واکاوی اهداف و تبعات حضور نظامیان آمریکا در سوریه
هدف اصلی آمریکا از حضور نظامی در سوریه، کاهش قدرت و نفوذ ایران در منطقه و بهویژه سوریه می باشد و واشنگتن تلاش دارد تغییر موازنههای قدرت و معادلات سیاسی و اجتماعی حاکم بر سوریه به سود واشنگتن و متحدینش انجام پذیرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، تصمیم آمریکا بر حفظ نیروهای نظامی خود در سوریه که اخیرا توسط رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا در اندیشکده هوور مطرح و علنی گشت در واقع گویای ترسیم سیاست آمریکا در قبال سوریه میباشد و این در مقطعی رخ میدهد که تا پیش از این ایالات متحده همواره در خصوص سوریه چه در دوران اوباما و چه در دوران ترامپ دچار یک سردرگمی در تصمیمگیری و ابهام استراتژیک بود که این تشتت و تنازع فیمابین کاخ سفید، پنتاگون و کنگره کاملا مشهود بود. این سیر تداوم داشته و در زمانی که ایران و روسیه با پیشبرد اهداف مدنظر خود در سوریه تلاش مینمودند تا با خاتمه دادن به بحران سوریه به یک اشراف کلی برای حل منازعات دست یابند، این ایالات متحده بود که هنوز یک استراتژی جامع برای ایجاد نظم مطلوب خود در سوریه پس از جنگ نداشت.
زمان برخلاف خواست واشنگتن میگذشت و نشست سوچی توسط ایران و روسیه برگزار گردید تا با توجه به از دست دادن مواضع قابل توجه داعش در سوریه، این دو کشور رقیب منطقهای آمریکا و حامی دولت در دمشق مقابل تکفیریها، این بار با دعوت از ترکیه بتوانند طرحی جدید را برای ایجاد یک فرایند سیاسی جدید در سوریه رقم بزنند. اما هنوز این آمریکاست که در نشست سوچی نیز نمایندهای ندارد و صرفا ترامپ بود که از جانب رئیس جمهوری روسیه در جریان تحولات و تصمیمات قرار گرفت. ترامپ تا قبل از اعلام سیاست اخیر تیلرسون، هیچ طرحی را برای سوریه پس از شکست تروریستها ارائه نکرد و اکنون نیز خبر از باقیماندن و نگهداشتن نیروهای نظامی آمریکایی در شمال سوریه میدهد که حاکی از برنامه آمریکا برای تشکیل یک پایگاه نظامی در این کشور میباشد.
اما بیبرنامگی ایالات متحده موضوعی نبود که منافع آمریکا و متحدانش اجازه بدهد تا مسکوت مانده و به همین طریق ادامه یابد و اینگونه بود که در کنار لابیهای متعدد و رایزنیهای آشکار و پنهان محافل سیاسی و متحدین منطقهای، در ماه گذشته اتاق فکر حامیان اسرائیل به نام موسسه یهودی امنیت ملی آمریکا (JINSA) طی گزارش جامعی دولتمردان آمریکایی را ترغیب نموده که برای آمریکا بسیار ضروری است تا در موضوع سوریه دست به اقدام عملی بزند. این درخواست که دربرگیرنده خواست متحدین منطقهای آمریکا از جمله کشورهای عربی و اسرائیل میباشد خواهان تعیین یک استراتژی مناسب از سوی آمریکا برای ممانعت از ایفای نقش مناسب ایران و روسیه شده که بر این مبنا ایالات متحده باید مانع تبدیل شدن دو بازیگر ایران و روسیه به عناصر بیرقیب در تعیین آینده سیاسی و تصمیمات سیاسی سوریه بشود. اینک آمریکا با تصمیم اخیر خود برای تداوم حضور نظامی در سوریه نشان داد که اگرچه بسیار دیر اما میخواهد منافع خود و متحدانش را در سوریه تامین و مانعی جدی بر سر راه رقبای منطقهای گردد که این تصمیم سناریوها و اهداف مختلفی را پشت و پیش رو دارد که در ادامه واکاوی خواهد شد.
حضور نظامی آمریکا در سوریه
سال 2014 بود که ایالات متحده با تشکیل ائتلافی به نام "ائتلاف بین المللی مبارزه با داعش" متشکل از 60 کشور جهان زمینه حضور نظامی در سوریه را فراهم ساخت و هدفش را مبارزه با تروریسم و داعش خواند که در واقع تا سال 2017 هیچگاه آثار و شواهدی از این مبارزه بطور ملموس مشاهده نشد و در مقابل هرگاه داعش در منطقهای از سوریه و یا عراق در تنگنا و بحران گرفتار میآمد، آمریکاییها با دستاویزی چون خطای اطلاعاتی به کمک این گروه میشتافتند و در نهایت در ماه گذشته بر محور روحیه قهرمانانگاری و استثناءپنداری آمریکایی در سند جدید امنیت ملی آمریکا که توسط ترامپ منتشر شد، ادعا نمودند که موفق به شکست داعش گردیدهاند.
اما این حضور نظامی اکنون دستاویز خوبی برای حصول منافع و اهداف شده است و ایالات متحده تصمیم دارد تا حتی پس از شکست تروریستها به حضور نظامی خود در سوریه که اساسا در مناطق کردنشین شمالی آن کشور مستقر هستند ادامه دهد تا بدین وسیله مانع تسلط دوباره و همهجانبه بشار اسد بر سوریه شود که در غیر اینصورت این ایران است که از منظر آمریکا و رقبا پیروز میدان سوریه خواهد بود. در همین رابطه تیلرسون در تبیین اهداف کشورش با اشاره به این تصمیم، یکی از اولویتهای ادامه حضور آمریکا در سوریه را پایان دادن به نفوذ ایران در این کشور مطرح نمود و هدف اصلی را تحدید نفوذ و قدرت ایران در سوریه دانست. البته برای آنکه تحلیل جامعی از اهداف و دلایل آمریکا از تداوم حضور نظامی در سوریه داشت باید به این مهم پرداخت که ایالات متحده 5 دلیل عمده را علت این سیاست می داند و به زعم آنها ایران، از طریق حضور در سوریه، خودش را در موقعیتی قرار داده که میتواند حمله به منافع آمریکا، متحدان و کارکنانش را ادامه دهد. بنابر این دولت آمریکا اعلام داشته است که نیروهای آمریکایی به منظور حفاظت از منافع این کشور، شکست کامل داعش و القاعده در سوریه، حل و فصل سیاسی منازعات داخلی سوریه، ایجاد شرایط مطلوب برای بازگشت پناهندگان سوری، پاکسازی سوریه از سلاحهای کشتار جمعی و در نهایت از بین بردن نفوذ ایران در این کشور حضور خواهند داشت.
اهداف و انگیزه های کاخ سفید
از جمله مهمترین دلایل و اهداف کاخ سفید از تصمیم برای ادامه حضور نظامی در سوریه را می توان در موارد زیر تحلیل و تفسیر نمود.آمریکا با این حضور نظامی در تلاش است تا به حمایت خود از نیروهای دموکراتیک سوریه در برابر بشار اسد ادامه دهد و با این اقدام هم از استیلای همهجانبه بشار بر سوریه جلوگیری به عمل آورد و هم از سوی دیگر مانع پیروزی مطلق مسکو و دمشق و تهران در جنگ سوریه گردد.
دیگر انگیزه و هدف آمریکا از این تصمیم این است که در شرایط فعلی بحران سوریه تلاش نماید تا با تحکیم مواضع خود در پایان کار در سوریه، بتواند بر روند و فرایند شکلگیری سیستم نوین سیاسی در این کشور و شرایط حاکم بر بعد از جنگ در سوریه تاثیرگذار باشد. شاید بتوان اینگونه تعبیر نمود که قطار روند اوضاع سوریه در حرکت میباشد و این ایالات متحده است که تلاش دارد تا به واگن آخر این قطار برسد. این موضوع زمانی توسط آمریکا بیشتر درک شد که بیانیه مشترک مسکو، ایران و آنکارا در سوچی بر به جریان افتادن روند حل و فصل سیاسی مسائل در سوریه صحه گذاشت.
مسئله مهم دیگری که میتواند توجیه کننده افزایش 33 درصدی نیروهای نظامی آمریکا مستقر در خاورمیانه در نیمه دوم سال 2017 باشد وجود منابع غنی انرژی و حوزههای نفتی در شمال سوریه میباشد که مهمترین موضوع در شرایط کنونی، چگونگی تقسیم این منابع انرژی در سوریه و همچنین دسترسی کردها به منابع مذکور میباشد. در حالی که بسیاری معتقدند کردها باید در زمینههای نظامی، سیاست خارجی و انرژی وابسته به دولت مرکزی سوریه باشند اما گویا دولتمردان آمریکا به استقلال کردها در شمال سوریه در این زمینه تمایل دارند.
همچنین باید تاکید نمود که حضور نظامی آمریکا در سوریه در تغایر آشکار با مفاد بیانیه مشترک پوتین و ترامپ در مورد سوریه است که در آن تاکید شده که نیروهای خارجی باید از این کشور خارج شوند اما این مردان کاخ سفید هستند که در بزنگاه سیاسی با توجه به اقتضای منافع چرخشی در مواضع و سیاستها خواهند داشت و انگیزه دیگری چون حمایت و کنترل گروههای مسلح مخالف سوری را در صورت ضرورت از دست نخواهند داد.
در کنار دلایل و اهداف ذکر شده نباید از رقابت دیرین آمریکا با روسیه غافل شد. اگرچه آمریکا و متحدانش بطور صریح به شکست خود در سوریه اعتراف نکردند اما به دنبال روشهایی دیگر برای تعامل با واقعیت و کاستن میزان این ناکامیها هستند. بنابراین رقابت آمریکا و روسیه در منطقه ادامه خواهد داشت و یکی از مهمترین این روشها حفظ نیروی نظامی آمریکا در سوریه و البته استفاده ایالات متحده از ادوات و مکانیزمهای سیاسی دیگر که جنبه امنیتی نیز پیدا خواهد کرد. رویکرد آمریکا این است که روسیه نه میتواند و نباید به طور کامل جای خالی که ممکن است به سبب عقبنشینی آمریکا از خاورمیانه حاصل میشود را پُر کند. از این رو ادامه بیشتر جنگهای نیابتی میان دو طرف و حضور نظامی در سوریه برای عدم ورود به جنگی بزرگ میان آنها، لازم به نظر میرسد.
سناریوهای پیش رو و فصل جدید چالش ها
انتخاب این سیاست و تصمیم به تداوم حضور نظامی در سوریه سناریوهایی را در ذهن رقم میزند که هر کدام تبعات خاص خود را به همراه خواهد داشت. در نگاه اول علت انتخاب رقه و شمال روسیه توسط آمریکایی ها این بوده است که رقه از موقعیت راهبردی جغرافیایی و نظامی برخوردار است و به توعی شاه کلید مناطق گسترده ای در سوریه از شرق تا شمال محسوب می شود و همچنین تمام مناطق شرقی و شمالی منتهی به نوار مرزی می شود که از شرق با عراق و از غرب با ترکیه هم مرز است. اکنون با توجه به اهمیت این منطقه و ادامه حضور نظامی آمریکا در شمال سوریه، میتوان سناریوهای محتمل را مورد بررسی قرار داد. سناریوی اول میتواند افزایش و گسترش نفوذ در سوریه باشد و در دورانی که کاخ سفید خود را بازنده میدان سوریه می دید این بهترین انتخاب بوده است. در کنار این سناریوی دیگر که محتمل است راه اندازی و احداث بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه خواهد بود که با این تصمیم مبنی بر تداوم حضور نظامی میتواند تجلی پیدا کرده و عملی شود که این هدف دو انگیزه عمده خواهد داشت که یک اینکه در مجاورت کشور مهم عراق قرار خواهد داشت و دو اینکه حائلی بین ایران و کشورهای عربی خلیج فارس خواهد بود.
تجزیه سوریه و یا فدرالیزهکردن سوریه میتواند دیگر سناریوی پیش روی و پشت پرده این تصمیم نظامی باشد که ایجاد بسترهای مناسب و تشکیل منطقه خودمختار کردستان در شمال سوریه نیز دور از ذهن نیست. شمال سوریه با دارا بودن منابع غنی نفت و انرژی و خاک حاصلخیز و ظرفیت اقتصادی و وجود سد فرات و تولید برق میتواند گزینه مطلوبی برای این هدف آمریکایی محسوب گردد.البته نباید از اشتیاق کاخ سفید بر تسلط و دستیابی به این منابع غنی نیز غافل شد.
این تصمیم اما تبعات خاص خود را دارد و اعتراض شدید ایران، روسیه و ترکیه را نیز به همراه داشته است چراکه تحولات منطقهای و حتی ثبات و امنیت منطقهای به شدت متاثر از این تداوم حضور نیروهای آمریکایی خواهد بود و چالشهای جدیدی را به همراه خواهد داشت که عمق استراتژیک این کشورها را نیز تهدید خواهد نمود. در خصوص ترکیه همین مقدار باید اشاره شود که آنکارا بیش از پیش خود را در زمین سوریه شکست خورده میبیند و با این تصمیم آمریکا درصدد است تا با ایجاد یک نیروی نظامی متشکل از کردهای سوریه با هدف ایجاد فشار بر دمشق، روسیه و ایران، معادلات سوریه را همسو با منافع خود رقم بزند. بنابراین اتکای آمریکا بر نیروهای کرد سوری و افزایش قدرت آنها برای ترکیه که آنها را دشمن خود میداند سخت و غیرقابل تحمل مینماید. از سوی دیگر روسیه نیز این تعامل دوستانه را با کردهای سوریه حفظ نموده و جایگاه ویژهای را برای آنها برخلاف خواست ترکیه در کنفرانس صلح سوچی در نظر داشته است. در نتیجه این تصمیم، تضعیف موقعیت و نفوذ ترکیه در معادلات سوریه و محدودشدن امکانات آن برای مهار کردهای شمال این کشور را برای این کشور در اولین مرحله به همراه دارد.
از سوی دیگر ایران در نوک پیکان این تصمیم قرار دارد که آمریکا علنا اعلام داشته است که خروج از سوریه به معنای فرصت دادن به ایران خواهد بود که به تثبیت موقعیتش در سوریه میانجامد و در نتیجه سلطه بر خاورمیانه و نابودی متحد آمریکا یعنی اسرائیل با این ترتیب رقم خواهد خورد و بدینگونه هدف اصلی منع ایران از رسیدن به این اهداف ترسیم شده است. همچنین ایالات متحده، سوریه را کشوری بیثباتکننده میداند که با اسرائیل هجوار است و این فرصتی را برای ایران فراهم میآورد که مشتاقانه از آن بهرهبرداری نماید. بنابراین سیاست راهبردی آمریکا در سوریه در چارچوب این تصمیم، جلوگیری از شکلگیری هلال شیعی توسط ایران در سوریه و کشورهای منطقه میباشد.
با توجه به اینکه تصمیم آمریکا بر حفظ نیروهای نظامی در سوریه اهداف متعددی دارد، طبعا اثرات و تبعات آن در میدان سوریه و محیط منطقهای خاورمیانه تجلی پیدا خواهد کرد. آمریکایی که اعلام نموده که نیروهای نظامی خود را برای حمایت از نیروهای کرد و عرب مستقر ساخته در هر صورت نگرانی و اعتراض جدی ترکیه را به همراه خواهد داشت چرا که از نیروهایی حمایت میکند که ترکیه برای جنگ با آنها بارها وارد عملیات نظامی مستقیم در سوریه شده است. این درحالی است که از مدتها قبل نیز نیروهای رزمنده کرد مورد حمایت آمریکا در سوریه، از اهداف اصلی ترکیه و تروریستهای مورد حمایت آن بوده و تاکنون درگیریهای سنگین و مرگباری میان دوطرف نبرد، رخ داده است. در همین ارتباط، میتوان استقرار نیروها و تجهیزات ترکیه در مرز با سوریه پس از اعلام این سیاست از سوی آمریکا و حملات گسترده ارتش آنکارا از روز گذشته علیه شهر کردنشین عفرین در شمال سوریه را، علیرغم تذکرات وزارت خارجه آمریکا در همین راستا تفسیر نمود. و این اقدام آمریکا غیر از واکنش ترکیه، چالشهای دیگری را در کنار واکنشهای احتمالی ایران و روسیه به همراه خواهد داشت.
در نهایت شاید بتوان اینگونه جمعبندی نمود که هدف اصلی آمریکا از این حضور نظامی در سوریه، کاهش قدرت و نفوذ ایران در منطقه و بهویژه سوریه می باشد و آمریکا تلاش دارد تغییر موازنههای قدرت و معادلات سیاسی و اجتماعی حاکم بر سوریه به سود واشنگتن و متحدینش انجام پذیرد و بدین وسیله با ادامه داشتن حضور نظامی در سوریه با ایفای نقش مهمتر و حضور پررنگتر در مذاکرات و تحمیل گروههای مسلح به طرف مقابل، به تحمیل خواستههای آنها و منویات آمریکا بپردازد. این پازل زمانی تکمیل می شود که آمریکا با مشروعیت بخشیدن به معارضان سوری و گروههای تروریستی در داخل و خارج سوریه، نقش آنها را در ترسیم آینده سیاسی و امنیتی سوریه تقویت نماید و بدینگونه مجریانی برای خواستههای واشنگتن در سوریه فراهم سازد. با این وصف نقش موثر و تعیین کننده تهران، مسکو و آنکارا در واکنش به این تصمیم آمریکا و نحوه مدیریت این حضور چالشبرانگیز، بسیار تعیینکننده است تا بتوانند ابعاد چالشهای احتمالی را محدود و کنترل نمایند چرا که میدان سوریه بازیگران بلامنازعی دارد که طبیعتا اجازه بهم زدن نظم بازی به طور یکجانبه را به آمریکا نخواهند داد.
توحید افضلی، کارشناس روابط بین الملل و مطالعات آمریکا
انتهای پیام/