۱۵ دلیل بر عدم جدیت کُردها در تجزیهطلبی سوریه
دلایل ژئوپلیتیک و تاکتیکی زیادی وجود دارد که نشان دهنده عدم جدیت کردها در تجزیه طلبی از سوریه است و مواضع آنها نیز در چارچوب افزایش فشار برای تامین حداکثری مطالبات در مذاکره با دولت اتخاذ میشود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه خبری شام تایمز، سوریه به دنبال استفاده سیاسی از کردها بر اساس رویکردها و ضوابط و منافع ملی خود و در جهت اهداف استراتژیک خود است که فاصله زیادی با اهداف ترکیه و پرونده کردها و اهمیت آن در منطقه و شاخههای مختلف آن دارد. این پرونده میتواند در راستای خدمت به نقش سوریه به عنوان یک وزنه اساسی در ترسیم منافع این کشور و تضمین بازیگری اساسی دمشق در این پرونده مورد استفاده قرار گیرد و بخشی از نتیجه این پیروزیهای متعددی باشد که باعث ایجاد پیروزی بزرگ سوریه میشود.
کردها در چارچوب حزب اتحادیه و شبه نظامیان موسوم به "قسد" بر اساس موازنه قوا و وزنی که دارند، انواع مختلفی را شامل میشوند و در شرایط کنونی وزنه معادلات را به نفع دمشق سنگین کردهاند ، چرا که برگههایی که فرماندهی جبهه شمالی به ویژه در مناطق تحت نفوذ و تسلط حزب اتحادیه کردستان در اختیار دارند ، برگههایی مهم و تاثیرگذار هستند و باعث میشوند کردهای سوریه نتوانند از خط قرمزی که دمشق ترسیم کرده ، عبور کنند.
این موضوع بنا به دلایل زیر قابل توجه است:
- کردها در منطقه الحسکه یک اقلیت به شمار میروند و در حال حاضر کمتر از 20 درصد افراد این منطقه را تشکیل میدهند. البته پیش از این تعداد آنها بالغ بر 35 درصد بود که در نتیجه مهاجرت گسترده کردها از الحسکه بین مردم کاهش پیدا کرد. در الرقه و شمال حلب نیز اوضاع به همین شکل است و کردها در این مناطق اقلیت کوچکی را در برابر اکثریت عرب تشکیل میدهند.
- عربها حدود 70 تا 80 درصد از حجم شبه نظامیان قسد (نیروهای دموکراتیک سوریه) را شامل میشوند که در نتیجه سیاست جذب اجباری نیرو و یا نیاز به حقوق و درآمد مالی بعد از کنار گذاشته شدن از ارتش سوریه و سرویسهای امنیتی و دفاع ملی درالقامشلی یا الحسکه وارد نیروهای قسد شدند.
- مناطق کردنشین در شمال سوریه ارتباط جغرافیایی و مردم شناختی با یکدیگر ندارند، به گونه ای که بین القامشلی و عین عرب و عفرین فاصله وجود دارد و کردها از یکدیگر دور هستند و حتی در این مناطق نیز جزو اقلیت به شمار میروند. اوضاع کردهای سوریه متفاوت از کردهای ترکیه و عراق و ایران است که مناطق جغرافیایی و مسکونی آنها با یکدیگر مرتبط است.
- عشایر عربی و ساختارهای دیگر در مناطق تحت نفوذ کردها در الحسکه و الرقه و شمال حلب هوادار فرماندهی و ارتش عربی سوریه هستند و با شور و هیجان منتظر ورود ارتش به این شهر هستند تا در کنار آن قرار گیرند و آن را پشتیبانی کنند. این اشتیاق پس از آن ایجاد شده که آنها حضور گروههای مختلف تروریستی از ارتش آزاد و جبهه النصره و داعش و شبه نظامیان کرد در این مناطق را تجربه کرده و شرایط تنش آفرین و التهاب گسترده و نارضایتی آنها از عملکرد شبهنظامیان کرد کاملاً مشخص است.
- ورود ترکیه به خط درگیریها و اشغالگری در بخشی از مناطق شمال سوریه با هدف ضربه زدن به کردها و حزب اتحادیه کردستان شاخه کارگران کردستان به شمار میرود که دشمن سرسخت آنکارا است. لذا کردها برای حمایت خود از دست ترکیه مجبور به پناه بردن به دمشق هستند، به ویژه در شرایطی که آمریکا نیز برای حمایت از شبه نظامیان کرد خود را درگیر دشمنی با دولت ترکیه نمیکند. علاوه بر اینها آمریکا حزب کارگران کردستان را بخشی از سازمانهای تروریستی خود به شمار آورده و مسئولان این کشور اخیراً تصریح کرده اند که واشنگتن در تعامل با کردها در شمال سوریه منافع ترکیه را رعایت خواهد کرد. رابرت فورد نیز اخیراً اعلام کرده است که آمریکا دست از حمایت کردها برداشته و در سوریه باقی نخواهد ماند.
- در مورد پایگاههای آمریکا در سوریه باید گفت که این پایگاهها کوچک و برای پشتیبانی لجستیک به بهانه جنگ بر ضد داعش و در راستای اهداف در خدمت منافع تاکتیکی آمریکا است و کاربردی درازمدت ندارد. همان طور که یک منبع نظامی مهم آمریکایی اعلام کرد که حضور آمریکا در سوریه موقت است، چرا که غیرقانونی است و بنا به درخواست دولت این کشور نیست. این در حالی است که موجودیت روسیه در این کشور قانونی است و روسیه میتواند آمریکا را از این کشور اخراج کند. طبعا این اظهارات به این علت است که واشنگتن نمی خواهد اذعان کند که دولت دمشق آنها را از سوریه اخراج کرده است.
- کردهای سوریه بین دو گروه اساسی تقسیم شدهاند. گروه اول هواداران بارزانی هستند که نمایندگی سیاسی آنها بر عهده شورای خلق کرد و شاخه نظامی پیشمرگه است. آنها وابسته به آمریکا و ترکیه هستند. گروه دوم اوجالانی ها هستند که شاخه سیاسی آنها حزب اتحاد دمکراتیک و متحدان آن از احزاب کوچک کرد است و شاخه نظامی آنها یگانهای حفاظت مردمی و دیگر گروههای مسلح نظیر آسایش و یگانهای حمایت از زنان و قسد است. آن ها مانع از حضور نظامی بارزانی ها شده اند و تهدید کرده اند که در صورت تلاش آنها برای نفوذ به مناطق نفوذ حزب اتحادیه اقدامات سختی را بر ضد آنها انجام خواهند داد. این موضوع بخشی از درگیری نفوذ برای کسب نمایندگی ساختار کردی و اختلافات ایدئولوژیک و اعتقادی شدید و عمیق بین آنها است و نشان میدهد هیچ توافقی بین آنها صورت نخواهد گرفت.
- دولتهای منطقهای که کردها در آن حضور دارند، نظیر ایران و ترکیه و عراق بعلاوه سایر کشورهای خاورمیانه اجازه تجزیه سوریه را نخواهند داد، چرا که این روال قطعاً به تجزیه خود آنها نیز منجر خواهد شد و باعث میشود اقلیتهای حاضر در این کشورها نیز درخواست جدایی کرده و این موضوع در نهایت نه تنها به نفع آنها نیست، بلکه خطری بزرگ برای آنها به شمار میرود.
- حضور ارتش سوریه در الحسکه و القامشلی با حمایت گردانهای حزب بعث و دفاع ملی، هستهای برای حضور آینده ارتش عربی در این مناطق خواهد شد. در این شرایط نیروهای بسیج عشایری در الحسکه برای پشتیبانی ارتش تشکیل می شود. در الرقه نیز عشایر عرب به رهبری ترکی احمد به کمک ارتش خواهند آمد. در دیرالزور نیز نیروهای قبیلهای به فرماندهی البشیر و دیگران تشکیل می شوند تا پشتیبانی از ارتش در منطقه دیرالزور که آزادسازی و رفع محاصره آن نزدیک است، شکل گیرد.
- حزب اتحادیه دموکراتیک، ارتش عربی سوریه و متحدانش را به عنوان یک دشمن نمی بیند و جنگ اصلی و درگیری نهایی خود را با ترکیه می داند. ناگفته پیداست که چرا نیروهای مسلح سوریه به صورت روشمند و گسترده و مانند سایر گروهها و سازمانهای تروریستی، کردها را هدف حملات سنگین خود قرار نمیدهند. البته برخی درگیریها به علت انحراف در برنامه کاری و ابهام در دیدگاههای شبه نظامیان کرد شکل گرفته است و این موضوع نیز به آن علت است که آنها استراتژی خود را بر مبنای تناقض منافع کشورهای بزرگ و دولتهای منطقهای و وزنه و سیاست های آنها قرار دادهاند.
- وجود پایگاه روسیه در عفرین و منبج پیامی از سوی مسکو برای ترکیه و واشنگتن در حمایت از مواضع دمشق و اهداف آن در پرونده کردها به عنوان یک متحد استراتژیک است.
- شکست پروژه آمریکا در جنوب سوریه و صحرای این کشور در قطع مسیر به سمت البوکمال و رسیدن ارتش سوریه و متحدانش به مرزهای عراق و آزادسازی تدمر و شرق حلب و حومه الرقه و عزیمت به سمت دیرالزور از 3 محور نشان میدهد که کمر پروژه آمریکایی در جزیره سوریه که مقر حضور و نفوذ کردهاست، شکسته است.
- رسیدن نیروهای الحشد الشعبی عراق به مرزهای سوریه از مسیر الحسکه و جلوگیری از به هم پیوستن کردهای عراق به همتایان خود در سوریه مانع از نفوذ حزب اتحادیه دموکراتیک در داخل عراق شده است. این موضوع پیش از این در سنجار و ربیعه اتفاق افتاد و یگانهای حمایت مردمی گسترش قابل توجهی در این مناطق پیدا کردند، اما اختلافات اساسی با نیروهای پیشمرگه و رهبری اقلیم کردستان عراق داشتند و کار به درگیریهای مستقیم رسید. علاوه بر این که جنگندههای نیروی هوایی ترکیه نیز آنها را مورد هدف قرار دادند.
- فارغ شدن ارتش عربی سوریه از جبهههای بزرگ نظیر حلب و حمص و حومه شمالی و غربی جنوبی دمشق و حومه حماه و لاذقیه و صحرای سوریه توان انسانی و نظامی بالایی به ارتش با تجربه و بزرگ سوریه داده است و قدرت بازدارندگی گستردهای در برابر اقدامات جسورانه شبه نظامیان کرد ایجاد کرده است.
- فرودگاههای القامشلی و دیرالزور و کویرس مثلث هوایی حیاتی در مبانی علوم نظامی به شمار میرود که هر پروژه یا توهمی که مورد رضایت دمشق نباشد را به ورطه نابودی میکشاند.
اینها اطلاعات استراتژیک هستند و انسان نباید با برخی مواضع گمراه کننده فریب تحولات را بخورد، مواضعی که کردها به عنوان اهرم فشار استفاده میکنند تا بتوانند در جهت تقویت مطالبات آینده خود در مذاکرات با دولت سوریه از آنها بهرهبرداری کنند. در حال حاضر حقوق کارمندان این منطقه از دمشق می رسد و کالاهای اساسی نظیر گندم ونفت به دولت مرکزی انتقال داده می شود و مسیر زمینی از الحسکه به حلب اخیرا راه اندازی شده و حرکت هوایی بین ابن مناطق نیز از ابتدا متوقف نشده بود.
نویسنده در پایان این مطلب پیشبینی میکند که در آینده شاهد همگرایی کردها با دولت دمشق باشیم و آنها امتیازاتی نظیر تضمین وحدت اراضی سوریه و کنار گذاشتن آمریکاییها را به دولت بدهند. این موضوع قطعا در چارچوب منافع حیاتی و ملی درازمدت سوریه خواهد بود.
انتهای پیام/