حاتمی کیا؛ آغاز انقلاب در خودبنیادیِ ساختار سینمای ایران

حاتمی کیا؛ آغاز انقلاب در خودبنیادیِ ساختار سینمای ایران

حاتمی کیا ضمن تفکیک ساحتهای هنر، سینما را دعوت به تأملی در ذات خود و نسبتش با جامعه کنونی ایران کرد.

باشگاه خبرنگاران پویا-

یادداشت پیش رو تحلیلی جامعه شناختی و بنیادی از سینمای ایران به بهانه سخنان ابراهیم حاتمی کیا در اختتامیه سی و ششمین جشنواره فجر است:

سینما جدای از بررسی ابعاد ماهوی و پدیداری اش، در انقلاب اسلامی طور دیگری نُمود یافته است. سینما پدیداری است که رسالتش بذاته، روایتِ مصوّر مصوت(و بعضا صامت) عرصه ای است که با آن درگیر است و یا در درونش قرار دارد.

اما حکایتِ سینمای ایران قدری پیچیده تر است. پیچیدگی اش از انقلاب سال57 به بعد ظهور جدی تری پیدا کرد زیرا که انقلاب، در بافت اجتماعی، فرهنگی و حاکمیتی ایران و همچنین در برساخته های آن تحول و تغییری ماهوی و بعضا ارزشی-هنجاری ایجاد کرد اما لنز سینمای ایران(سینما به معنای کلیت ظهور یافته در ایران) همچنان اسیر عینک‌های مادونِ تحول بینیِ عواملش بود.

این اسارت نه تنها نتوانست با ندای فهم ماهیت و حقیقت سینما و فهم حقیقتِ انقلاب اسلامی و تلاش در راستای کاهش فاصله‌ی آنها برطرف شود بلکه با های و هویِ بی بنیادِ غیرعاقلانه ی انزجار و گریز از سینمای دولتی، استمراری منقبض تر یافت.

انبساط روزافزون حقیقت انقلاب در میان گستره مردم، منطقه و جهان عرصه ای از زیست اجتماعی را رقم زده که روایتش منوط به آگاهی است. آگاهی اما، شروطی دارد. اول شرطش، زدودنِ غبار غفلت و دومینش، استقلال از خودبینی و خود اتکایی در فهم و شرط سومش، شجاعت و انصاف در مواجهه با حقیقت است.

اما لنز عوامل سینمای ایران کماکان بر تکیه گاه خاستگاه اولیه اش استوار است. خاستگاهی که مبتنی بر هستی شناسیِ اما نیستی بنیان گرفت و به قول مانستربرگ براساس معرفت شناسی نئوکانتی استمرار یافت. آنچه که شالوده ی تمام ارکان سینما بر آن استوار است همان خودبنیادی معرفتی و حس غنای از غیر است.

این ساختار در خاستگاه اجتماعی اولیه اش که مغرب زمین است کاملا با روند درستی عمل کرده و می کند اما افسوس از هنگامی که در جامعه ایران نهادینه شد نه تنها اندک شناختی از شالوده اش رقم نخورده بلکه با تکنیک زدگیِ غیر روشمند، هر روز مسئله سازتر می شود.

سینمای ایران از یکسو به دلیل شالوده معرفتی اش و از سوی دیگر به دلیل سطحی زدگی در آگاهی از خویشتنِ خود، همواره در طول این 40سال با خلط میان «هنرمند مستقل» و «هنرمند خودبنیاد»، سعی در پرده افکندن بر نگاه خویش از رخدادهای عرصه اجتماعی و ارائه ی روایتی دیگرگون با نظام حاکم داشته و در این راستا، هر آن کس را که روایتی قریب به پدیدارهای متاثر از ماهیت انقلاب اسلامی ارائه کرده با برچسبهایی همچون «وابسته به نظام»، «هنرمند غیر مستقل»، «سینماگر دولتی» و... سرکوب و طرد کرده است.

این رفتارهای شبه آنتاگونسیتی که محصول سطحی زدگی در فهم پایه ای ترین مفاهیم مربوط به هویت خویش است با همراهی فرم گرایی محض، نقطه پیرامونی دانستن محتوا، انکار سمبلیسم هنری و تکنیک زدگیِ بی بنیان منجر به حالتی تلخ شده که می توان نامش را «غفلت جاهلانه» نهاد.

اما، به حضور آوردن غافل و آگاه کردن جاهل، هم هزینه دارد و هم اهلش را می طلبد. اگر هنرمند به تصریح بسیاری از کارگردانان نام آشنای سینمای ایران، کاری خداگون می کند، باید گفت که هنرمند غفلت زدا و جهل ستیز نیز کاری رسولانه صورت می دهد. رسالتی که روزی برعهده آوینی(ره) بود و هزینه اش را داد و اکنون نیز عهده دار این رسالت رسولانه، ابراهیم حاتمی کیاست.

فهم عمقِ گفتار و رفتار حاتمی کیا در سخنان اختتامیه جشنواره فجر 96 بر حاضرانِ عاقلِ عصر امروز و دورانهای پیش روی آینده کاملا مشخص است. این عبارت او که:«من فیلم ساز وابسته ام و فیلم ساز این نظامم» معنایی ژرف دارد و می‌توان آن را سرآغاز انقلابی نوین در راستای خویشتن آگاهیِ سینمای ایران دانست.

پتک ابراهیم گون این عبارت، اصلی ترین شالوده معرفتی سینما را که اکنون در ایران با خلط میان هنرمند مستقل و هنرمند خودبنیاد تبدیل به شالوده ای ساختاری شده، هدف گرفته است. افتخار به فیلم سازِ نظام بودن نه یک طعنه سیاسی و نه یک لج بازی کودکانه و نه حتی انکار مفهوم هنرمند مستقل است بلکه نهیبی است برای فهم هویتِ اصلیِ سینما و شناخت حقیقت و واقعیت عرصه کنونیِ حیاتِ اجتماعی تا با گامی در راستای انسِ درونی با حقایق و وقایع کنونی، بتوان روایتی قریب به واقع را رقم زد تا سینمای کنونی ایران را از اسارتِ سطحی زدگی و سردرگمی نجات داد.

* رضا محمدی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران