از توطئه علیه ۲۰۳۰ نمیگذری از توطئه علیه نظام میگذری؟!
برخی از رجال سیاسی کشور، برخی از مسئولان کشور، برخی از جریانهای سیاسی و احزاب کشور، هر حرکت و انتقاد علیه خود را که با منافع و رویکردهایشان مغایرت داشته باشد، توطئه قلمداد کرده و برآشفته میشوند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، آقای دکتر حسن روحانی بعد از انتخابات، در جمع هواداران خود نسبت به انتقادات وارد شده به سند 2030، اینچنین واکنش نشان داد: «چقدر رفتند و سمپاشی کردند، گفتند اسلام از دست رفت و در تمام مدارس ما اخلاق زیر پا گذاشته میشود، هر کسی تهمت زد، توهین کرد و غیبت کرد، از همه گذشتم، ولی از این توطئه 2030 نمیگذرم.»
آقای روحانی در این واکنش تند و از سر عصبانیت از انتقادات به عنوان یک توطئه علیه دولت خود یاد کرده، بر همین مبنا میگوید: «من از 2030 نمیگذرم و تا آخر دولت دوازدهم آن را دنبال میکنم.»
موضوع این نوشتار سند 2030 نیست و نگارنده معتقد است که این سند و چگونگی پذیرش و اجرای آن از سوی دولت بدون طی کردن مراحل قانونی، باید با دقت از سوی مراجع ذیصلاح چون مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی و نتیجه به اطلاع مردم رسانده شود. اما هدف از نقل بخشی از اظهارات آقای روحانی در خصوص سند 2030 با ادبیات مذکور، آشکارسازی این واقعیت تلخ است. که برخی از رجال سیاسی کشور، برخی از مسئولان کشور، برخی از جریانهای سیاسی و احزاب کشور، هر حرکت و انتقاد علیه خود را که با منافع و رویکردهایشان مغایرت داشته باشد، توطئه قلمداد کرده و اینگونه برآشفته میشوند، لکن براساس همان منافع جریانی چشم به روی توطئهها علیه نظام اسلامی که حفظش از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)، اوجب واجبات است، میبندند و با هزاران توجیه به دنبال تبرئه توطئهگران هستند. آقای روحانی با توطئه خواندن انتقادات وارده و منطقی به سند 2030 که بعضاً از سوی مراجع بزرگوار تقلید، اساتید دانشگاه، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و عده قابلتوجهی از فرهنگیان و معلمان عزیز مطرح شده، میگوید از این توطئه نخواهد گذشت و تا پایان دولت دوازدهم آن را دنبال خواهد کرد. حال باید از آقای روحانی و جریانهای همسو با ایشان و هوادارانشان، این سؤال را پرسید که چگونه توقع دارند نظام جمهوری اسلامی، از توطئهگران و فتنهگران و براندازان نظام در سال 88 بگذرد و چشم به روی این همه خیانت و جنایت بربندد؟!
آقای روحانی انتقادات به سند 2030 را توطئهای علیه دولتش میداند، اما ادعای تقلب در انتخابات از سوی آقایان موسوی و کروبی در سال 88 را که براساس مدل و الگوی انقلابهای رنگی با هدف براندازی نظام اسلامی انجام گرفت، توطئه نمیداند! ممکن است آقای روحانی و همفکران ایشان در جبهه اصلاحات بگویند آقایان موسوی و کروبی و همچنین همراهان این دو نفر مانند سید محمد خاتمی، دچار سوءتفاهم شده بودند و تصور میکردند در انتخابات تقلب شده و بر مبنای این تصور، موضوع تقلب را مطرح کردند. آیا میشود این توجیه را پذیرفت؟ راه برطرف کردن چنین سوءتفاهمی، آیا لشکرکشی خیابانی و ایستادن در مقابل نظام و تمام نهادهای قانونی و ایجاد اغتشاش و ناآرامی در کشور است؟ یا کسی که سوءتفاهم نسبت به نتیجه انتخابات پیدا میکند، طبق قانون باید با طرح شکایت و ارائه مستندات و درخواست بازشماری آرای ریخته شده در صندوقها، نسبت به واقعیات علم پیدا نماید؟ آقای روحانی که خود را یک حقوقدان معرفی میکند، پاسخ این سؤال را به درستی میداند.
بازخوانی حوادث 88 نشان میدهد که فتنه پدید آمده در بستر انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری براساس یک برنامهریزی قبلی، پیچیدهترین، بزرگترین و خطرناکترین توطئه نظام سلطه با بازیگری افرادی چون موسوی و کروبی علیه نظام اسلامی ارزیابی میشود. مستندات در این خصوص بسیار فراوان است و در این نوشتار، بنا بر ذکر و یادآوری این مستندات نیست. هدف این نوشتار آن است که تصریح شود کسانی که به دنبال فضاسازی برای پایان حصر سران فتنه هستند بدانند پایان حصر در هر زمانی و به هر دلیلی فرارسد، همان زمان میتواند نقطه آغاز محاکمه و اعمال مجازات متناسب با جرم محصورین فعلی باشد. محاکمه و مجازات به خاطر جنایات و جرم بزرگی که با ادعای دروغین تقلب مرتکب شدند و سلامت انتخابات حماسی و شگفتانگیز ملت ایران را زیر سؤال بردند. محاکمه و مجازات به خاطر لشکرکشیهای خیابانی و ایجاد اغتشاش و ناآرامی در کشور خصوصاً در پایتخت که هشت ماه به طول انجامید. محاکمه و مجازات به خاطر خونهای بیگناهی که طی این هشت ماه بر زمین ریخت و عامل اصلی این خونریزیها سران فتنه هستند.
محاکمه و مجازات به خاطر دروغپردازیهایی که از سوی جریان فتنه و سران آن انجام گرفت و اعتماد عمومی به نظام اسلامی مخدوش شد. محاکمه و مجازات به خاطر خسارتهایی که به اموال عمومی و خصوصی در اغتشاشات هشت ماهه وارد شد. محاکمه و مجازات به خاطر خسارتهایی که به اعتبار ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی با وقوع فتنه 88 وارد شد. محاکمه و مجازات به خاطر فشارهایی که با تشدید تحریمها علیه ملت ایران در پی فتنه 88 از سوی نظام سلطه اعمال شد.
آری، دلایل برای ضرورت برپایی یک دادگاه عادلانه بر محاکمه و مجازات سران فتنه (اعم از محصورین و کسانی که آزاد میچرخند)، بسیار زیاد است. آنچه مهم است، فراهم شدن اقتضائات زمانی برای تشکیل چنین دادگاهی میباشد. به طور قطع اگر در پی فتنه 88 این شرایط مهیا بود، آقایان موسوی و کروبی هم به عنوان برخی از سران داخلی فتنه امریکایی ـ صهیونیستی محاکمه میشدند. تصمیم خردمندانه عالیترین نهاد امنیتی کشور، یعنی «شورای عالی امنیت ملی»، مبنی بر در حصر قرار گرفتن این آقایان، به دلیل فراهم نبودن شرایط برای محاکمه بود. به طور قطع این نهاد قانونی تصمیمگیرنده برای حصر موسوی و کروبی، زمانی به پایان حصر نظر خواهد داد که امکان محاکمه با رعایت مصالح کشور فراهم باشد. البته نگارنده بر این اعتقاد است که در مقاطعی چون انتخابات، مطرحکنندگان ایده رفع حصر، صرفاً با اهداف و انگیزههای سیاسی این موضوع را مطرح کرده تا تنور رأیآوری خود را از این طریق گرم نمایند. آنان به صورت جدی به دنبال رفع حصر نبوده و نیستند زیرا از میان سهگزینه تداوم حصر، رفع حصر و آزاد بودن موسوی و کروبی و یا رفع حصر و محاکمه و مجازات آنان، گزینه تداوم حصر را برای حیات سیاسی خود مفیدتر ارزیابی میکنند. فلذا این جماعت اقتدارگرا، با علم به اینکه تداوم حصر با مصالح نظام و کشور بیشتر سازگاری دارد، در این موضوع ژست اپوزیسیون به خود گرفته و خود را طالب رفع حصر معرفی میکنند تا در یک فضای هیجانی و احساسی، تنور خود را گرم نمایند.
منبع: جوان
انتهای پیام/