برخی حمایتهای دولت از اهل فرهنگ پوپولیستی بود/ نویسنده «چهگوارا» نیست
صادق کرمیار نویسنده «رمان حریم» با اشاره به وضعیت ادبیات در سالهای اخیر میگوید: نویسندگان ایرانی که «چهگوارا» نیستند در برابر هر مشکلی مقاومت کنند، آنها در برابر ناملایمات گوشهگیر و کمکار میشوند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، جدیدترین اثر صادق کرمیار نویسنده نامآشنای ادبیات داستانی معاصر از سوی انتشارات کتاب نیستان در سیامین نمایشگاه کتاب تهران عرضه شده است. کرمیار که پیش از این با رمانهای «نامیرا» و «درد» در سالهای اخیر خوش درخشیده است، این بار موضوعی اجتماعی را دستمایه خلق تازهترین اثر خود کرده است. رمان «حریم» بنا به گفته نویسنده گمشدگی انسانیت انسان در دنیای معاصر را هدف قرار داده و تلاش دارد تا انسان را در وانفسای دنیا لحظهای متوقف کرده و به بازاندیشی در خود فرا بخواند.
«حریم»، داستان مردی به نام شمس است. مردی نیکوکار و دارا و خوشبخت که تربیت شده مادری مذهبی است، اما حادثهای ناگوار باعث میشود تا شمس توبه کند؛ توبه از کمک به نیازمندان و توبه از همه باورهای سالهای دور و توبه از دستگیری دیگران و...
کرمیار خود درباره نگارش این رمان میگوید: «حریم» یکی از نوشتههایم بود که در سالهای 85 و 86 نوشته شد، اکنون به فراخور نیاز جامعه تصمیم به انتشار آن گرفتم، جامعه امروز ما به مسئلهای که رمان حریم به آن اشاره میکند، بسیار مبتلاست و آن چیزی نیست جز آسیب دیدن انسانیت انسان. امروز بشریت نیازمند این است که نگاه دوبارهای به خود بیاندازد و و در رفتار و و روابط خود بازبینی داشته باشد.»
«دشتهای سوزان»، «غنیمت»، «خداحافظ دو کوهه» و «فریاد در خاکستر» از جمله دیگر آثار کرمیار حوزه رمان و داستان به شمار میآید. او همچنین در زمینه فیلمنامهنویسی نیز فعالیتهای چشمگیری داشته است که از جمله کارهای او در این حیطه میتوان به فیلمنامه سریال داستانی «دریا در غربت» و «گارد ساحلی» اشاره کرد.
خبرگزاری تسنیم، به بهانه انتشار رمان «حریم» گفتوگویی با صادق کرمیار داشته است، متن این گفتوگو به شرح ذیل است:
* تسنیم: جناب کرمیار سابقه عمده فعالیت شما در داستانهای تاریخی و به ویژه دفاع مقدس است. با چه ضرورتی حس کردید باید سراغ ژانر تازه(اجتماعی) بروید؟
بسیاری از نوشتههای من مربوط به دهه70 و و اوایل دهه 80 است رمان «حریم» هم یکی از کارهایی بود که سالهای 85 و 86 نوشته و کنار گذاشته بودم، تا اینکه دیدم، جامعه امروز به مسائل و مشکلات انسانی و مناسبات بین انسانها بسیار دچار است و به نوعی دچار آسیبی شده است که نیاز است نگاه جدیدی به خود بیاندازد و مسیر رفته را بازبینی کند، این بود که رمان را دوباره بازنویسی کرده و برای انتشار به نیستان سپردم.
داستان به لحاظ زمانی معاصر است و از نظر مکانی بخشی از آن در تهران و بخشی دیگر در مشهد میگذرد، مناسباتی در مشهد بین کاراکترها رخ میدهد که چون در حریم حرم رخ میدهد، من نام آن را «حریم» گذاشتم. تاثیری که فضای معنوی مشهد بر شخصیتهای داستان، بر تصمیمگیریها و عملکردشان میگذارد، دیدگاهشان را نسبت به مناسبات انسانی تغییر میدهد. در واقع این رمان نوعی نگاه دینی ـ انسانی را بیان کرده و به آسیبشناسی روابط انسانی در جامعه امروز میپردازد.
گمشدگی انسان معاصر در داستان «حریم» نمود بارزی دارد
*تسنیم: به نظر میرسد، در سایه اتفاقاتی که در سالهای اخیر با ظهور پدیدههایی چون داعش رخ داده، موجی در نویسندگان ایجاد شده که نسبت به انحطاط انسان به معنای اخص کلمه در جوامع امروز واکنش نشان میدهند، پیش از این نیز نویسندگانی در داستانهای خود به این موضوع اشاره کردهاند که از آن جمله میتوان به محمدرضا بایرامی اشاره کرد که در رمان «لم یزرع» به از دست رفتن انسانیت در روزگار معاصر انتقاد کرده است.
البته این یک بحث کلی است. در حوزه ادبیات داستانی به هر حال نویسنده جهانی را ترسیم میکند که حاصل تفکر و نگاههای پرسشگرایانه نویسنده به هستی است، با این نگاه جهانی را ترسیم و پیش روی خواننده قرار میدهد تا خواننده خود را در آن جهان پیدا کند، این موضوع به زمان خاصی هم باز نمیگردد، من سال 85 این رمان را نوشتم و اگر سال 75 هم مینوشتم باز همان شرایط بر شخصیتهای داستان حاکم بود، چون جامعه دچار سرعتی شده است که این سرعت موجب شده تفکر از انسان گرفته شود. وقتی تفکر از انسان گرفته شود، اولین کاری که میکند قضاوت دیگران است، انسان بدون تفکر هیچ گاه به خود بر نمیگردد تا نگاهی به درون خود بیاندازد و این موجب میشود تا قضاوتهای دیگران و داوری درباره رفتارهای دیگران اصل قرار گرفته و انسان خود را گم کند، این گمشدگی انسان معاصر در داستان «حریم» نمود بارزی دارد.
اگر بخواهیم وضعیت جامعه امروز را ارزیابی کنیم، باید بگویم که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی در وضعیت خطرناکی به سر میبریم، نویسنده این وضعیت را به یک گونه میبیند، جامعه شناس گونهای دیگر. من با نگاهی که یک نویسنده میتواند به وضعیت فعلی جامعه امروز نگاه کند به این داستان پرداختم و فکر میکنم که شاید خوانندهها بتوانند لحظهای در تنهایی به خود فکر کرده و درون خود را کنکاش کنند.
* تسنیم: پیش از این گفتید که داستان ته مایههای مذهبی دارد و فضای داستان در یک مکان روحانی میگذرد، از طرف دیگر ما با یک جریان داستان اجتماعی مدرن مواجه هستیم که به باور برخی نمیتواند چندان پیوندی با مذهب داشته باشد، شما چگونه توانستید داستان اجتماعی مدرن مذهبی بنویسید؟
مکانی که داستان در آن رخ میدهد، مکان روحانی و مذهبی است و من تناقضی بین داستان مذهبی و دینی با داستان مدرن نمیبینم، اما برخی از مذهب تفسیری دارند که نمیتوانند آن را به شیوه مدرن روایت کنند. اما کسانی که نگاه چند لایه و عمیق به مذهب دارند و پرسشگری را یکی از لایههای بارز مذهب میدانند، میتوانند به شیوههای مدرن به مذهب نگاه کنند و تلاش کردم این اتفاق در داستان من رخ دهد.
* تسنیم: به باور من یکی از مهمترین اتفاقات در یک رمان اجتماعی جرئت نویسنده در رئال بودن و بیان کردن است. شما تا چه اندازه چنین جسارتی را در نویسندگی امروز خود و در نگاهی عامتر نسل نوپای نویسنده قابل رصد میبینید؟
باید بگویم هیچ. اساس این داستان بر تصور من نهاده شده است، البته اتفاقی برای خودم افتاد که هیچ ارتباطی با رمان ندارد، اتفاقی کاملاً شخصی بود. من رفتم مشهد برای زیارت و خواستم بازگردم که در مسیر برگشت بدون هیچ دلیلی حادثهای رخ داد و ماشینم دچار سانحه شد و مجبور شدم دوباره به مشهد بازگردم.
* تسنیم: اجازه دهید، دوباره به موضوع رمان اجتماعی بازگردیم، به نظر میرسد، در دهه 90 نویسندگان رجعتی دوباره به داستان اجتماعی داشته و انتشار این گونه داستانها نسبت به دهههای گذشته بیشتر شده است، اگر چنین است چرا؟
اینکه واقعاً رشد داستانهای اجتماعی بیشتر شده باشد، را نمیدانم، البته پیش از آن نیز موضوعات اجتماعی دغدغه اکثر نویسندهها بوده است. اسمش را بگذاریم ژانر اجتماعی. در جامعه ما مناسبات اجتماعی با مناسبات سیاسی و خانوادگی پیوند خورده است و نمونههایش بسیار است، نمیتوان اسمش را تنها گذاشت ژانر اجتماعی.
اما درباره زیاد شدن آن. شاید چون جامعه دچار آسیبهای فراوانی شده و به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی لطمههای جدی و بنیادی به جامعه وارد شده و متأسفانه کسی متوجه آن نیست.
کار نویسنده این نیست که کف خیابان فریاد بزند
* تسنیم: اگر چنین است، چرا نویسندگان شناخته شده ادبیات داستانی ما چند سالی است که دچار رخوت شده و دست از قلم کشیدهاند؟ چرا جز تعداد انگشت شمار رمان خوب در سالهای اخیر منتشر نشده است؟
ببینید، نویسندگان ما که «چهگوارا» نیستند، نویسنده اهل تنهایی خودش است، اگر به او اجازه نوشتن و کار داده نشود فعالیتی که مربوط به خود نویسنده و هنرمند است، گوشهگیری میکند و در لاک تنهایی خود فرو میرود. نویسنده که کف خیابان نمینشیند، فریاد بزند، کار نویسنده این نیست که کف خیابان فریاد بزند، به همین دلیل نویسندگان سریع گوشه میگیرند.
نکته دیگری که اصلاً به دولت ارتباطی ندارد، بلکه از ابتدا بوده و اکنون نیز وجود دارد و تنها هر دولتی این سیاست را در جهت جناح خود تنظیم میکند، ممیزی است. دولتهایی بودهاند که سعی کردند این فضا را باز کنند و دولتهایی هم سعی کردند این فضا را محدودتر کنند. در ابتدای این دولت نیز ما دیدیم که تلاش شد تا فضایی باز شود و البته با مقاومتهایی روبرو شد. البته سوی دیگر قضیه حمایتهای دولت از نویسندگان و هنرمندان نیز وجود دارد که شکل پوپولیستی به خود گرفت.
ساماندهی مدیریت در جامعه در حوزه فرهنگ شکل پوپولیستی دارد
در حالی که بهترین حمایت از هنرمند، فراهم کردن فضای فعالیت و کار است، نه اینکه دولت بخواهد صدقه به هنرمندان بدهد، در همان زمان هنرمندانی بودند که اجازه کار نداشتند، هیچ کدام از آمریکا و اسرائیل نیامده بودند، همه دلسوز بودند، اینگونه نبود که ضد نظام باشند فقط منتقد بودند.
به هر حال، ساماندهی مدیریت در جامعه در حوزه فرهنگ شکل پوپولیستی دارد و وقتی وزیر فرهنگ و ارشاد هر 4 سال یکبار تغییر میکند، آسیبها شناسایی نمیشود، از همین روست که نمیتوان یک وزیر موفق از ابتدا تا انتها نام برد که توانسته باشد، آسیبها را شناسایی کرده و اوضاع را ساماندهی کند.
* تسنیم: آقای کرمیار به ممیزی اشاره کردید، ما در این دولت در ابتدا با یک فضای باز در ممیزی مواجه شدیم که شما هم به آن اشاره کردید. نویسندگان بسیاری هم در این سالها به ایرادات کلمهای در ممیزی انتقاد کردند، اما در مقابل ما میبینیم کتابهایی مجوز گرفته و منتشر میشود که اساساً گویی بررسی نشدهاند.
اینجا دو نکته مطرح است، اولاً شمارگان کتاب در ایران بسیار پایین است، نهایت 2 تا 3 هزار نسخه است.مخاطبان کتاب در ایران اندک هستند، همه مردم کتاب نمیخوانند. 3 هزار نسخه وبررسی موشکافانه که یک کلمه نامناسب وجود نداشته باشد، یک بعد ماجراست. در کنار این سختگیریهای کلمهای، ما میبینیم که ابتذال به شکل کاملاً سازماندهی شده در اینترنت، فضای مجازی، ماهوارهها و ... در دسترس عموم است.این تناقض از کجا شکل میگیرد؟ چه نتیجهای دارد؟ چه بازخوردی در جامعه دارد؟
این تناقض در حوزه ممیزی وجود دارد و نشان میدهد قطعاً راه را اشتباه رفتهایم، هر کشوری در دنیا در ممیزی یک خط قرمزهایی دارد، خط قرمزهایی که مهمترین آن امنیت ملی است، اما ما خط قرمزهایمان را در طول سالیان بر اساس سیاستهای مختلف دولتها یا باز کردیم یا بستیم. تعریف مشخصی هم از امنیت ملی نداریم هر دولتی تعریف خاص خود را ارائه میدهد.
اگر کتابی در 3 هزار نسخه منتشر شود و برای چند کلمه آن هیاهویی راه بیافتد، کتاب به 3 میلیون نسخه میرسد، ابتذال در جامعه راه مییابد، اما متاسفانه در جامعه امروز هیچ کس ابراز نگرانی نمیکند.
نویسندگان ما هنوز خودشان به بلوغ نرسیدند باید خودشان به بلوغ برسند تا جامعه را به بلوغ برساند
* تسنیم: با این وضعیتی که فرمودید، چرا نویسندگان هنوز احساس وظیفه نکرده و پا به میدان نگذاشتهاند؟
نویسندگان ما هنوز خودشان به بلوغ نرسیدند باید خودشان به بلوغ برسند تا جامعه را به بلوغ برسانند، استاد علی صفایی را خدا رحمت کند میگفت، نویسندگان ما خودشان در این جهان منظری ندارند که از آن منظر مخاطب را شریک کنند، دغدغههای شخصی خود را میگویند و تحلیل متفکرانه از جامعه خود ندارد، نویسندهای که خودش بالغ نیست، نمیتواند خواننده را به بلوغ برساند و این موجب میشود، خود را تکرار کند. البته بنده هم مستثنا نیستم.
نویسندههای نابالغ رو به رشدند
اتفاقاً نویسندههای نابالغ رو به رشدند، من نمیتوانم درصد بگویم، اما از تعداد چاپ کتابهایی که بعضاً شاید ارشاد هم از انتشار آنها بدش نیاد میتوان فهمید رو به رشدند، ارشاد به نظر من به نویسندههای نابالغ علاقهمند است، چون دردسرشان کمتر است. این ابتذال و نرسیدن به بلوغ تنها در حوزه ادبیات نیست، ما در حوزه سینما و تلویزیون نیز با آن مواجه هستیم، بارها دیده شده که سریالهایی ساخته میشود که در اصل همان سریالهای ماهوارهای هستند که با شکل و شمایل خودمان هماهنگ شده است.
گفتوگو از سمیرا شاهقلی
-------------------
انتهای پیام/