یک خط از «روزهای بیآیینه» تخیل نیست
نویسنده کتاب «روزهای بیآیینه» درباره این اثر گفت که حتی یک خط از این کتاب تخیل نیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نشست نقد و بررسی کتاب «روزهای بیآیینه» نوشته گلستان جعفریان و محمد قبادی پژوهشگر امروز، 16 اردیبهشتماه، در غرفه سوره مهر در سیامین دوره نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد.
محمد قبادی در ابتدای این نشست درباره آثار جعفریان گفت: واقعیت این است که سه کتاب «او نگاهش را به ارث گذاشت»، «همه سیزده سالگی ام» و «روزهای بی آیینه» با سه رویکرد متقاوت اما هر سه در حوزه ادبیات و نه الزاما تاریخ شفاهی نوشته شدهاند.
این نویسنده افزود: میشود درباره موضوع ادبیات پایداری دستهبندی صورت داد، یک دسته روایت کسانی است که در جنگ حضور دارند و بعد از برگشتن از جنگ یا خودشان قلم به دست گرفتهاند و خاطراتشان را مینویسند، یا هم مثل کتاب «همه سیزده سالگیام» راوی خاطراتش را بیان میکند و نویسنده مینویسد. اما دسته دوم کسانی هستند که به طور مستقیم در جنگ حضور ندارد مثل خاطرات همسران شهید و رزمنده. کتاب «روزهای بیآیینه» در این دسته قرار میگیرد. خانم لشکری به صورت غیرمستقیم درگیر جنگ میشوند و به نوعی جنگ روی سرشان آوار میشود. در این کتاب ما با خانمی مواجه هستیم که با بقیه خانمهای درگیر جنگ فرق دارد. نوع نگرش خانم لشکری با نوع نگرش خانمی که پذیرفته ممکن است همسرش شهید و یا جانباز و اسیر شود فرق دارد.
وی ادامه داد: نکته دیگر درباره این دو کتاب این است که جعفریان هرگز به دنبال تاریخ شفاهی نبوده بلکه از منظر ادبیات به موضوع پرداخته است. این طور به نظر میرسد که ایشان از اول با یک ساختار مشخص به سراغ راوی رفته و توانسته خاطرات روایان را در ساختار مهندسی شده خودش با قلمی روان،خوش خوان و بدون به کار بردن کلمات قلمبه سلمبه بنویسد.
قبادی اظهار داشت: نکته دیگر درباره کتاب روزهای بی آیینه این است که هم روای و هم نویسنده این کتاب خانم هستند و شانسی که این کتاب آورده همین است که ما با یک روایت و نگارش زنانه مواجه هستیم که کار را به سمت احساسی بودن پیش برده است. البته اگر یک نویسنده مرد در کنار خانم جعفریان کار مصاحبه با خانم لشکری را صورت میداد، از منظر تاریخی کار دیگری منتشر میشد.
منیژه لشکری همسر خلبان شهید حسین لشکری در ادامه این نشست گفت: بزرگترین افتخار من این است که همسر یک شهید هستم. البته شوهر من فرق دارد چرا که کافی بود حسین جلوی دوربینهای دولت عراق بیاستد و بگوید آغازگر جنگ ایران بوده است، ولی او به هیچ قیمتی حاضر نشد این کار را بکند و به خاطر همین کار 18 سال اسارت را به جان خرید تا به کشورش خیانت نکند. واقعیت این است که تقدیر، زندگی مرا جوری رقم زد که من پیش از آنکه یک زن باشم یک مرد هستم. مردی که یکه و تنها 38 سال بار زندگی و بچهها را به دوش میکشد و مبارزه میکند. زندگی من آنقدر پرتلاطم بود که هرگز فکر نمیکردم اینگونه شود و من در این سالها جز رنج و سختی حاصل دیگری از زندگی نداشتهام و تنها افتخارم این است که من و شوهرم در ایران یگانه هستیم.
گلستان جعفریان هم در این نشست گفت: من با شجاعت اعلام میکنم که کتابهایم تاریخ شفاهی نیست و هرگز هم به دنبال تاریخ شفاهی نبودهام چون من علاقهام به ادبیات است ولی با صداقت میگویم که یک خط از این کتاب حاصل تخیل من نیست و کتاب واقعیت محض است. من از همان ابتدا به دنبال ساختار بودم و یک سال زمان برد تا به ساختاری که اکنون کتاب دارد برسم.
جعفریان افزود: زمانی که یک سوژه به من پیشنهاد میشود خیلی به دادههایی که وجود دارد توجه نمیکنم، من به دنبال این هستم که به درون شخصیت راوی نقب بزنم و مشخصه وجودیاش را کشف کنم. سلوک درونی روایان موضوعی است که من به دنبال کشف آن هستم. مثلاً درباره مهدی طحانیان خیلی به این اکتفا نکردم که او 13 ساله بوده که به جنگ میرود و اسیر میشود، بلکه هدفم این بود که کشف کنم این پسر 13 ساله که با سرسختی با سختیهای اسارت مبارزه میکند کجا خسته شده و کجا ترسیده است؛ ولی عجیب اینکه جز شجاعت چیزی از طحانیان کشف نکردم.
این نویسنده اضافه کرد: موضوعی که در خانم لشکر کشف کردم این بود که او به شدت به دنبال همسر بودن، زن بودن، مادر بودن و خانه دار بودن و عاشق همسر بودن هستند، ولی سرنوشت و تقدیر جنگ را سر راه زندگی مشترک او و همسرش قرار میدهد و به او میگوید که تو نباید زن باشی، نباید مادر باشی، تو باید یک مرد باشی، تو باید بار زندگی را به دوش بکشی، باید برای بچههایت هم مادر باشی و هم پدر و بزرگترین رنج خانم لشکری هم همین مسئله است که جنگ نمیگذارد او زن باشد و کنار همسر و فرزندانش زندگی کند و این فرصت از او گرفته میشود. باید بگویم من به دنبال زنانگی خانم لشکری بودم و این چیزی بود که من در کتاب روزهای بی آیینه به دنبال کشف آن بودم. چون معتقدم اگر زنها زنانگی خودشان را حفظ کنند دیگر یک زن ترسو نمیشوند، دیگر ناامید نمیشود، دیگر در مقابل مشکلات و سختیها کم نمیآورند.
جعفریان همچنین درباره چرایی انتخاب کتاب با این عنوان گفت: انتخاب عنوان روزهای بی آیینه به این دلیل بود که من حسین لشکری را آیینه خانم لشکری در دو سال اول زندگی مشترکشان دیدم. همسری که عاشق همسرش هست و دنیا را از زاویه دید او می بیند.چیزی را میخرد که او دوست دارد عاشقانه دور همسرش میچرخد، عکس میگیرد و از زندگیش لذت میبرد ولی زمانی که حسین از پیش او میرود و اسیر میشود آیینه زندگی منیژه لشکری به نوعی شکسته میشود. بعد از رفتن همسرش دیگر نه عکسی از خودش میگیرد و نه به دنبال خرید کردن است و نه میلی به خانه آرایی دارد. 18 سال اینگونه است و بعد هم که شهید لشکری برمیگردد این آیینه شکسته دیگر ترمیم نمی شود دو تا آدمی به هم رسیدهاند که دیگر اشتیاق جوانی را ندارد و اینقدر مشکلات و سختی اینها را اذیت کرده که به نظر غیر ممکن می رسد این ایینه دوباره همان آیین دو سال اول زندگشان شود.
انتهای پیام/