هویت قائل شدن برای شهر در شکلدهی درام موثر است
روحالله حجازی، گفت که مطمئنا هویت دادن به شهر، بستگی به زاویه فیلمساز دارد که چگونه بخواهد آن هویت را در فیلم خود منعکس کند.
روح الله حجازی در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، درباره تمایز فیلم شهری از فیلم اجتماعی گفت: به اعتقاد من، لزوماً اتفاقاتی که در شهر رخ میدهد، قرار نیست تنها در حیطه موضوعات اجتماعی باشد. درحالیکه کسانی که در شهر زندگی میکنند در درجه اول با موضوعات به شکل اتفاقات اجتماعی برخورد میکنند، اما این اتفاقات شهری میتواند در قالب کمدی، ترسناک، کودک و نوجوان و غیره... هم بیان شود و بازخورد خوبی هم دریافت کند. با توجه به اینکه شهر با خود مختصاتی به همراه میآورد، موقعیت آن شهر در لوکیشنها مهم است. به عنوان مثال من در شهر اصفهان بزرگ شدم و در زمان گذشته، خانههای سنتی با حوض و حیات بود که این مفاهیم تاریخی را بههمراه میآورد.
وی ادامه داد: ولی زمانیکه از شهر سخن میگوییم اولین چیزی که به ذهنمان خطور میکند، کلانشهر است و مفاهیم تاریخی معنای خودشان را از دست دادهاند. خانههای قدیمی و سنتی تبدیل به آپارتمان و برج شده است، میان همسایهها فاصله افتاده است، در حالیکه در زمان قدیم خانههای زیاد در کوچهای زندگی میکردند و همه یکدیگر را میشناختند و در غم، غصه، ناراحتی، درد و مشکلات کنار هم بودند.
کارگردان «مرگ ماهی» اظهار کرد: زمانیکه در برج 100 واحدی، همسایهها هیچ اطلاعی از هم ندارند، به گونهای این شکل و شمایل تصویری از شهر برای ما میسازد. در واقع معماری، چه در ذهن مخاطب و چه ذهن فیلمساز به عنوان ابزار شهری خطور میکند و بحث معماری در فیلم شروع میشود و بعدگرهها، داستانها، معضلات و مشکلات در قصه فیلم شکل میگیرد. که طبیعی است در وهله اول این نوع فیلم، در قالب فیلم اجتماعی در ذهن آدمها بنشیند. پس در اینجا نمیتوانیم فیلم شهری را از فیلم اجتماعی جدا کنیم در اصل این دو مبحث از یکدیگر قابل تفکیک نیستند و هر کدام میتوانند در ذیل هم قرار بگیرند.
تعاریف در موضوعات سینما نسبی است و نباید به آنها توجه کرد
حجازی با بیان اینکه فیلم شهری تنها میتواند به معضلات و مشکلات شهر بپردازد و فیلم اجتماعی روابط اجتماعی آدمها را روایت میکند، تصور اشتباهی است، گفت: مسلماً تعریفهای صورت گرفته گاهی با هم متفاوت است، جشنوارهای میتواند تعریف بهخصوصی برای موضوعات بیان شده خود داشته باشد که بتوان موضوعات را قابل تفکیک دانست. ولی میتوان آثاری را هم دید که موضوعات شهری و اجتماعی از هم جدا نشدند و با هم ارتباط تنگاتنگی دارند. البته معتقدم که این تعاریف به گونهای نسبی است و خیلی نباید به آنها توجه کرد.
وی افزود: ما در مدیوم جهانی با این مسئله مواجه هستیم که موضوعات در قالب کمدی، طنز و ترسناک وغیره... روایت شده است. به عنوان مثال در قالب فیلم کودک آثاری به چشم میخورد که در شهر روایت شده و به عنوان فیلم شهری میتوان از آنها نام برد.
به گفته حجازی، زمانیکه از شهر صحبت میکنیم، شهر با خود تعاریف گوناگونی با خود بههمراه میآورد که در روستاها، شهرستانها و حواشی شهر آن تعاریف وجود ندارد. به عنوان مثال آلودگی، ترافیک ناهنجاری صوتی وسایل نقلیه وغیره... که این موضوعات مربوط به کلان شهرها است و شاید بتوان از این زاویه موضوعات را تفکیک کرد.
این فیلمساز با اشاره به فیلمهایی که با عنوان فیلم محله ساخته میشود، ابراز کرد: گاهی این تصور به وجود میآید که فیلمهای محله فرصتی برای سینمای ما محسوب میشود یا به نوعی تهدید است. ولی به اعتقاد من، هر اثری در مدیوم خود میتواند مفید باشد و آسیبی در جهت پیشرفت مدیوم دیگر نباشد. مسلما یکسری آثار در بخش سینما، بخشی برای تلویزیون و بخشی از آثار برای نمایش خانوادگی یا شبکههای اینترنتی ساخته میشود. پس اشکالی ندارد که آثار یک یا دو دقیقهای هم ساخته شود البته ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این آثار ساخته میشود و در فضاهای مجازی به نمایش میگذارند.
کارگردان«زندگی خصوصی آقا و خانم محمودی» تصریح کرد: البته فیلمهایی که در بخش محله پخش میشود از این جهت میتواند آسیب تلقی شود که گاهی ناهنجاریهای جامعه به شکل نامناسب مطرح شود که آسیبزننده است و گاهی با دید فرصت میتوان به اثار نگاه کرد که معضلات را به صورت تحلیلی یا هشدار مطرح میکند.
ادامه داد: نکته قابل توجه در بخش فیلمهای محله این است که معضلات اتفاق افتاده اخیر را در آثار یک یا دو دقیقهای نمیبینیم در حالیکه این اتفاقات میتواند برای مخاطبان جذاب باشد. به اعتقاد من پتانسیل فضای مجازی که هم مدیوم گسترده و به شدت تعیینکننده است این آثار میتوانند به خوبی دیده شوند و حتی آثار شاخص که آئینه اجتماعمان است در سطح گسترده پخش شود.
حجازی در پاسخ به این سوال که هویتبخشی در شهر به چه معنا است و معیارهای آن کداماند، گفت: مسلما با هر دیدگاه و منظری میتوان به موضوع هویت در شهر پرداخت. من به شخصه در فیلمهای اجتماعیام به عنوان مثال «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» هتلی که در فیلم بود را از منظر هویت بخشی به شهر نگاه کردم و در فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» آن خانه قدیمی نمادی از هویت شهری بود. در فیلم «مرگ ماهی» به شکل و شمایلی دیگر به این بخش هویت توجه داشتم و در فیلم بعدیام با عنوان «اتاق تاریک» که در حال فیلمبرداری آن هستیم به شکل خیلی جدی به هویتبخشی و معماری توجه داشتم. مسلما معیارهای آن میتواند معماری باشد، روابط آدمها در شهر که تحتالشعاع خیلی از مناسبات و معضلات شهری قرار میگیرند، می تواند بخشی از هویت شهری باشند.
هویت قائل شدن برای شهر در شکلدهی درام موثر است
این کارگردان افزود: مطمئنا هویت دادن به شهر، بستگی به زاویه فیلمساز دارد که چگونه بخواهد آن هویت را در فیلم خود منعکس کند، آثار زیادی در این زمینه داریم که شهر به مثابه لوکیشن و خانه قرار گرفتهاند، همانند فیلم«اجارهنشینها» داریوش مهرجویی که خانه و معماری فیلم هویت مخصوص به خود را دارد که در شکلدهی درام کاملا تعیین کننده است و در خلال آن روابط آدمها هم تعریف شده است.
وی با اشاره به لوکیشن خانهها و خیابانها که میتوانند موقعیت محوری قصه فیلم قرار بگیرند، اظهار کرد: از اشکالات فیلمهای موجود در سینمای ایران نبود هویت و شناسنامه است، گویی فرقی ندارد که فیلمها در تهران فیلمبرداری شده باشند یا در شهرهای دیگر، نوعی بیهویتی و بدون شناسنامه بودن در آثار موج میزند.
حجازی توضیح داد:اگر بخواهم به صورت مصداقی موضوع هویت در شهر را بیان کنم، باید بگویم که در مسیری از خیابان ولیعصر به سمت اتوبان نیایش رانندگی میکردم که قصد داشتم وارد ورودی اول شوم و بارها این مسیر را رفته بودم ولی قسمتی از این ورودی را کنده بودند و مسیر بسته شده بود وقتی وارد ورودی شدم احساس بدی به من منتقل شد که انگار مسیر را گم کردم و راه را اشتباه آمدم و میخواستم دنده عقب بروم و مسیرم را عوض کنم به نوعی گمگشتگی در من القا شده بود که این موقعیت سینمایی هم محسوب میشود در لحظه حس بد انتقال میشود که مسیری را که بارها آمدهام چرا باید گم کنم. در حالیکه تغییر این مسیر مفاهیم و اتفاقاتی را با خود به همراه دارد که همان کاراکتر یا جغرافیای موقعیت شهری را ایجاد میکند.
این کارگردان اظهار کرد: فیلمساز از لوکیشنها باید به گونهای استفاده کند که به عنوان شناسنامه اثر شناخته شود، در این صورت 10 یا 15 سال بعد آیندگان میتوانند تصویری درست و دقیق از تهران را ببینند.
حجازی به اصطلاح سیاهنمایی در نقد آثار اشاره کرد و گفت: در کل با تعریف دادن مطلق به هر نوع پدیدهای مشکل دارم، در دورهای خاص در فیلمها شخصیتها «منفی ـ منفی» داشت یا «مثبت ـ مثبت» که ماجرای همان قهرمان و ضد قهرمان بود. در حال حاضر درامها تقابل «مثبت و منفی» نیست یعنی بین «خیر و شر» نیست بلکه بین «خیر و خیر» است که همان نگاه خاکستری به آن اطلاق میشود.
وظیفه فیلم ارائه دادن راهکار نیست
وی ادامه داد: پس اگر واژه سیاهنمایی را برای اثری در دوره گذشته به کار بردهاند (بعد از گذر زمان این تعاریف مطلق خیلی قابل قبول نیست)، مثلا بعد از 5 سال آن اثر سیاهنما، به عنوان اثر تحلیلی جامعهشناختی ـ روانشناختی مورد نقد مثبت قرار گرفته است و چون در آن مقطع موضوع خاص تابو بوده، به عنوان اثر سیاهنما شناخته شده است ولی بعد از گذشت زمان، شاهد بودیم که آن اثر به واکاوی و کالبد شکافی موضوعات و معضلات پرداخته است. البته اعتقادی به این ندارم که فیلمی باید راهکاری هم ارائه دهد زیرا در فیلم 100 دقیقه نمیتوان انتظار داشت که هم معضل بیان شود و هم راهکار را مطرح کند. تازه به معضل هم به صورت تمام و کمال نمی توان در یک فیلم پرداخت. زیرا هر فیلمساز از زاویه خودش به معضل نگاه میکند.
حجازی تصریح کرد: به این مسئله قائلم که در فیلم راهحل نباید ارائه داد البته این موضوع از منظر من است و دیگران اگر قصد داشته باشند میتوانند راهکار هم ارائه دهند، ولی میتوانم موضوع را به گونهای بیان کنم که تحلیل در اثر صورت بگیرد و آلارم و هشدار بدهد.
انتهای پیام/