افزایش اختلاف احزاب در کردستان عراق، بسترها و ریشهها
سقوط کرکوک و خروج آن از دست نیروهای کرد باعث افزایش شکاف و اختلاف میان جریانهای کرد شده و احتمال انفجار این مناسبات را افزایش داده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، مرکز مطالعاتی شبکه خبری الجزیره در مقالهای نوشت که شکست کردها در شهر کرکوک به صورت دراماتیکی نگاهها را متوجه عمق اختلافات موجود بین سلیمانیه و اربیل کرد، اختلافات عمیقی که در نتیجه کشمکشهای حزبی و شکاف جغرافیایی و رقابت بر سر قدرت و ثروت و تحولات منطقهای به وجود آمده است.
اتهامات متقابل بین حزب دموکرات کردستان و حزب اتحادیه میهنی کردستان در پی شکست کرکوک میزان تزلزل در روند سیاسی موجود در اقلیم کردستان عراق را نشان داد.
این موضوع همچنین میزان خطرات اوضاع سیاسی کردها و احتمال انفجار این مناسبات در هر زمان به ویژه از نظر نفوذ منطقهای را نشان می دهد.
اختلافات عمیق و سنتی
از زمان جدا شدن جلال طالبانی رئیسجمهور فقید عراق از حزب دموکرات کردستان به رهبری مصطفی بارزانی در سال 1976 و تأسیس حزب اتحادیه میهنی کردستان، مناسبات بین این دو حزب بر اساس قواعد رقابت و درگیری بوده است.
هنگامی که شمال عراق در سال 1991 و در پی اشغال کویت به منطقه پرواز ممنوع تبدیل شد، دو مدیریت در اقلیم کردستان عراق شکل گرفت که اولی در سلیمانیه زادگاه طالبانی و دومی در اربیل زادگاه مسعود بارزانی بود. هر کدام از این دو مدیریت، مؤسسات داخلی و خدماتی و امنیتی خود را داشتند و به صورت دو کشور مجزا کار می کردند، گویا که دو منطقه از یک اقلیم واحد نبودند.
برای بررسی ریشههای اختلافات بین اربیل و سلیمانیه باید به عوامل زیر اشاره کرد:
1- عامل اجتماعی: با وجود اینکه حزب دموکرات عراق به دنبال حفظ ساختارهای خانوادگی و عشایری بود و با وجود گذشته بیش از هفت دهه از تأسیس خود همچنان تلاش داشت این ساختار را حفظ کند، اما حزب اتحادیه میهنی رویکردهای چپگرایانه و لائیک را دنبال میکرد.
پس از تاسیس حزب طالبانی در سال 1976 ، وجود نخبگان چپگرا و نفوذ این عناصر در میان دانشجویان و شهروندان، همراه با تحولات داخلی این حزب باعث شد فرزندان مصطفی طالبانی حاکمیت اقلیم را در دست بگیرند، بعد از مرگ وی نیز هیرو احمد علیا همسرش ریاست حزب را بر عهده گرفت.
2- عامل فرهنگی و زبانی: میتوان گفت که حساسیت تاریخی بین سلیمانیه و اربیل از اختلافات حزبی و سیاسی عبور کرده و ابعاد عمیقتری از اختلافات در رابطه با فرهنگ و زبان را در بر میگیرد. تا حدی که این رویکرد به یک عقده درونی و خاموش میان دو طرف تبدیل شده است.
لهجه سورانی لهجه رایج در سلیمانیه است و فرهنگ و زبان و روزنامهها و روشهای آموزشی آنها مبتنی بر این لهجه است. این در حالی است که در اربیل لهجه بهدینانیه رواج دارد. اختلافات اینها در این زمینه جزیی نیست ، بلکه از نظر نحوه تفکر و فرهنگ، اختلافات اساسی است و گاه تا جایی عمیق می شود که دو نفری که با هم صحبت می کنند، بر سر استفاده از یک لهجه مشترک به تفاهم نمی رسند.
تفاوتهای فرهنگی و زبانی یک معضل اساسی بین دو طرف به شمار میرود، به ویژه که این تفاوتها در عرصه فرهنگ و رسانه و آموزش و پرورش نیز وارد شده است. این اختلافات تا جایی است که اقلیم کردستان عراق مجبور شده هر دو لهجه را به صورت رسمی در روش های آموزشی وارد کند و همین موضوع اختلافات موجود را افزایش داده است.
3- ارثیه درگیری های خونین: در سال 1978 دو حزب وارد مجموعه ای از درگیریها و جنگها جهت رسیدن به نفوذ و حاکمیت در مناطق مختلف شدند که شدیدترین آنها در سال 1996 بود که حزب طالبانی به اربیل حمله کرد و موفق شد کنترل این شهر را در دست بگیرد. در جریان این اتفاق مسعود بارزانی به همراه نیروهای خود به استان نینوا فرار کرد.
در ادامه بارزانی از صدام حسین کمک گرفت و او نیز نیروهای گارد ریاست جمهوری را به اربیل فرستاد و آن ها مبارزان طالبانی را از این شهر اخراج کردند. درگیری میان دو طرف تا زمان امضای توافق آشتی بین آن ها در سال 1998 ادامه داشت.
4-عامل منطقه ای: صحبت در رابطه با مناسبات منطقهای کرد های پای ایران را به عرصه می کشاند که پشتیبان اصلی حزب اتحادیه میهنی کردستان است. در طرف مقابل ترکیه به عنوان متحد قوی مسعود بارزانی مطرح بود که در پی اصرار وی برای جداییطلبی از عراق ، این ائتلاف به پایان رسید.
صرف نظر از عوامل و ریشههای مناسبات کردها با ترکیه و ایران ، صرف همین ارتباط باعث ادامه شکاف و اختلاف میان آنها شده است.
معاملهای که باعث فروپاشی جدایی طلبی کردها شد
سقوط سریع کرکوک به دست نیروهای حشد الشعبی و ارتش عراق نگاهها را متوجه حزب اتحادیه میهنی کردستان کرد که بر این شهر مسلط بودند. برخی از سران حزب دمکرات، رهبران حزب اتحادیه میهنی کردستان را خیانتکار نامیدند.
صرفنظر از ماهیت مذاکرات انجام شده توسط سردار قاسم سلیمانی در سلیمانیه و تاثیرات آن بر ادامه اختلافات گروهها در مرحله آینده ، به نظر میرسد این معادلات در تغییر موازنه های قدرت به ضرر بارزانی موفقیت آمیز بوده است.
چیزی که بر این موفقیت تأکید دارد، نوع مواضعی است که در پی سقوط کرکوک مطرح شد و دولت و رهبران نیروهای الحشد الشعبی از نیروهای پیشمرگه به علت عقبنشینی بدون خونریزی و مبارزه از کرکوک تشکر کردند. آلاء طالبانی نماینده پارلمان عراق نیز در بیانیهای گفت: نمی توانیم حتی یک قطره خون برای حفاظت از چاههای نفت مسروقه در کرکوک به زمین بریزیم، چاههایی که قرار است سود آن به جیب افراد و احزاب مشخص برود. وی در این زمینه به بارزانی و حزب وی اشاره می کرد.
همچنین برخی از رهبران حزب اتحادیه میهنی کردستان و جنبش التغییر از بارزانی خواستند تا استعفا داده و مسئولیت تعطیل کردن زندگی سیاسی در منطقه کردستان و کشاندن آن به سمت همه پرسی و اصرار بر انجام آن با وجود رد این موضوع از سوی بسیاری از احزاب کرد را بر عهده بگیرد.
چیزی که بیشتر از اختلافات میان دو حزب برای ایران و ترکیه و بغداد اهمیت دارد، جلوگیری از تشکیل دولت کردستان عراق و ایستادن در برابر بارزانی و مجبور کردن آن به پرداخت هزینه در پی این اشتباهات است. این موضوع را از اظهارات مکرر حیدرالعبادی می توان متوجه شد که تاکید داشت همه پرسی به تاریخ پیوسته است.
به نظر میرسد حتی بارزانی نیز خود را با واقعیت جدید وفق داده است ، چرا که با آغاز گفتوگوها با بغداد بر اساس قانون اساسی سال 2005 موافقت کرد. این موضع میتواند نشان دهنده گزینههای سختی برای وی باشد که از حمایت منطقهای و بینالمللی نسبت به گزینه همه پرسی ناامید شده و همچنان نسبت به اوضاع داخلی خود نگران است.
سناریوهای فراگیر در اقلیم کردستان
اوضاع کردها بعد از شکست کرکوک مرحله ای سخت است که میتوان سناریوهای زیر را در مورد آنها ارزیابی کرد.
1- سناریوی درگیری: احتمال این سناریو برگرفته از اختلافاتی است که در پی شکست کرکوک و تعمیق مناسبات میان سازمانی و بغداد به وجود آمده است. چیزی که میتواند باعث انفجار این درگیری ها شود، اصرار بارزانی به همه پرسی و نتایج آن است. این در حالی است که او مجبور است برای حفظ اعتبار خود از گزینه همه پرسی عقب نشینی نکند.
2- سناریوی مدیریت دو جانبه: این استراتژی مبتنی به بازگشت به دوران گذشته در وجود دو مدیریت مجزا در اقلیم است. این سناریو مبتنی بر رویکرد برخی سران سلیمانیه است که اعلام کرده اند در صورتی که بارزانی بخواهد سرپرستی اقلیم را به صورت یک جانبه تحت کنترل داشته باشد، آن ها به دنبال اعلام استقلال سلیمانیه بر خواهند آمد.
اتحادیه میهنی کردستان عراق معتقد است که شرایط برای پایان دادن به ائتلاف استراتژیک خود با بارزانی که در سال 2006 [تحت فشار آمریکایی ها] امضا شده، فراهم شده است. توافقی که ریاست اقلیم کردستان را به حزب دموکرات عراق داده و ریاست جمهوری عراق را در اختیار حزب میهنی گذاشته است.
3-سناریوی توافق: مشروعیت این سناریو حاکی از این نکته است که تجربه تاریخی درگیریهای کردها بر ضرورت اولویت دادن به حکمت و درایت در برابر منافع حزبی و شخصی حکایت دارد. برخی عوامل وجود دارد که این سناریو را تشویق میکند. از جمله اینکه بارزانی دست به اصلاحات گسترده زده و پارلمان را فعال کرده و راهکارهای جدیدی برای مدیریت حکومت اقلیم کردستان قرار داده و اوضاع اقتصادی اقلیم را نیز با مدیریتی جدید دنبال می کند.
هر کدام از سناریوهای ذکر شده عوامل و انگیزههای خود را دارد و حاکمیت اقلیم کردستان را در برابر گزینههایی قرار می دهد. در هر صورت اقلیم کردستان در برابر چالشی مهم برای تعیین سرنوشت خود قرار گرفته است.
در این شرایط رهبران اقلیم کردستان عراق یا باید اختلافات و درگیریهای عمیق خود را بر اساس توافق سیاسی و در پیش گرفتن روند اصلاح جویانه و ریشه ای برای پایان دادن به بحران ریاست اقلیم و سهیمه بندی های حزبی در منطقه متوقف کنند یا اینکه وارد سناریویی شوند که هر گونه احتمالی را فراروی خود می بیند.
خلاصه اینکه پیامدهای اختلافات و شکاف موجود به تمامی ابعاد زندگی در اقلیم کردستان وارد شده و باعث فرسایش توانمندیها و فروپاشی اقتصاد و توقف پروژههای آنها و مهاجرت افراد نخبه و سرمایهگذاریها از این منطقه و ادامه درگیری با بغداد و محاصره منطقه می شود. این اختلافات بزرگترین چالش فراروی اقلیم کردستان بعد از دوره شکوفایی و توسعه و صحبت از استقلال در این منطقه است.
انتهای پیام/