اشعاری که حبیب بن مظاهر در کربلا به عنوان رجز خواند

اشعاری که حبیب بن مظاهر در کربلا به عنوان رجز خواند

من حبیبم و پدرم مظاهر است؛ یکه‌سوار عرصه نبرد و جنگ فروزان...

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، حبیب بن مظاهر اسدی از اصحاب حضرت علی(ع) بود که سابقه حضور در جنگهای جمل، صفین و نهروان را نیز داشت. وی حافظ کل قرآن مجید بود و در بسیاری از علوم از جمله فقه، تفسیر، قرائت، حدیث، ادبیات، جدل و مناظره تبحر داشت.

حبیب از جمله کسانی بود که برای امام حسین(ع) نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت کرد و هنگامی که مسلم بن عقیل به کوفه وارد شد، در منزل مختار به حمایت از او پرداخت. حبیب پس از خیانت کوفیان  به طور مخفیانه از کوفه خارج شد و در کربلا خود را به امام رساند. وی در ظهر عاشورا و در سن 75 سالگی پس از نبردی دلاورانه به شهادت رسید. سر حبیب در کنار سر حضرت عباس(ع) و حضرت علی‌اکبر(ع) در آرامگاه باب‌الصغیر در سوریه بخاک سپرده شد و بدن او را نزدیک مزار امام حسین(ع) دفن کرده‌اند و هم‌اکنون نیز ضریح حبیب بن مظاهر داخل حرم امام حسین(ع) قرار دارد.

حبیب در میدان چنین رجز خواند:


اقْسِمُ لَوْ کُنَّا لَکُمْ أَعْدادا      أَوْ شَطْرَکُمْ وَلَّیْتُمْ الأَکْتادا
یا شَرِّ قَوْمٍ حَسَباً وَآدا      وَشَرَّهُمْ قَدْعُلِمُوا أَنْدادا
وَیا أَشَدَّ مَعْشَرٍ عِنادا

به خدا سوگند اگر ما به شمار شما یا نیمی از شما بودیم گروه گروه فراری می‌شدید ای بدترین مردم از نظر نسب و ریشه و نیرو! دانسته شد که از لحاظ پستی و دنائت، همه مانند هم هستید.
و ای گروهی که از تمام مردم عناد و دشمنی‌تان بیشتر و شدیدتر است.

این رجز را نیز به او نسبت داده‌اند:

أَنَا حَبیبٌ وَأبی‌ مُظَّهَرْ     فارِسُ هَیْجاءٍ وَلَیْثُ قَسْوَرْ
وَفی‌ یَمینی‌ صارِمٌ مُذَکَّرْ     وَفیکُمُ نارُ الجَحیمِ تُسْعَر
أَنْتُمُ أَعَدُّ عُدُّةً وَأَکْثَرْ     وَنَحْنُ فی‌ کُلِّ الأُمورِ أَجْدَر
وَأَنتُمُ عِنْدَ الوَفاءِ أَغْدَر     لَنَحْنُ أَزْکی مِنْکُمُ وَأَطْهَرْ
وَنَحْنُ أَوْفی مِنْکُمُ وَأَصْبَرْ     وَنَحْنُ أَعْلی حُجَّةً وَأَظْهَرْ
حَقّاً وَأَتْقی مِنْکُمُ وَأعْذَرْ     المَوْتُ عِنْدی‌ عَسَلُ وَسُکَّرْ
مِنَ البَقاءِ بَیْنَکُم یا خُسَّر     أَضْرِبُکُم وَلا أَخافُ المَحْذَرْ
عَنِ الحُسَیْنِ ذِی الفِخارِ الأَطْهَرْ    أنْصُرُ خَیْرِ الناسِ حینَ یُذْکَرْ

من حبیبم و پدرم مظاهر است؛ یکه‌سوار عرصه نبرد و جنگ فروزان
در دستم شمشیری برنده است که در میان شما آتش، شعله‌ور می‌سازد
شما مجهزتر هستید و فزون‌تر ولی ما در تمام کارها از شما سزاوارتریم
شما هنگام وفا نمودن -به عهد خود- عهدشکنی می‌کنید ولی ما از شما پاک و پاکیزه‌تر هستیم
ما از شما با وفاتر و بردبارتر هستیم با دلیلی برتر و آشکارتر
ما بر حق هستیم و نزد خدا معذور، مرگ نزد من همانند شهد و عسل است
به جای ماندن میان شما، ای زیان‌کاران، ضربتی سخت بر شما فرود آورم و از چیزی هراس ندارم
حسین را یاری می‌کنم، آن‌که دارای فخر بوده و پاکیزه می‌باشد همان که از او به عنوان بهترین مردم یاد می‌شود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران