلکه قفلشدگی اقتصادی وجود دارد. راه نجات از این سیاهچاله را چه میدانید؟
تهران سیاهچاله است چون به قدری مازاد اقتصادی دارد که به صورت رسمی حداقل حدود پانزده میلیارد دلار سالانه رانت نفت را جذب میکند و این رانت را پس نمیدهد. در واقع به این معنا سیاهچاله است و آینده آن هم تیرهتر از اکنون است زیرا ارزیابی میکنند که آیا فضای لازم برای توسعه اقتصاد دانش را فراهم آورده یا نه، نهادهای لازم را به وجود آورده یا نه، آیا توانسته مسکن کمدرآمدها را سامان دهد یعنی ثبات اجتماعی ایجاد کند. ارزیابی میکنند و میگویند آینده آن روشنتر نیست یعنی دورنمای شهر تهران در رتبهبندی شهرهای جهانی پایینتر از موقعیت کنونی آن است. همانطور که شاخص پیچیدگی در اقتصاد تهران نسبت به قبل از انقلاب پایینتر رفته است. قبل از انقلاب اگر ماشینی را مونتاژ میکردید، نسبت به جهان پیشرو بوده و خیلی از کشورهای جهان سوم آن را نداشتند اما الان وقتی پراید را مونتاژ میکنید عقبتر رفتهاید و میگویند شاخص پیچیدگی در اقتصاد ایران نسبت به جهان پایینتر رفته است و پیشپاافتادگی در اقتصاد ایران بیشتر شده و تنوع نسبت به گذشته کمتر شده که خود این سیاهچاله است. لازمه نهادسازیهای لازم این است که این حرف احمقانه را که بخش مسکن پیشران است کنار بگذارید تا از سیاهچاله بیرون بیایید. در مورد قفلشدگی بخش مسکن باز هم سوداگران و ائتلاف مسلط اقتصاد ایران نمیفهمد که باید شغل ایجاد کند و تا زمانی که شغل به اندازه کافی ایجاد نشود و این شغلها در بخشهای مولد نباشد و پایدار هم نباشد همچنین شغل برای تحصیلکردهها نباشد و بیشتر کارگرهای ساده در ساختمانها را که مهارت زیادی ندارند در بر بگیرد، تقاضای موثر به اندازه کافی بالا نمیرود و پایدار هم نیست تا بخش مسکن را به تحرک وادارد.
اگر هم همچنان بخش مسکن رانتی باشد، چون اکثریت جامعه درآمد رانتی ندارد پس بخش مسکن قفلشده میماند. اینها در اقتصاد بسیار واضح است و در همه کشورهای جهان قواعد بخش مسکن در اقتصاد نئوکلاسیک مشخص است و به بخش مسکن و هرگونه زمینهای بایر مالیاتهای سنگین میبندند تا رانت بر اقتصاد غالب نشود و مانع قفلشدن شوند.
اگر بخواهیم راهکاری برای خروج از این مسئله داشته باشیم، آن راهکار از نظر شما چیست؟
یک راهکار وجود دارد و این را خوشبختانه بالاترین مقام مملکت تکرار میکند و آن این است که ما اقتصاد مبتنی بر دانش را در دستور کار قرار دهیم، منابع اندکمان را جمع کنیم و آنها را همپیوند کنیم. این اراده در دولت به صورت منسجم وجود ندارد. اول باید ارادهاش به وجود آید چون تعداد زیادی صندوقهای توسعه صادرات، امید کارآفرینی، شکوفایی و... به وجود آمده اما نهادهای لازم برای آنها به وجود نیامده. یکی از موضوعات اساسی در ایران این است که پشتیبانی لازم از مالکیت فکری صورت نمیگیرد. این موضوع در دستور کار مستقیم نیست و ایجاد فضای لازم برای آن هم در دستور کار نیست. جزو وظایف اصلی شهرداری این است که فضای لازم برای اقتصاد دانشبنیان را ایجاد کند. شهرداری یک کالای عمومی به نام فضا در اختیار دارد که در اختیار هیچکس نیست و تخصیص بهینه فضا برای توسعه اقتصادی دانشبنیان جزو وظایف شهرداری است. هنوز این فهم در حوزه شهرداری و شورای شهر وجود ندارد با اینکه وظیفه اصلی شهرداریهاست. از دهه 1990 جزو تکستبوکهای مدیریت شهری است. در ایران هنوز بحثی وجود دارد که آیا وظیفه شهرداری خدمات شهری است یا بیشتر از آن هم وظیفه دارد. این بحثها مثل این است که در دوران قاجار به سر میبریم.
انتهای پیام/