افزایش سواد رسانهای؛ اولویت نخست جامعه مطبوعاتی آذربایجان غربی +فیلم
در میزگرد اهمیت تولید اخبار و محتوای امیدآفرین که به همت خبرگزاری تسنیم در ارومیه برگزار شد مهمانان و کارشناسان حاضر در این برنامه به ۶ سوال محوری و تخصصی پاسخ داده و به ارائه نقطه نظرات خود پرداختند که مشروح آن از نظر میگذرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ارومیه، نقش رسانهها در توسعه هر جامعهای غیر قابل کتمان است به گونهای که امروزه اغلب جوامعی که در زمره کشورهای توسعه یافته به شمار میآیند از کیفیت و کمیت قابل توجهی در رسانهها و محتوای آنها برخوردارند.
در حقیقت جامعهای میتواند توسعه یافته تلقی شود که رسانههای آن نیز در قبال روند توسعه و ایجاد ثبات در جامعه مسئولانه رفتار کرده و آثار تولیدیشان به این پروسه کمک کند.
دفتر خبرگزاری تسنیم در آذربایجان غربی که در چهار سال گذشته خط مشی خود را بر اساس رویکرد انتقاد منصفانه و در عین حال انعکاس واقعیتها با اصل قرار دادن امید آفرینی در اخبار رویه خود قرار داده میزگردی ترتیب داد تا در قالب آن نقش و اهمیت تولید اخبار و محتوای امیدآفرین در توسعه را مورد بررسی قرار دهد.
مهمانان این میزگرد از روسای تشکل های صنفی، روزنامه نگاران قدیمی و اساتید رشته ارتباطات در دانشگاه انتخاب شدند تا با گردآوری دیدگاههای متفاوت آنان موضوع اخبار امید آفرین بیشتر مورد تدقیق قرار گیرد.
یوسف پیربوداقی رئیس خانه مطبوعات آذربایجان غربی، یوسف حق دوست رئیس سازمان بسیج رسانه آذربایجان غربی، حامد عطایی رئیس فرهنگسرای رسانه شهرداری ارومیه و شفیع بهرامیان از اساتید رشته ارتباطات در دانشگاههای استان مدعوین این میزگرد بودند که البته در ساعات نزدیک آغاز میزگرد به دلیل پیشامدی امکان حضور رئیس سازمان بسیج رسانه استان فراهم نشد.
مشروح این میزگرد و دیدگاههای شرکت کنندگان در آن و پاسخ هر کدام به سؤالات در ادامه از نظر میگذرد.
تسنیم: اخبار امیدآفرین چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
یوسف پیربوداقی: بحث اخبار امیدآفرین مقولهای است که اخیراً وارد ادبیات رسانهای کشور شده و ضروری است پیش از پرداختن به این موضوع اصل این واژه مورد واکاوی قرار گیرد تا مشخص شود که تولید اخبار امیدآفرین دقیقاً چه مفهومی دارد و در نقطه مقابل چه اخباری قرار میگیرد.
اصولاً اگر خبر را انعکاس عینی یک رویداد تعریف کنیم امیدآفرینی در کجای این رویداد قرار دارد، آیا خبرنگار مجاز است خبر را بر اساس سلیقه و دیدگاه فردی خود تبدیل به خبر امیدآفرین کند یا اینکه شاخصهای خاصی در این ارتباط وجود دارد.
باید توجه داشت که خبرنگار در چه مواقعی و چگونه میتواند خبر را بهصورت امیدآفرین مخابره کند و در واقع چه ضرورتهایی میطلبد تا وی اقدام به چنین پوششی از رویداد نماید.
تنها در صورت واکاوی بیشتر موضوع جایگاه اخبار امیدآفرین در جامعه رسانهای آشکار میشود و فقط در این صورت میتوان بر روی شاخصهای آن بحث کرد چراکه در حال حاضر واژه امیدآفرینی تعاریف و تفاسیر متفاوتی دارد و باید دید که از چه دیدگاهی قرار است تا امیدآفرینی صورت پذیرد.
بی شک امیدآفرینی از دیدگاه حاکمیت، دولت، مردم و اصحاب رسانه به صورتهای متفاوتی معنا میشود که شاید بتوان این تفاوت دیدگاهها را در بازهای بین دو نگاه ایجاد جهان رؤیایی و غیرقابل دسترس تا ایجاد نشاط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به گونهای که جامعه آمادگی لازم را برای رشد و بالندگی داشته باشد توضیح داد.
ارزیابی، واکاوی و آسیب شناسی جایگاه امیدآفرینی در رسانهها الزامی است و باید برای اصحاب رسانه روشن شود که وقتی که امیدآفرینی از یک خبر مورد انتظار است شخص خبرنگار باید به دنبال چه چیزی باشد، آیا این امید را باید در بطن خبر جستوجو کرد یا اینکه شخص خبرنگار خود آن را به بدنه خبر تزریق میکند.
همچنین باید روشن شود که آیا امیدآفرینی همیشه خوب است و باید در همه اخبار مشهود باشد یا اینکه در مواردی ممکن است خود به عنوان آسیب رسانهای شناخته شود.
حامد عطائی: تولید اخبار امیدآفرین هیچ منافاتی با گردش آزاد اطلاعات ندارد و ما نمیتوانیم این موضوع را در مقابل آزادی بیان قرار داده و آن را خودسانسوری بنامیم.
دعای تحویل سال را میتوان به عنوان مصداقی از ضرورتهای تولید اخبار امیدآفرین نام برد چراکه یکی از اصالتهای روزنامه نگار ایجاد امید در جامعه و تزریق حال خوب به آن است و قطعاً تولید اخبار امیدآفرین به مثابه وارونه جلوه دادن حقایق نیست.
تولید اخبار امیدآفرین بیشتر در حوزه اطلاع رسانی مستقل و حرفهای نمود پیدا میکند چراکه در حوزه اطلاع رسانی ارگانی و سازمانی همواره شاهد تولید اخباری در جهت منافع سازمان متبوع هستیم که این مورد نمیتواند اعتماد مخاطب را نسبت به سایر اخبار تولیدی جلب کند.
روی آوردن به سوی تولید اخبار امیدآفرین در جامعه خبری فعلی که جذب مخاطب دستاویز بسیاری از رویکردهای آن قرار گرفته و همواره شاهد انعکاس اخبار مأیوس کننده از سوی رسانهها هستیم یک ضرورت است که باید بیش از پیش به آن توجه شود.
شفیع بهرامیان: پیش از ورود به اصل موضوع و توضیح ویژگیها و مصادیق اخبار امیدآفرین ضروری است که از لحاظ تاریخی نیم نگاهی به مبانی نظری این بحث داشته باشیم.
از نظر تاریخی، تولید اخبار امیدآفرین با بحث روزنامه نگاری در خدمت توسعه آغاز شد و سیاست کلانی با عنوان ارتباطات در خدمت پیشرفت را دنبال میکرد، ارتباطات در خدمت پیشرفت سیاستی بود که در اواخر دهه 70 میلادی از سوی یونسکو به منظور مدیریت جریان نابرابر اطلاعات بین کشورهای مرکز و پیرامون ابلاغ شد.
بر اساس این سیاست مصوب شد تا امکانات و ابزارهای ارتباطی را در اختیار کشورهای درحالتوسعه قرار دهند تا این کشورها بتوانند از نابرابری نظام ارتباطی شکل گرفته در آن برهه خود را نجات دهند.
در این هنگام بنیاد مطبوعات آسیا با شعار مطبوعات در خدمت پیشرفت تأسیس و سعی میشود تا شعار آن به عنوان یک هدف مشترک و به صورت سراسری در کشورهای مختلف آسیایی اجرا شود اما متأسفانه در نهایت این حرکت با شکست مواجه میشود.
پس از شکست این رویکرد، یونسکو روزنامه نگاری رهایی بخش که مبتنی بر آزادی، دموکراسی و فعالیت از پایین به بالا است را جایگزین میکند تا ضمن ارائه نقدهای موجود نیم نگاهی نیز به مبانی توسعه داشته و ایفاگر نقش مطبوعات در تقویت و توسعه جامعه باشد و دقیقاً همان چیزی است که موردنیاز جامعه امروز ماست.
امروزه بیشتر خبرهایی که از سوی رسانهها منتشر میشود رویدادمحور هستند و سبب میشود تا مخاطب چیزی را ببیند که اتفاق افتاده و توجهی نسبت به علل حادث شدن آن نداشته باشد.
رسانه باید بتواند در جامعه جریان سازی کرده و مخابره مشکلات موجود را به گونهای مدیریت کند که یک وضعیت اجتماعی مطلوب از نظر روحی و روانی را به وجود بیاورد تا به این ترتیب مردم همدلی لازم را با دولت که مجری برنامههای توسعه است را داشته باشند.
تسنیم: آیا تولید اخبار و محتوای امیدآفرین در تضاد با پوشش واقعیت های یک جامعه است؟
یوسف پیربوداقی: الزاماً نمیتوان گفت که خبرنگاری توسعهگرا باید مبتنی بر تولید اخبار امیدآفرین باشد چراکه در این بین ممکن است بخشی از حقایق در بحث اخبار امیدآفرین نادیده گرفته شده و نتوان حقایق موجود را به درستی مخابره کرد.
در رویکرد تولید اخبار امیدآفرین، رسانهها به ناچار از برخی از خطوط خبری در جریان اطلاع رسانی چشم پوشی میکنند چراکه اگر قرار بر این باشد که دولتها دیکته کننده امور توسعه برای جوامع باشند ناخودآگاه بخشی از توان رسانهها در اختیار دولت قرار میگیرد و عملاً رسانهها به تریبونی برای اعلام مواضع دولت تبدیل میشوند.
اتفاقاً به نظر من در جریان توسعه بهتر است به تنشها، چالشها، آسیبشناسیها و راهکارهای موجود بیشتر توجه و تلفیق مقتضیات محلی، ملی و شرایط متفاوت کشورها در هریک از الگوهای روزنامه نگاری توسعه را در نظر داشت تا به این ترتیب موج رسانهای که در نهایت ایجاد میشود را پیش بینی کرد.
در نظر گرفتن یک الگوی ثابت توسعه برای همه کشورها یکی از علل مهم شکست طرح روزنامه نگاری توسعه یونسکو بود، بنابراین در کشور ما باید مقتضیات نقاط مختلف آن از جمله شرایط جغرافیایی، اقتصادی، سیاسی و حتی تاریخی را در نظر گرفت و سپس در ارتباط با مبانی و مبادی اخبار امیدآفرین بحث کرد.
نمیتوان تولید اخبار امیدآفرین را به عنوان یک جریان مطلق پذیرفت چراکه طرح آن به صورت یک آئین نامه الگویی و فرمولی دیکته شده با حال و هوای بسیاری از کشورهای در حال توسعه سازگاری ندارد و در نهایت منتهی به شکست میشود.
حامد عطائی: در امر روزنامه نگاری کسی نمیتواند خبرنگار را مجاب به مخابره کامل خبر نماید و در این راستا روزنامه نگار بر اساس آزادیهایی که دارد و حقوقی که از آن برخوردار است میتواند با در نظر گرفتن سلیقه مخاطبان خود از بخشهای منتخب رویداد برداشت متفاوتی داشته باشد.
چارچوب بندی و القای وظایفی برای روزنامه نگاران از سوی دولت، آزادی این صنف را تهدید میکند و در این بین تشکیل خانه مطبوعات نیز در راستای الگوهایی است که دولت میخواهد با استفاده از آن روزنامه نگار را به سمت خط سیری کنترل شده بکشاند و سیاستهای خود را بر آنها اعمال کند.
هر روزنامه نگاری در تولید محتوای امیدآفرین آزاد بوده و میتواند با در نظر گرفتن اقتضائات اقلیمی، قومی، مذهبی و منطقهای خود محتوای رسانهای حال خوب کن تولید نماید.
بازخوردهای مثبت مردم از انعکاس خبر تولد بچه فیلی در باغ وحش ارم تهران در بحبوحه خبرهای تلخ اخیر جنگ در خاورمیانه نشان داد که گوش مردم از خبرهای سرد، بی روح و یأس آور پر شده و امروز مردم خواهان شنیدن اخبار امیدآفرین هستند که رسانه بیش از پیش باید آن را مدنظر قرار دهند.
شفیع بهرامیان: وظیفه نخست روزنامه نگار انعکاس حقایقی است که به وقوع میپیوندد اما حد و حدودی نیز در این امر وجود دارد.
بدون توجه به مبانی نظری هیچ حرفه، شغل و رویکردی به سرانجام نمیرسد و در این راستا بهتر است ضمن پذیرفتن تئوریهای موجود آنها را برای جامعه خود بومی سازی کرده و در جهت انجام رسالتهای خود به کار گیریم.
رویکرد نخست الگوی مسئولیت رسانهها روزنامه نگار را مخیر به انتشار محتواهایی میکند که به نفع جامعه هستند و وی را از انتشار مواردی ناخوشایند به بهانه آزادی بیان باز میدارد و رویکرد دیگر آن روزنامه نگار را مکلف به انتشار ملزومات حاکمیت میکند که بی شک هیچکدام از این دو رویکرد مورد قبول یک روزنامه نگار مستقل قرار نمیگیرد.
اما در مقابل الگوی مسئولیت اجتماعی بیان میدارد که روزنامه نگار باید با علم به این 2 رویکرد در روزنامه نگاری بداند که چه چیزی به مصلحت جامعه هدف بوده و سبب نشاط، امیدواری و اتحاد اجتماعی میشود را منتشر کند.
ترسیم اصول روزنامه نگاری امیدآفرین و شیوههای صحیح آن ضروری است چراکه اتفاقاً در شیوه صحیح تولید اخبار امیدبخش روزنامه نگار حتی با نقدی که نسبت به یک برنامه شکست خورده وارد میکند سبب میشود تا برنامه ریزیها به صورتهای پیشین موجود انجام نشود و به این ترتیب روزنامه نگار با قلم خود راه توسعه را هموار میکند.
تسنیم: در رسانهها چگونه میتوان در قالب تولید اخبار و محتوای امیدآفرین انتقاد اثربخش هم کرد؟
یوسف پیربوداقی: بحث تولید محتوا مقولهای جدا از توجه به پدیدهها و اخبار جامعه بوده و در این میان اگر منظور این است که جامعه رسانهای چگونه میتواند به تولید محتوای امید آفرین بپردازد که باید توجه داشت که در این ارتباط متغیرهای متفاوتی از جمله رابطه بین دولت و مردم، رابطه بین دولت و رسانهها، میزان اعتماد متقابل بین آنها و میزان وطن باوری مردم دخیل است.
اگر جامعه رسانهای با همه این باورهای خوب محیط را برای خود مساعد بداند خواهد توانست محتوای امیدآفرین تولید کند اما اگر شرایط لازم برقرار نباشد و شخص خبرنگار همواره احساس کند که از سر ناچاری و برای تأمین معاش حداقلی خود به رسانه پناه آورده با مشکلاتی مواجه میشود.
تولید محتوای امیدآفرین هیچ مغایرتی با انتقاد اثربخش ندارد اما در این راستا متأسفانه رسانههای ما با تحلیل محتوا مشکل داشته و در بسیاری از مواقع نتوانستهاند به تولید محتوای رسانهای با ویژگی امیدآفرینی بپردازند.
ارائه شاخصهای محتوای امیدآفرینی به رسانهها ضروری است و باید تفکیک موضوعی بین رویدادهای مختلف صورت گیرد چراکه گاهی اخبار ارتباط مستقیمی با هنجارهای جامعه دارد و به نظر من در این موارد نباید اصل خبر و حقایق را فدای رسالت امیدآفرینی رسانهها کرد.
میتوان به جای تزریق امید به اصل خبر در استعمال الفاظ و واژههایی که در خبر به کار برده میشوند و با به هم زدن هنجارها که سبب القای نا امیدی در جامعه میشوند بیش از پیش مبادرت به خرج داد.
محتوای مبتنی بر رویدادها، عوامل متغیر و اثرگذار در کنار نقد و انتقاد هیچ مغایرتی با یکدیگر ندارند اما در صورت تمرکز بر صرف امیدآفرینی ناچار هستیم از مخابره مواردی صرف نظر کنیم که این مطابق با اصول حرفهای روزنامه نگاری نیست.
حامد عطائی: بر اساس نظریههای آخرالزمانی قدرتهای رسانهای و اطلاعاتی به عنوان پیشتازان آخرالزمانی مطرح میشوند و کسانی خواهند توانست بیشترین سود را از این قدرت بلامنازع ببرند که در کشمکش بین نهاد قدرت رسانه و نهاد قدرت سیاسی رفتار متعادلی داشته باشند.
هنگامی که بسترهای آزادی بیان در جامعه فراهم است نقد رسانهها افزایش مییابد و برعکس هنگامی که رسانهها محدود میشوند قدرت سیاسی بیشتر جلوه گری میکند بنابراین روزنامه نگار با نقدی که انجام میدهد رسالت خود را به جا میآورد و در این میان دولت نیز رسالت تنظیم رفتار با گروههای اجتماعی از جمله روزنامه نگاران را بر عهده دارد.
در همین راستا نقد یکی از الزامات روزنامه نگاری است که با فقط با در نظر گرفتن آن میتوان به تولید محتوای امیدآفرین خوشبین بود و در غیر این صورت این حرکت نیز با شکست مواجه میشود.
شفیع بهرامیان: در مدیریت بحران یک معضل اجتماعی باید نهایت تلاش را به کار گرفت تا اخبار امید بخش منتشر کرده و بتوان قسمتی از مشکلات را برطرف کرد همچنین انتشار چنین اخباری در مواقع بحران نقش بسزایی در افزایش اعتماد اجتماعی ایفا میکند.
محتوای امیدآفرین میتواند همدلی بین مردم ایجاد و سبب انسجام جامعه شود که در نهایت با اتخاذ این رویکرد مردم از لحاظ روحی و روانی احساس رضایت کرده و مهیای تغییر و سامان بخشی میشوند.
در هنگام انتقاد باید از نق زدن جلوگیری کرد چراکه نق زدن تفاوت اساسی با نقد کردن دارد که اگر با این دید به موضوع نگاه کنیم اخبار امید بخش قسمتی از پازل تغییرات و سامان بخشی میشوند و قطعاً این به معنی تعطیلی نقد نیست همچنین باید توجه داشت که در فرآیند تولید اخبار امیدآفرین فرد روزنامه نگار به هیچ وجه حامی دولت نیست بلکه تلاش میکند خود را در مسیری قرار دهد که درنهایت سبب نظم امور میشود.
روزنامه نگار معتقد به توسعه میخواهد در این امر سهیم بوده و نقشی داشته باشد که منابع انسانی، مسائل محیط زیستی، اقتصادی و آموزشی میتواند در گستره این نقش آفرینی قرار گیرد.
روزنامه نگار در تلاش است تا به توسعه پایدار دست یابد و در این مسیر لازم است در موقعی همراهی و در مواقع دیگر نظارت و نقد کند که هیچ یک از این وظایف نافی وظیفه دیگر نبوده و در این راستا نباید از یاد برد که در نظام و دنیای آزاد، روزنامه نگاران به سبب وجه نظارتی خود رکن چهارم جامعه هستند.
نظارت وقتی درست انجام میشود که روزنامه نگار خلاءهای موجود را ببیند و آنها را تحت پوشش قرار دهد و تنها در این صورت است که میتوان مدعی شد نظام رسانهای ما به وظیفه خود در قالب انتشار اخبار امیدبخش و برگرداندن وضعیتهای بحرانی به وضعیت عادی صحیح عمل کرده است.
تسنیم: تولید اخبار و محتوای امیدآفرین چه نقش و کارکردی در توسعه کشور به ویژه در توسعه استان آذربایجان غربی دارد؟
یوسف پیربوداقی: مبانی نظری توسعه پایدار تعریف نشده هستند در نتیجه ابزارهای بعدی با اختلال سیستمیک مواجه میشوند، برای مثال وقتی دولت دهها رسانه برتر دارد و به این ترتیب مانع از گردش آزاد اطلاعات میشود دیگر نمیتوان از رسانه انتظار داشت که در فرآیند توسعه نقش آفرینی کند.
اما از دیدگاه نظری کاملاً بدیهی است که رسانهها میتوانند بسترساز توسعه پایدار بوده و به عنوان بازوی دولت در امر توسعه عمل کنند که نمود آن را میتوان در مصری مشاهده کرد که در جریان بیداری اسلامی توانست به خوبی خود را جمع کرده و وضعیت کشور را به سمت پایداری سوق دهد.
توسعه عدالت اجتماعی توسط رسانهها در جامعه بسترساز توسعه در سایر بخشها است اما متأسفانه در کشور ما پیش از اینکه رسانهها وارد مقوله توسعه شوند دولت خود باید مبانی اولیه توسعه را تبیین کند تا سهم هریک از بخشها در آن مشخص شود.
متأسفانه در کشورهای در حال توسعه دولتها نقش اساسی را در توسعه سیاسی و اقتصادی ایفا میکنند که این مورد میتوانند در مواردی برای رسانهها آسیب آفرین باشد.
در هر صورت توسعه گرایی از نوع اصفهانی و شیرازی در آذربایجان غربی به سبب ویژگیهای خاصی که دارد نتیجه نمیدهد و باید اقتضائات منطقهای و بومی در این ارتباط در نظر گرفته شود.
حامد عطائی: ابتدا زاویه کاملاً شدید خود با آقای بهرامیان نسبت به روزنامه نگاری توسعهگرا یا رکن ششم دموکراسی را اعلام میکنم و نمیدانم کجای جغرافیای توسعه حاکمیتی است که روزنامهنگار باید همراه دولت باشد.
روزنامهنگاری و آنارشیست دوروی یک سکهاند، روزنامهنگاری به دنبال همراه شدن با دولت نیست بلکه به دنبال برهم زدن نظم دولت است و این بینظمی به معنای شلختگی یا افسارگسیختگی نیست، من برهم زدن نظم خشک، زمخت و سرد بخشی از دولت را راهکاری برای رسید به نظم میدانم.
در این میان این سؤال هایی مطرح است که آیا بسترهای آزادی بیان برای آن فراهم است؟
آیا برخوردها با روزنامهنگار عادلانه است؟ آیا با گروههای اجتماعی کاملاً عادلانه بر اساس روابط برخورد شده است که از روزنامهنگار هم انتظار داریم در قبال حاکمیت به وظایف دیکته شدهای عمل کند؟
چرا باید روزنامه برای دستیابی به توسعه همراه دولت باشد؟ کجا نظریات روزنامهنگار را پرسیدهاند؟ جایگاه نظریات روزنامهنگار در توسعه کجاست؟
ما فقط میگوییم که بهعنوان بازوی روابطعمومی حاکمیت حرکت کنید و حمایت کنید که مثلاً بحث توسعه به پیش برود.
چرا وقتی اتفاقات ناگوار پیش میآید پای روزنامهنگار به پیش کشیده میشود که محتوای امیدآفرین تولید کند؟ چرا موقع زلزله میگوییم که از آوارها و جسدها عکس نگیرد؟ اینهایی که اتفاق میافتد بهدلیل تعهد شخصی شخص خبرنگار است و نه هیچ چهارچوب و قانونی که آن را ملزم به آن کند.
بحثی که قبلاً کردم را بار دیگر اینجا میگویم که قدرتی که روزنامهنگار به دنبال کسب آن است نه تنها روزنامهنگار شناسنامهدار بلکه برای تکتک شهروندان کسب خبر به منزله کسب قدرت است و اینکه آن را چطور به جامعه تزریق کند مربوط به تعهد شخصی روزنامهنگار است و نه چهارچوبی که برایش تعیین میکنند.
حاکمیت باید سهم خود را انجام داده و بسترهای کار برای تعامل بیشتر با روزنامهنگار مهیا و بعد از روزنامهنگار بخواهد که به نقش خود عمل نموده و اخبار امیدآفرین تولید کند.
من اگر از تولید اخبار امیدآفرین دفاع میکنم بهخاطر تعهد شخصی خودم است و نه الزاماتی که تعریف میکنند.
شفیع بهرامیان: من هرگز نگفتم که روزنامه نگار باید در خدمت دولت باشد و هرگز چنین اعتقادی ندارم چرا که مطبوعات رکن چهارم دموکراسی بوده و اعتقاد دارم که فراتر از دولت است و قوه مجریه، قوه مقننه و قوه قضاییه اگر سه رکن باشد رکن چهارم بر هر سه این رکنها نظارت دارد و آن روزنامه نگار است.
روزنامه نگار به عنوان یک رسانه و نماینده افکار عمومی باید وظایف خود را در قبال مردم انجام دهد و همیشه اینگونه نیست که بین دولت و نظام رسانهای تقابل باشد.
ما زمانی به توسعه دست مییابیم که به جای تقابل، همراهی باشد و این همراهی نباید یک طرفه باشد و همراهی هر دو طرف نیاز است یعنی سیستم دولتی و نظام رسانهای منافعشان در آن است که به هم افزایی برسند و با هم به سمت تحقق برنامههای توسعه حرکت کنند.
در آذربایجان غربی باید به این مسئله توجه کنیم که وضعیت موجود چه است و وضعیت مطلوب باید چه باشد و مادامی که از وضعیت موجود حرفی زده نشود، حرف زدن در ارتباط با وضعیت مطلوب آرمانگرایانه است و ممکن است منجر به هیچ اثری نشود و رسانههای آذربایجان غربی در این عرصه مشکلات بسیاری را دارند.
در بحث روزنامه نگاری امید بخش و در بحث روزنامه نگاری توسعه گرایانه وقتی از این رویکرد نگاه میکنیم میبینیم که روزنامه نگاری ما "چه" مدار نیست و "که" مدار است و این یعنی من دوست دارم بر اساس عناصر خبری نگاه کنم و ما به اشخاص میپردازیم و به نهادها نمیپردازیم و به موضوعات نمیپردازیم و به شهرت کار داریم و فساد ستیز نیستیم.
تسنیم: ارزیابی شما از عملکرد کنونی رسانههای آذربایجان غربی در تولید اخبار و محتوای امید آفرین چیست؟
یوسف پیربوداقی: استان آذربایجان غربی دو واژه کاملاً متفاوت را در حوزه روزنامه نگاری نوین تجربه میکند که میشود از آنها با عنوان روزنامه نگاری تفرقه گرا و روزنامه نگاری مصداق گرا یاد کرد که این دو مقوله آفتهای رسانهای ما در استان هستند.
به محتوا گرایی و وحدت گرایی در رسانههای آذربایجان غربی توجهی نمیشود و متأسفانه تهدیدها و فرصتها در حوزه رسانهای استان چندان مورد توجه قرار نمیگیرند و همواره به دنبال مصادیقی هستیم که از آنها الگوهای مطلوبی بسازیم بدون آنکه به وضعیت موجود اندیشیده باشیم.
تحلیلهایی که در رسانههای استان منتشر میشود در بسیاری از موارد ضعیف بوده و کمتر به آن پرداخته میشود و در نهایت همه این مواردی که ذکر شد دست به دست هم میدهد تا روزنامه نگاری استان را به یک در هم تنیدگی و یا درخودتنیدگی خاصی گرفتار کند که این در خود تنیدگی سبب میشود تا شاخصهای نظارت و مطلوبیت قابل وصول نباشد.
همچنین حوزه متولیان استانی حسابی بر روی این رسانهها باز نمیکنند جریان رسانهای استان آذربایجان غربی به شدت و به بدترین شکل ممکن دچار اخبار پوششی شده که این اخبار هم مصداق روزنامه نگاری باب میل مدیران است.
شاید بتوان اخبار پوششی را مصداقی در مقوله اخبار امیدآفرین دانست که هیچ نقشی در روند توسعه ایفا نمیکنند برای مثال استان آذربایجان غربی نتوانسته در مدت 20 سال گذشته رتبه خود را در شاخصهای توسعه ارتقاء دهد اما میبینیم که خبرها در این حوزه معمولاً رضایت بخش و امیدآفرین هستند.
در فضای خبری آشفته فعلی استان رسانهها نمیتوانند نقش بخصوصی ایفا کنند چراکه شرایط فعلی رسانهای آذربایجان غربی با توجه به شرایط منطقهای استان به جایی ختم نمیشود و در این راستا ضروری است که انقلابی درونی در حوزه رسانههای آذربایجان غربی صورت گیرد تا بتوانیم محتوای رسانههای خود را بر اساس نیازهای ذاتی استان مدیریت کنیم.
حامد عطائی: آقای پیربوداقی در مورد اخبار امیدآفرین به کلیت محتوا اشاره کرد که چون اخبار پوششی تولید میشود و بهدلیل اینکه این نوع اخبار زیر نظر ارگانها و روابط عمومیها تولید میشود حتماً امیدآفرین هستند.
آقای پیربوداقی یک آرمان شهری برای روزنامه نگاری تعریف کرد و حال من از ایشان این سؤال را میکنم که در 10 سال اخیر هر سه قوه نظام با همافزایی هم، چه بستری برای روزنامهنگاران فراهم کردهاند؟ آیا قوانین ما تسهیلکننده و روانکننده بوده یا محدود کننده؟
نماینده مجلسی که در نطق انتخاباتی ادعا میکند به دنبال آزادیهای اجتماعی میرود اما خود در مجلس، تصویبکننده قانونی است که روزنامه نگاری را محدود میکند.
در فضای مجازی با سهقانون طرف هستیم، ابتدا قانون مطبوعات در اواسط دهه هشتاد اجرا میشد و سپس شورای فرهنگ عمومی کشور آییننامهای تدوین کرد که بر اساس آن با محتواهای روزنامهنگاری برخورد میشد و بعداً هم قانون مبارزه با جرائم رایانهای پیش آمد و اخیراً هم دولت جدید با وجود شعارهایی که در مورد آزادیهای اجتماعی میداد به نظر میآید قوانین سختی را اعمال خواهد کرد.
برای خود من هم جای سؤال است که چطور دولتی با این ادعاها، قوانین را نسبت به روزانامهنگاری سختتر میکند؟ روزنامهنگاری از سال 92 به بعد از نظر تولید محتوا چقدر افت کرده است؟ چرا، چون بستر آزادی نقد در جامعه وجود ندارد.
در واقع هیچ چارچوبی نداریم که اگر کسی از این چارچوب خارج شود، قوه قضائیه با آن براساس قوانینی که مجلسی تصویب کرده و آییننامههایی که دولت ابلاغ کرده برخورد کند یعنی هر سه قوه مسئول و مؤثر هستند.
چرا در چنین فضایی روزنامهنگار باید تولید محتوا کند تا در نهایت به اندک حقوقی که اگر مدیر مسئول داشته باشد به او بدهد اکتفا نماید؟ پس ناچار اخبار پوششی تولید میکند و با تیمهایی که تورهای خبری و نشستهای خبری برگزار میکنند همرا شده و در راستای تولید اخبار پوششی گام برمیدارد.
البته باید توجه داشت که اخبار پوششی اخبار امید آفرین نیستند بلکه خنثی هستند چرا که تولید اخبار امیدآفرین یک هنر است و تخصص لازم خود را میطلبد.
شفیع بهرامیان: متأسفانه در پاسخ به این سؤال باید بگویم رسانههای ما موفق نیستند و دلایل را دوستان اشاره کردند، در مواردی که استقلال روزنامهنگاری نقض میشود چه از دید اقتصاد سیاسی یا از دید مواردی که مرتبط هستند با مسائل اقتصادی رسانهها و چه از دید قوانین و مقرراتی که تحت عناوین مختلف وضع میشوند که وقتی آدم به آن نگاه میکند میبیند که صرفاً فضای کار را برای روزنامهنگاری مستقل محدودتر میکند.
از این جهت متأسفانه وضعیت، وضعیت امید بخشی نیست و این وضعیت بر خروجی نهایی و کلی سیستم رسانهای ما در استان تأثیر میگذارد که البته این یک طرف بحث است و طرف دیگر بحث این است که ما در ادبیات روزنامهنگاری امید بخش و توسعه فقر داریم و باید این را قبول بکنیم.
بسیاری از دوستان ما که در روزنامهها و رسانهها فعال هستند مصادیق خاصی از روزنامهنگاری که بتواند منتج به تغییرات مثبت در این استان با ویژگیهای خاص آن شود در ذهن ندارند و به دلایل مختلفی جذب این کار شدهاند و به آن ادامه میدهند اما متأسفانه نقدهای زیادی به این سبک و سیاق وارد است.
من از لابه لای فرمایشات دوستان یک سری موارد را در آوردم که اینها اگر نباشد روزنامهنگاری ما در این استان ره به جایی نمیبرد.
متأسفانه خیلی از ماها فکر میکنیم همیشه فضا فضای انتخاباتی است، فضای انتخاباتی در این استان میبینید که رسانهها به سمت و سوهایی کشیده میشوند که آقای عطایی بسیار به جا در ارتباط با روزنامهنگاری تفرقه افکنانه توضیح داد.
من مصادیقی را اشاره میکنم اگر اینها باشند ما میتوانیم کار بکنیم، به هر صورت ما مجبوریم ایدهآلهایی برای خودمان داشته باشیم حتی اگر به آن نرسیم که از آن جمله می توان به اخلاق مداری، انسان مداری، فساد ستیزی، برنامه محوری و استراتژی محوری که رسانههای ما واقعا ندارند، توسعه محوری و نهادگرایی و فرآیندمداری، دربرگیری محور نه برخورد محور اشاره کرد.
به خاطر وضعیتی که هست وضعیتی که چیزی سر جای خودش نیست و کاری نداریم به آنچه روی عامه مردم تاثیر میگذارد و به این کار داریم که چه تقی به چه توقی خورده است، متمرکز بر اقتصاد، روزنامهنگاری ما کجا متمرکز بر اقتصاد است؟ کدام تحلیل اقتصادی را شما دیدهاید؟ در حالی که اقتصاد به نحوی قسمت اعظم بخش رشد و توسعه است که به آن توجه نمیکنیم، تحلیل نمیکنیم و در این قضیه مشکل داریم.
قائل به مردم و نقش مردم در توسعه، کجا ما رسانهها برای مشارکت مردم کار کردیم و یا مردم را تشویق کردیم که حضورداشته باشند تا افراد خاص به جای آنها در همه حوزهها تصمیمات اقتصادی و فرهنگی نگیرند.
در ارتباط با برجسته کردن نیازهای توسعه باید ببینیم که نیازهای استان کدامند؟ ما فقط چسپیدیم به محیط زیست و به خشک شدن دریاچه ارومیه که بسیار مهم است اما تنها دغدغه ما نیست مسائل دیگر را کنار گذاشتیم و به آن نمیپردازیم و تحلیل نمیکنیم و اصلا تحلیل گم است و در نظام رسانهای ما تحلیل نیست و رسانه های ما مطالبه گرا نیستند.
مطالبه گرا بودن بسیار مهم است ما تا به حال به عنوان یک رسانه، من به عنوان یک روزنامه و دیگری به عنوان یک رسانه بگویم که مطالبه جدی من به عنوان یک رسانه برای این همه زحماتی که میکشم این است و میخواهم به اینجا برسم شاید اگر بپرسیم خیلیها احتمال دارد بگویند غم نان اما غم نان نمیتواند دلیل اصلی فعالیت رسانه باشد.
ارتباط با بخشهای مختلف جامعه نداریم، استقلال خودمان را با ثمن بخس حاضریم بفروشیم چون چارهای هم نداریم، بسیاری از رسانههای ما متاسفانه کارهای روابط عمومی میکنند، کارهای پوششی میکنند، پرهیز از نقشهای جانبدارانه، ما خیلی جانبدارانه روزنامهنگاری میکنیم، تحلیلهای ما جانبدارانه است در حالی که تحلیلهای جانبدارانه هیچ جایگاهی ندارد و خبرهای ما سوگیرانه و یا مغرضانه است به دلیل اینکه احتمال دارد یک رسانه یا خبرنگاری با یک سیستمی بسته است و احتمال دارد از یک سیستمی خوشمان بیاید یا بدمان بیاید، شخصی یا غیر شخصی، بنابراین بسترسازی لازم را برای مردم روح و روان مردم نتوانستهایم انجام بدهیم.
برای اینکه مردم آمادگی داشته باشند برای همه چیز از جمله همین بحرانها، ما رهبر مردم نشدیم در حالیکه باید میشدیم، رسانه جریان ساز است به ویژه در شهرهای در حال توسعه ولی ما نتوانستیم این کار را انجام دهیم، به چرایی و چگونگی مسایل نمیپردازیم، صرفا سخت خبر میخواهیم از آنها داشته باشیم، اینکه چرا دلایل و مسایلی که سبب رویدادهایی مختلف، بازخوردهای مختلف و فرآیندهای مختلف در جامعه است به آنها نمیپردازیم و ما یادمان رفته که هدف ما آگاه کردن مردم است، ما تا زمانی که نتوانیم به مردم آگاهی بدهیم هیچ اتفاق مثبتی در جامعه نمیافتد.
تسنیم: نقش تشکلهای رسانهای در انسجام بخشی به کارکرد رسانهها در تولید اخبار و محتوای امیدآفرین چیست؟
یوسف پیربوداقی: بهترین کارکردی که تشکلها و دفاتر رسانهای در شرایط فعلی میتوانند داشته باشند افزایش سواد رسانهای و گریز از فقر شعور رسانهای است چراکه اکنون متأسفانه گرفتار مقولههایی هستیم که خارج از حوزه فعالیت روزنامه نگاری است.
تعدادی از رسانههای آذربایجان غربی فقط توانستند بهصورت مقطعی ایفای نقش کرده و درنهایت به سمت انفعال کشیده شدهاند.
بسیاری از فاکتورهایی که سبب میشوند تا یک رسانه بتواند در جامعه خود مؤثر واقع شود به توانمندی و قدرتمندی تشکلهای رسانه بستگی دارد که بتواند آفت سیاست زدگی محض در رسانهها را درمان نموده و آنها را از فاز روزنامه نگاری تفرقه گرا دور سازد همچنین اخبار هیجانی را واکاوی و بر مبنای آن تحلیل محتوا کنند.
قطعاً یک رسانه بدون اخبار هیجانی مخاطبان خود را از دست میدهد بنابراین نمیتوان هیجان و تضاد را از شاکله اخبار حذف کرد اما در این میان وظیفه اصحاب رسانه است که خبر هیجانی را با بار تحلیلی و محتوایی که با آن میدهند خنثی نمایند تا در سبک سازی راه و روش جامعه مؤثر واقع شود.
اصلاح نگرشها به سمت مصالح ضروری است و باید توجه داشت که افزایش یا کاهش تشکلهای مطبوعاتی ملاک برتری این صنف نیست بلکه هنر ما این میتواند باشد که همه تشکلهای رسانهای را با وجود ناملایمت هایی که وجود دارد تجمیع نماییم و شرایطی فراهم کنیم تا بستر توسعه استان را از حالت فعلی نامطلوبتر نکنند.
باید نوع نگرش خبرنگاران به سمت و سوی منافع و مصالح اجتماعی در استان اصلاح شود همچنین ضروری است تا مجموعه خبری استان با افزایش همدلی بین خود و تکیه بر باورهای مشترک راه رسیدن بر هدف والای توسعه آذربایجان غربی را هموار نماییم.
حامد عطائی: بنده روزنامهنگاری را براساس یک فعالیت اجتماعی برآمده از توده مردم اینچنین تفسیر میکنم که در خلال فقدان تشکلهای مردمی، روزنامهنگاران این بار را بردوش کشیده و نمایندگی مردم را بر عهده میگیرند چرا که خود یک نهاد هستند و این نهاد زمانی میتواند عهده دار این مسئولیت باشد که در ساختارش استقلال، کاملاً رعایت شده باشد.
آقای پیربوداقی میگویند که تشکلها زیاد شدهاند حال من سؤال میکنم که چرا تشکلهای روزنامهنگاری نباید زیاد بشود؟ اگر به خود کنترلی اجتماعی معتقد باشیم هر تشکلی که موثرتر باشد راه خود را پیدا میکند.
ما نباید بیم آن داشته باشیم که چرا این تشکلها ایجاد میشود، همین دولت که به خانه مطبوعات مجوز میدهد به تشکلهای مردمنهاد هم مجوز میدهد و این تشکلهای مردمنهاد بهطور موازی در طول خانه مطبوعات کار میکنند و کارکردهایش هم مشترک است.
به نظر من نباید بیم آن داشته باشیم که چرا تشکلهای موازی ایجاد میشود بلکه باید در استقلال تشکلها کنکاش کرد که تا چه حد استقلال دارند و در ساختار خود چگونه استقلال دارند؛ آیا در ساختار خود استقلال اقتصادی از حاکمیت دارند؟
تا چه حد توانستهایم این ضمانت را برای روزنامهنگاران ایجاد کنیم که شما استقلال اقتصادی سیاسی دارید؟ که اگر نداشته باشند باید به کارکرد تشکلهای مطبوعاتی را کنار گذاشت و نباید به آن معتقد بود.
من به ساختار آنها این دیدگاه را دارم و نمیخواهم که نسبت به کارکرد آنها صحبت کنم چرا که اول باید بحث ساختارها برای روزنامهنگار روشن و شفاف باشد آن موقع به سراغ کارکرد آن میرویم که چقدر کارکرد آنها برای تولید اخبار امیدآفرین مؤثر است.
در مورد اخبار هیجانی باید بگویم که این اخبار همیشه مثبت نیستند و نمیتوان در ارزیابیهای اخلاقی نمره مثبت به آن داد و گاهی اخبار غیر اخلاقی هم هیجان ایجاد میکنند و اخبار هیجانی هم مخاطب جذب میکند.
به نظر من جذب مخاطب به اخبار هیجانی، فانتزی و زرد بازتابی از روندی است که در جامعه به مردم تحمیل میشود و بعد تقدس زایی از چیزی که تقدس ندارد مثلا پدیدهای که از طرف جوانان دهه هفتادی پیش آمد میگفتند که مقدسات آنها به تمسخر گرفته میشود.
با یک کنتراستی از آدمهای دارای تقدس پوشالی شروع شد و رفتند به سمت آدمهایی که واقعا تقدس داشتند و این روند افسار گسیخته کنترل نشد و علت آن هم این بود که داریم برای جامعه تقدسهای پوشالی ایجاد میکنیم و برای مردم تحمیل میکنیم و مردم هم از اخبار واقعی که براساس این تقدسزاییها تولید میشود و به خورد جامعه داده میشود با یک قهر و با یک پیام نسبتاً بلندی به سمت اخبار زرد کشیده شده و مخاطبان اینگونه رسانهها هم روز به روز زیادتر میشود و متاسفانه در جامعه همین شبکههای مجازی هم بر این مسئله صحه میگذارند و تقویت میکنند.
شفیع بهرمیان: سازمان بسیج رسانه و فرهنگسرای رسانه در تولید محتوا میتوانند یک تشکل رسانهای باشند و خانه مطبوعات هم یک تشکل رسانهای است و امروزه در فضایی که شبکههای اجتماعی و رسانه اجتماعی به بحث شهروند خبرنگار ورود کردهاند تقریباً با این کار خودشان را نشان میدهند که دیگر کار صرفاً از دست تشکلهای رسانهای خارج میشود یعنی اگر بخواهیم در رابطه با فرهنگسازی یا یک برنامه استراتژی حرف بزنیم که الان کمی دیر شده است.
در رسانههای عمده و رسانههای کلاسیک، نخبگان فعالیت میکنند و شایعه کنترل میشود اما چون در فضای مجازی هر کسی به خودش اجازه میدهد کار رسانهای انجام دهد میتواند مملو از شایعات باشد.
از تشکلهای رسانهای ما از جمله خانه مطبوعات و فرهنگسرای رسانه با یک استراتژی خاص میتوانند برای تربیت روزنامه نگارانی اقدام کند افرادی که بتوانند از لحاظ روحی، روانی، ذهنی و به لحاظ حرفهای در چارچوبهای مد نظر فعالیت کنند و سوژه یابی کنند اما متأسفانه ما در این زمینه فرق یا مشکل داریم که یک قسمت بر میگردد به خود تشکلها از جمله خانه مطبوعات و قسمت زیادی به روزنامه نگاران ما، چراکه متأسفانه روز نامه نگاران استان آذربایجان غربی میل به یاد گرفتنشان کم است، بسیاری از روزنامه نگاران ما منظورم جوانان است که احساس میکنند همه چیز را میدانند و چون به ابزارهای رسانه نگاری مجهز هستند گمان میبرند دیگر نیازی به آموزش و دانستن نیست و همین سبب شده که ما مشکلاتی داشته باشیم.
در این وضعیتی وقتی افراد هر طور دلش میخواهد کار میکند به جامعه لطمه و ضربه میزند و وقتی از چنین افرادی دلایل را میپرسی میگویند من رسالت خودم را انجام میدهم و رسالت من این است که این مسائل را منعکس بکنم و در موردش کار کنم.
هر سازمانی که تشکیل میشود و رسالتش کار رسانهای است، منظورمان یک سازمان سعی میکند اثر گزاری رسانهای در مجموع داشته باشد، حالا چه سواد رسانهای باشد که میتواند سواد رسانهای مردم را بالاتر ببرد چه در حوزه آموزش مهارتهای کاری برای جامعه روزنامه نگاری و رسانه نگاری فعالیت بکند آن را من یک تشکل می دانم و در این میان احتمال دارد بسیج رسانه بسیار اثرگذارتر باشد و امکانات بهتری داشته باشد و چندین دوره برگزار کرده باشد و از دید من آن یک تشکل است و از همین منظر فرهنگسرای رسانه نیز یک تشکل است.
تسنیم: جمع بندی تان از مباحث مطرح شده را بفرمایید.
یوسف پیربوداقی: من بر این باور هستم که هر تشکل مطبوعاتی یک فرصت است و هیچ نگرانی و دغدغهای از تعدد آنها در استان وجود ندارد اما شکل گیری مجموعههایی بدون مبادی اولیه نباید به بدعتی در جامعه رسانهای تبدیل شود چراکه با مرور زمان این تشکلها از محتوا خالی خواهند شد.
صدور مجوزهای فلهای یکی از آفتها در حوزه رسانه کشور به شمار میرود کما اینکه ما در همین استان آذربایجان غربی و در امر رسانه شخص شاطر و راننده تاکسی هم داریم که با ارائه درخواستی صاحب امتیاز هفته نامه و همچنین ماهنامه علمی و فرهنگی شده است.
شناسایی فرصتهای موجود استان آذربایجان غربی در حوزه رسانه ضروری بوده و باید چند تشکلی که در شهرستان ارومیه فعالیت میکنند و همچنین دفاتر رسانهای با پشتوانه مثل همین دفتر تسنیم با ظرفیتهای متعدد آن برای اصلاح وضعیت وارد گود شوند.
وجود محتوا در شکل گیری تشکلها الزامی بوده و در چارچوب حرفه خبرنگاری اخلاق باید مدنظر قرار گیرد و صرف انتشار اخبار هیجانی نباید رویکرد یک رسانه باشد چراکه در جهان در حال توسعه، اندیشمندان آن متولی تجزیه و تحلیل اخباری هستند که بر مبنای هیجانات و احساسات تودههای مردم شکل گرفتهاند.
حامد عطائی: در ابتدای برنامه من در رابطه با حال خوب حرف زدم و گفتم که حال خوب، تولید همین محتواهای امیدآفرین است و رسیدن به جایی که باهم بحث شد و از محضر اساتید نکاتی آموختیم و اینکه اگر حال روزنامهنگار خوب باشد میتواند حال جامعه را هم خوب بکند.
من به این اعتقاد دارم که اگر امنیت شغلی و سیاسی روزنامهنگار تأمین شود و دایره اختیاراتش متعارف باشد البته نه به حدی که به زندگی خصوصی مردم ورود پیدا کند بلکه تا حدی که معیشتش تأمین شود میتواند محتواهای امیدآفرین تولید کند.
در تولید محتواهای امید آفرین میتواند ارتباط آحاد مردم جامعه را تقویت کند و مردم را به همین مسئله توسعه راغبتر کند وگرنه هیچ تکلیفی برای روزنامه نگار نیست که با توسعه همراهی کند اما اگر حالش خوب باشد میتواند حال جامعه را خوب بکند و بداند که صلاح جامعه در توسعه است مردم را به سمت آن سوق دهد.
شفیع بهرامیان: اگر امنیت شغلی، سیاسی و دایره تألیف روزنامه نگار متعارف باشد حال روزنامه نگار خوب است اگر حال روزنامه نگار خوب باشد مطالب امیدآفرین نوشته میشود و در تولید محتوای امید آفرین میتواند ارتباطات را تقویت کند.
در حدود و ثغور صلاحیت حرفهای کسانی که در عرصه مطبوعات و رسانهها فعال هستند اگر فاکتورها را مشخص کنیم و اجازه ندهیم هر کسی پا در این عرصه بگذارد و تاثیری بگذارد کار رسانهای بر جامعه اثر میگذارد و در این راستا باید آسیب شناسی شود تا به یک خرد جمعی و فشار جمعی برسیم.
برای کسانی که در عرصه رسانهای فعالیت میکنند باید ساز و کارهای طراحی شود برای کنترل، که در این صورت بسیاری از ما امیدوار خواهیم بود برای پخش اخبار امید آفرین از طریق رسانهها و این کار به نوعی به توسعه جامعه کمک میکنند و به نوعی خودشان هم حال خوبی خواهند داشت حال خوب زمانی است که جامعه آن حال را بپذیرد.
امروزه 200 یا 300 نفری که در رسانههای استان کار میکنند امنیت لازم را ندارند از جمله امنیت اقتصادی، بنابراین باید در این حوزه کار کنیم.
انتهای پیام/