نقش زنان در مبارزات چریکی
زنان نقش مهمی را در پیشبرد عملیات ضد استعماری ایفا میکنند و بر خلاف برخی نظریات، حضور آنها در ارتش شبه نظامیان، مفسده انگیر نیست.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، رشد و آگاهی افکار عمومی جهان در مواجهه با سیاستهای استثماری کاخ سفید ، نظام سلطه را در اجرای سناریوها و طرحهای استعماری در 5 قاره جهان با چالشهای جدی مواجه کرده است.
شکلگیری قیامها و خیزشهای مبارزاتی در دهههای اخیر در کشورهای مختلف مصداقی بر این واقعیت است. افکار عمومی جهان با نامهایی مانند مهاتما گاندی، عمر مختار، مایکل ایکس، لوئیس فراخان، ارنستو چهگوارا و .... که در مسیر مبارزه با امپریالیسم و نظام سلطه جان خود را از دست داده اند، آشنا هستند.
امروزه نام و آوازه انقلاب اسلامی برآمده از اندیشه و تفکر آزاد اندیشی و دین مداری تئوریهای نظام سلطه را به نقد جدی کشیده است. این الگو گر چه مورد استفاده بسیاری از جنبشهای منطقهای قرار گرفته و مشربی از رویکردهای ضد استعماری را فرا روی مبارزان قرار داده است، با این وجود اما بررسی مبارزات ضد استعماری گذشته نیز خالی از لطف نیست. در این روزها که مصادف با سالروز رحلت چه گوارا است، بر آن شدیم تا متن کامل کتاب "مبانی جنگ های چریکی" وی را منتشر کنیم.
3-نقش زن در مبارزه انقلابی
زن، در آغاز تحول خط مشی انقلابی، میتواند نقش تعیین کنندهای ایفا کند. این امر باید به خوبی مورد تاکید قرار گیرد، چرا که در کشورهای ما که دارای پیشینه استعماری است، بیتوجهی به زن به حدی مشهود است که به تبعیض واقعی منجر میشود. زن میتواند سختترین فعالیتها را انجام دهد و دوشادوش مردان بجنگد و چنانکه عدهای فکر میکنند، باعث ایجاد فساد اخلاقی در بین سربازان نمیشود.
زن، دوستی است که در دوران طاقت فرسای نبرد، با ویژگیهای خاص جنسیت خود، نمایان میشود. زن همچون مرد میتواند به کار و پیکار بپردازد. وی اگر چه ضعیفتر از مرد است، ولی تواناییاش کمتر از او نیست و میتواند بخشی از ماموریتهای مبارزاتی خود را با موفقیت پشت سر گذارد. در حقیقت، زنان در جبهههای مختلف نبرد از نقشی کلیدی در کوبا برخوردار بودهاند.
معمولاً زنان رزمنده اندک هستند و زمانی که جبهه داخلی مقتدری ایجاد شود و در حد امکان تلاش شود تا مبارزانی که از توان بالایی برخوردار نیستند از میدان نبرد خارج شوند، میتوان ماموریتهای بزرگی را به زنان محول کرد. از مهمترین این ماموریتها، برقراری ارتباط میان نیروهای رزمنده، بخصوص در منطقه دشمن است.
مسئولیت انتقال نامه و پول و اشیاء کم حجم و بسیار باارزش باید به زنان کاملاً مورد اعتماد سپرده شود. آنها میتوانند با هزاران ترفند و حیله این کار را انجام دهند و در شرایطی که عملیات سرکوب به شدت انجام میشود، زن برخلاف مرد کمتر آسیب خواهید دید و در نتیجه موفقیت او بیشتر است.
زن و مأموریت های ارتباطی و تهیه غذا
زنی که ماموریت برقراری ارتباط را بر عهده دارد، در کار خود از آزادی بیشتری نسبت به مرد برخوردار است. او کمتر مورد توجه واقع میشود و سرباز دشمن با دیدن او کمتر احساس خطر میکند. باید دانست که ترس از افراد ناشناس و خطرات این چنینی معمولاً سربازان دشمن را وادار میسازد که اقداماتی وحشیانه مرتکب شود.
بنابراین زنان میتوانند نامهها را در بین یگانهای جدا از هم یا خارج از خطوط تماس و یا حتی در خارج از کشور توزیع کنند. اشیاء کم حجم چون فشنگ نیز در قالب کمربندهای ویژهای در زیر دامن زن پنهان میشود.
زن میتواند در آغاز مرحله جنگ همچون دوران صلح، ماموریتهای معمول خود را انجام دهد. سربازی که از شرایط بسیار سخت نبرد چریکی در عذاب است، بسیار میتواند از خوردن یک غذای لذیذ و خوش طعم احساس خوشبختی کند. ( در حقیقت یکی از ضرورتهای ناخوشایند نبرد، بلعیدن غذایی بد شکل، لزج، سرد و بدون طعم است.)
یک آشپز زن خوب که میتواند غذایی خوش طعم تهیه کند، حضور خود در سمت آشپزی را آسانتر میکند، چرا که یکی از مسائلی که باید با آن مقابله کرد، این است که مردها نسبت به تمامی فعالیتهای غیر نظامی [مانند غذا درست کردن] بی توجهند و همیشه به این علت سعی میکنند برای رهایی از آن به صف نیروهای مبارز بپیوندند.
مأموریت های آموزشی و پزشکی زنان
یکی دیگر از مهمترین ماموریتهای زنان، یاد دادن خواندن و نوشتن و علوم سیاسی به تمامی کشاورزان منطقه و سربازان انقلاب است. هدایت مدارس که جزئی از تشکیلات شهری است ، باید به زنانی واگذار شود که با رغبت بسیار به فرزندان توجه کرده و نسبت به ساکنان مهربان هستند.
با شکل گیری و استقرار جبههها و امنیت یافتن سپاه، زن میتواند به یک مددکار اجتماعی تبدیل شود و در حد امکان در کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی منطقه کوشا باشد.
زن در حوزه بهداشت، میتواند نقش مهم پرستاری را برعهده گیرد و گاهی هم پزشک باشد. ماموریتی که بر خلاف مردان، آن را با ظرافت خاصی انجام میدهد.
ظرافت این کار بیشتر در زمانی مشخص میشود که شخص خود را درمانده و محروم از رفاه میبیند، یعنی در شرایطی که از درد شدید در عذاب است و در معرض خطراتی بسیار که مختص جنگ چریکی است؛ قرار دارد.
استفاده از زنان در صنایع کوچک
با فرا رسیدن مرحله ایجاد صنایع کوچک نیز نقش زن نمود بیشتری پیدا میکند. بخصوص در زمینه تهیه لباس که زنان آمریکای لاتین در گذشته به چنین امری اشتغال داشتهاند. زنها در زمینه استفاده از ابزار ساده خیاطی و دیگر موارد شگفتیساز هستند. آنها به بهترین وجه میتوانند نقش مردان را ایفا کنند و در سایر بخشهای تشکیلات شهری و در صورتی که به رزمنده نیاز باشد؛ فعالیت نمایند.
اگر چه چنین وضعیتی در جنگ چریکی به ندرت اتفاق میافتد، اما باید به منظور پرهیز از انحرافاتی که اخلاق گروه را فاسد میکند، دوره آمادگی قابل توجهی برای مردان و زنان برگزار شود. درباره افراد مجرد نیز به آنها اجازه داده میشد تا بعد از انجام تشریفات سادهای که قانون چریکها اقتضا میکرد، در سیرا مایسترا ازدواج کنند و زندگی مشترک خود را آغاز نمایند.
4-بهداشت و سلامت
در حقیقت یکی از مسائل خطرناک پیش روی نیروهای چریکی، ناتوانی آنان در مقابله با حالتهای ناگهانی، همچون پیدایش جراحت و امراض است که در جنگ چریکی بسیار دیده میشود. پزشک در این مورد وظیفه بسیار مهمی را برعهده دارد، زیرا او نه تنها ناجی بیماران است (غالباً به دلیل از دست رفتن تمام تجهیزاتی که در اختیار او قرار میگیرد) بلکه وظیفه دارد روحیه مریض را ارتقا بخشد و این احساس را به او منتقل کند که کسی در کنار اوست که تا رفع کامل خطر نزد وی میماند و از او پرستاری میکند.
سازماندهی درمانگاهها بسته به مرحلهای است که نیروهای چریک به آن دست یافته باشند. میتوان سه نوع مهم از مراکز درمانی برشمرد که هر یک از آنها با یک مرحله سازگار است.
مراحل سه گانه خدمات بهداشتی مبارزان
از لحاظ ترتیب تحولات تاریخی، ما در مرحله ابتدایی در صورت وجود با پزشکی مواجه هستیم که با دوستانش مدام منتقل میشود. او به مثابه یکی از آنان است که تمامی وظایف دیگر مبارزان چریک همچون پیکار را بر عهده میگیرد. پزشک ماموریتی سخت و طاقتفرسا را بر عهده دارد، چرا که با شرایطی مواجه می شود که برای درمان و نجات جان بیماران ، دارویی در اختیار ندارد. این همان همرحلهای است که در آن پزشک تاثیر بسیاری بر گروه میگذارد و برای روحیه گروه از اهمیت والایی برخوردار است.
او در این مرحله وظیفه خود را به شکل کامل به انجام میرساند و در کیف نه چندان مجهز خود، هر آنچه که مردم به آن نیاز دارند را حمل میکند. قرص ساده آسپرین برای مریض از اهمیت بسیاری برخوردار است، چرا که آن را از دست دوستی میگیرد که دردهای او را درک میکند و با این قرص با او همدردی میکند. در این مرحله، آرمانهای انقلاب باید کاملاً در درون پزشک نهادینه شده باشد، زیرا سخنان او بیش از هر فرد دیگری در میان افراد گروه تاثیرگذار است.
مرحله بعد را میتوان مرحلهای نیمه ابتدایی (کاملتر) دانست. یعنی مرحله اردوگاههایی که نیروهای چریک در آن توقف میکنند و خانههای کاملاً امن که محلی برای تجهیزات و حتی دوستان در گروه است، آماده میکنند. ماموریت پزشک در این مرحله آسانتر به نظر میرسد، او میتواند تجهیزات جراحی جهت درمان ابتدایی و ضروری در کیف خود حمل کند. ضمن اینکه امکان دستیابی او به کیف مجهزتری وجود دارد، این کیف، معمولا برای عمل هایی که ضرورت کمتری دارد، در خانه یکی از دوستان نگهداری میشد. در این مرحله امکان واگذاری مسئولیت رسیدگی به اوضاع بیماران و مجروحان به کشاورزان وجود دارد و این قابلیت وجود دارد تا داروهای بیشتری را در جایگاههایی امن به خوبی دسته بندی و محافظت کرد. در این مرحله و در مناطقی که هجوم دشمن به آن غیرممکن است، این امکان وجود دارد تا برخی خانهها به درمانگاههایی برای مریضها و مجروحان تبدیل شود.
ساخت مراکز درمانی واقعی تنها در مرحله سوم امکان پذیر است. یعنی در زمانی که نیروهای چریک به مناطقی دست مییابند که دشمن نمیتواند به آن وارد شود. در مرحله متکاملتر، امکان دستیابی به سه دسته از مراکز بر حسب امکانات حاضر وجود دارد. در نوع نخست، یعنی در سطح خط مبارزه، پزشکی که خود رزمنده است، وجود دارد. او دوست داشتنیترین فرد گروه است که نیازمند اطلاعات عمیق و گسترده نیست.
تاکید من هم بر همین اصل است، چرا که مهم ترین اقدام پزشک در چنین لحظاتی، قبل از هر چیز روحیه بخشی به مریض و مجروح است.حال آنکه اقدامات واقعی پزشکی، باید در درمانگاههای پشت جبهه صورت گیرد ونباید یک متخصص جراح در خطوط مقدم به هدر برود.
وقتی شخصی در صف مقدم نبرد مجروح میشود، افرادی که مسئول انتقال مجروحان هستند - در صورت وجود- باید او را به اولین مرکز درمانی انتقال دهند و در صورت نبود این افراد، دوستان آنها باید این ماموریت را انجام دهند. انتقال مجروحان در مناطق کوهستانی باید با ملاطفت بسیار دقیقی همراه باشد. چه بسا دردهایی که در طی انتقال مجروح بر او وارد میشود که طاقتفرساتر از جراحت سنگین وی باشد.
شرایط منطقهای این امکان را فراهم میکند که امر انتقال مجروحان به شیوههای مختلفی انجام شود. در مناطق جنگلی و ترسناک که بهترین مکان برای جنگهای چریکی است، طی مسیر تنها بواسطه یک ستون صورت میپذیرد. بهترین برانکارد نیز خوابیدن بر روی یک تور آویزان از یک چوب بلند است.
انتقال دهندگان مریض باید به نوبت عوض شوند، چرا که ممکن است کتفهای آنان آسیب ببیند و طولی نمیکشد که از حمل بار بسیار سنگین و سبک رنجیده میشوند. وقتی شخص مجروح از این تنگنای نخست عبور کرد، او و پروندهاش به مرکزی منتقل میشود که جراحان و متخصصان (طبعاً بنا بر امکانات گروه) تمامی خدمات را برای وی انجام میدهند.
بیمارستان های مجهز در مراحل پیشرفته مبارزات
اما دسته سوم همان درمانگاههایی است که دارای بهترین امکانات رفاهی ممکن است و به منظور بررسی علل امراضی که ممکن است ساکنان منطقه مبتلا شوند، ایجاد شده است. این درمانگاهها کاملاً با زندگی شهری متناسب است و تنها مراکز بهداشتی و عملیاتی نیستند، بلکه تاسیسات و مراکزی مرتبط با ساکنان شهری است که مسئولان بهداشت در آنجا به نقش آگاهسازی خود میپردازند.
همچنین باید درمانگاههایی ایجاد شود که مراقبتهای پزشکی را برای هر فردی فراهم آورد. میتوان برحسب امکانات جیرهبندی تشکیلات شهری، برای این درمانگاهها تجهیزاتی فراهم آورد که زمینه تشخیص آزمایشگاهی و اشعهای (ایکس یا گاما) بیماری را فراهم میآورد.
علاوه بر پزشکان، دستیاران آنها هم بسیار سودمند هستند. آنها غالباً جوانانی متعهد هستند که ضمن داشتن برخی اطلاعات از قدرت جسمی کافی برخوردارند. آنها به دلیل عقاید شخصی خود یا غالباً به خاطر اینکه سلاح برای همگان کافی نیست، مسلح نیستند. این افراد مسئولیت تمامی داروها و نقل و انتقالات و شبکههای درون سازمانی را بر عهده دارند و باید در هر مبارزهای به مجروحان رسیدگی کنند.
مسئولین برقراری ارتباط که با نهادهای بهداشتی در خطوط پشت جبهه دشمن ارتباط دارند، وظیفه تهیه دارو را نیز بر عهده دارند. هرچند ممکن است به طرق دیگر یا بواسطه صلیب سرخ جهانی نیز بدان دست یابند، اما تکیه بر احتمال کمک صلیب سرخ بخصوص در آغاز نبرد جایز نیست. از همین رو باید گروهی شکل بگیرد که به سرعت داروهای ضروری را تامین کرده و نیاز درمانگاههای شهری و نظامی را به طور یکسان برآورده سازند. افزون بر آن باید در زمانی که پزشکِ نیروهای چریک، از وسایل و مهارت لازم برای انجام یک عملیات پزشکی بی بهره است، با پزشکان سنگرهای مجاور که از این توانایی برخوردارند، ارتباط برقرار کند.
این نوع از جنگ بنا به مراحل مختلف خود، نیازمند وجود گروههای پزشکی مختلفی است، پزشک رزمنده و دوست افراد. این شخص همانند پزشک مرحله نخست است و وظیفه وی با پیچیدهتر شدن فعالیتهای نیروی چریک و تا حدی که شکلگیری مجموعهای از هیئتهای وابسته به این نیروها امکان پذیر باشد، متغیر خواهد بود.
بدین ترتیب جراحان عمومی به بهترین سربازان ارتش انقلابی تبدیل میشوند و بهتر آن است که یک متخصص بیهوشی وجود داشته باشد هرچند عملیات بیهوشی نیازمند داروهایی نظیر "لارگاکتیل" و "سدیم پنتوتال" باشد. این دو از مواد گازی بیهوش کننده خوبی هستند و دستیابی و محافظت از آنها به آسانی امکانپذیر است.
علاوه بر جراحان عمومی، شکستهبندها هم مفید هستند. چرا که شرایط منطقه کوهستانی، شکستگیهای بسیاری را در پی دارد. پزشک همچنین وظیفه دارد تمامی کشاورزان را نیز معالجه کند. چرا که تمامی بیماریهای ارتش چریکی به آسانی قابل تشخیص است، اما بیماریهای ناشی از سوء تغذیه بسیار صعبالعلاج است.
ممکن است در مرحلهای بسیارمتکاملتر، افراد کارشناسی نیز استخدام شوند، این در زمانی است که به منظور انجام اقدامی پختهتر، بیمارستانهای مجهزی به وجود آیند. باید به هنگام نیاز از تمامی بخشهای متخصص دعوت شود، البته بخشهایی که معمولاً از این دعوتها استقبال میکنند. از دندان پزشکان هم باید دعوت شود و از آنها خواسته شود تا با وسایل ساده دندانپزشکی خود به دیگر پزشکان ملحق شوند.
ادامه دارد...