عوامل شکست خفتبار رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان
رژیم صهیونیستی که تا ۲۵ می سال ۲۰۰۰ میلادی روی شکست را به خود ندیده بود، طوری در عقبنشینی از لبنان دچار خفت و خواری شد که بعد از آن دیگر روی پیروزی را به خود ندید.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، بعد از شوک وارد آمده به رژیم صهیونیستی در پی شکست آنها در پیروزی انقلاب اسلامی و مردمی در ایران و سقوط رژیم شاه سابق ، سال 1982 نقطه عطفی در تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی تبدیل شود. رژیم صهیونیستی در این سال موفق به امضای توافقنامه کمپ دیوید شد و به این ترتیب مصر را از لیست تهدیدات نظامی خود خارج کرد و به صورت کامل خطرات موجود در نتیجه ارتشهای سنتی و کلاسیک کشورهای عربی را به پایان برد. شاید اهمیت این سال برای رژیم صهیونیستی به اندازه سال 1948 باشد که در آن اعلام موجودیت ننگین این رژیم صورت گرفت.
اسرائیل که سرمست پیروزیهای دیپلماتیک خود در نتیجه تلاشهای بیدریغ مسئولان وقت آمریکایی بود ، بلافاصله با هدف حذف نیروهای مقاومت فلسطین و از بین بردن کامل پرونده تهدیدات نظامی بر ضد خود به سمت لبنان حرکت کرد تا مرحلهای جدید در راستای توسعه فضای حیاتی استراتژیک اسرائیل و بر عهده گرفته و فرماندهی خاورمیانه بزرگ را آغاز کند که نظریهپردازان شیمون پرز رئیس سابق رژیم صهیونیستی بود.
اسرائیل گرچه در آن روزگار همچنان از ناحیه جمهوری اسلامی ایران احساس خطر میکرد، اما در نتیجه جنگ تحمیل شده به ایران راه سختی را فرا روی این کشور میدید و از سوی دیگر تلاش داشت جبهه مخالفان خود در منطقه نابود کرده و از بین ببرد و به آسایش و آرامش در جهت پیشبرد طرحهای توسعهطلبانه خود در منطقه دست پیدا کند. به همین علت طرح اشغال مناطقی از لبنان در دستور کار مقامات رژیم صهیونیستی قرار گرفت.
البته اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیلی ها به عملیات لیتانی در ماه مارس 1978 میلادی بازمی گشت. در آن زمان 25000 سرباز اسرائیلی تا دندان مسلح به خاک لبنان یورش برده و پایگاه های مبارزان فلسطینی در لبنان را تخریب کردند. سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه 425 از اسرائیل خواست هر چه زودتر خاک لبنان را تخلیه کند و یک نیروی پاسدار صلح را در خاک لبنان مستقر کرد.
اما در ششم ژوئن 1982ارتش رژیم صهیونیستی تهاجم گستردهای را از زمین، هوا و دریا به لبنان آغاز کرد و به سرعت و بدون برخورد با مقاومت چندانی تا دروازههای بیروت پیشروی کرد و دومین پایتخت یک کشور عربی را (پس از بیتالمقدس) به محاصره خود درآورد.
در شرایطی که بیش از نیمی از لبنان از جمله پایتخت این کشور در اشغال صهیونیستها قرار داشت و تمامی مبارزان ارشد جنبش آزادیبخش فلسطین از لبنان به تونس منتقل شدند تا از فلسطین و آرمان آن دور شوند، مقاومتی بر ضد اشغالگری در لبنان و فلسطین شکل گرفت که سالها بعد بیشترین ضربات را به پیکره رژیم صهیونیستی وارد کرد. مقاومتی که در آن سالها شکل گرفت، برای اولین بار در تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی در روز 25 می 2000 این رژیم را شکست داد و به صورت خفت باری مجبور به عقبنشینی از اراضی جنوب لبنان کرد و تنها چند منطقه محدود همچنان در اشغال این رژیم باقی ماند.
حزب الله از قیام مردمی تا بزرگترین تهدید منطقهای اسرائیل
حزب الله لبنان توانست با بومی سازی انقلاب اسلامی به جریانی قوی و تاثیر گذار در صحنه ی رویارویی با دشمن صهیونیستی تبدیل شود. اساسا عقب نشینی اسرائیل از بیروت به سال 1985 میلادی و بسنده کردن به منطقه حایل در جنوب لبنان به مدت 18 سال نیز نتیجه عملیات های مقاومت اسلامی لبنان بود.
برخی در آن زمان تصور میکردند که آزادسازی جنوب لبنان به معنی پایان مقاومت است ، اما مقاومت مفهومی دیگر را برای بقای خود ترسیم کرد و موجودیت خود را با وجود و عدم اشغالگری در منطقه گره زد و تأکید کرد که تا زمانی که رژیم اشغالگر قدس در مرزهای لبنان آماده تهدید و اشغال این کشور باشد ، مقاومت آمادگی خود را برای مقابله با این هدف حفظ خواهد کرد. نقطه اوجی که نیروهای مقاومت در روز 25 ماه می آن را تجربه کردند ، روحیه و انرژی بسیار بالایی به آنها داد و باعث شد آنها بتوانند خود را به عنوان یک جریان تأثیرگذار در تحولات لبنان و منطقه نشان دهند.
اولین قیام مردمی علیه اشغالگران به رهبری «شیخ راغب حرب» اتفاق افتاد و نتیجه آن فراگیر شدن قیام مردمی در جنوب لبنان از طریق مساجد و حسینیه ها بود. شروع حرکت نظامی حزب الله همزمان بود با فرصتی که اسرائیل به یاسر عرفات و رزمندگان فلسطینی برای خروج از لبنان در اوت 1982 داده بود، در این شرایط حزب الله از عملیات محدود در داخل روستاهای جنوب لبنان آغاز کرد و سپس به عملیات گسترده پرداخت که مهمترین عملیات نظامی حزب الله در این مقطع، نابود کردن مقر فرماندار نظامی ارتش اسرائیل در شهر صور لبنان بود.
مقاومت جدی عدهای جوان مذهبی با سلاح سبک و با شعار "الله اکبر" در برابر اشغالگران صهیونیست در منطقه "مثلث خلده" که مدخل ورودی در جنوب بیروت راه را برای ورود صهیونیست ها به این منطقه بست. آنها توانستند ضمن وارد آوردن تلفات سنگین به ارتش متجاوز اسرائیل، تعدادی از سربازان آن را کشته و چندین دستگاه تانک و نفربر متجاوزان را به تصرف خود درآوردند.
مقاومت در بیروت و حومه جنوبی آن که عمدتاً شیعهنشین است برای مدت 42 روز ادامه پیدا کرد. در خلال آن، رزمندگان لبنانی تجارب زیادی را درخصوص شیوه جنگیدن با یک ارتش کلاسیک و اشغالگر، سازماندهی نیروهای مدافع و مبارز و مقاومت به دست آوردند. جنگ در بیروت با هجوم وحشیانه و گسترده هوایی، دریایی و زمینی اسرائیل به بیروت غربی پایان یافت، اما حومه جنوبی بیروت تنها منطقهای بود که ارتش متجاوز اسرائیل نتوانست وارد آن شود و صرفاً به استقرار در مرزهای آن اکتفا کرد.
حومه جنوبی بیروت خاستگاه حزب الله حومه جنوبی بیروت دومین نقطه درگیری رزمندگان مقاومت با ارتش اسرائیل بعد از منطقه مثلث خلده بود و باعث شد، این گروهها بتوانند محلی امن برای حفظ اسلحه و نیروهای خود داشته باشد و نهضت مقاومت ضداسرائیلی ، بهتدریج با توان و پتانسیلی مضاعف بهصورت سازمان یافتهتر و منسجمتر در عرصه مبارزه ضداشغالگری در لبنان ظاهر شود.
به موازات سازماندهی رسمی نیروهای مقاومت در چارچوب جنبش فتح و بعدها جنبش امل و حزب الله ، مقاومت مردمی در جنوب لبنان، به تدریج فعالیتهای نظامی مقاومت برضد نیروهای اشغالگر اسرائیلی در بیروت و جنوب لبنان گسترش داد. پس از راهاندازی دورههای آموزش نظامی جوانان لبنانی، هستههای مقاومت به تدریج تشکیل شد و نیروهای آموزش دیده ابتدا به بیروت که در محاصره بود اعزام شدند. بدین ترتیب، تشکیلاتی برای هدایت عملیات در بیروت تاسیس شد که با رهبران مقاومت در بقاع ارتباط مخفیانه داشت. هستههای خودجوش مقاومت که در جنوب لبنان و حومه جنوب بیروت شکل گرفته بود، اغلب از افراد مذهبی بهرهمند بود که تجربه فعالیت نظامی در جنبش امل یا دیگر گروههای فلسطینی را داشتند.
حزب الله اولین بار به طور رسمی بیانیهای نظامی در 6 ژانویه 1984 با امضای "مقاومت اسلامی" منتشر کرد. نیاز حزبالله به داشتن اهرمهای فشار سیاسی در صحنه داخلی که خود را برای تضعیف و کاستن از حجم مقاومت آماده میکرد، باعث شد که حزبالله موجودیت مقاومت اسلامی را رسماً اعلام کند.
با توجه به مراحل طی شده از 1982 تا 24 می2000، میتوان مبنای مقاومت حزبالله را در این دوره بر مبنای توسعه و تکامل مبارزه مسلحانه با اشغالگران صهیونیستی تعریف کرد که مراحل آن از حملات شهادت طلبانه تا حملات چریکی و تکامل آن به شبیخونهای سنگین به مقرها و تجمعات نیروهای رژیم صهیونیستی بود.
مهمترین عامل پیروزی مقاومت در برابر صهیونیستها، نه سلاح و مهمات که "ایمان" این گروه مجاهد بود؛ ایمانی که درعمق وجود آنها نفوذ نموده بود و از آنان، مؤمنانی به استواری کوه ساخته بود. ازاین رو تحول در معادلات قدرت در خاورمیانه را باید رهآورد تحول در نفوس دانست. رمز پیروزی حزب الله در جنوب لبنان، ایمان، عزم و جهاد بود؛ ایمان به خدا، معاد و ولایت پیامبر اعظم صلّی الله علیه و آله و سلّم، اهل بیت علیهم السّلام و جانشینان آنان، عزم راسخ در رسیدن به هدف و جهاد با ستمگران و مستکبران و تحول ژئوپولیتیک در خاورمیانه معلول عوامل مذکور است. منطق حزب الله در جنگ جنوب لبنان و پس از آن در جنگ 33روزه همان منطق عاشورایی "پیروزی خون بر شمشیر" بود و بیشک غربیها از درک چنین مسائلی عاجزند.
به این ترتیب حزب الله لبنان تنها مقاومتی است در جهان عرب که توانست رژیم صهیونیستی را خوار و ظرف شش سال دو بار این رژیم را شکست داده و به پیروزی دست یابد، پیروزی که کشورهای عربی در طول شصت سال اشغالگری رژیم اسرائیل نتوانسته است آن را به دست آورد.
عقبنشینی بیقید و شرط رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان که بدون مذاکره انجام شد، یک اقدام نادر و بسیار عجیب بود که هرگز در طول تاریخ موجودیت رژیم صهیونیستی تا آن زمان سابقه نداشت. عواملی که باعث شد نیروهای مقاومت دشمن صهیونیستی را به عقبنشینی ذلت بار از جنوب لبنان مجبور کنند را میتوان در دو دسته بررسی کرد: الف: عوامل معنوی و امدادهای غیبی. ب: عوامل مادی
الف: عوامل معنوی و امدادهای غیبی
گرچه موضوع عوامل و امدادهای غیبی در نزد برخی افراد میتواند محل اشکال باشد، اما فرماندهان و مجاهدان مقاومت اسلامی نسبت به آن یقین دارند و نسبت به حصول آن مطمئن هستند. آنها می دانند که پیروزی همواره با آنها همراه خواهد بود و تنها زمان و خواست خداوند در این موضوع دخیل است. آنها براساس آیات قرآن کریم و اظهارات سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان ایمان به تحقق وعده الهی در کسب پیروزی برای مؤمنان دارند.
برای ذکر امدادهای غیبی موجود در روند مبارزات برای آزادسازی جنوب لبنان به یک حادثه که رسانههای عبریزبان آن را مطرح کردند، میپردازیم: در یکی از عملیاتهای مقاومت اسلامی در منطقه القطرانی در بقاع غربی دو تانک مرکاوا در منطقه کمین گرفته بودند. آنها تا شب در این منطقه حضور داشتند ، به همین علت کادر نظامی دو تانک خواستار رسیدن آذوقه از یک موقعیت نزدیک به تانک شدند. ازآنجا که دستور رسیده بود خودروهای غیر زرهی بدون اطمینان از مسیرهای تردد وارد منطقهای نشوند، کادر نظامیان صهیونیست حاضر در تانک تصمیم گرفتند نسبت به مسیر اطمینان حاصل کنند. به همین علت با تانک مرکاوا این مسیر را طی کرده و به موقعیت خود بازگشتند. آنها نتیجه گرفتند که این مسیر امن است. در نتیجه آذوقه ها داخل یک خودروی نفربر عادی از نوع M113 قرار داده شد. تعداد نظامیان بیشتری نیز وارد خودرو شدند و همان مسیر که تانک عبور کرده بود را طی کردند. اما خودرو قبل از رسیدن به دو تانک منفجر شد. انفجار یک مین ضد زره دقیقا در مرکز خودرو باعث شد تمامی عناصری که در داخل آن بودند کشته شوند. بررسیهای دقیقتر در رابطه با این اتفاق نشان داد که یک خودروی نفربر زرهی در این منطقه وجود داشت که نیاز به تعمیر داشت، اما مسئول مربوطه فراموش کرده بود این خودروها را تعمیر کند ، لذا خودروی مذکور که میتوانست مانع از این کشتار شود، در آن لحظه آماده استفاده نبود.
ب: عوامل مادی
1-افزایش خسارتهای دشمن در اشغال جنوب لبنان و عدم احساس امنیت درنتیجه افزایش عملیات مقاومت: مقاومت اسلامی ، دشمن صهیونیستی را خطر موجودیتی برای خود میدانست که باید از اراضی اشغالی جنوب لبنان رانده شود تا در مرحله بعد امکان ریشه کنی آن از فلسطین اشغالی مهیا شود. به این منظور مقاومت اسلامی تمام پتانسیل خود را برای مبارزه با اشغالگران آماده کرد. تا سال 1994 حدوداً هر ماه 45 عملیات ضد صهیونیستی در زمان اشغال لبنان انجام میشود. این مقدار همزمان با توسعه کیفی تجهیزات مورد استفاده و تنوع در عملیاتها در سال 1995 به 70 عملیات در هر ماه رسید. از آن سال به بعد تعداد این عملیاتها همواره شاهد رشد قابل توجه بود تا اینکه نهایتاً در سال 1998 ماهیانه بالغ بر 120 عملیات ضد صهیونیستی انجام می شد. تمامی اقدامات پیچیده و پیشرفته صهیونیستها برای مقابله با این عملیاتها نیز که با استفاده از تکنولوژیهای بالا نظیر رصد از طریق سنسورهای حرارتی و کمین های پیشرفته صورت میگرفت، در جلوگیری از این عملیاتها ناکام بود.
2- جنگ روانی بر ضد دشمن صهیونیستی: نیروهای مقاومت علاوه بر مبارزه نظامی، استاد جنگ روانی بودند. رهبران مقاومت اهمیت این جنگ را درک کرده بودند، لذا بخش ویژهای برای ستاد تبلیغات جنگی تأسیس کرده بودند که به صورت مستقیم با دفتر فرماندهی نظامی مقاومت ارتباط داشت. این بخش تلاش گستردهای برای تجهیز کادر تبلیغات جنگی با جدیدترین دستگاههای تصویربرداری انجام میداد و از پیشرفتهترین سرویسها برای مونتاژ فیلمهای با کیفیت اخذ شده از میدان درگیریها استفاده میکرد. بخش تبلیغاتی یکی از مهمترین عوامل در اجرای هر عملیاتی بود. دوربینهای تصویربرداری حزبالله عملیات های انجام شده در مواضع مختلف و بالا بردن پرچمهای حزبالله در این مناطق را تصویربرداری میکردند و این فیلمها تأثیر گستردهای بر روحیه ملت و مقاومت داشته و به همان نسبت صهیونیستها را دچار روحیه خفت و شکست کرده بود.
برخی از این فیلمها عمدا دیر پخش می شد، تا مواضع و عملکرد و واکنشهای دشمن در پی انجام عملیاتهای بیسابقه بررسی شود. به عنوان مثال در یکی از این موارد سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی وقوع عملیات اعلام شده از سوی مقاومت اسلامی در منطقه الدبشه را تکذیب کرد، اما بعد از این واکنش بود که حزبالله لبنان تصاویر مربوط به این عملیات را منتشر کرد و این موضوع باعث شده اعتبار حزبالله در میان تمامی آژانسهای خبری منطقهای و بینالمللی افزایش پیدا کند.
یکی از ابعاد جنگ روانی حزبالله لبنان، نحوه تعامل این حزب در اجرای عملیات انصاریه بود که طراح اصلی آن مصطفی بدرالدین فرمانده جهادی شهید حزبالله لبنان بود. وی در آن زمان اطلاع پیدا کرد که تکه های بدن قربانیان صهیونیست عملیات انصاریه در یک قبر ریخته شده و مدفون شده است. اما از آنجا که نسبت به آداب و سنتهای یهودیان در دفن مستقل و مجزای مردگان اطلاع داشت، تصاویر مربوط به تکه های بدن نظامیان کشته شده را که در یک قبر ریخته شده بودند ، منتشر کرد. این تصاویر جنجال گستردهای را در میان صهیونیستها ایجاد کرده و اعتراضات فراگیری از سوی خانواده نظامیان صهیونیستی به دنبال داشت. بعدها مشخص شد فرماندهی یگان مذکور برای سرپوش گذاشتن بر شکست خود در عملیات انصاریه آنها را به صورت دستهجمعی دفن کرده است. سرکردگان رژیم صهیونیستی برای مهار خشم عمومی ناشی از این اتفاق خاخام ارشد ارتش را قربانی و او را از شغل خود اخراج کردند.
چرا اشغال جنوب لبنان برای اسرائیل هزینه بردار شد؟
آمارها نشان میدهد که عملیات نظامی موفقیت آمیز حزب الله در طول دو دهه اشغال جنوب لبنان، سالانه بین 22 و 23 کشته و شمار زیادی زخمی و اسیر در میان ارتش رژیم صهیونیستی بر جا میگذاشت. متوسط عملیات نظامی حزب الله در فاصله سالهای 68 تا 70 بالغ بر 292، سالهای 71 تا 73 بالغ بر 465 و در فاصله سالهای 74 تا 76 بالع بر 936 عملیات بوده است. تنها در سال 78 به دلیل مقاومت مبارزان حزب الله 36 نظامی اسرائیلی کشته و 64 نفر زخمی و دو نفر دیگر به اسارت گرفته شدند. به طور کلی آمار تلفات اسرائیل در طول 18 سال اشغال جنوب لبنان بالغ بر هزار و 200 کشته بود.
صرف نظر از موافقت ایهود باراک با عقب نشینی از جنوب لبنان، در پی مقاومت اسلامی و ضربات وارد آمده بر رژیم صهیونیستی، موجی در رژیم اسرائیل به وجود آمد که خواستار عقب نشینی این رژیم از باتلاق لبنان بود. نظرسنجی روزنامه یدیعوت آحارونت در مورد عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان بیانگر این بود که 72 درصد شرکت کنندگان در نظرسنجی، این عقب نشینی را تایید و آن را اقدامی صحیح دانستند و در مقابل تنها 20 درصد با این امر مخالف بودند.
مقاومت اسلامی حزب الله در عملیاتهای نظامی خود از شیوههای رایج جنگهای چریکی یعنی گروههای کوچک برای شبیخون به گشتیها و استحکامات دشمن و کار گذاشتن بمب، مین و نصب کمین بر سر راه خطوط مواصلاتی و محلهای رفت و آمد این نیروها استفاده میکرد.
مقاومت اسلامی در جریان نبردها و عملیاتهای خود، تنها به شیوههایی همچون کمین در جادهها و مناطق کوهپایه ای با گلوله باران پایگاههای دشمن صهیونیست اکتفا نکرد بلکه به عملیاتهای گسترده علیه یک یا چند پایگاه در آن واحد دست زد و حتی موفق شد در بسیاری از موارد این پایگاهها را تا ساعتها به تصرف درآورده یا افراد آن را به اسارت بگیرد.
عملیات انصاریه در سال 76 مشهورترین عملیات حزب الله در طول دو دهه اشغال جنوب لبنان بود. نیروهای مقاومت با نصب کمین بر سر راه یک گروه 15 نفره از کماندوهای ویژه ارتش اشغالگر در روستای انصاریه آنها را تار و مار کردند. مقاومت پس از مدتی اجساد تکه تکه شده این نظامیان را با پیکرهای 40 شهید لبنانی که 30 نفر از آنها شهدای مقاومت اسلامی بودند، مبادله کرد. این اولین بار در طول تاریخ رژیم صهیونیستی بود که چنین شکستی به تل آویو وارد میشد.
آخرین عملیّات حزب الله لبنان که منجر به خروج رژیم غاصب صهیونیستی از خاک کشور لبنان شد «عرمتی» نام دارد. با اجرای این عملیّات بینظیر بود که اسرائیل به این نتیجه قطعی رسید که پس از این حضور در خاک لبنان غیر ممکن است. این عقبنشینی از نیمه شب آغاز شد و کاملا ناگهانی صورت گرفت به طوری که بسیاری از ادوات جنگی سبک و سنگین اسرائیل در خاک لبنان به جا ماند. در طول این عقبنشینی به پیشنهاد عماد مغنیه معاون جهادی حزبالله لبنان، مجاهدان حزبالله سربازان اشغالگر را تا پشت مرزها تعقیب کردند و بر سرشکستی اسرائیل از این حرکت خفّتبار افزودند.
خاطراتی از روزهای اشغالگری لبنان
چند روز قبل از آزادسازی مناطق اشغالی جنوب لبنان در 25 می شهید عماد مغنیه شخصا بر عملیات نفوذ به پایگاه «عرمتی» در منطقه جزین و پاکسازی آن نظارت و در آن شرکت کرد. ارتش اسرائیل تصمیم داشت از منطقه عقبنشینی کند، ولی نیروهای مزدور آنتوان لحد را به عنوان جانشینان خود در منطقه باقی بگذارد. بدین جهت این عملیات از اهمیت خاصی برخوردار بود. حاج عماد با توجه به اهمیت خاص این عملیات، دو ابتکار عمل را در این عملیات بکار برد. اول اینکه در این عملیات برای اولین بار از یک ماشین باری ضد گلوله که حامل سه تن مواد منفجره است، استفاده کرد تا بتواند استحکامات نفوذناپذیر این پایگاه را در هم بریزد و دوم اینکه برای اولین بار در تاریخ مقاومت در این عملیات از بمباران تانک تی 54 روسی استفاده شد که این پایگاه را با دهها خمپاره هدف قرار داد.
بعد از عملیات عرمتی ما شاهد عملیات ویژه دیگری در پایگاه بیاضه به عنوان منطقهای کاملا مسلط بر شهر صور بودیم. به دنبال این عملیاتها بود که مزدوران لحد نتوانستند استقرار و آرامش خود را در منطقه حفظ کنند و در نتیجه تمام تشکیلات مزدوران لحدی که قرار بود جانشین نیروهای اسرائیلی در منطقه شده و جنگ را لبنانیزه کنند، به یک باره فرو ریخت.خروج تانک مرکاوا از محاسبات نظامی منطقه، تحمیل خسارتهای روحی و روانی در تشکیلات مزدوران لحد، ناکارآئی نیروی هوایی ارتش اسرائیل در چنین اقدامات مردمی باعث شد این پیروزی محقق شود.
روزنامه السفیر لبنان مدتی پیش به نقل از شیخ نبیل قاووق، مسئول وقت حزبالله در منطقه جنوب اهمیت دقایق و لحظات را در آن روز تاکید میکند و مینویسد که حاج رضوان به حق فرمانده دو پیروزی است. قاووق آن روز را چنین شرح میدهد: ساکنان روستای قنطره، سالگرد وفات یکی از خویشان خود را به علت در اشغال بودن روستای قنطره در روستای غندوریه برپا کرده بودند. بین این دو روستا، دره مشهوری به نام دره حجیر قرار دارد که از اهمیت استراتژیک بسزایی برخوردار است و مبدا خیلی از عملیاتهای مقاومت بود. بعد از مدتی کوتاه، همزمان با نیروهای مقاومت، ساکنان این روستا به سمت روستای اشغال شده خود رفتند و با دهها ماشین شخصی و یا با پای پیاده به سمت روستاهای قنطره، دیرسریان و طیبه حرکت کردند. البته افراد مسلح نیروی مزدور آنطوان لحد نیز با دیدن سیل خروشان مردم، به سمت منطقه مرجعیون فرار کردند و نیروهای حافظ صلح که خود را متعهد به امنیت اسرائیل میدانند، نیز تماشاگر این تحرک مردمی بودند.
یکشنبه شب، بعد از پشت سر گذاشتن اولین مرحله آزادسازی منطقه جنوب، حاج عماد مغنیه به منطقه آمد و جلسهای فوری با سران عملیاتی مقاومت در منطقه برگزار کرد و برای ایجاد هماهنگی کامل بین تحرک مردم و اقدامات مقاومت هماهنگیهای لازم صورت گرفت. در این جلسه توافق شد که اقدام بعدی در دره «سلوقی» و از طرف شهر شقرا باشد تا روستاهای حولا، مرکبا، رب ثلاثین، طلوسه آزاد شوند. ساکنان این روستاهای اشغال شده از طریق دروازهای که مناطق اشغال شده را از مناطق آزاد جدا میکرد به سمت روستاهای خود حرکت کردند و همزمان با آن، نیروهای مقاومت نیز منطقه را پوشش میدادند. به دنبال آن نیروهای مزدور لحد نیز از منطقه فرار کرده و سلاح، مهمات، اسناد و تمام وسائل خود را بر جای گذاشتند. در روزهای بعد نیز نفوذ مردمی به سمت روستاهای ناقوره، بیت یاحون و مرجعیون تکرار شد و در این زمان بود که نیروهای مزدور چارهای ندیدند جز اینکه خود را تسلیم نیروهای مقاومت و ارتش لبنان کنند.
یکی از فرماندهان مقاومت می گوید که نیروهای مزدور لحد ابتدا تلاش کردند که با تیراندازی به سمت مردم غیر مسلح مانع ورود آنها شوند و در این راستا تعدادی از مردم نیز شهید و مجروح شدند. به نحوی که سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله تصمیم گرفت طی تماسی با «تیمور گوکسیل» سخنگوی نیروهای بینالمللی حافظ صلح، از آنها بخواهد که پیام تهدیدی را به سران اسرائیل برسانند که مفاد آن این بود که اسرائیلیها یک ساعت وقت دارند تیراندازیها را به سمت شهروندان بیدفاع متوقف کنند وگرنه مقاومت، شمال سرزمینهای اشغالی را بمباران خواهد کرد. در آن روز گوکسل با ایهود باراک نخستوزیر وقت اسرائیل تماس گرفته و وی که در جلسه هیات دولت بود، تعهد داد آتش توپخانه را فورا متوقف خواهد کرد.
عقبنشینی فوری ارتش اسرائیل از جنوب لبنان و فروپاشی تشکیلات ارتش مزدور لحد که قرار بود جانشین ارتش اسرائیل در این منطقه باشد، باعث شد نتوانند اسناد و مدارک و سلاحهای خود را به عقب بکشانند که در این مورد میتوان به دستگاه 504 اشاره کرد. این امر ضربه امنیتی بیسابقهای به اسراییل بود.
یکی از اقدامات مفید عماد مغنیه ارائه طرحی برای حفظ امنیت شهروندان مسیحی جنوب لبنان بود که جوانان آن بیشتر فرماندهان و سربازان ارتش مزدور لحد را تشکیل میدادند. وی توانست امنیت جانی و املاک منقول و غیر منقول این شهروندان را حفظ کرده و طی سه روز حفظ امنیت این مناطق را به ارتش لبنان واگذار نماید. این اقدام در آینده باعث شد روابط خوبی بین مسیحیان این منطقه و مقاومت ایجاد شود. هنگامی که مقاومت وارد قلیعه شد، مسیحیان این منطقه در کلیسایی تجمع کرده بودند. حاج عماد از یکی از فرماندهان خواست که این پیام را بدون کم و کاست به اطلاع این ساکنان برسانند که مال و جان شما مورد احترام ما بوده و وظیفه ما حفظ امنیت و املاک شماست.
تاثیر 25 می بر موازنههای قدرت منطقهای
پیروزی چشمگیر حزب الله در جنوب لبنان که پس از سالها اشغال حاصل شد؛ بار دیگر اعتماد به نفس را در به تمامی ملتهای عربی و اسلامی بازگرداند.این پیروزی نشان داد که عقیده تسلیم و سازش راه حلی برای پایان بخشیدن به مناقشه اعراب و اسرائیل نیست و مقاومت تنها راه احیای عزت این ملتها به شمار میرود و خلاصه اینکه مناقشه در مورد خلع سلاح حزب الله در داخل لبنان تنها به نفع اسرائیل است و اهداف این رژیم را در مورد لبنان محقق خواهد کرد.
رژیم صهیونیستی که تمام تلاش خود را برای حذف نظامی حزبالله لبنان به کار بسته، اکنون خود را در شرایطی میبیند که حضور پررنگ مقاومت و حزبالله در عرصه سیاسی همسو با نقش مهم این حزب در عرصه نظامی لبنان جلوهگر شده است، لذا به راه انداختن رزمایشهایی که تنها هدف ایجاد رعب و وحشت را دنبال میکند آن هم در آستانهی سالروز عقب نشینی مفتضحانه این رژیم از جنوب لبنان، نه تنها تاثیری بر قدرت مقاومت نخواهد گذاشت، بلکه بار معنوی مقاومت را نیز افزایش میدهد.
مقاومت لبنان و رهبران آن پیش از این نیز ثابت کردهاند که در بیان قدرتشان اغراق نمیکنند و توانایی آن را دارند که با موشکهایشان مرکز تل آویو را نیز هدف قرار دهند. برپایی چنین رزمایشها و افزایش تهدیدهای سردمداران رژیم صهیونیستی علیه لبنان و مقاومت آن، تنها بیانگر درماندگی این رژیم و بیم و هراسش از هر گونه رویارویی در آینده است.
اشغالگران صهیونیست به خوبی میدانند که راه مقاومت تا آزادسازی کامل خاک کشورهای عربی ادامه خواهد داشت و آنها با استفاده از هیچ اهرمی قادر به شکست مقاومت نیستند.
اگر تا پیش از عقب نشینی سال 2000، راهبرد نظامی ارتش صهیونیستی بر منطق بازدارندگی تعریف و توجیه میشد، پس از شکست در این جنگ، ماهیت راهبرد نظامی این رژیم از احداث سپر دفاعی گرفته تا برگزاری رزمایش دفاع شهری ماهیت انفعالی پیدا کرد.
مقام معظم رهبری، پس از این پیروزی غرور آفرین در پیامی که چهارم خرداد سال 79 صادر کردند، ضمن تبریک به رزمندگان مقاومت فرمودند: این حادثه عظیم، منشأ مقایسهاى به یاد ماندنى میان دو گونه رفتار با دولت خشن و زورگوىِ صهیونیست و حامیان بى انصافِ آن است؛ رفتارى از سر شجاعت و عدالت خواهى و متکى بر فداکارىِ مؤمنانه جوانان و رفتارى از سر تسلیم و گریز و متکى بر تصمیم مستکبران.
ایشان با اشاره به آیه آخر سوره حشر، رزمندگان مقاومت را مثل همان کشتزارى دانستند که «جوانه خود را از خاک برآورد، پس آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا خدا از بالندگى آنان کافران را به خشم افکند
25 می؛ از عقب نشینی تاکتیکی تا فرار خفت بار
سرهنگ "نوام بن تسفی" فرمانده ارتش صهیونیستی با اشاره به شکست اسرائیل در جنوب لبنان گفت: ما بیست و پنجم ماه مه سال 2000 از جنوب لبنان عقب نشینی نکردیم بلکه فرار کردیم. وی که آخرین افسر صهیونیستی بود که فرماندهی منطقه غربی در جنوب لبنان (منطقه بنت جبیل) را عهدهدار بود، گفت : توصیف صحیح خروج نظامیان اسرائیلی از جنوب لبنان کلمه "فرار" است. خروج ما از جنوب لبنان عقبنشینی و تاکتیک نبود، بلکه فرار از این منطقه بود، نه کمتر نه بیشتر. این افسر بلندپایه صهیونیست در ادامه تاکید کرد: من معتقدم همه فرماندهان نظامی یگانهای مستقر در جنوب لبنان به این باور رسیده بودند که توان اجرای ماموریت خود را در لبنان ندارند. بن تسفی از روند خروج از جنوب لبنان انتقاد کرد و آن را شکستی نظامی برشمرد ، زیرا به گفته وی ارتش اسرائیل تحقیق و بررسی عمیقی برای خروج انجام نداد. وی چگونگی خروج از جنوب لبنان را اینگونه تشریح کرد: ما فرار کردیم و خودروها، ابزارآلات و تجهیزات جنگی را پشت سر خود در منطقه خروجی "باب فاطمه" رها کردیم و در چنین موقعی حقارت شامل حال اسرائیلیها شد.
بن تسفی از روند خروج از جنوب لبنان انتقاد کرد و آن را شکستی نظامی برشمرد، زیرا به گفته وی ارتش اسرائیل تحقیق و بررسی عمیقی برای خروج انجام نداد.وی چگونگی خروج از جنوب لبنان را این گونه تشریح کرد: ما فرار کردیم و خودروها، ابزار آلات و تجهیزات جنگی را پشت سر خود در منطقه خروجی "باب فاطمه" رها کردیم و در چنین موقعی حقارت شامل حال اسرائیلیها شد.
مقاومت مبارزان حزب الله تا جایی پیش رفت که ایهود باراک نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی در یکی از نشستهای کابینه خود در سال 79 اعلام کرد: ما به طور یقین نمیتوانیم در لبنان کاری انجام دهیم. حزب الله به فعالیت خود ادامه میدهد و ما باید یا فرزاندانمان را در لبنان دفن کنیم و یا کاری که کمترین ضرر را دارد؛ انتخاب کنیم. وی در این نشست از تصمیم این رژیم برای عقب نشینی از جنوب لبنان خبر داد.
کانال 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی در گزارشی، سخنان "سید حسن نصرالله" دبیر کل حزب الله لبنان را در این باره پخش کرد. سید حسن نصرالله گفت: "خطاب به فلسطینیها گفتم، اسرائیل از لانه عنکبوت هم سستر است. و امروز ثابت شد اسرائیل از لانه عنکبوت سستر است."
گزارشگر تلویزیون رژیم صهیونیستی دراین باره گفت: "حزب الله در این معادله پیروز میدان شد، و به قهرمان جهان عرب تبدیل شد."
"الون بن دیوید" تحلیلگر مسائل راهبردی و نظامی کانال 10 تلویزیون رژیم صهیونیستی در این باره اظهار داشت: "در سراسر خاورمیانه این ذهنیت ایجاد شد که اسرائیل در قبال سازمان نچندان بزرگ توان ایستادگی نداشت، و شکست خورد."
سرتیپ "موشه کابلنسکی" فرمانده تیپ الجلیل در آن زمان گفت: "عقب نشینی ارتش اسرائیل جایگاه و اعتبار حزب الله را دو چندان کرد."
"گابی اشکنازی" فرمانده منطقه شمالی در زمان عقب نشینی ازجنوب لبنان خاطرنشان کرد: "حزب الله این عقب نشینی را شکست بزرگی برای اسرائیل دانست.
انتهای پیام/